روح اله نصیری
استادیار گروه معارف قرآن و اهل بیت (ع) دانشگاه اصفهان
[ 1 ] - رئالیسم جادویی در برخی از داستانهای کوتاه نجیب محفوظ
رئالیسم جادویی از شیوهها یا سبکهای خاص در داستاننویسی معاصر است که نویسنده با باورپذیر کردن وقایع شگفت، خیالی و عناصر جادویی، خواننده را در فضایی رازگونه و باورپذیر، به سیر وامیدارد. بهرهگیری از سبک رئالیسم جادویی بویژه در سرزمینهای در حال توسعه به سبب موقعیتهای ویژه سیاسی، تاریخی و اجتماعیِ آنها در دهههای اخیر رواج یافتهاست. برخی از ویژگیهای رئالیسم جادویی در داستانهای کوتاه نجیب م...
[ 3 ] - تحلیل شخصیّتپردازی در رمان “عائد إلی حیفا”-اثر “غسّان کَنَفانی”
عنصر شخصیت تجلیگاه احساسات و اعتقادات نویسنده است؛ از این رو شخصیتپردازی در ادبیات داستانی اهمیت ویژهای دارد. غسّان کنفانی در رمان “عائد إلی حیفا”، با خلق شخصیتهای نمادین، پیام اخلاقی و اجتماعی خود را از زبان شخصیتها بیان کرده است. این رمان رئالیستی از این جنبه حائز اهمیت است که نویسنده در تقابل شخصیّتهای داستان که نمایندهی قومیتهای “عرب” و “صهیونیست” هستند، حوادث را فارغ از جانبداری بیان...
[ 4 ] - بررسی نشانهشناختی عنوان رمان و نام شخصیتها در رمان «عمالقة الشمال»
در رمان «عمالقة الشمال» رابطة تنشآلودی بین مردم مسلمان نیجریه (من) با بیگانگان (دیگری) وجود دارد. عنوان این رمان و اسم شخصیتهای آن با نشانههای رمزی و دلالتهای صوتی، معنایی و کارکردی خود بیانگر گرایش فکری نجیب الکیلانی هستند. در پژوهشهای نشانهشناختی، عنوان رمان و شخصیتها اهمیت ویژهای دارند؛ چرا که در فهم محتوای رمان و شناخت دلالتهای معنایی آن تأثیر میگذارند. ازاینرو در مقالة حاضر با ...
[ 5 ] - مقارنة عنصر العاطفة فی روایة "دا" وقصص غسان الکنَفانی
یعتبر کثیر من الدارسین والأدباء عنصر العاطفة أکثر تأثیراً فی بقاء العمل الأدبی من بین سائر عناصر الأدب، کالخیال والأسلوب و المضمون...وإذا لمیتم استخدام العاطفة فی الأثر الأدبی لایعتبرونه أثراً أدبیا بمعنی الکلمة. زهرا حسینی فی کتاب "دا" و غسان الکنفانی فی " مجموعة من قصصه " یحاولان أن یجعلا القارئ علی علم بالظروف المعیشیة فی الحرب وخصوصاً بمجموعة متنوعة من العواطف التی جرّباها بأنفسهما. نجاح هذین...
[ 7 ] - دراسه بنیویه لمسرحیه
None
[ 9 ] - بلاغة الصمت في كتاب "الأيام"
None
[ 11 ] - بازخوانی معنای «تَحَسُّس» و «تَجَسُّس» در قرآن کریم
برخی دو واژه «تَحَسُّس» و «تَجَسُّس» را مترادف دانسته و به یک معنا ترجمه نمودهاند. واژه «تَحَسُّس» در قرآن کریم بهصورت امر «یَا بَنِیَّ اذهَبُوا فَتَحَسَّسُوا» (یوسف/87) و کلمه «تَجَسُّس» بهصورت نهی «وَلَا تجَسَّسُوا» (حجرات/11) به کار رفته است. وجود ترادف در قرآن کریم موضوعی است که بر سر آن اختلاف نظر هست و همین مسئله پژوهش پیرامون این دو واژه را موجه مینماید. بررسی معناشناختی این دو کلمه، کارکرد «تَحَسُّس» و «تَجَسُّس» را ترسیم م...
نویسندگان همکار