انسان در تفکر نیچه
پایان نامه
- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی
- نویسنده سمیه ملکی
- استاد راهنما محمد جواد صافیان علی کرباسی زاده
- سال انتشار 1390
چکیده
تلقی هر متفکری از انسان در مجموعه ی فلسفه ی او نقش اساسی دارد؛ معنای انسان و مراتب انسان ها در کل فلسفه ی نیچه جایگاهی محوری دارد؛ از آنجا که بنا بر نظر بسیاری از صاحبنظران، جهان کنونی جهان نیچه ای است به این معنا که همه ی ارزش-های گذشته در جهان امروز بی ارزش شده است و به نظر نیچه این انسان ها هستند که ارزش ها را بی ارزش کرده اند و به همین جهت " نیست انگار " نامیده می شوند؛ بررسی و مطالعه ی نظر نیچه در مورد انسان و توجه به تقسیم بندی او در مورد انسان ها به " انسانی بسیار انسانی " ، " انسان واپسین " ، " انسان برتر " و بطورکلی ویژگی نیست انگاری جهان که مربوط به دوران معاصرِ نیچه و حتی دوره ی خود ماست، می تواند به خودآگاهی ما و آگاهی ما نسبت به وضعیت تاریخی که در آن به سر می بریم یاری رساند. نیچه انسان را به دقت مورد بررسی قرار می دهد و تقریباً می توان گفت که او در تمام آثارش در پی دستیابی به این هدف است؛ او تشخیص داده بود که تفکر سنتی دینی و مابعدالطبیعی از اعتبار افتاده و خلأیی بر جای گذاشته است که علم جدید قادر به پر کردن آن نیست و به منظور رسیدن به حیات انسان اصیل که به عقیده ی او با خطر جدی روبرو بود، باید برای دیدگاه های دینی و فلسفی گذشته جانشینی پیدا کرد؛ برای این منظور، او به هنر یونانیان باستان روی آورد و به این عقیده رسید که کلید شکوفایی مجدد انسان، که از دلداری های دینی و اطمینان عقلی و عملی محروم شده است را باید در هنر جستجو کرد و این امر را به خوبی در نخستین اثرش، زایش تراژدی، نشان می دهد. نیچه، اندیشمندی است که دغدغه اش تقدیر انسان در دنیای معاصر است و در چنین گفت زرتشت این هدف را به صورت محوری و اساسی مورد بررسی قرار می دهد؛ او معتقد است که انسان معاصر به دلایلی، که مورد بررسی قرار -خواهیم داد، از جمله مرگ خدا ، دچار نیست انگاری شده است؛ مراد نیچه از " مرگ خدا " افول و نهایتاً مرگ اخلاق و دیدگاه مسیحی نسبت به زندگی و جهان است؛ او معتقد است که این جنایت عظیم ( یعنی کشتن خدا ) به دست آدمیان صورت گرفته و این در حالیست که خبرش هنوز به آنان نرسیده است. در فصول یک تا سوم مباحثی که در بالا بدان ها اشاره شد را بررسی خواهیم نمود. یکی از دلایلی که مسئله ی انسان را در نظر نیچه اساسی و بنیادی می کند می تواند این باشد که نیچه از انسان معاصرش و در واقع از انسانیت موجود در زمان خود ناراضی بود و در پی ظهور گونه ای جدید از انسان بود که فراتر از گونه های انسانی موجود در فلسفه اش از جمله " انسان های واپسین " و " انسان های برتر " باشد. انسان واپسین، انسانِ خنثایی است که نه می تواند در برابر ارزش های کهن ایستادگی کند و نه بگوید و نه می تواند به آن ها آری بگوید و آن ها را بپذیرد و این درحالیست که انسان برتر قدرت نه گویی دارد اما قدرت آری گویی ندارد و در واقع جنبه ی ایجابی اش ضعیف است؛ این مباحث بطور مشروح در فصل چهارم تحت عنوان " انواع نمادهای انسانی در تفکر نیچه " مطرح می شود و در فصل پنجم با عنوان " ابرانسان در تفکر نیچه " خواهیم دید که ابرانسان برخلاف نمادهای دیگر انسانی هم جنبه ی نه گویی و تخریبی قوی و سهمناک و هم جنبه ی آری گویی پرنشاط و مقتدرانه دارد.نیچه می خواهد با تمام وجود به هستی آری بگوییم و زندگی را با تمام رنج ها و شادی هایش به آغوش بکشیم و پذیرا شویم. به گمان او ابرانسان است که می تواند این زندگی جاودانه را تجربه کند و به شادی ابدی برسد. بشری که اراده ی معطوف به قدرت و بازگشت جاودان را توأمان می خواهد.
منابع مشابه
بازگشت جاودانۀ همان در تفکر فلسفی نیچه
آموزة بازگشت جاودانۀ همان، یکی از بنیادیترین اندیشههای فلسفی نیچه است و نیچه خود را آموزگار آن میداند. برطبق این آموزه، من باز خواهم گشت، با این خورشید، با این مهتاب، با این زمین و با همۀ رویدادهای آن، اما نه به یک زندگی نو یا زندگی بهتر یا زندگی همانند، بلکه من جاودانه به همین و همین زندگی باز خواهم گشت. پس از فروپاشی ارزشها و ظهور هیچانگاری در فرهنگ اروپایی، نیچه کوشید در پرتو این آموزه ...
متن کاملابر انسان نیچه
هدف ابر انسان در جهت تحقق خواست قدرت و اراده است. ابرانسان کسی است که خود بنیاد یا متکی به خود بوده و از هر موجود غیر از خود مستقل است. در تفکر نیچه ابرانسان قانون گذار زمین است. ابر انسان، تجسم زنده خواست قدرت خواهد شد، رشد خواهد کرد و به گرداگرد خویش دست خواهد انداخت، چیرگی خواهد یافت، البته نه به دلیل اخلاق یا ضد اخلاق، بلکه چون زنده است و زندگی همان خواست قدرت است. «ابر انسان» از دیدگاه نیچ...
اخلاق و هنر در تفکر نیچه
درآمد نسبت بین اخلاق و هنر از آغاز اندیشه فلسفی مورد نظر فیلسوفان و اندیشمندان بوده است. گاه این دو با هم پیوند خورده و ممزوج می شدند (دوره باستان و مسیحی )، گاه هنر و زیبایی واسطه بین اخلاق و معرفت بوده (کانت) ، گاه هنر برتر از اخلاق و گاه اخلاق مهم تر از هنر شده است . در برخی دوره ها نیز هر کدام از این مفاهیم خود محور می شدند تا جایی که در دوره ای هنر برای هنر شعار اندیشه های زیبایی محور ...
تأثیرپذیری تفکر اخلاقی صادق هدایت از فلسفه نیچه
صادق هدایت نویسنده و متفکر برجسته در حوزه ادبیات است. از جمله دغدغه های وی توجه به انسان، خودشناسی، مبارزه با جهل و خرافات و به طور کلی واژگون کردن و شناساندن فرهنگی با ارزش های نو است. فردریک نیچه فیلسوف و متفکر آلمانی نیز تأثیرگذارترین فیلسوف قرن در حوزه فرهنگ و توجه به انسان و دستاوردهای آن است. نقطه مشترک فکری هر دو اندیشمند، ساخت فرهنگی نو با پایه ریزی اصول جدید است. سعی نگارندگان در این م...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
نوع سند: پایان نامه
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023