روانشناسی مدیریت استراتژیک و چالشهای نظری در تصمیم گیریهای استراتژِیک
پایان نامه
- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان البرز - دانشکده مدیریت و اقتصاد
- نویسنده شاهین رعنا
- استاد راهنما حبیب الله دانایی شهرام هاشم نیا
- تعداد صفحات: ۱۵ صفحه ی اول
- سال انتشار 1391
چکیده
چکیده: اگر مدیریت استراتژیک را فرایند تعیین، ارزیابی اهداف کلی و نیز طراحی و بازنگری استراتژی ها و سیاست های کلی با توجه به عوامل محیطی جهت دست یابی به اهداف بدانیم، ملاحظه می شود که تاکنون در فرآیند مدیریت استراتژیک به نقش انسان و شخصیت وی در تعیین استراتژیها، اهداف سازمان و تصمیم گیرهای مرتبط توجه زیادی نشده است. لذا تحقیق حاضر به بررسی ارتباط بین روانشناسی مدیریت استراتژیک بر چالشهای نظری تصمیم گیری پرداخته است. در این تحقیق از شیوه های شناخت یونگ روانشناس سرشناس آلمانی به منظور شناسایی شیوه های شناخت مدیران استفاده گردید. در نهایت با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون مشخص گردید که بین شیوه عاطفی- فکری و عاطفی - حسی با تصمیمات استراتژیک مدیران رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین بین شیوه ذهنی- فکری و شهودی - حسی با تصمیمات استراتژیک مدیران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بنابراین هرچه مدیران شیوه شناختشان به شیوه های شناخت عاطفی- فکری و عاطفی – حسی نزدیک تر باشد در گرفتن تصمیمات استراتژیک با ریسک کمتری اقدام کرده و کمتر روحیه ریسک پذیری و کارآفرینی در تصمیمات استراتژیک خود دارند و بیشتر متمایل به تصمیم گیری با توجه به واقعیتهای قطعی می باشند. همچنین هرچه مدیران شیوه شناختشان به شیوه های شناخت ذهنی- فکری و شهودی - حسی نزدیک تر باشد، در گرفتن تصمیمات
منابع مشابه
مدیریت بحران: رهیافتی استراتژیک
بقاء اثر بخش و کارامد سازمان در مسیر ایجاد منافع کوتاه و بلند مدت برای صاحبان منافعش نوعا هدفی استراتژیک محسوب می گردد. از این منظر می توانیم شیوه هایی را که سازمان برای مقابله با آشفتگی ها و بحران ها و لذا تضمین بقای خود در پیش میگیرد بخشی از استراتژی آن سازمان بشمار آوریم. در این مقاله مبانی شکل گیری نظریه ی مدیریت بحران به صورتی اجمالی مورد توجه قرار گرفته و دیدگاه های گوناگون درباره ی بحران...
متن کاملمدیریت استراتژیک منابع انسانی
In the past few years the role of Human Resources Management in both private and public sectors has changed. In early sixies a different view of the workforce was emerged by Organizational Humanists such as Argyris and McGregore. According to this new approach people are viewed as having the potential to grow and to develop in this regard. Raymond Miles introduced the term "Human resources" in...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
نوع سند: پایان نامه
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان البرز - دانشکده مدیریت و اقتصاد
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023