میثم محمدامینی
استادیار پژوهشکدة مطالعات بنیادین علم و فناوری، دانشگاه شهید بهشتی
[ 1 ] - نزاع فرگه و هیلبرت: روش صحیح پرداختن به فراقضیهها در دستگاههای اصل موضوعی
«منطق به صورت نامحدود ... صوری نیست. اگر چنین بود، بدون محتوا میبود ... هیچ علمی کاملاً صوری نیست» (Frege, 1971:109). در ۱۸۹۹، دیوید هیلبرت نظام اصلِ موضوعیِ منقحی برای هندسة اقلیدسی عرضه کرد و با اثبات مشروط فراقضیههای سازگاری و استقلال برای این نظام، راهحلی برای یکی از مسائل دیرپای ریاضیات (مشهور به مسئلة خطوط موازی) ارائه داد. گوتلوب فرگه، پایهگذار منطق صوری جدید، مخالفتهای بنیادینی با روی...
[ 2 ] - رهایی از جزم سوم تجربهگرایی؛ طرد بازنماییگرایی و حرکت به سوی استنباطگرایی
دانلد دیویدسن اعتماد به تمایز میان «طرح مفهومی» و «محتوای تجربی» را جزم سوم تجربهگرایی معرفی میکند. در این مقاله نشان میدهیم که نقد دیویدسن درواقع متوجه کاستیهای اساسی رویکرد بازنماییگرایانه به معنا و معرفت است. آموزۀ محوری بازنماییگرایی این است که در تبیین معنا و معرفت باید برای مفهوم بازنمایی اولویت قائل شد و آن را پایهای تلقی کرد. انتقاد اصلی دیویدسن به رویکرد بازنماییگرایانه این اس...
[ 3 ] - اهمیت تعهدات فراهنجاری آرمان علم غیرارزشبار
مطابق آرمان علم غیرارزشبار در ارزیابیِ معرفتیِ نظریههای علمی تنها ارزشهای معرفتی میتوانند نقش مشروع داشته باشند. در این مقاله نشان خواهیم داد که این آموزه بر تصویری از علم و رابطۀ آن با ارزشها مبتنی است که تعهدات فراهنجاری معینی در پی دارد و توجه به این تعهدات مهم است. برای این منظور نخست چارچوب کلی نظریۀ فراهنجاری را بهاختصار معرفی میکنیم و سپس به بیان پیشفرضهایی میپردازیم که در پس آرم...
[ 4 ] - بررسی امکان وجود رابطهای قابلفهم میان «طرح مفهومی» و «محتوای تجربی»
استدلال دیویدسن علیه اعتبار تمایزِ «طرح مفهومی» و «محتوای تجربی»، یا بهاصطلاح «جزم سوم تجربهگرایی» بحثهای فراوانی را برانگیخته است. دو ایراد کلی به دیدگاه دیویدسن از این قرار است: ۱. بر خلاف ادعای دیویدسن، استدلالهای او «اصل ایدۀ یک طرح مفهومی» را مردود نمیشمارد، بلکه انتقادهای او صرفاً به برداشت خاص کواین از «طرح مفهومی» وارد است. ۲. کل استدلالهای دیویدسن مبتنی بر آموزههای معناشناختی او ا...
[ 5 ] - تحولات در تاریخنگاری علم و توجه به مسألۀ «علم و ارزش»
در چند دهۀ اخیر فیلسوفان علم به مسألۀ اثرگذاریِ ارزشها بر نظریههای علمی توجه بسیار بیشتری نشان دادهاند. تا پیش از آن، عموماً دیدگاهی حاکم بود که مرزی قاطع میان ساحت علم و ارزش رسم میکرد. به ویژه در نیمۀ دوم قرن بیستم، عقیده به آرمان علم غیرارزشبار میان فیلسوفان علم رواج داشته است که مطابق آن، در ارزیابیِ معرفتیِ نظریههای علمی فقط ارزشهای معرفتی میتوانند نقش موجهی داشته باشند. در این مقاله ب...
[ 6 ] - اقتدار علم، مسؤولیت دانشمند
اعتبار و اقتدار علم تجربی در عرصۀ اجتماع و سیاستگذاری عمومی، از بدو پیدایش آن در قرن هفدهم، با روندی شتابان در حال افزایش بوده است. امروز در سراسر جهان، حتی در کشورهای نهچندان توسعهیافته، نهاد علم و دانشمندان در شکلدهی سیاستهای حوزۀ عمومی اقتدار قابلتوجهی دارند. این مسأله نگرانیهایی را، بهویژه در نظامهای دموکراتیک، در بارۀ مسؤولیتهای علم و دانشمندان پدید آورده است. آیا این اقتدار روزاف...
نویسندگان همکار