یوسف نوظهور
دانشیار فلسفه غرب دانشگاه علامه طباطبائی
[ 1 ] - تفسیر هابز از سرشت انسان و تأثیر آن در شکلگیری فلسفة سیاسی او
بنیان اندیشه سیاسیِ هابز بر تحلیل دوگانه وی از انسان مبتنی است: از سویی انسان به مثابة جسمِ مادیِ مرکب در شبکهای از نیروهای مکانیکی که تابع امیال و انفعالات خویش است. و از دیگر سو انسان همچون موضوع مطالعه مفاهیم حق و تکلیف که به وسیله قرارداد تشکیل اجتماع میدهند. تلاش هابز بر این است که نظام سیاسیاش با تحلیل مادهگرایی از رفتار انسان سازگار باشد. به همین دلیل در اندیشه هابز آگاهی از سازمان سیا...
[ 2 ] - تفکیک پدیدار و ذات معقول: مسألهای جدید و یا تقریری نو از مسألهای کهن
یکی از مشهورترین عناصر فلسفة نظری کانت، عبارت است از تفکیک میان ساحت شناختنی و ساحت ناشناختنی. موضوع اصلی این نوشتار عبارت است از نشان دادن ویژگیهایی که تقریر کانت از چنین تفکیکی را از برداشت متقدمان و اسلاف وی جدا میکند. در این راستا، ابتدا توصیف مختصری از این تفکیک به دست داده شده است. سپس سابقة تمایز میان ساحت شناختنی و ساحت ناشناختنی در نزد پارهای از فلاسفه به اختصار مورد بررسی قرار گرفت...
[ 3 ] - تحلیلی نو از چیستی فلسفۀ تحلیلی
فلسفۀ تحلیلی[i] (Analytic Philosophy)، به عنوان جنبش فلسفی غالب در دنیای معاصر انگلیسیزبان، برخلاف رقیب خود، فلسفۀ قارهای، در بازشناسی هویت خویش دچار بحران عظیمیشده است. بهطوریکه فیلسوفان تحلیلی، امروزه بیش از آنکه در پی نیل به اهداف و مقاصد روششناختی جنبش تحلیلی باشند، درصدد فهم چیستی آن هستند. در مقالۀ حاضر ابتدا به بررسی و سنجش دقیق دیدگاههای مطرح شده دربارۀ مسألۀ موردنظر پرداخته...
[ 4 ] - غایت مندی به مثابه ی اصل بنیادی پیوند عقل و فاهمه
کانت برای فهم جهان شئونی قائل است و هر شأنی را ناظر به قوهای منحصر در نفس انسان میداند که عبارتند از قوه شناخت، قوه میل و قوه لذت و الم . هر یک از این قوا متعلق به منبع شناختی است که قانونگذار قوه تحت خود است؛ یعنی فهم، عقل و حکم. همچنین هر یک از این قوا، هرچند از حیث کارکرد متفاوت و متمایز از دیگری است ولی اصلی وحدتبخش همه آنها را به یکدیگر پیوند زده است. کانت درصدد است رابطهی فهم و عقل...
نویسندگان همکار