اندیشه شک و بدبینی،غنیمت شمردن فرصت و عشرت جویی،تذکر مرگ و تاسف بر ناپایداری زندگانی و بی اعتباری روزگار،از اصول معانی ای است که خیام در رباعیات خود به شیوه های گوناگون پرورده است.البته این تفکر و تذکرها با او آغاز نشده و جزو کهن ترین تامل های بشری است.در ادب فارسی نیز از رودکی تا فردوسی و از فردوسی تا سعدی و حافظ،هیچ سخنور مهمی نیست که از آن سخن نگفته باشد.
در این مقاله،ضمن بیان رگه هایی از ا...