در این پژوهش سعی شده است با نگاهی نوین به جایگاه مترجم به عنوان واسطة بینافرهنگی و با تکیه بر نظریة انسانشناسانی مانند ساپر و ورف ، به دریافت درستی از رابطة برهم برکنشی میان زبان و فرهنگ دست یابیم، تا درک ما را از مفهوم واقعیت تحتتأثیر قرار دهد. بنــــابراین میتوان برای مترجمـــان در مقام واسطة فرهنگی، الگویی برای درک بهتر واقعیت، ترسیم کرد تا به کمک آن بتـوانند واقعیت فرهنگی متــن را به بهترین...