نتایج جستجو برای: مواعظ ارسطو

تعداد نتایج: 1373  

پایان نامه :دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده الهیات 1391

مسأل? نفس از جمله مباحث برجسته در آثار ارسطو و ابن سینا است. نگاه کلی به فلسف? ارسطو نشان می دهد که او برای هم? موجودات قائل به نفس است و این نفس را حادث به حدوث بدن می داند. او معتقد است این نفس در نهایت با نابودی بدن نابود میشود و بقائی برای آن در نظر نمیگیرد. اما با دقیق شدن در آراء او و بررسی آثار مختلف او به مباحثی میرسیم که با این نظر کلی کاملاً متفاوت است. ابنسینا در ابتدای امر ظاهراً ...

ژورنال: متافیزیک 2012

ارسطو آموزه ماده‌ اولای خود را برای تبیین تغییر و به ویژه کون و فساد ارائه می‌دهد و نخستین جایی که می‌توان در آن از این آموزه‌ به عنوان خاستگاه آن سراغ گرفت، علم طبیعت ارسطو است. سه بخش نخست مقاله حاضر به تبیین این آموزه ارسطو بر وفق تعلیم وی در آثار مربوط به علم طبیعت (طبیعیات (فیزیک) و در کون و فساد) می‌پردازد و نشان می‌دهد که ارسطو بنا به چه دلایلی چیزی همچون ماده اولی را وارد علم طبیعت خود ...

ژورنال: متافیزیک 2009

این مقاله در صدد بیان این موضوع است که مهمترین مقومات فلسفه عملی ارسطو در تحلیل اگزیستنسیال هیدگر صبغه هستی‌شناختی می‌یابد. انحاء نسبت آدمی در قبال موجودات Verhaltenweisen آن‌گونه که در کتاب ششم از اخلاق نیکوماخوس ارسطو مطرح شده، در خوانش نوین هستی و زمان هیدگر تبدیل به انحاء وجودی آدمی Seinsweise می‌گردد. آنچه برای هیدگر بسیار اهمیت دارد، احیای قوه انتولوژیکِ نهفته در تعینات سه‌گانه ارسطویی است...

ژورنال: حکمت و فلسفه 2015
سکینه ابوعلی قاسم پورحسن,

ارزیابی موضوع تجرد و بقای نفس انسانی توسط سه فیلسوف نامدار به نام­های، ارسطو (384-322 ق.م)، ابن­سینا (370-428ه.ق) و ابن­رشد(595-520ه.ق)، مسئلۀ این مقاله را شکل می­دهد. تعارض و ابهاماتی که در برخی از آراء ارسطو در حوزه نفس دیده می­شود، منشأ اختلاف­نظر شارحان وی در این­باره شده است. افرادی همچون اسکندرافرودیسی (قرن­های دوم و سوم ق.م) و ابن­رشد قول به مادیت و فناپذیری نفوس فردی و ابن­سینا، تجرد و...

ژورنال: جاویدان خرد 2017

سعادت در فلسفة اخلاق ارسطو محوریت دارد. اما بین مفسران ارسطو دربارة چیستی سعادت، راه شناخت آن و برخی امور مرتبط دیگر، اختلاف نظر وجود دارد. جان مکدَوْل تفاسیری جدید از این مباحث به دست می­دهد. به نظر او افعال درست، مقوّم سعادت هستند. تنها فضیلت‌مند می‌تواند چنین افعالی را بشناسد. ارزش این افعال واقعی است. دلیل اخلاقی از درون منظر فضیلت­مند است. ارسطو هم با استناد به کارکرد انسان، از نظرش در باب سع...

ژورنال: متافیزیک 2015

در العباره، ارسطو در مورد متناقضین (جفت جمله‌های متناقض) می‌گوید ضرورتاً یکی از آنها صادق و دیگری کاذب است اما پس از آن در فصل نهم می‌گوید این مطلب در مورد جملات شخصیه محتمل مربوط به آینده درست نیست، چرا که در غیر این صورت باید ملتزم به دترمینیسم شویم. اما دترمینیسم پذیرفتنی نیست پس قاعده مورد بحث، در مورد جملات شخصیه آینده برقرار نیست. تفاسیر متعددی از این سخنان ارسطو وجود دارد. مفسرین سنتیِ این...

ژورنال: حکمت و فلسفه 2013
احمد عسگری

"ارسطو" در Θ ( کتاب نهم مابعدالطبیعه ) دو معنای دونامیس (قوه ) را از هم متمایز می‌کند و می‌گوید معنای اول آن را با حرکت در ارتباط می‌داند .ارسطو از این معنای دونامیس ( قوه ) به‌تفصیل بحث می‌کند، اما تصریح دارد که هدف اصلی معنای دوم است و بحث نخست از باب مقدمه است. او در Θ 6 به معنای دوم دونامیس ( قوه ) باز می‌گردد. اما، بحث او به‌نحوی صورت گرفته است که دقیقاً معلوم نیست منظورش از معنای دوم چیست،...

پایان نامه :وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1388

از آنجائیکه افلاطون و ارسطو، هر دو، از فیلسوفانی هستند که تاثیر بزرگی بر اندیشه فیلسوفان پس از خود، حتی تا عصر حاضر، داشتهاند و به دلیل اهمیتی که جدایی در درک اندیشه این دو فیلسوف، به خصوص در بنیادیترین نظریاتشان، یعنی نظریه مثل افلاطونی و نظریه صورت ارسطو، برخوردار است، و همچنین به دلیل ارتباط جدایی با مهترین مباحث هستیشناختی و معرفتشناختی در فلسفه این دو فیلسوف، در این پایاننامه به بررسی مسئل...

پایان نامه :وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389

اندیشه افلاطون و ارسطو در نقاط متافیزیکی حساسی با یکدیگر در تضادند. نشانه این تضاد را می توان در انتقادهای ارسطو به ایده های افلاطونی دید. البته تلاشهای زیادی در جهت آشتی دادن اندیشه آن دو انجام شده که اغلب انتقادها را کمرنگ جلوه می دهند. اما اگر یک بار با دقت انتقادها را بررسی کنیم و اندیشه متافیزیکی ایشان را در مسائلی چون وحدت، جوهریت و علت مقایسه کنیم، می یابیم که نمی توان از نگاه انتقادی ار...

«وجود» نخستین پایة هرگونه آگاهی و لاجرم به طریق اولی، متعلق مابعدالطبیعه قرار گرفته است. ارسطو در مواضع مختلف کتاب مابعدالطبیعه درباب «موجود چونان موجود»(to on) سخن گفته و بیان می‌دارد «موجود دارای معانی بسیار است.» او بیش از آنکه در آن کتاب از واژۀ «وجود» استفاده کرده باشد از «موجود» نام می‌برد و در کتاب هفتم می‌‌گوید «آنچه از دیرباز مایه سرگشتگی بوده این است که «موجود» چیست؟» پرسش دیرین در سا...

نمودار تعداد نتایج جستجو در هر سال

با کلیک روی نمودار نتایج را به سال انتشار فیلتر کنید