حسن فتح زاده
استادیار فلسفه دانشگاه زنجان
[ 1 ] - هوسرل ـ دریدا: جدال بر سر زبان
به نظر دریدا، هوسرل برای بنا کردن پدیدهشناسی به خلوص منطقی معنا نیاز دارد و این مهم را از همان ابتدای کار خویش با تفکیک نشانههای بیانی از نشانههای اخباری تضمین میکند. در بیان، قلمرو معانی افلاطونی به رسمیت شمرده میشود و زبان در اینجا وظیفه بیانِ حقایق ایدهآلِ پدیدهشناختی را بر عهده میگیرد. اما دریدا با رد استدلالهای هوسرل در تفکیک بیان از اخبار و نشان دادن وجوه ناسازهوار برنامه هوسرل، ...
[ 2 ] - اگو از دیدگاه لکان و هوسرل
هوسرل ـ حداقل در دورة سوم حیات فکری خود ـ متقاعد شده بود که سوژه در مرکز فلسفه قرار گرفته است و فلسفه چیزی نیست جز شناخت اگو. همین شاخصة دکارتی، هوسرل را به یکی از سرآمدان اندیشة مدرن بدل میسازد. اما در دورة معاصر، این اگوی مرکزی و همراه با آن اندیشه مدرن توسط پساساختارگرایان همواره به چالش کشیده شده، و در این میان بحثهای لکان بهخاطر تمرکز بر روانکاوی و نیز تقدم زمانی آن بر دیگر نوشتهه...
[ 3 ] - ناالهیات: تأکیدی بر گریزناپذیری الهیات
دوران نشانه اساساً دورانی الهیاتی است: هر نظامی که مبتنی بر یک مفهوم اساسی باشد، مفهومی که گردش نشانهها را شکل میدهد، از اساس الهیاتی است. این مفهومِ محوری، در هر اندیشه نامی به خود گرفته: واقعیت، جوهر، هستی، حقیقت، خدا، لوگوس، عقل، غایت و... در این نظام(های) لوگوسمحور، زنجیرۀ دالها معناداری و ثباتِ خود را از این مدلول استعلایی میگیرند. دریدا با خوانش واسازانهاش نشان داد که هیچ مدلولی نمیت...
[ 4 ] - تقابل من ـ دیگری: معضل اخلاق
«فهمیدن دیگری» نقطة پارادوکسیکال اخلاق است: بدون آن هیچ اخلاقی ممکن نیست و تحقق آن نیز مستلزم حذف غیریت از دیگری و به رسمیت نشناختن آن است. فلسفة مدرن ما را در چنین موقعیت ناسازی قرار میدهد؛ ناسازهای که در تقابل هوسرل و لویناس به اوج خود میرسد. دنبال کردن اندیشههای این دو، ما را به ریشههای عمیق این ناسازه نزدیک میکند و به تلاش برای یافتن راه برونرفت از این دیالکتیک دردناک وامیدارد. ضمن ...
نویسندگان همکار