نتایج جستجو برای: معرفتشناسی آنارشیستی فایرابند
تعداد نتایج: 106 فیلتر نتایج به سال:
در این پایاننامه پس از ارائهء تصویری از رویدادهای زندگی راسل، و تحوّلات فکری و فلسفی اش - در حوزه معرفتشناسی- تلاش شده است آراء و نظرات او را دربارهء اجزاء ذاتی معرفت، یعنی باور، صدق، و توجیه و موضع او در باب جزم اندیشی، رویکرد نقدی، و شکّاکیّت، با توجّه به فرآیند تحوّلات فلسفی و فکری اش، گرد آورده، تحلیل و نقد شود. تلاش شده است تا با طرح مسأله مورد نظر در معرفتشناسی، موضع راسل را درباره نظریّه هایی ...
ابهام معنایی واژه «پارادایم»، از زمان پیدایش رسمی این اصطلاح، و گسترش آن در حوزه های گوناگون دانش و ورود نامناسب آن در جامعه علمی ایران، مانند مفاهیم بسیار دیگری، زمینه بدفهمی این واژه را در جامعه علمی ایران پدید آورده، تفسیرها و کاربردهای سلیقه ای بسیاری را از این اصطلاح رایج کرده است. در این نوشته کوشیده ایم به بازشناسی کاربردهای گوناگون این اصطلاح و تنقیح مفهومی، معناشناختی و ماهیت شناختی آن...
بررسی نظام معرفتشناسی شهابالدین سهروردی (549-587ق) به عنوان مؤسس دومین حوزه اندیشه فلسفی در تاریخ فلسفه اسلامی، اهمیت ویژهای دارد. معرفتشناسی او با بررسی تعارضهای منطقی در نظام فلسفی مشاء صورت میگیرد. نظریه سهروردی در باب علم شامل دو جزء است: نخست، جزء سنتزدایی است که سهروردی در آن، به نظریههای مختلف علم، مخصوصاً علم به واسطه تعریف، ادراک حسی، مفاهیم اولی یا مقدم بر تجربه انتقاد میکند. او ابتدا ...
هنگام بحث دربارهی تفاوت های مدرنیسم و پست مدرنیسم؛ می توان از تفاوت علم باوری و عدم علم باوری نیز سخن به میان آورد. در یک سو افرادی مانند کارل پوپر هستند که داعیهی علم باوری را در سر می پرورانند و از سوی دیگر افرادی مانندکوهن و فایرابند از عدم باورداشت به علم سخن می گویند. در این مقاله سعی شده است که این دو طیف متفاوت اندیشه مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
مقاله ای توصیفی است برای بازبینی و بازخوانی اندیشه آثار شیستی و توضیح گذار اندیشگی آن از حوزه سوسیالیسم به عرصه لیبرالیسم و پیدایی نحله هایی جدید از اندیشه آثار شیسم سرمایه داری. مقاله پس از توضیح پیشینه اندیشه آثار شیسم – نظریه آنارشیسم را به تفصیل مورد سنجش قرار داده و هدف آن را شرح می دهد. در مرحله بعد به فرآیند اندیشه آنارشیستی توجه می کند و طی آن زمینه های اندیشه های سیاسی لیبرالیسم نو را...
هنگام بحث دربارهی تفاوتهای مدرنیسم و پستمدرنیسم؛ میتوان از تفاوت علم باوری و عدم علم باوری نیز سخن به میان آورد. در یکسو افرادی مانند کارل پوپر هستند که داعیهی علم باوری را در سر میپرورانند و از سوی دیگر افرادی مانندکوهن و فایرابند از عدم باورداشت به علم سخن میگویند. در این مقاله سعی شدهاست که این دو طیف متفاوت اندیشه مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
کوهن و فایرابند از فیلسوفان علمی هستند که در بسیاری از جهات، دیدگاه های نزدیک و بعضاً مشترکی دارند. این دو فیلسوف به عقلانیتی آفاقی و جهان شمول باور ندارند؛ از این رو در عرف ادبیات فلسفی، دیدگاه های آنان را نسبی گرایانه تلقی می کنند. هر دو، از فیلسوفان نیمة دوم قرن بیستم هستند و واکنشی به جریان های پوزیتیویستی و نگتیویستی محسوب می شوند. این اندازه، شباهت و نزدیکی، این پرسش را در ذهن برمی انگیزد ...
نمودار تعداد نتایج جستجو در هر سال
با کلیک روی نمودار نتایج را به سال انتشار فیلتر کنید