سیاست خارجی هخامنشیان از اردشیر دوم تا داریوش سوم
پایان نامه
- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی
- نویسنده سعید پورقیومی
- استاد راهنما مصطفی ندیم
- تعداد صفحات: ۱۵ صفحه ی اول
- سال انتشار 1390
چکیده
چکیده کوروش دوم در سال 550 ق.م. شاهنشاهی هخامنشیان را بنیانگذاری نمود. او به سرعت حکومتهای مقتدر روزگار خویش که برای رقابت با حکومت نو بنیان هخامنشی متحد شده و برخاسته بودند، ساقط و سرزمین هایشان را به قلمرو خود افزود .کوروش سیاست خارجی حکومت خود را بر مدارا و خوش رفتاری با پادشاهان و ملل مغلوب قرار داد. در دوره ی داریوش اول امپراتوری هخامنشی به اوج وسعت و قدرت خود رسید . او شورش های داخلی را فرو نشاند و سپس امور مصر را سامان بخشید . در این دوره نیز سیاست خارجی ایرا ن فتح سرزمین ها با نیروی نظامی و لشکر کشی و سپس تسامح و تساهل با اهالی سرزمین تصرف شده بود . اردشیر اول با درایت خاص خود دریافت که دیگر نمی توان با نیروی سپاه و شمشیر بر سرزمین یونان که با مرکز امپراتوری فاصله زیادی داشت تسلط یابد .او سیاست خارجی هخامنشیان را مورد تجدید نظر قرار داد و گزینه لشکرکشی مسلحانه به سمت یونان که در زمان داریوش بزرگ و خشایارشا دنبال شده بود را متوقف کرد و در عوض از سکه های زرین پارسی برای جلب رضایت فرمانداران دولت – شهرهای یونان و فریب آنها استفاده نمود . چرخش اساسی هخامنشیان در سیاست خارجی و ادامه سیاست های اردشیر اول در دوره ی اردشیر دوم پیگیری شد و سرانجام در همین دوره نتیجه داد و سکه پارسی بر سلاح یونانی پیروزشد و بزودی اردشیر دوم با بستن عهدنامه «آنتالسیداس» خواسته های خود را بر اسپارت تحمیل نمود . با سرازیر شدن سیل سپاه اسکندر به سوی قلمرو هخامنشیان ، دیگر سیاست تفرقه اندازی به وسیله سکه های پارسی کارگر نبوده و اکنون امپراتوری نیازمند سپاهیان رزم دیده و مستعد جنگ بود ، اما به دلیل ناتوان بودن در مقابله با هجوم یونانیان ، آن هم به دلیل عدم بهره برداری صحیح از وضع موجود زمان خویش به منظور قدرت یافتن و آمادگی نظامی برای هجوم احتمالی دشمن ، سرانجام داریوش سوم در سه نبرد پیاپی شکست خورد و آفتاب دولت هخامنشیان برای همیشه غروب کرد . در هر حال در این پژوهش تلاش بر آن است با استفاده از شیوه پژوهش های تاریخی و با استناد به منابع یونانی و پژوهش های اخیر پیرامون روابط ایران و یونان در دوره هخامنشیان به بررسی روابط و سیاست های هخامنشیان در رابطه با یونان و دیگر سرزمین ها از زمان پادشاهی اردشیر دوم به بعد پردازدیم .
منابع مشابه
اصول کشورداری و سیاست خارجی هخامنشیان از کوروش تا داریوش اوّل
علل موّفّقیّت و ظهور قدرتمندانهی یک دولت و یا افول و عدم توفیق آن رابطهای مستقیم با نحوهی کشورداری و اجرای سیاست خارجی آن حکومت دارد. فلذا آشنایی با اسلوبهای مختلف کشورداری و رعایت اصول این فنّ مهمّ و حیاتی توسّط حکومتهای مختلف در گذشته و حال میتواند راهگشای خوبی برای تحقّق اهداف ملّی و منافع یک سرزمین یا دولت باشد، به ویژه اتّخاذ سیاست خارجی مناسب و منسجم که یکی از عوامل اصلی ثبات و دوام کشورها د...
15 صفحه اولسیاست خارجی ایران در دوران هخامنشیان
حکومت هخامنشیان در سال 550 ق م با سقوط دولت ماد به دست کورُش بزرگ تأسیس شد. از همان نخستین نبردی که به سقوط مادها منجر شد، اساسی ترین اصل سیاست خارجی و داخلی کورُش یعنی تسامح و مدارا پایه گذاری شد. پادشاهان بعدی کمابیش این سیاست را ادامه دادند. کمبوجیه، سیاست توسعة ارضی پیش گرفت و پس از تسخیر مصر همان سیاست ملایم پدرش را دنبال کرد. داریوش بزرگ سیاست تسامح و مدارای سَلَف خویش را به یک دکترین سیاسی ت...
متن کاملتکوینگرایی: از سیاست بینالملل تا سیاست خارجی
تکوینگرایی از جمله رهیافتهای متأخر و مطرح در علوم اجتماعی و تحلیل روندهای سیاسی است که در میانه دو رهیات عقلانیتگرا و پسامدرن قرار گرفته و قایلان به آن مدعیاند که میتواند کاستیهای این رهیافتها را در فهم و تبیین سیاستهای ملی و بینالمللی جبران نماید. به بیان دیگر تکوینگرایی، پیوند دهنده قابلیتها و تواناییهای هر یک از این دو رهیافت و از بین برنده منازعه تئوریک میان آنها است. مقاله ...
متن کاملسیاست خارجی ایران در دوران هخامنشیان
حکومت هخامنشیان در سال 550 ق م با سقوط دولت ماد به دست کورُش بزرگ تأسیس شد. از همان نخستین نبردی که به سقوط مادها منجر شد، اساسی ترین اصل سیاست خارجی و داخلی کورُش یعنی تسامح و مدارا پایه گذاری شد. پادشاهان بعدی کمابیش این سیاست را ادامه دادند. کمبوجیه، سیاست توسعة ارضی پیش گرفت و پس از تسخیر مصر همان سیاست ملایم پدرش را دنبال کرد. داریوش بزرگ سیاست تسامح و مدارای سَلَف خویش را به یک دکترین سیاسی ت...
متن کاملسیاست خارجی ایدئولوژیک؛ از نظریه تا عمل
این پژوهش درصدد پاسخ به این سؤال است که سهم ایدئولوژی و عملگرایی در کنش سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تا چه میزان است و کدام یک از این دو، اصالت بیشتری در عمل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارند؟ نتیجه این تحقیق حاکی از آن است که هر چند در اکثر کشورها هنجارها و ارزشهای ایدئولوژیک به درجاتی در عمل سیاست خارجی تأثیرگذار هستند، ولی این ارزشها سهم قابل توجهی در سیاستگذاری و اجرای سیاس...
متن کاملواقعگرایی نوکلاسیک: از سیاست بینالملل تا سیاست خارجی
واقعگرایی نوکلاسیک با قرار دادن سرشت آنارشیک نظام بینالملل به عنوان نقطه عزیمت خود، با وجود تلاش مداوم تکمیلی (سازا) برای توضیح آنامولیهای نوواقعگرایی، اغلب از منظر زمینههای معرفت شناختی، متدولوژی و نظری از سوی غیرواقعگرایان مورد انتقاد قرار گرفته است. واقعگرایی نوکلاسیک، تلفیقی از واقعگرایی کلاسیک و نوواقعگرایی است (سطح واحدـ سیستمیک). این نظریه در واکنش به ضد تقلیلگرایی بیش از ان...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
نوع سند: پایان نامه
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023