تأثیر هندسه اقلیدسی (نومون/متوازی الاضلاع) بر شیوه روایت و شخصیت پردازی در آثار جیمز جویس
پایان نامه
- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی
- نویسنده امید قهرمان
- استاد راهنما فریده پورگیو
- تعداد صفحات: ۱۵ صفحه ی اول
- سال انتشار 1391
چکیده
ابهام یکی از عناصر لا ینفک داستان مدرن به شمار می رود، و همیشه از آن به عنوان معیار "ادبی بودن" و "برجستگی" داستان مدرن یاد می شود. در آثار جیمز جویس ابهام و عدم قطعیت به دشواری متن محدود نمی شود، بلکه از آن فراتر رفته و به مرحله ای رمزآلود وارد می شود. به این معنی که جویس مفهوم درونمایه ای داستان هایش را بر اساس جملات و عبارات ناتمام، شخصیت های همتا مانند مداوم، و تقابل همیشگی نور و تاریکی بنا می کند. این گونه ابهام و تردید، که به نوعی امضای روایی جویس نیز به شمار می رود، را می توان "نومونیک" نامید. جویس عبارت "نومون" را از هندسه اقلیدس وام گرفته است. اگر از یک گوشه متوازی الاضلاع، یک متوازی الاضلاع کوچک برداشته شود به آن "نومون" گفته می شود. در دنیای داستانی جویس، "نومون" ها از یک سو به نقصان و شکست، و از سوی دیگر به چرخه ابدی حضور و غیبت اشاره می کنند. اما شیوه رویارویی جویس با "نومون" شیوه ای صرفاً منفعل و تاییدگر نیست. جویس به شکلی منحصر به فرد از شرایط رمزآلودی که "نومون" ها به وجود می آورند در خدمت خلاقیت هنری خود استفاده می کند تا بر نیروهای تغییر ماهیت دهنده ای که در جامعه منجر به نقص جسمی، روحی، روانی، و معنوی می شوند غلبه کند. از این رو، فقط به خاطر دشواری زبانی و متنی نیست که داستان های جویس مبهم و اسرارآمیز به نظر می رسند، بلکه "نومون" های گوناگون موجود در داستان ها به این ابهام دامن می زنند. این تحقیق سعی بر این دارد تا با مطالعه دقیق درونمایه رمزآلود "نومونیک" جویسی در دوبلینی ها، تصویر هنرمند در جوانی، و نمایشنامه تبعیدی ها به خواندن عمیق تر آثار جویس کمک کند.
منابع مشابه
جویس و منطق مکالمه رویکردی "باختینی " به اولیس جیمز جویس
میخاییل باختین از بزرگترین نظریه پردازان در حوزهء نقد ادبی به ویژه در زمینه رمان به شمار می آید. وی با معرفی مفاهیمی همچون منطق مکالمه چند صدایی و عنصر کارناوالی د ر نظریه ادبی خود، توانست از منظری کاملاً نو به رمان بنگرد. آراء و عقاید وی در باب رمان چندآوای- که از مشخصه های اصلی آن تعدد صداها و آگایی های شخصیت ها است- و دیدگاه ویژهء او در مورد کارناوال، و عنصرخنده و نیروی زایدهء نهفته در این پد...
متن کاملبررسی شیوه های روایت پردازی در آثار بلقیس سلیمانی
روایت شناسی رویکردی نوین و ساختارگراست که در حوزه ی مطالعه ی ادبیات داستانی در پی یافتن دستور زبان داستان، کشف زبان روایت، نظام حاکم بر انواع روایی و ساختار آن ها است. پایان نامه ی حاضر تلاشی است در جهت مطالعه و تحقیق پیرامون شیوه های روایت پردازی در آثار داستانی بلقیس سلیمانی. مطالب پایان نامه در سه فصل گردآوری شده است. در ابتدای پژوهش سعی بر آن بوده به همراه تاریخچه ی کوتاهی که از روایت شناسی...
15 صفحه اولذهنیت شخصیت های داستانی: تئوری شناختی ذهن، تفکر اجتماعی و روایت شناختی در دوبلینی های جیمز جویس
این پایان نامه مطالعه ی بین رشته ای است که روانشناسی شناختی را با ادبیات پیوند می دهد و اساس شناختی تئوری ذهن را در مراحل خواندن و شخصیت پردازی جهت ارایه ی چهارچوبی مشترک برای درک وضعیت ذهنی نویسنده، خواننده و شخصیت های داشتانی در اثر دوبلینی های جیمز جویس تحلیل می کند. روانشناسی شناختی به اجرای آزمایش ها و تحلیل نتایج می پردازد و مطالعات ادبی، آثار ادبی را به عنوان ساخته های ذهن در نظر می گیرن...
شیوه های شخصیت پردازی در شاهنامۀ فردوسی
شخصیت به هم راه پیرنگ محوری ترین و مهم ترین عناصر داستانی بشمار می آید. عنصر شخصیت در ادبیات داستانی قدیم و جدید عنصری ثابت و با اهمیت بوده، و سنگ بنای اثر ادبی را تشکیل می دهد. در بیان اهمیت شخصیت داستانی همین بس که اگر در داستان، شخصیت وجود نداشته باشد، ماجرایی اتفّاق نخواهد افتاد. شخصیت ها در متون داستانی به دو روش مستقیم و غیر مستقیم پردازش می شوند. شاهنامۀ فردوسی را نیز می توان اثری داستانی...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
نوع سند: پایان نامه
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023