حسین زمانیها
استادیار فلسفه و حکمت دانشگاه شاهد
[ 1 ] - بررسی و تحلیل شیوههای تفکر در فلسفه ویکو و نقدهای وی بر دکارت از این منظر
از نظر ویکو روش تفکر دکارتی مبتنی بر تجزیه و تحلیل مفاهیم و غایت آن نیز رسیدن به یقین است که این یقین نیز تنها در پرتو وضوح و تمایز حاصل میشود. از آنجا که از نظر دکارت در مطالعه تاریخ و فرهنگ نمیتوان به چنین وضوح و تمایزی دست یافت، این دسته از علوم در روش وی جایگاهی ندارند. ویکو بر این باور است که عقل دکارتی عقلی است که دچار گسست از تاریخ، جامعه و گذشتة خود شده است. وی اشکال عمده روش تفکر دکا...
[ 2 ] - رابطة نفس و بدن از دیدگاه ارسطو و ابنسینا با تأکید بر نفس نباتی و حیوانی
بر اساس تفسیر رایج، تفاوت اصلی ابنسینا با ارسطو بر سر چیستی و حقیقت نفس ناطقۀ انسانی است؛ اما دربارۀ نفس نباتی و حیوانی میان ایندو اختلافنظر آشکاری وجود ندارد؛ چه اینکه هر دو، نفس نباتی و حیوانی را از سنخ صورت منطبع در ماده میدانند. ما در این نوشتار میکوشیم تا با توجه به مبانی متافیزیکی ایشان و تفسیر خاصی که هر یک از این دو فیلسوف از رابطۀ ماده و صورت ارائه میدهند، نشان دهیم، حتی...
[ 3 ] - بررسی و تحلیل نسبت بین کمال انسانی و ساحتهای طولی و عرضی حیات در فلسفه ملاصدرا
حیات انسان بر خلاف سایر موجودات واجد ساحتهای متفاوتی است که میتوان آنها را به ساحتهای طولی و عرضی تقسیم کرد. فلاسفه اسلامی به طور سنتی و با بهرهگیری از منابع فلسفی یونان از جمله اندیشههای افلاطون و ارسطو و همین طور منابع دینی از جمله آیات و روایات و مبانی فلسفی خود موفق به تبیین نظریهای جامع در باب ساحتهای طولی حیات و نسبت آن با کمال انسانی شدهاند. در اندیشه ایشان ساحات طولی حیات بشری تنها...
[ 4 ] - تحلیل و بررسی نظر ابن سینا درباره فاعلیت تحریکی بر اساس مبانی وجود شناختی او
فاعل تحریکی تعبیری است که ابنسینا پس از آنکه علیت به معنای اعطای وجود را از مقام فاعلهای موجود در عالم طبیعت سلب میکند، بهمنظور توجیه تأثیرات آنها به کار میگیرد. لیکن تأملی دقیق در معنا و نحوۀ وجود حرکت حاکی از این است که در نظام فکری ابنسینا، حرکت ازجمله امور ممکن و از عوارض لاحق بوده و لذا در پیدایش خود نیازمند علت مستقلی است که آن را ایجاد کند. بنابراین فاعل طبیعی که در ابتدا مفید ...
[ 6 ] - نقش مبادی عالیه در خودآگاهی: بررسی مقایسهای دیدگاه ابنسینا و دکارت
ابنسینا و دکارت، خودآگاهی را ادراکی بیواسطه و حاصل نوعی دروننگری میدانند؛ اما با تأمل در تمایزی که ابنسینا بین دو مرتبه از خودآگاهی (مرتبه اول و مرتبه دوم) در فلسفهاش قائل شده است و خودآگاهی مرتبه دوم را کار عقل و پدیدهای بالقوه میداند، و با توجه به این اصل فلسفی ابنسینا که هر بالقوهای برای رسیدن به فعلیت، به عاملی فعلیتبخش احتیاج دارد، میتوان به این نتیجه رسید که در...
نویسندگان همکار