«نقد ادبیِ غیرِ نظری، وجود ندارد». در ورایِ عینی ترین و عملی ترین شکل های نقد نیز تصورات و دلالت های ضمنیِ نظری، نهان هستند. هر کنش و مرامِ «نقدی»، مسبوق به نظریه ای خاص یا ترکیبی از نظریه ها و مبانی، مفاهیم و مفروضات آنهاست. همین سابقه و صبغة «نظری» است که شأن و وزنِ مولّفه های درونی / درون بود(1) و یا زمینه ها و عوامل بیرونی را در رویکردهای نقد تعیین می کند. با تأمل در نظریه ها و آبشخورهای معرفت-شنا...