نتایج جستجو برای: فردریش نیچه
تعداد نتایج: 383 فیلتر نتایج به سال:
0
در این رساله تعریف هایدگر از متافیزیک و انتقادات او بر آن مورد بررسی قرار می گیرد. دغدغ? اصلی هایدگر متافیزیک بود، خصوصاً متافیزیکِ هستی. از نظر هایدگر سخنی که به هستی نپردازد و تفاوت هستی شناسانه میان هستی و موجود را فراموش کند سخنی متافیزیکی است. برخلاف تفاسیر رایج، هایدگر با تفسیر فلسف? کانت ادعا کرد که فلسف? کانت در طرح هستی شناسی بنیادین قرار می گیرد. هدف او مقابله کردن با فلسف? سوژه مدار اس...
0
ابر مرد در تفکرنیچه در آخرین مرتبه ی انسانی ، به عنوان خلاصه و ذنابه ی انسان ،چنان موجودی برتر؛هم در زمینه ی ویژگی ها و هم در جایگاه کارکرد، معرفی شده است. در این مفهوم ،شاملو نیز به عنوان متفکر وشاعر نظریه ای شبیه به نگرش نیچه در اشعارش مطرح می کند، شعر او روایتگر آزادگان است، روایت انسانی است که اگر در طول تاریخ انسانی بر خلاف قواعد حاکم بر جامعه حرکت کند و آنها را نپذیرد، محکوم به خاموش...
نیچه اخلاق را به دو دسته سروران و بردگان تقسیم می کند.اخلاق سروران،اخلاق برجستگان استکه فقط در یونان یافت میشد.با آمدن مسیحیت این اخلاق از بین رفت وجای آرا اخلاق بردگان گرفت.نیچه معتقد است با ظهور ابر انسان می توان دوباره به اخلاق سروران بازگشت.نیچه در تحلیلهای خود بدیهی ترین امور را نیز به چالش کشاند او تمام دستاوردهای فرهنگ غرب را بر خطا می داند .نیچه همواره ستایش گر فرهنگ یونان قبل از سقراط ...
نیچه فیلسوف زندگی است که در مقابل سختی¬ها و رنج¬ها به آن آری می¬گوید و معتقد است که انسان بایستی هرچه سرشارتر و پرکارتر زندگی کند و از این طریق می¬خواهد اندیشه¬ی ترس از مرگ را از بین ببرد. در صدد آن است که زندگی را دوصد چندان بیش¬تر از مرگ شایسته¬ی اندیشیدن کند و نیز معتقد است که انسان باید آزادنه و آگاهانه مرگ خود را انتخاب کند. درحالی¬که در نظر کرکگور، این، زندگی است که باید آزادانه و آگاهانه...
حافظ با انتقاد از زهدپیشگی و در عین حال تمجید از زاهدمنشی منتهی به سرمستی کشف و شهود، مبلّغگونهای از زهد است که ریشه در آداب و مناسک مذهبی دارد. در تفکر نیچه، دوگونه زهد بهطورکلی از یکدیگر تفکیکپذیر است: زهد مثبت و زهد منفی. زهد مثبت، زهدی است که با حفظ غریزه و تصعید آن، به حیات گرایش دارد و بر دو قسم است: 1. زهد یونانیرومی یا طبیعی؛ 2. زهد فیلسوف ناب. در برابر آن، زهد منفی با تقبیح غریزه، ن...
در این پژوهش نسبت فلسفه سیاسی و قدرت در اندیشه سیاسی لئو اشتراوش و میشل فوکو بررسی شده است. تا قبل از نیچه و تعریف متفاوت وی از قدرت، این مقوله با تمرکز و حاکمیت سیاسی پیوندی تنگاتنگ داشت؛ به گونه ی که فلسفه سیاسی تلاشی برای نیل به حقیقت، نسبتش با قدرت به صورت پاسخ به مساله توجیه حاکمیت اقلیتی حکومتگر بر اکثریت تحت حکومت، یا ایجاد سامان سیاسی نیک تعریف می شد، اما با نیچه و طرح مباحثی چون "ار...
نمودار تعداد نتایج جستجو در هر سال
با کلیک روی نمودار نتایج را به سال انتشار فیلتر کنید