موضوع محوری مقالۀ حاضر دلالتشناسی قضایای موجهه (بهویژه قضایای ضروریه و دائمه) است. در این باب ابتدا شرح مختصری از قضایای موجهه، بنا بر متون منطق سنتی، عرضه میشود و سپس ضمن توضیحِ تحلیلِ زمانی آنها، نقد چنین تفسیری در دستور کار قرار میگیرد. اما این نوشته صرفاً نگاهی سلبی ندارد و در آن تلاش شده است تا سخن قدما درباب دلالتشناسی قضایای موجهه بازخوانی و بازشناسی شود.