مطالعه نقش و جایگاه فلسفه تعلیم و تربیت در نوآوری های آموزشی کارگزاران تربیتی

پژوهش حاضر، با موضوع کلی « مطالعه ی نقش و جایگاه فلسفه ی تعلیم و تربیت در نوآوری های آموزشی کارگزاران تربیتی» انجام یافته است. در این پژوهش، با توجه به موضوع مورد بررسی، از روش اسنادی (کتابخانه ای) استفاده شده و نوع پژوهش (از نظر کنترل شرایط) توصیفی و از لحاظ هدف تحقیق بنیادی بوده و ابزار گردآوری اطلاعات، فیش های برگرفته از اسناد و مدارک قلسفی و تحلیلی می باشد. با توجه به موضوع و روش تحقیق، جامعه آماری صرفاً کلیه منابع و اسناد مورد مطالعه می باشد. روش تجزیه و تحلیل نیز استنتاجی از نوع پیش رونده است. از آن جهت که فلسفه تعلیم و تربیت بر اساس دلالت های تربیتی نظریه های فلسفی می تواند برای حل مسائل تربیتی تجویزهایی ارئه نماید و برای تکمیل و توسعه نظام آموزشی توصیه هایی عرضه کند. لذا در این تحقیق ضرورت داشت که جایگاه و دلالت های فلسفه تعلیم و تربیت در نوآوری های آموزشی بررسی و تحلیل گردد در این تحقیق، پنج مکتب فلسفی عمل گرایی، هستی گرایی، انتقادی، فرانوگرایی و اسلام(نظرات تربیتی ملا صدرا) جهت بررسی و تحلیل انتخاب شد. این مکاتب از نظر معرفت شناسی و انسان شناسی مورد بررسی قرار گرفته اند. در بخش مبانی نظری، ابتدا به خلاقیت و نوآوری آموزشی اشاره گردید، سپس ویژگی های افراد و معلمان خلاق و نوآور از نظر اندیشمندان بررسی شد و از بین همه ی ویژگی های بررسی شده، به طور خلاصه ده مورد انتخاب شد. در بخش های بعدی، از مکاتب منتخب که از لحاظ معرفت شناسی و انسان شناسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته بود، دلالت های تربیتی و ویژگی های معلمان مطلوب آن ها استخراج گردید. سپس در فصل چهارم، این دلالت ها و ویژگی ها، مورد بررسی و نتیجه گیری قرار گرفته و به سوالات پژوهش، پاسخ داده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که، هر یک از مکاتب مورد نظر، دلالت های تربیتی خاصی داشته و برای معلمان یا همان کارگزاران نظام تعلیم و تربیت، ویژگی های به خصوصی پیشنهاد و ارائه کرده اند. این ویژگی ها با ویژگی های عمومی افراد و معلمان خلاق و نوآور، انطباق بیشتری داشت، بنابراین با توجه به موضوع پژوهش، نظریه های تربیتی مکاتب فلسفی مختلف، در نوآوری های آموزشی دست اندرکاران و کارگزاران نظام آموزشی (اعم از مدیران، معلمان، دانش آموزان،کارشناسان، محققان و افراد دیگر) نقش و جایگاه ویژه ای دارند.