نتایج جستجو برای: سعادت ذهنی
تعداد نتایج: 13831 فیلتر نتایج به سال:
فقه یا شریعت یکی از شاخه های مهمّ علوم دینی است که در عالم اسلام گسترشی چشمگیر داشته است. در کنار شریعت، تصوّف یا عرفان نیز حوزۀ وسیعی را به خود اختصاص داده است. تأکید زیاد شریعت بر ظاهر و پافشاری تصوّف بر باطن در بسیاری از موارد، آن دو را در برابر هم نهاده است. متفکّران و اندیشمندان در ادوار گوناگون کوشیدند تا آن دو را به هم نزدیک کنند از جملۀ این اندیشمندان می توان ابونصر سرّاج، ابوطالب مکّی، هجویر...
افلوطین سر سلسله مکتب نوافلاطونی در کتاب تاسوعات خود سعادت انسان را در حیات عقلانی می داند و زندگانی عقلانی را حیاتی میداند که در نهایت کمال باشد یعنی از هر حیث هیچ نقصی در آن نباشد لذا سعادت در حیات مادی نمیتواند حاصل شود بلکه حیات روحی و معنوی انسان است و راه نیل به چنین سعادتی وارستگی از قید و بندهای تن و مادیات است که با پرورش روح و نفس آدمی همراه میگردد که نتیجه آن مشاهده فرشتگان مقرب الهی...
از ظاهر برخی عبارتهای ابن رشد چنین استفاده میشود که وی حکمت را برای تحصیل سعادت عقلی خواص(فیلسوفان) کافی میداند و شریعت را از این جهت ضروری نمیداند. هرچند فیلسوفان را از جهات دیگری نیازمند شریعت میداند. مثلاً از این جهت که تنها با سعادت عامه مردم است که میتوان از امکان تحقق سعادت خواص سخن گفت و چون سعادت عوام از طریق شریعت ممکن است، پس شریعت برای فیلسوفان هم ضروری است. این مقاله ضمن ارائه...
فارابی پیرامون هنردر دو سطح سخن می گوید. هنری که در جامعه محقق می شود، مشتمل بر هنرهای محمود و هنرهای پلید است. البته هنر فاضله و هنری که به دست هنرمند مدینه فاضله تولید می شود، صرفا هنر محمود است. هنر محمود یا هنر فاضله، خیر و سعادت معقول را در قوای خیالی مجسم می کند و در صدد ایجاد اعتدال در عواطف و احساسات است. در حالی که هنر پلید،درست در نقطه مقابل قرار دارد و انفعالات و عواطف را به افراط و ...
فیلسوفان الاهی بر اساستحلیلی که از حقیقت انسان به دست دادهاند و انسانیت انسان را به قوه عاقله او دانستهاند، کمال نهایی و سعادت اصلی او را در فعالیت این قوه و به فعلیت رساندن همه استعدادهای آن دانستهاند. فیلسوفانی مانند افلاطون، افلوطین، و محمد بن زکریای رازی تصریح کرده اند سعادت انسان در فیلسوف شدن او است. دیگر فیلسوفانی نظیر فارابی، ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا، که سعادت انسان را در فعالیت ع...
مکاتب اخلاقی کلاسیک، به ویژه نظام اخلاقی افلاطون، با مشخصة «سعادتگرایی» شناخته میشوند. آموزة بنیادین «سعادتگرایی» این است که مطلوب نهایی انسان، نیل به سعادت است و همة فعالیتهای آدمی در پرتو این هدف والا، ارج وقرب پیدا میکنند. معمولاً گفته میشود که فضیلت اخلاقی، راه رسیدن به سعادت را هموار میکند؛ اما نسبت میان این دو نیازمند بررسی دقیقتری است. در این مقاله، دو مدل برای ترسیم نسبت فضیلت و...
چکیده: لذت، از اساسی ترین انگیزه های رفتار در آدمی است و از طرفی سعادت، به عنوان غایت اخلاق تلقی می گردد. رابطه «لذت» با «سعادت» یکی از مباحث بنیادین در فلسفه اخلاق است. این پژوهش به بررسی تطبیقی دیدگاههای سه متفکر با گرایشهای مختلف (ارسطو، سعادت گرا ، اپیکور، «لذت گرا» و ملاصدرا به عنوان نماینده فلسفه اسلامی) در این رابطه می پردازد. مشکل بنیادین، شناخت ماهیت سعادت است زیرا تا انسان حقیقت سعا...
موضوع سعادت از دیرباز مورد توجه حکما و فلاسفه بوده و هر کدام تفسیر خاص و متفاوتی از سعادت داشته اند ، زیرا بحث سعادت مهمترین مسئله و هدف نهایی زندگی انسان می باشد . سعادت انسان برابر با لذت دائمی و نبود هیچ درد و رنجی است و دیدگاه های مختلف درباره سعادت و لذت، سبب پیدایش مکاتب و مذاهب گوناگونی در طول تاریخ شده است تا جایی که تبیین درست سعادت به دلیل تفاسیر و دیدگاه های زیاد به سادگی امکان پذیر ...
کارگزاران به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم در سعادت و شقاوت جامعه موثرند. آن ها با تصمیم گیری و عملکردشان در حوزه های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و قضایی مستقیماً جامعه را در مسیر صلاح و یا فساد پیش می برند. وجود برخی تمایلات و گرایشها در کارگزاران نیز به صورت غیرمستقیم جامعه را با نابسامانی و انحطاط مواجه می کند؛ چراکه وجود این خصائص در کارگزاران، نخبگان را به جهت پیشبرد امورشان و مردم را...
نمودار تعداد نتایج جستجو در هر سال
با کلیک روی نمودار نتایج را به سال انتشار فیلتر کنید