نتایج جستجو برای: تئای تتوس
تعداد نتایج: 6 فیلتر نتایج به سال:
افلاطون دسته ای از هنرمندان (به ویژه شاعران) را به دلیل تاثیرگذاری منفی بر جوانان، از آرمانشهر خویش بیرون افکند ولی پیش از بیرون راندن آنان، داستانگویی و روایتگری را از ایشان گرفت و در زیر ردای فلسفه خود پنهان کرد. به یمن این شیوه های هنری است که تاثیرگذاری اندیشه های افلاطون در رساله هایش دو چندان گشت و همچنین کیفیتی زیبا یی شناختی و هنری به خود گرفت که در تاریخ اندیشه و هنر بشری پیوسته مورد ت...
مقاله حاضر، بررسی شرح و تفسیر کورنفورد راجع به اتهام افلاطون است. اتهام این است که افلاطون نظریه «امتناع وجود اضداد در شی واحد» (= خلو شی از اضداد) را به ناحق بر ذهن و زبان پروتاگوراس می گذارد و سرانجام او را به عنوان متفکری که به نسبیت گرایی و نگرش اصالت فاعل شناسا معتقد است، معرفی می کند؛ در حالی که از نظر تاریخی پروتاکوراس به نظریه «معیت وجودی و آمیخته اضداد در خود اشیا» قایل بوده است. از نظ...
مقاله حاضر، بررسی شرح و تفسیر کورنفورد راجع به اتهام افلاطون است. اتهام این است که افلاطون نظریه «امتناع وجود اضداد در شی واحد» (= خلو شی از اضداد) را به ناحق بر ذهن و زبان پروتاگوراس می گذارد و سرانجام او را به عنوان متفکری که به نسبیت گرایی و نگرش اصالت فاعل شناسا معتقد است، معرفی می کند؛ در حالی که از نظر تاریخی پروتاکوراس به نظریه «معیت وجودی و آمیخته اضداد در خود اشیا» قایل بوده است. از نظ...
نوشتة حاضر گزارشی تحلیلی است از مبحث معترضة (the digression) افلاطون در محاورة ثئایتتوس. مبحثی که طی آن افلاطون میان شیوههای زندگی فیلسوف با سخنور به مقایسه میپردازد. ضمن متن، نخست به این پرسش پرداختهایم که چگونه بحث در ماهیت معرفت به مبحث معترضه میانجامد. ثانیاً، رئوس برجستة خود مبحث معترضه را با ارجاع به بعضی محاورات، بررسی کرده و سرانجام بر اساس بحثهای طرح شده، به نقش مبحث معترضه در متن ...
عشق از مباحث مشترک میان عرفان و فلسفه است. طبق دیدگاه افلاطون و ملاحظات عاشقانۀ مولوی ، عشق به عنوان یک منبع عقل االهی، مدرِک کل شمرده می شود. در مقالۀ پیش رو به شباهتهای این دو دیدگاه فلسفی و عرفانی در باب عشق میپردازیم. درتبارشناسی اندیشه و تجربۀ زیستۀ مولوی در ساحت عشق و نوع فهم کلی حاکم بر صورتبندی او از مفاهیم عاشقانه، نقب به بنیاد تاریخی، فلسفی این نوع نگرش، ضروری مینماید. در این مسی...
برای مدت ها رابطۀ ادراک حسی با معرفت از نظر افلاطون به نحوی بر اساس تفکر ارسطویی یا تفکر افلوطینی توجیه می شد، اما به تازگی آراء دیگری در این باره مطرح است که در آن دریافت اصلی خود افلاطون محل مداقه قرار می گیرد. این دیدگاه هنگامی جدی تر می شود که در مواردی همچون رسالۀ تئه تتوس (184 الف تا 187) ملاحظه می کنیم که افلاطون برخلاف نظر ارسطو و افلوطین نقشی را برای ادراک حسی در معرفت قائل نیست. هدف ا...
نمودار تعداد نتایج جستجو در هر سال
با کلیک روی نمودار نتایج را به سال انتشار فیلتر کنید