بررسی تطبیقی نظریه مطابقت در حکمت متعالیه و فلسفه راسل
پایان نامه
- دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده علوم انسانی
- نویسنده مهدی اکبری
- استاد راهنما محمد حکاک عبدالرزاق حسامی فر
- تعداد صفحات: ۱۵ صفحه ی اول
- سال انتشار 1387
چکیده
نظریه مطابقت صدق از قدیمی¬ترین نظریه¬ها در بررسی ملاک صدق گزاره¬ها و شناسایی حقیقت است که صدق گزاره را به مطابقت مدلول قضیه با محکی آن (واقع) می¬داند. انتقادات متعددی از سوی شکاکان، نسبی¬گرایان، ایده¬آلیستها و عملگرایان و سایر معرفت شناسان از نظریه مطابقت ارائه شده و نظریات بدیلی به عنوان رقیب نظریه مطابقت صدق مطرح شده است از جمله نظریه تلائم که بیشتر از سوی فیلسوفان ایده¬آلیست مطرح شده است، نظریه عملگرایی صدق که از سوی فیلسوفان عملگرا مطرح شده و نظریه کاهشگرا و ... که البته خود خالی از اشکال نیستند. ملاصدرا و سایر متفکران حکمت متعالیه از جمله علامه طباطبایی و شهید مطهری بر اساس مبانی رئالیستی، ضمن دفاع از نظریه مطابقت صدق تقریر جدیدی را از آن ارائه می¬دهند که مبتنی بر اصول اساسی این مکتب از جمله اصالت وجود، وجود ذهنی، مسبوقیت علم حضوری بر علم حصولی، تعریف واقع به عنوان نفس¬الامر، تبیین نحوه حصول علم - که آنرا امری انشایی از ناحیه نفس دانسته و رابطه میان عالم و معلوم را رابطه ای وجودی و نسبتی اشراقی می¬داند- است.راسل نیز به عنوان فیلسوفی رئالیست که در سنت فلسفه تحلیلی انگلستان جای می¬گیرد بر اساس مبانی منتخب فلسفه خود از جمله نظریه اتمیسم منطقی، نظریه توصیفات، زبان بنیادین و سلسه مراتب زبان و ... ضمن معرفی نظریه مطابقت صدق به عنوان نظریه منتخب خود انتقادات سختی از نظریه تلائم و نظریه پراگماتیستی صدق ارائه می¬کند.موضوع مهمی که بین فلسفه راسل و حکمت متعالیه زمینه ارائه بحثی تطبیقی را فراهم می¬سازد، رئالیسم معرفت شناختی و مبناگرایی هردو فیلسوف در اعتقاد به اصول بدیهی عقلی در دفاع از نظریه مطابقت است. از جمله مشابهت های مبنایی این دو دیدگاه انتخاب قضیه یا باور به عنوان واحد مبنایی صدق وکذب است و یکی از مهمترین اشتراکات این دو دیدگاه تمایز نهادن میان ملاک و معیار صدق است که تصور دقیق این موضوع می¬تواند پاسخگوی برخی از انتقادات مطرح شده بر نظریه صدق باشد. از این منظر مطابقت قضیه با واقع، تنها ملاک صدق است و این امری تحلیلی است اما برای ارزیابی و سنجش قضایایی که مصادیق نظریه مطابقت هستند، می توان از معیارهایی چون تلائم استفاده کرد.
منابع مشابه
نظریه فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی بر مبنای حکمت متعالیه (نظریه حکمت متعالیه تعلیم و تربیت)؛ مفهومشناسی و روششناسی
هدف از مقاله پیش رو پاسخگویی به دو پرسش بنیادین درباره نظریه فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی بر مبنای حکمت متعالیه است. پرسش نخست جنبه مفهومشناختی و پرسش دوم جنبه روششناختی دارد. پیش از تبیین مفهومشناختی این دانش فلسفی اسلامی، نُه گام مقدماتی به ترتیب بیان شده است؛ از سوی دیگر به لحاظ نوشتن عنصر روش در تعریف دانش نام برده، دو روش عمده تحقیقاتی این دانش، یعنی «روش استطباقی» و «روش استنتاجی» همراه ...
متن کاملفلسفه انسان شناسی حکمت متعالیه؛ در مقایسه تطبیقی با «انسان یونانی» و «انسان مدرن»
در یک تقریر کلی، تفاوت نحلههای اندیشگانی را میتوان به تفاوت «انسانشناسی» آن نحلهها ارجاع داد؛ یعنی میتوان بنیانهای اندیشه و مواجهات یک عالم فکری با جهان واقع را متعین از طرز تلقی آن اندیشه نسبت به مفهوم «انسان» دانست. لذا یکی از بهترین شیوههای تحلیل برای فهم تفاوتهای نظامهای اندیشگانی، مقایسهی تطبیقی «انسانشناسی» آنها و تعاریفی است که از مفهوم «انسان» بهدست میدهند. در این مقاله سع...
متن کاملبررسی تطبیقی فقر در حکمت متعالیه و عرفان
از فقر موجودات ممکن، در هر دو حوزهی فلسفه و عرفان، سخن بسیار است. در میان مکاتب فلسفی، حکمت متعالیه قرابت بیشتری با عرفان اسلامی دارد و فقری که در این دو حوزه تعریف و تبیین میشود بسیار به یکدیگر نزدیکاند. در حکمت متعالیه، بر پیشانی موجودات ممکن داغ فقر و هلاکت ذاتی خورده است، به گونهای که عین ربط به علت خویشاند و از خود هیچ ندارند، بلکه به تعبیر دقیقتر، خودی ندارند. در عرفان نیز جز ال...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
نوع سند: پایان نامه
دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده علوم انسانی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023