واکاوی نقش دیپلماسی عمومی آمریکا در وقوع انقلاب های رنگی در آسیای مرکزی و قفقاز
پایان نامه
- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران - دانشکده حقوق و علوم سیاسی
- نویسنده محمدجواد محمدی
- استاد راهنما
- تعداد صفحات: ۱۵ صفحه ی اول
- سال انتشار 1390
چکیده
دیپلماسی هنر گفتگو، مذاکره و حل و فصل منازعات و مشاجرات میان واحدهای سیاسی با دولت - ملت ها می باشد، که به موازات آن قدرت سخت جریان دارد. نزدیکی و همیاری دیپلماسی با قدرت به خاطر ترتب و شمولیت هر دو در قالب دولت-ملت بوده و گستره مفهومی خود را بر حوزه رسمی کشور به کشور تنظیم می نماید. اما بحران در استعمال قدرت سخت بویژه در دو جنگ جهانی (اروپایی) و آسیب اساسی چهره بشریت، نشانگر عدم کارایی قدرت عریان در حل و فصل منازعات بوده، گسترش تکنولوژی و ارتباطات که فاصله های زمانی و مکانی را در هم می نوردید، رواج مباحثی چون آزادی و دموکراسی خواهی، مفهوم افکار عمومی و تاثیر بر آن را در دستور کار ابرقدرت ها جهت مدیریت جهانی قرار داد. لذا بر اهمیت مفاهیم قدرت نرم و دیپلماسی عمومی (مردم محور) افزوده شد. با فروپاشی اتحاد شوروی، توجه آمریکا با هارتلند و قلب سرزمینی و نفوذ در حیات خلوت روسیه مضاعف گردید. در این راستاایالات متحده و غرب با اتخاذ ساز و کارهای دیپلماسی عمومی و قدرت نرم در به موفقیت رساندن به اصطلاح انقلاب های رنگی با در نظر گرفتن مشکلات و معضلات داخلی اهتمام ورزیدند. سوال اصلی پژوهش این است که دیپلماسی عمومی آمریکا با چه ساز و کارهایی در وقوع انقلاب های رنگی در آسیای مرکزی و قفقاز ایفای نقش نموده است؟ این پژوهش بر این فرضیه قرار دارد که اقدامات و مناسبات دیپلماسی عمومی آمریکا از عمده ترین مولفه هایی است که در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز به انقلاب های رنگی منجر گردیده است. مولفه ها و ابزارهای ایالات متحده در اعمال دیپلماسی عمومی (مردم محور) به وقوع انقلاب های رنگی در کشورهای گرجستان و قرقیزستان گردید.
منابع مشابه
«انقلاب های رنگی» در آسیای مرکزی و قفقاز و تمایز آنها از انقلابهای واقعی
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز رژیمهایی پدید آورد که با مشکلات فراوان سیاسی اقتصادی و ناکارآمدی قابل توجه مواجه بودند. در این میان، غرب به ویژه آمریکا که برای اجرای راهبردهایش به جای پا در این مناطق نیاز داشت، از طریق سازمان های ظاهراً خصوصی به زمینه سازی برای افزایش نفوذ خود با بهرهگیری از مشکلات موجود پرداخت. این پژوهش به آنچه که در سال های 2003، ...
متن کامل«انقلاب های رنگی» در آسیای مرکزی و قفقاز و تمایز آنها از انقلابهای واقعی
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز رژیم هایی پدید آورد که با مشکلات فراوان سیاسی اقتصادی و ناکارآمدی قابل توجه مواجه بودند. در این میان، غرب به ویژه آمریکا که برای اجرای راهبردهایش به جای پا در این مناطق نیاز داشت، از طریق سازمان های ظاهراً خصوصی به زمینه سازی برای افزایش نفوذ خود با بهره گیری از مشکلات موجود پرداخت. این پژوهش به آنچه که در سال های 2003، 2004 و 2005...
متن کاملتاثیرات بهار عربی و انقلاب های رنگی در آسیای مرکزی و قفقاز
چکیده خیزش های عربی که از تونس آغاز و به مصر، مراکش، اردن، لیبی، سوریه، یمن و بحرین گسترش یافت، سوالات مختلفی را به ذهن متبادر نمود که آیا این خیزش ها می تواند به سایر مناطق جهان سرایت نماید؟ امکان بروز ناآرامی در دراز مدت در اورآسیا به طور عام و در آسیای مرکزی و قفقاز به طور خاص، نگرانی های جدی درباره وقوع خیزش های مشابه علیه رژیم های سیاسی حاکم در این مناطق ایجاد کرده است. خیزش های عربی منتهی...
متن کاملدیپلماسی علم و فناوری آمریکا در آسیای مرکزی
ماهیت ماجراجویانۀ سیاست خارجی آمریکا در زمان جورج بوش و حمله به افغانستان و عراق سبب شد که جایگاه بینالمللی این کشور بهویژه در جهان اسلام آسیب ببیند. برای مقابله با این وضعیت، آمریکاییها از ابزارهای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی استفاده کردهاند تا جایگاه بینالمللی آمریکا بهویژه در جهان اسلام را ترمیم کنند. یکی از ابزارهای آمریکا، استفاده از ظرفیتهای دیپلماسی علم و فناوری بوده اس...
متن کاملتاثیرات بهار عربی و انقلابهای رنگی در آسیای مرکزی و قفقاز
چکیده خیزشهای عربی که از تونس آغاز و به مصر، مراکش، اردن، لیبی، سوریه، یمن و بحرین گسترش یافت، سوالات مختلفی را به ذهن متبادر نمود که آیا این خیزشها می تواند به سایر مناطق جهان سرایت نماید؟ امکان بروز ناآرامی در دراز مدت در اورآسیا به طور عام و در آسیای مرکزی و قفقاز به طور خاص، نگرانیهای جدی درباره وقوع خیزشهای مشابه علیه رژیمهای سیاسی حاکم در این مناطق ایجاد کرده است. خیزشهای عربی منتهی...
متن کاملمطالعۀ تطبیقی دیپلماسی رسانهای ایران و ترکیه در آسیای مرکزی و قفقاز
امروزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورها بهعنوان عاملی تعیینکننده و اثرگذار در نظام بینالملل تحت تأثیر تحولهای شگرف در عرصۀ علوم ارتباطی جدید قرار گرفتهاند؛ چنانکه «دیپلماسی رسانهای» بهعنوان یکی از شاخههای اصلی فعالیتهای دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی، بخش شایان توجهی از دیپلماسی عمومی کشورهای قدرتمند منطقهای و جهانی را به خود اختصاص داده است. بهگونهای که امروزه توانسته در بحرانها...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
نوع سند: پایان نامه
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران - دانشکده حقوق و علوم سیاسی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023