طنز،هجووهزل در ادبیات داستانی معاصر(با تکیه بر آثار هدایت،جمال زاده،چوبک،آل احمدوبهرام صادقی
پایان نامه
- دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی
- نویسنده مریم شادمحمدی
- استاد راهنما حسین بهزادی اندوهجردی علی اصغر حلبی
- تعداد صفحات: ۱۵ صفحه ی اول
- سال انتشار 1390
چکیده
طنز یکی از زیر شاخه های گونه ی ادبی غنایی و مبتنی بر زیباترین حالت انسانی یعنی خنده است؛ اگر در پس این خنده، هدفی برتر همچون تعالی انسان و اصلاح اجتماع نهفته باشد، طنز در معنای واقعی خود شکل گرفته است. اما اگر تنها به قصد تنوع و تحت تأثیر کلام بی پروای راوی صورت پذیرد، هزل است و اگر از روی غرض شخصی به دشنام و نفرین منجر گردد، به هجو گراییده است. طنز، هجو و هزل به عنوان قالب های ادبی از دوران کهن در ادبیات ایران کاربرد داشت، اما قلمرو طنز محدودتر بوده است؛ ایجاد تحولات همه جانبه در عصر مشروطه، قالب طنز نخست به عنوان ابزاری کارآمد به ادبیات سیاسی ـ اجتماعی و سپس به حوزه ی ادبیات داستانی راه یافت. سیدمحمدعلی جمال زاده، پیشرو در داستان نویسی جدید ایران، تحت تأثیر فضای فکری موجود از مایه های طنز در سطح معنا و زبان برای بیان مفاهیم اجتماعی ـ سیاسی عصرخود بهره جست. پس از وی، هدایت نیز در برخی از آثار خود مستقلاً از قالب طنز استفاده کرد. هدایت با رویکردی پخته تر علاوه بر موضوعات اجتماعی به قلمرو فکری و مذهبی جامعه نیز وارد شد. صادق چوبک نیز در آثار خود، از طنزی تلخ که منبعث از دیدگاه او درباره ی زشتی ها و پلیدی های جامعه بود استفاده کرد. در کنار آن به دلیل بی پروایی در بیان، هزل نیز در برخی از آثار او جایگاه خاصی دارد. آل احمد نیز تحت تأثیر فضای جامعه ی عصر خود، به طنز اجتماعی و انتقاد از کمرنگ شدن اصالت های فرهنگی پرداخته و در بخش هایی از طنز کلامی که به کنایه زدن می انجامد، به هجو و هزل متمایل شده است. بهرام صادقی نیز با آگاهی از ساختار طنز، از تکنیک های طنزآفرینی در ظاهر داستان و طنزی تلخ در محتوای آن بهره برده است. نگارش این رساله با استفاده از روش کتابخانه ای و با تحلیل محتوایی آثار داستانی نویسندگان مورد اشاره، انجام شده است. نتیجه ی حاصل از این تحقیق، میزان بهره گیری این نویسندگان از قالب طنز و چگونگی آن رادر آثارشان نشان می دهد. واژگان کلیدی: طنز، هجو، هزل، سیدمحمدعلی جمال زاده، صادق هدایت، صادق چوبک، جلال آل احمد، بهرام صادقی.
منابع مشابه
جریان شناسی رمان نو در ادبیات داستانی فارسی با تکیه بر آثار بهرام صادقی و هوشنگ گلشیری
پیدایش «رمان نو»، در فرانسه بسیاری از اصول داستان¬نویسی سنتی را تحت¬الشعاع قرار داد و نوعی شالوده¬شکنی در عرصۀ نوشتار و سنت¬های ادبی به وجود آورد. این جنبش ادبی که از جریان¬های تأثیرگذار ادبیات مدرن به شمار می¬رود در جامعۀ ادبی ایران نیز نویسندگان و علاقه¬مندانی را به خود جلب کرد. در فاصلۀ زمانی دهه¬های چهل و پنجاه شمسی در ایران، گروهی از نویسندگان به جای بازنمایی و انعکاس واقعیت¬های سیاسی و اج...
15 صفحه اولمؤلفههای ادبیات داستانی پسامدرن در: آثار نادر ابراهیمی
هدف این نوشتار بررسی شیوة به کار گرفته شدن مؤلفههای ادبیات پسامدرن در آثار داستانی نادر ابراهیمی، نویسندة دورة معاصر ایران، است. برای دستیابی به این هدف، نویسندگان در ابتدا کوشیده اند تلقی خود را از مهمترین ویژگیهای ادبیات داستانی پسامدرن روشن نمایند. در این مقاله بر مؤلفههایی همچون بینظمی زمانی در روایت رویدادها، عدم قطعیت، تناقض، جابهجایی، کلام موزون، عدم انسجام، فقدان قاعده، زیادهروی د...
متن کاملمشخصههای ادبیات گوتیک در ملکوت بهرام صادقی
گوتیک نام یک ژانر ادبی است که در دهۀ 1760 تا 1820 به وجود آمد و هنوز هم به اشکال گوناگون دیده میشود. اصطلاح "گوتیک"، در اصل، مربوط به معماری است اما رمان گوتیک یک تغییر عمده در ذوق و گرایشهای روحی عصر را نشان میدهد. در داستانهاى گوتیک نویسنده ذهن شما را با رمز و راز، دهشت و حیرتِ آمیخته به اضطراب مشغول میکند و از فضایى تخیلى و مالیخولیایى برخوردار میکند که به لحاظ ساختارى قابلیت آن را دارن...
متن کاملبررسی جلوه های نوستالژی در ادبیات داستانی معاصر (با تکیه بر آثار داستانی جمال میرصادقی، اسماعیل فصیح، هوشنگ گلشیری)
نوستالژی( دلتنگی برای گذشته) واژه ای فرانسوی ومعادل غم غربت در فارسی، در اصطلاح حس دلتنگی و حسرت انسان برای گذشته و از دست رفته های پرارج و قابل اعتناست. این اصطلاح که از روان پزشکی به ادبیات گام نهاد، در روان شناسی نیز به عنوان عاملی که گاه از خودآگاه و گاه از ناخودآگاه روان انسان سرچشمه می گیرد، مطرح شده است. از این حیث در نقدهای روان کاوانه ی اثر ادبی، نوستالژی را در خلق اثر، دخیل می دانند. ...
آشناییزدایی زبانی در آثار دولتآبادی (با تکیه بر دو اثر داستانی با شبیرو و عقیل عقیل)
از جمله نظریات محوری فرمالیسم، که توجه بسیاری را به خود جلب کرد، «آشناییزدایی» در ادبیات است. آشناییزدایی رسالت هنر بیگانهسازی مفاهیم آشنا و بهدستدادن ادراک نو از این مفاهیم با کنارزدن حجاب عادت از مقابل دیدگان است. آشناییزدایی در ادبیات، در مقام یکی از مظاهر هنر، در سطوح متفاوت و از جمله در سطح زبان صورت میگیرد. زبانشناسان شیوههای بیگانهسازی در زبان را بهمثابة یکی از عناصر صوری ...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
نوع سند: پایان نامه
دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023