نتایج جستجو برای: بساطت

تعداد نتایج: 196  

ژورنال: حکمت معاصر 2015

واجب‌الوجود در ذات خویش، متصف به صفات متعدد ذاتی و حقیقی است. از سوی دیگر، واجب‌الوجود شیئی بسیط و در نهایت صرافت است. از دیدگاه صدرالمتألهین، جمع بین صفات متکثر و بساطت ذات حق‌تعالی، با تکیه بر قاعدۀ بساطت ذات وجود در عین تشکیک مراتب آن، صورت می‌پذیرد. دیدگاه خاصِ ارائه‌شده از سوی صدرالمتألهین در مورد صفات، سبب ارائة ویژگی‌هایی خاص از سوی وی در مورد صفات الهی می‌شود. هدف این پژوهش، تبیین این وی...

ژورنال: :پژوهش های فلسفی کلامی 2007
محمد سعیدی مهر

اعتقاد به بساطت ذات الهی و نفی گونه های مختلف ترکیب از آن از دیر زمان مورد اعتقاد بسیاری از فیلسوفان و متکلمان ادیان بزرگی همچون اسلام و مسیحیت بوده است. در سنت اسلامی فیلسوفانی همچون ابن سینا و ملاصدرا و در سنت مسیحی نیز جمعی از فیلسوف- متکلمان قرون وسطایی نظیر آگوستین، آنسلم و به ویژه آکوئیناس به تحکیم مبانی و تشریح ابعاد گسترده این آموزه همت گمارده اند. یکی از ابعاد مهم این نظریه که در مقاله...

ژورنال: :حکمت معاصر 2015
محمدحسین وفائیان قاسمعلی کوچنانی

واجب الوجود در ذات خویش، متصف به صفات متعدد ذاتی و حقیقی است. از سوی دیگر، واجب الوجود شیئی بسیط و در نهایت صرافت است. از دیدگاه صدرالمتألهین، جمع بین صفات متکثر و بساطت ذات حق تعالی، با تکیه بر قاعدۀ بساطت ذات وجود در عین تشکیک مراتب آن، صورت می پذیرد. دیدگاه خاصِ ارائه شده از سوی صدرالمتألهین در مورد صفات، سبب ارائة ویژگی هایی خاص از سوی وی در مورد صفات الهی می شود. هدف این پژوهش، تبیین این وی...

در امورعامه از مسائلی بحث می شود که به قسم خاصی از موجودات اختصاص ندارد. یکی ازاین مباحث «بساطت وجود» است. ملاصدرا این بحث را در «منهج اول» کتاب اسفار مطرح نموده که ویژه مباحث امورعامه است. فیلسوفان مشاء حقیقت وجود را صرفا انتزاعی و ذهنی می دانند که عقل در تحلیل خود از اشیای جهان هستی به آن می رسد. اما ملاصدرا در آثار خود برای حقیقت وجود، واقعیتی عینی قائل است. یعنی حکمای مشاء، مسأله بساطت وجود...

پایان نامه :وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392

در واقع چهارچوب پژوهش حاضر واکاوی چند پرسش اصلی است: نفس چیست؟ آیا نفس به عنوان موجودی مستقل از بدن وجود دارد؟ مرکب است یا بسیط؟ حادث است یا قدیم؟ ابدی است یا غیر ابدی؟ در همین راستا اثبات وجود نفس از طریق براهین اقامه شده از سوی اندیشمندان و از جمله ابن سینا و ابوالبرکات و ابن کمونه صورت می گیرد و ضمنا انواع نفس ( نباتی، حیوانی، انسانی و فلکی ) و تعاریف گوناگون آن از سوی ایشان و دیگر اندیشمندا...

سیدخاموشی, سیدمهدی,

یکی از خدمات درخشان فلسفه ملاصدرا آن است که در این فلسفه، خداشناسی به اوج قله­های تعالی رسیده است. بی­شک یکی از مهم­ترین اجزاء نوین و قابل توجه این خداشناسی، قاعده بسیط‌الحقیقه است. در این مقاله ارتباط این قاعده با بحث بساطت واجب تعالی تقریر شده و بیان می‌شود که به واسطه قاعده مذکور، مفهوم بساطت واجب تعالی در حکمت صدرا به تطوری قابل ملاحظه دست یافته است و این حقیقت مبرهن می‌شود که اقتضای بساطت ...

ژورنال: :پژوهش های هستی شناختی 2014
محمود قیوم زاده

صدرالمتألّهین از برهان خاصّ خود دراثبات توحید  واجب تعالی به عنوان برهان عرشی یاد کرده وبرتری آن را بر دیگر براهینی که از سوی حکمای پیشین از جمله ابن سینا، اقامه شده یاد آور شده است. وی ضمن دقّت قابل ملاحظه در آن براهین، هیچ یک از آن­ها را به عنوان برهان تامّ و بدون نقص قلمداد نمی­کند و بر این عقیده است که اگر بخواهیم آن براهین را به عنوان برهان کامل تلقی کنیم باید در رفع نقص آن­ها بکوشیم؛ از این­ر...

ژورنال: :جستارهای فلسفی 2006
عبدالحسن افتخاری سعادی

از میان مجموعۀ مسائل و معارف گرد آمده در فلسفۀ اسلامی، قاعدۀ بسی ط الحقیقه، قاعده ای معروف درجمع متأخرین حکماست . معرفی این قاعده به تألیفات عدیده ی حکیم ملاصدرا در تبیین و تو صیف آن برمی گردد. اما جای بررسی این نکته باقی است که آیا در میان متقدین حکما، چنین قاعد ه ای شناخته شده ویا حداقل مفاد آن مورد اعتنا و استفاده بوده است یا خیر.در این مقاله تاریخچه قاعده و مفاد آن، طریقه اثبات و نتایج و لو...

افلاطون در رساله فایدون برای اثبات جاودانگی نفس پس از مرگ سه برهان اقامه می‏کند. بیان دو برهان اول، بیانی اسطوره‏ای ـ فلسفی است که بر چرخه‏های متوالی زایش مبتنی است. برهان سومی که افلاطون برای بقای نفس پس از مرگ اقامه می‏کند، برهان بساطت نفس است. او معتقد است چیزی که جزء ندارد فساد نمی‎پذیرد و از‌آنجا‌که نفس جزء ندارد با مرگ بدن جاودان خواهد بود و از بین نخواهد رفت. در فلسفه اسلامی یکی از مهم‌ت...

ژورنال: :فلسفه دین 2011
حسن عاشوری لنگرودی

از سویی حکما، قاعده «الواحد» (از یکی جز یکی صادر نگردد) را بدیهی می دانند و از سوی دیگر معتقداند خداوند یکتا، قادر مطلق است. لازمه قدرت مطلق خداوند، صدور کثیر از خدای یکتاست، آیا این، با قاعده الواحد متعارض است؟ چگونه می توان همزمان، قاعده الواحد و قدرت مطلق خداوند را پذیرفت؟ در این مسئله می گوییم: در پذیرش این قاعده، وفاق حکیمان، عارفان و متکلمان ادعا شده است که اساسی نداشته، پشتوانه قاعده...

نمودار تعداد نتایج جستجو در هر سال

با کلیک روی نمودار نتایج را به سال انتشار فیلتر کنید