نتایج جستجو برای: مبناگرایی تاریخی
تعداد نتایج: 25435 فیلتر نتایج به سال:
فعالیت های علمی در حوزه عدالت پژوهی را میتوان به ساختن بنایی تشبیه نمود که تحقق هر مرحله، مقدمه و امکانی برای ورود به مراحل بعد است. از این رو نگرشهای گوناگون در موضوعات حوزه عدالتپژوهی ناشی از تفاوت دیدگاه ها در مراحل قبلی است. دراین میان کاربست روش مناسب، رکن اساسی برای دستیابی به اصول عدالت اقتصادی است. این مقاله با بهرهگیری از روش تحلیل فلسفی، روشهای دستیابی به پاسخ مسائل اصلی عدالت ا...
ریچارد فومرتن در مقاله مبناگرایی کلاسیک نظریه توجیه خود را با تکیه بر مفهوم آشنایی مستقیم طرح میکند. نظریه توجیه فومرتن پیوند نزدیکی با نظریه صدقِ او دارد. او در نظریه صدق از واقعگرایی و در نظریه توجیه از نوعی مبناگرایی درونگرایانه جانبداری میکند. در این نوشتار، نخست به بررسی پیوند نظریه توجیه فومرتن با مفهوم صدق و جایگاه نظریه توجیه او در نزاع برونگرایی - درونگرایی خواهیم پرداخت و سپس ترجمه مذک...
رورتی شرحی توصیفی-تاریخی از دیدگاههای فلاسفه بیان میکند. او پس از این شرح، مبناگرایی و اصالت بازنمایی را که از زمان دکارت به بعد در حوزه معرفتشناسی حاکم شده است، نقد میکند. به نظر رورتی فرض اساسی فلاسفه این است که فلسفه نقش ممتازی برای شناخت ما از جهان دارد و مسائل مورد مطالعه فلسفه سرمدی و جاودانهاند. این به معنای مبنا قرار گرفتن فلسفه است. مخالفت رورتی با مبنا قرار گرفتن فلسفه در حقیق...
متولیان آموزش عالی و دانشگاهی قبل از ورود به جریان سیاستگذاری و تصمیمسازی، بهدنبال اتخاذ مبنا و خاستگاهی برای سیاستگذاریهای آموزشی و پژوهشی خود هستند که از قدرت توجیهکنندگی و مشروعیت و سندیتبخشی بالایی برخوردار باشد و بهتبع آن سعی مینمایند تا نظام ارزیابی از عملکرد نظام آموزشی و بهعبارتی دیگر ارزیابی از کمیت و کیفیت تصمیمگیری و سیاستگذاری خود را با عنایت به اقتضائات و ملاحظات خاستگا...
یکی از نظریههای متداول دربارة عقلانیت علم، عقلانیت بهمثابة مبناگرایی است که بنابر آن، عقلانیت یک نظریة علمی و مبتنیبر دادههای حسی است که آن نظریه بر آن اساس بنا شده است. اما دادههای حسی قطعی و یقینی موضوعی است که مناقشات فراوانی را درپی داشته است. در این مقاله، با تمسک به آرای ویتگنشتاین درباب «یقین»، تلقی نوینی از یقینیات یک نظریۀ علمی ارائه میشود که، بنابر آن، هر نظریة علمی دارای دوگونه...
علاّمه طباطبائی در معرفت شناسی خویش، توجّه و التفات خاصّی نسبت به «بدیهیّات» نشان می دهد. وی در این زمینه با تأکید بر «تصدیقات بدیهی» و نقش مبنایی آنها در ساختار معرفت، به ارائه مبناگرایی خویش می پردازد. خطاناپذیری «تصدیقات اوّلی» و اهمیّت آنها در معرفت شناسی علاّمه طباطبائی سبب شده است تا دیدگاه وی را به صورت «مبناگرایی خطاناپذیر» آشکار نماید. بی شک مسئله «شناخت یقینی» و ارزش معرفت بخشی آن در معرفت ش...
نمودار تعداد نتایج جستجو در هر سال
با کلیک روی نمودار نتایج را به سال انتشار فیلتر کنید