موقعیت های مرزی در اندیشه یاسپرس
پایان نامه
- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده زبان و ادبیات فارسی
- نویسنده مهرناز حق بین
- استاد راهنما هدایت علوی تبار عبدالله نصری
- تعداد صفحات: ۱۵ صفحه ی اول
- سال انتشار 1388
چکیده
یکی از مهمترین موضوعاتی که در فلسفه اگزیستانس مورد توجه قرار می گیرد بدست آوردن وجوداصیل و واقعی خود است و در این رساله اندیشه یاسپرس در بدست آوردن وجود اصیل در هنگام مواجهه با موقعیت های مرزی بررسی می شود. در این رساله براساس نوشته های یاسپرس به موضوع پرداخته شده است و در کنار آن از نوشته های شارحین معتبر او استفاده شده است. رویارویی انسان با موقعیت های مرزی و نحوه برخوردهای گوناگونی که انسان در هنگام این رویارویی از خود نشان می دهد و در انتها مواجهه درست و آگاهانه از نظر یاسپرس مورد بررسی قرار می گیرد. روش تحقیق در این رساله به صورت کتابخانه ای بوده است. یاسپرس به عنوان یک فیلسوف اگزیستا معتقد است که انسان همواره در موقعیتی قرار دارد و هیچ گاه از موقعیتی خارج نمی شود مگر اینکه وارد موقعیت دیگری بشود اما در زندگی موقعیت هایی وجود دارند که او آنها را موقعیت های مرزی می نامد موقعیت هایی هم چون شانس- مرگ- رنج- کشمکش و... موقعیت هایی که انسان هیچ راه فرار و گریزی از آنها ندارد و هر فردی خواه ناخواه در زندگی خود با آنها مواجه می شود. آن چیزی که برای یاسپرس اهمیت دارد نحوه برخورد درست و آگاهانه انسان با این موقعیت ها است که این مواجهه آگاهانه انسان را به سمت وجود اصیل سوق می دهد بدست آوردن وجود اصیل یکی از مهمترین اهداف فلسفه ورزی یاسپرس است. یاسپرس معتقد است موقعیت های مرزی، موقعیت های گریزناپذیر زندگی انسان هستند و هیچ راه فراری از آنها وجود ندارد. موقعیت هایی که در هنگام رویارویی با آنها دچار یأس و ناامیدی می شویم اما با برخورد آگاهانه و تفکر فرارونده با این موقعیت ها می توان از آنها در بدست آوردن وجود اصیل خود استفاده کرد
منابع مشابه
موقعیت های مرزی در فلسفه های اگزیستانس و نهج البلاغه
مقاله حاضر در مقام پژوهشی مقایسه ای به بررسی کلامی-فلسفی دیدگاه اگزیستانسیالیسم و نهج البلاغه نسبت به موقعیت های استثنایی یا پیش آمدهای خاص زندگی انسان ها می پردازد. اگزیستانسیالیست ها از این پیش آمدها به موقعیت های مرزی تعبیر می کنند و آن را یکی از مبانی جنبش فکری خود می دانند و معتقدند که انسان به واسطه ی قرار گرفتن در این موقعیت ها، به شناخت راستین خود دست می یابد. نهج البلاغه از این موقعیت ...
متن کاملمعرفت و موقعیت های مرزی در مثنوی مولوی
برخلاف تصور رایج که متون عرفانی را فاقد گزارههای معرفتی و فلسفی میداند، گزارهها و مبانی شناختی و فراشناختی بهوفور در متون عرفانی، بهویژه مثنوی مولوی بهچشم میخورد. مولوی از نقش شاکلهها، ذهنیتها و موقعیتها در شکلگیری شناخت آدمی آگاهی دارد.اگرچه این مکتب اگزیستانسیالیسم بود که نخستین بار تجربههای وجودی را مفهومسازی کرد، از آن زمان که بشر وجود داشته است، خود را درگیر آنها یافته است. م...
متن کاملموقعیت های مرزی در فلسفه های اگزیستانس و نهج البلاغه
مقاله حاضر در مقام پژوهشی مقایسه ای به بررسی کلامی-فلسفی دیدگاه اگزیستانسیالیسم و نهج البلاغه نسبت به موقعیت های استثنایی یا پیش آمدهای خاص زندگی انسان ها می پردازد. اگزیستانسیالیست ها از این پیش آمدها به موقعیت های مرزی تعبیر می کنند و آن را یکی از مبانی جنبش فکری خود می دانند و معتقدند که انسان به واسطه ی قرار گرفتن در این موقعیت ها، به شناخت راستین خود دست می یابد. نهج البلاغه از این موقعیت ...
متن کاملتجربیات زیسته بیماران سرطانی از اضطراب مرگ با تکیه بر دیدگاه موقعیتهای مرزی یاسپرس
مقدمه: هرکدام از مکتبهای فکری، فلسفی و دینی دیدگاههای متفاوتی نسبت به مرگ و درمان آن دارند. اضطراب از مرگ یکی از متداولترین مشکلات بیماران و بخصوص بیماران سرطانی حتی بعد از دوره درمان است. هدف از این پژوهش، بررسی تجربیات بیماران سرطانی بستری شده در بیمارستان بقیهالله تهران است. روش کار: این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی تفسیری است و نمونه این پژوهش ۲۰ نفر از بیماران سرطانی بستری شده در بیما...
متن کاملمفهوم دیگری در فلسفهی یاسپرس
کارل یاسپرس فیلسوف بزرگ اگزیستانس مانند سایر فیلسوفان این حوزه هستی و وجود آدمی را در گرو «هستى– در – عالم» و «هستى – با – دیگران« مىداند. یکى از مفاهیم بنیادین فلسفهی وی، مفهوم دیگری است که به گونهای عمیقتر نسبت به فلسفهی سایر فیلسوفان اگزیستانسیالیست مطرح شده است زیرا نزد وی، فرد، خویشتن خویش را به وسیلهی دیگری درک مىکند. ارتباط با دیگری به معنای انتقال احساسات و افکار به دیگرى یا ارت...
متن کاملامکان سنجی تطبیق انسان شناسی صدرایی و انسان در فلسفه های اگزیستانس (با تأکید بر اندیشه های یاسپرس و سارتر)
«وجود» و «تقدم وجود بر ماهیت» عباراتی کلیدی در فلسفۀ صدرایی و فلسفه های اگزیستانس هستند که در نظر اول امکان بررسی تطبیقی و برقراری برخی تشابهات در زمینۀ انسان شناسی را به ذهن متبادر می کنند. صحت این فرضیه در بررسی دقیق تر واژه های «انسان»، «وجود انسانی» و نیز ملاحظۀ روش در فلسفۀ اگزیستانسیالیسم ملحدانه (به نمایندگی سارتر) و خداباور (به نمایندگی یاسپرس) پیگیری می شود و طرح هرگونه تطبیق در تحلیل ...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
نوع سند: پایان نامه
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده زبان و ادبیات فارسی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023