این مقاله ترجمه ای است از مقاله ای تحت عنوان How to Unlock the Amazing Power of Your Brain and Become a Top Student که توسط دیوید هندل بنیانگذار آیدوریکال (idorecall.com) نگارش شده است. آیدوریکال نهادی است که به دانشجویان در رسیدن به موفقیت های اکادمیک کمک می کند.
تحقیقات کارول دوک ثابت کرده است که با یک نگرش رو به رشد، می توانید به رویاهایتان تحقق ببخشید. اما موفقیت در مدرسه ، به ویژه در دانشگاه ، یک مشکل پیچیده است. بسیاری از ما هرگز پتانسیل و نیروی دانشجو بودن خود را به درستی درک نکرده ایم. من مجموعهای از استراتژیها و تاکتیکها را برای شناخت این تواناییهای شگفتانگیز پیدا کردم که همه مغزهای ما صاحب آن هستند.
یک دانشجو متوسط را در نظر بگیرید، به نظر شما امکان دارد به او آموزش دهید که چگونه یاد بگیرد وبا مقداری پشتکار بتواند دانشجو برتر دانشگاه شود؟ خوب ، این داستان من است و در طول مسیر موفقیت من ، برخی از روشهای مؤثر مطالعه را بر اساس روش های روانشناسی شناختی کشف کردم که زندگی من را تغییر داده است.
بگذارید از پایان داستان شروع کنم و بعد توضیح دهم که چگونه به جایی رسیده ام که امروز هستم. من یک پزشک بازنشسته 66 ساله هستم. به مدت 30 سال در رادیولوژی کارکردم و در سال 2014 از حرفه پزشکی خود بازنشسته شدم. علاوه بر این ، من یک کارآفرین و بنیانگذار aytm.com و iDoRecall.com هستم.
من در سال ۱۹۷۰ از دبیرستان فارغالتحصیل شدم و ۵۰ درصد از درس هایم به اتمام رسیدند. با گرفتن نمرات K تا ۱۲، با یادگیری مبارزه می کردم. در دوران مدرسه ، معلم خصوصی های زیادی داشتم که با من کار میکردند. من از داشتن هرگونه اختلال یادگیری آگاهی نداشتم. توانایی بالاتر از حد متوسط را داشتم و همیشه در امتحانات استاندارد شرکت میکردم، اما هرگز دانش آموز خوبی نبودم، حتی اگر همیشه می خواستم بهتر عمل کنم.
یک سال بعد از دبیرستان در دانشگاه شرکت کردم اما هیچ علاقه ای به تحصیلاتم نداشتم. به عنوان دانشجوC+ ترکتحصیل کردم و قبل از اینکه به دانشگاه برگردم، مدت دو سال چند مسیر انحرافی در پیش گرفتم. وقتی به دانشگاه بازگشتم ، چندین ترفند را کشف کردم که به من کمک کرد از صفر به قهرمانی در دانشگاه تبدیل شوم.
من دوره سه و نیم ساله کارآموزی را تقریبا در دو و نیم سال به پایان رساندم. در طول دوره کارشناسیام نمرات 11 A+s کسب کردم ، در حالی که بقیه نمرههای من دقیقا As بودند. عملکرد من نسبت به همه افراد دیگری که نمره A می گرفتند، برتر بود وشناخت من با این نمرات که نسبت به بقیه دانشجویان بالاتر بود برای اساتید غیر عادی بود. این کار هرگز در دانشکده من انجام نشده بود.
بعد از اینکه مدرکم را گرفتم ، وارد دانشکده پزشکی شدم و در طی چهار سال در تمام امتحاناتم بالاترین نمره را کسب کردم. من دانشگاه دوک را برای کسب تخصص رادیولوژی برگزیدم و مجاز به حذف سال کارآموزی بالینی شدم و یک سال از آموزشم کم شد. در سال آخر تحصیل، من در دوک به ریاست کارآموزی دانشگاه منصوب شدم.
بعد از بازگشت به دانشگاه ، در رویکردم برای یادگیری چه تغییری ایجاد شد؟ چگونه میتوانم توضیح دهم که چگونه من از یک دانشجوی درگیر مشکل در همه عمر تبدیل به یک ستاره دانشگاهی شدم؟ من در طول این سالها تأمل زیادی کردم.
میخواهم همان استراتژیهایی را به شما یاد بدهم که من را از یک دانشآموز متوسط به بهترین دانشجوی شناخته شده ، تبدیل کردند.
این داستان آموزنده است و من باهوش ترین فردی نیستم که شما تا به حال دیدید ، به این دلیل که از استراتژی های مطالعاتی استفاده کردم که برگرفته از اصول روانشناسی شناختی مبتنی بر شواهد بود. متأسفانه، اگرچه تحقیقات مبتنی بر شواهد زیادی وجود دارد که به دانشجویان راههای رسیدن به موفقیت را آموزش میدهند اما تعداد کمی از دانشجویان (معلمان) یاد گرفته اند که چگونه یاد بگیرند و بهترین تمرینها را هنگام مطالعه به کار نگیرند.
. . .
روشهای کلیدی:
• استفاده از مدیریت زمان به عنوان یک مزیت رقابتی
• اگر لازم نیست در کلاسها شرکت نکنید
• هر زمان که امکانپذیر بود مطالب را یکبار بخوانید
• برای به خاطر سپردن آنچه که یاد گرفتید ، از فلشکارتها استفاده کنید و دوباره تمرین کنید و بین آنها فاصله ایجاد کنید
سایر روشهای یادگیری:
• جایگذاری
• تنوع
• تأمل
• ابداع
• توضیح
استفاده از مدیریت زمان به عنوان یک مزیت رقابتی
مهارت های مدیریت زمان یک ویژگی مثبت است، اما اکثر دانشجویان تسلط کافی بر آنها ندارند. دانشگاه به واحدهای زمانی تقسیم شده است: ساعت کلاس ، مدت زمانی تا امتحان اصلی بعدی یا تاریخهای مقرر برای تحویل مقالات ، نیمسال ، دوره سه ماهه ، سال تحصیلی و غیره. اگر شما یک دوره تحصیلی دانشگاهی را مانند ترمهای قبل بپندارید، در مییابید که ساعات خیلی کمی در اختیار شماست تا بتوانید مأموریت یادگیری موضوع را بطور کامل و با موفقیت به پایان برسانید.
در طول این زمان محدود میتوانید با سرمایهگذاری بر فعالیتهایی که بسیار کارآمد و موثر هستند پاداش بزرگی دریافت کنید. فعالیتهای موثر آنهایی هستند که با صرف زمان و تلاش کمتری بیشترین مقدار یادگیری را ایجاد میکنند. فعالیتهای موثر آنهایی هستند که یادگیری واقعی و پایدار را تولید میکنند.
هدف از هر ترم این است که تا حد امکان باعث ایجاد یادگیری حقیقی شود. اگر یادگیری خود را به حداکثر برسانید، نیازی نیست که مراقب نمراتتان باشید. اما یادگیری واقعی به این معنی است که شما با دانشی مانا ترم خود را پشت سر میگذارید و میتواند به عنوان پایهای برای یادگیری آینده مورد استفاده قرار گیرد و شما را به یک علامه تبدیل میکند.
هدف بلند مدت شما باید یک پایه دانش عمیق، وسیع و پایدار باشد. با این هدف توانایی شما برای خلاقیت بیشتر می شود و میتوانید در طول زندگی، خود را از نو بسازید. پس اگر هدف شما این بوده که یک سری "A" را در مدرک خود ثبت کنید ، بعد از هر امتحان نهایی، مطالبی را که یاد گرفتید را فراموش میکنید و هدف واقعی آموزش عالی را از دست دادهاید. اگر به چیزهای بیشتری توجه داشته باشید، اجازه دهید چند مورد از مدیریت زمان را که من از آنها استفاده کردهام، و به نظر متناقضاند اما فوقالعاده قدرتمند را بررسی کنیم.
اگر لازم نیست در کلاسها شرکت نکنید
کلاسهای بسیاری وجود دارد که در آنها حضور استاد مورد نیاز است. در صورتی در کلاس شرکت کنید که حضور در کلاس ، در نمره شما محاسبه شود و یا هیچ راه دیگری برای گرفتن محتوای سخنرانی وجود نداشته باشد. اما حضور در کلاس ها بسیار ناکارآمد است. علاوه بر زمان سپری شده در کلاس ، این فعالیت شامل زمان رفت و آمد نیز هست ، حتی اگر در خوابگاه زندگی کنید. مدت زمان نشستن در کلاس درس خارج از اختیار شماست. استاد سرعت انتقال دانش را کنترل می کند. آیا نمی خواهید سخنرانی ها با سرعت بیشتر پخش شوند؟
شما کلاس را با یادداشتهای خود ترک میکنید. اما شما یادگیری زیادی نداشته اید. اگر فقط در کلاس شرکت کنید و یادداشت برداری کنید ، آیا میتوانید در این درس بدون هیچ مطالعه ای خارج از کلاس نمره A بگیرید؟ آیا یک سال پس از امتحان پایان ترم، مطالب درسی را به خاطر می آورید؟ پاسخ 99 درصد دانشجویان به این سوال، خیر است.
با این حال ، من یک راز کوچک بدی دارم. حتی زمانی که در کلاس دانشکده پزشکی ام نفر اول بودم، تقریباَ تمام سخنرانی های نظری یا آموزشی را حذف کردم. بیشتر سخنرانیهای دوره من در کلاسی با حدود ۲۰۰ دانشجو برگزار میشد. حضور و غیاب الزامی نبود و انجام نمی شد و حضور در کلاس در نمره محاسبه نمی شد.
در حقیقت ، آن جمعیت دانشجویی یک مسئول یادداشت برداری داشت که در آن یک دانشجو برای هر سخنرانی یادداشت برداری می کرد و هزینه ای نیز به او اختصاص می یافت. این دانشجویان یادداشت برداری می کردند ، از هر چیزی که استاد روی تخته سیاه کشیده بود تصویر تهیه میکردند. محصول کار آنها رونوشتی از سخنرانی با 99 درصد بدون اشتباه از جمله تصاویر بود.
هفته ای دو بار ، من یک ساعت به دانشگاه می رفتم و بسته ای از یادداشت های سخنرانیهای چند روز گذشته را می گرفتم. در پایان هم اکثر همکلاسیهایم از یادداشتهایی که من در سرویس یادداشت برداری تهیه کرده بودم،درس میخواندند، حتی با وجود اینکه آنها در کلاس نشسته بودند و یادداشتهای خود را برداشته بودند. مطمئنم که بسیاری از آنها به شما خواهند گفت که باید در سخنرانیها شرکت کنند و مجموعهای از یادداشتها خودشان را داشته باشند تا بهتر یاد بگیرند. اما من لیسانس علوم انسانی را گرفتم و تقریبا همه سخنرانی ها را حذف کردم و در هر آزمونی نفر اول بودم. اولین قدم برای دستیابی به این شاهکار، مدیریت بسیار موثر زمان من بود. با حذف کلاسها شش تا هشت ساعت، زمان به دست میآوردم و من از این ساعات بهتر از همکلاسی هایم که در کلاس نشسته بودند ، بهره میبردم.
البته ، بسیاری از شما ممکن است دانشجویان از راه دور باشید ، بنابراین ضبط ویدیو از سخنرانی ها ممکن است در حال حاضر برای شما عادی باشد. اگر به اندازه کافی شانس باشید و در یک کلاس درس فشرده قرار بگیرید ، شاهد مباحث سخنرانی های آموزشی خارج از دانشگاه نیز خواهید بود. اگر به فیلم های سخنرانی دسترسی دارید اما هیچ منبع یادداشت سخنرانی ندارید ، حداقل سخنرانی ها را با سرعت بیش از 1X تماشا کنید. اگر این فیلم با رونوشت همراه باشد ، می توانید به جای مشاهده فیلم ، چیزی برای خواندن متن داشته باشید.
هر زمان که امکانپذیر بود، مطالب را فقط یکبار بخوانید
چندین بار خواندن یادداشت های کلاس، برگه ها، فصل های کتاب و سایر مطالب یادگیری ، یکی از پذیرفته ترین و استاندارد ترین روش های مطالعه است. همچنین دانشجویان دوست دارند بخشهایی را برجسته کنند یا یادداشت های حاشیه ی متن ایجاد کنند و مکررا آنها را بازخوانی کنند. ما خودمان را متقاعد کرده ایم که بازخوانی، مطالب را به طرز غیرقابل انکاری وارد حافظه ما می کند.
اگرچه خواندن مجدد، به یادگیری میافزاید ، اما مزایای آن اندک است و زمانی که صرف آن می شود ، بازده ضعیفی دارد. بازخوانی در روشهای یادگیری ، هنگامی که عدم کارآیی و اثربخشی آن را در نظر می گیرید، فعالیت مفیدی نیست.
اما اگر این بازخوانی را انجام ندهید، با زمانی که به دست میآورید چه خواهید کرد؟ اول و مهمترین چیز ، بازخوانی را با تمرین بازیابی جایگزین کنید. بعداَ در مورد این موضوع بحث خواهم کرد. دوم، سایر لوازم آموزشی مانند کتاب، مقالات مجلات، و سخنرانیهای ویدیویی از استادان دیگر را جایگزین بازخوانی کنید. دانش خود را با دستیابی به دیدگاه های متخصصان متعدد دیگر عمیق تر کنید. استاد شما و کتاب درسی اختصاصداده تنها منبع حقیقی یک موضوع نیستند.
وقتی در دانشکده پزشکی بودم ، بیشتر وقت آزادم را که ازنرفتن به کلاس و انجام ندادن بازخوانی به دست آورده بودم را صرف خواندن چندین کتاب درسی برای هر موضوع کردم. به این ترتیب نسبت به همکلاسی هایم پر محتواتر بودم . همچنین من از یک تکنیک قدرتمند برای جذب این دانش اضافی در مدلهای ذهنی خودم استفاده کردم: تأمل. از خودم چندین سوال پرسیدم که چرا و چگونه یک مفهوم به طور متفاوت توسط معلمان و نویسندگان مختلف توضیح داده شد. در برخی موارد ، توضیحات آنها نامفهوم بود ، و برای فهمیدن آن مجبور شدم تحقیقات بیشتری انجام دهم. با تأمل بر روی این سؤالات ، دانش من عمیق تر شد.
برای به خاطر سپردن آنچه که یاد گرفتید ، از فلشکارتها استفاده کنید و تمرین بازیابی کنید و بین آنها فاصله ایجاد کنید
تمرین بازیابی (RP) تنها روش قدرتمندی است که دانشجویان می توانند از آن استفاده کنند. RP مانند این است که حافظه خود را در باشگاهی قدرتمند کنید ،تا بتوانید یک واقعیت یا مفهومی را در آینده به یاد بیاورید. آیا نمیخواهید این ابرقدرت را داشته باشید؟ RP قدرتمندترین ابزاری است که شما می توانید از آن استفاده کنید تا حقایق و مفاهیم را بصورت بلند مدت و طولانی به خاطر بسپارید.
معمولا RP ، زمانی که با یک سوال درگیر هستید بهتر عمل میکند و پاسخ را بدون کمک از حافظه بازیابی میکند. مانند سؤالات تشریحی که چالش برانگیز تر از سؤالات چند گزینه ای یا درست / نادرست است ، که نشان نمیدهند شما واقعا مطالب را میدانید یا فقط پاسخ آن را به شیوایی بیان میکنید. زمانی که سوال را میبینید ،پاسخ آن را تشخیص میدهید، اما نمیتوانید بدون این کمک ، جواب را پیدا کنید. چالش پاسخ به سوالات تشریحی یکی از مشکلات بدی است که دانشجویان با آن مواجه هستند اما اگر در یادگیری جدی باشند، خیلی خوب و آسان هستند.
ما انسانها توانایی بسیار ضعیفی داریم که تشخیص دهیم چیزی را نمیدانیم. به همین دلیل است که ما شاهد ناهنجاری هایی مانند اثر Dunning-Kruger هستیم. بنابراین یکی از چالش های RP این است که بازخورد با کیفیت داشته باشیم تا به این باور نادرست بپردازیم که همه چیز را میدانیم. این یکی از مزایای استفاده از فلشکارت است زمانی که آنها را برمیگردانید، با واقعیت پاسخ صحیح روبرو میشوید. برای اکثر مردم، این کافی است تا با خود صادق باشند.
یکی دیگر از مزایای فلشکارتها این است که می توانیم هر زمان که می خواهیم خودمان را آزمایش کنیم و به گروه های مطالعه و دوستان وابسته نیستیم. وقتی در دانشگاه پزشکی بودم ، برای همه چیزهایی که می خواستم به خاطر بسپارم ، فلشکارت میساختم. فلشکارتها باید بسیار محدود باشند و تنها باید یک واقعیت یا مفهوم را آزمایش کنند. تمرکز خود را به این تکه از دانش محدود کنید، درست همان طور که در طی تمرینات ورزشی خاص در سالن ورزشی، توجه خود را به استفاده از چند ماهیچه محدود میکنید.
مراعات فواصل RP ، دومین روش موثر مطالعه ، برای به خاطر سپردن طولانی مدت چیزهایی است که یاد گرفتهاید. متضاد فاصله ("تکرار فواصل")، با شتاب خواندن برای امتحان است که به عنوان تجمع نیز شناخته میشود. همه ما می دانیم که با شتاب خواندن به چه صورت است ، و بیشتر دانشجویان معتقدند که این یک استراتژی مؤثر است: چند روز قبل از یک امتحان مهم، تماموقت خود را به کار میگیرند و یا بیشتر درس خود را در این چند روز میخوانند و بیشتر مطالب مربوط به این امتحان را به یاد خواهید داشت.
اما این با شتاب خواندن در چند روز قبل امتحان به نظر موثر است ، اما شما توانایی به خاطر سپردن طولانی مدت آنها را نخواهید داشت. اگر تنها هدف شما این است در مدرک خود نمرهA داشته باشید، شاید این کار یک استراتژی عالی باشد، اما چه کسی پزشکی را میخواهد که فقط دانشجوی رتبه A باشد و چیزی از دورههای تحصیلیاش را به یاد نداشته باشد؟
از طرفی مراعات فواصل نسبت به مطالعه دروس انباشته شده ، باعث ایجاد یادگیری طولانی مدت میشود. زمانی که شما با رعایت فاصله از فلشکارتها استفاده میکنید و یا از انواع دیگر RP استفاده میکنید، در طول زمان بارها RP را انجام میدهید . تصور کنید که 1000 عدد فلشکارت دارید. آیا باید هر روز صبح با استفاده از هر یک از آنها ، بازیابی پاسخ ها را تمرین کنید؟ این یک روش پایدار یا موثر برای به یاد آوردن نیست.
استراتژی مطلوب این است که هر روز یک زیر مجموعه کوچک از فلشکارتها را مطالعه کنید. راجر کریگ ، قهرمان جئوپاردی ، مجموعه ای از 220،000 فلشکارت را از هر پاسخ / سؤالی که قبلاَ در نمایش پرسیده شده بود را حفظ کرده بود. بدیهی است که تمرین روزانه هر کارت یا حتی هر سه ماه یکبار برای او غیرممکن بود. در عوض، او از نرم افزار فلشکارت Spaced-repetition Anki استفاده کرد. برنامه هایی مانند Anki و iDoRecall راه حل های خودکاری را برای فاصله بهینه RP ارائه می دهد.
رعایت فاصله چندین مزیت متفاوت دارد. اول، کارایی ارائه میدهد. این امر استفاده از مجموعه بزرگ فلشکارتها را ممکن می سازد. دوم، فاصلهگذاری از منحنی فراموشی استفاده میکند. این اصل توسط هرمان ابینگینگ هاوس در دهه 1880 کشف شد، در حالی که روی خود تحقیق میکرد تا بفهمد چه مدتی طول میکشد تا کلمات بیمعنی را که به خاطر سپرده بود فراموش کند. او کشف کرد که در دقایق، ساعتها و روزهای پس از به یاد سپردن آنها ، حفظ هجاها را از دست دادهاست. او نتیجه گرفت که فراموش کردن یک ویژگی طبیعی از حافظه انسان است که همانند واپاشی رادیو اکتیو عمل میکند.
ثابت شده است که با استفاده از تکرار فاصله ای RP ، می توانید تمایل منحنی فراموشی طبیعی را خنثی کرده و قابلیت یادآوری طولانی مدت مفاهیم و حقایق را توسعه دهید. همچنین نشانداده شدهاست که RP زمانی موثر است که خود را به چالش بکشید تا خاطرهای را بازیابی کنید که به راحتی فراموش کردهاید.
این یک مشکل دیگر است. به این تمرینات ذهنی، مشابه تمرینات فیزیکی فکر کنید ، زمانی که چالش برانگیزتر هستند، اثر بیشتری دارند. به عنوان مثال، اگر به باشگاه بروید و سعی کنید وزن دو پوندی را بلند کنید، اگر وزنی نزدیک به حداکثر توان خود را در نظر بگیرید به نتیجه خواهید رسید.
بنابراین چگونه یک الگوریتم نرم افزاری میداند چه موقع فلش کارت را به شما نشان دهد؟ از کجا می داند که نزدیک است چیزی را فراموش کنید؟ البته که نمیتواند. اما با مشاهده تجربی از سرعت فراموشی افراد ، این دانش تجربی را اعمال میکنند، بسیاری از آنها به طور تجربی یاد گرفتهاند.
معمولا فلشکارتی به شما نمایش داده می شود که پاسخش را فراموش کرده باشید و نه زودتر. به این ترتیب مشکل اثربخشی بهینه به حداکثر میرسد و فاصلهگذاری برای کارایی بهینه به حداکثر میرسد. تجربه نشان داده است که می توانید یک مجموعه بالغ بر هزاران فلشکارت را مدیریت کنید ، و فقط نیاز دارید که هر روز کمتر از 0.5 درصد از آنها بازیابی کنید.
زمانی که من در دهه ۱۹۷۰ دانشجوی پزشکی بودم، هیچ فلشکارت دیجیتالی یا راهحلهای فاصله- تکرار وجود نداشت که من از آن آگاه باشم. این آغاز محاسبات شخصی بود. فلشکارتهای من کاغذی بودند و 3 تا 5 فهرست داشتند و الگوریتم فاصله من، از سالروزی که آن را ایجاد کردم ، "هر کارت را هر پنج روز یک بار تمرین می کردم".
این سیستم مثل یک جادو عمل میکرد. اما عالی کار می کرد. من نسبت به همکلاسیهایم که در کلاس بودند، زمان بیشتری را مطالعه می کردم و به همین دلیل تمام روز را در خانه میماندم ، در حالی که همکلاسیهایم یا در حال رفت و آمد بودند و یا سر کلاس نشسته بودند. من اعتقاد داشتم که اگر طبق میانگین زمانی مطالعه کنم و تمام خواندنی های اضافی را حذف کنم ، هنوز هم در صدر کلاس خود قرار می گرفتم. من با یکبار خواندن مطالب و استفاده از فلشکارتها ، از صرفهجویی در زمان لذت بردم و تمرین بازیابی فاصله را به کار بردم.
ادامه در قسمت دوم مقاله...