محمود کاظمی
دانشیار گروه حقوق خصوصی و اسلامی دانشگاه تهران
[ 1 ] - از بلوغ جسمانی تا رشد عقلانی: بازخوانی امارهی رشد در حقوق موضوعهی ایران و فقه اسلامی با مطالعهی تطبیقی در حقوق فرانسه
در قانون مدنی ایران به تبع فقه، برای تحقق اهلیت معامله، علاوه بر بلوغ، رشد هم لازم است. در فقه سن بلوغ مشخص است اما برای رشد سنی معین نشده است. قبل از انقلاب، ماده 1210 ق.م.ا. 18 سال را امارهی رشد قرار داده بود، اما بعد از انقلاب به بهانهی انطباق قانون با شرع، ماده یادشده بهطور مبهمی اصلاح شد. در حالی که متن ماده سن بلوغ را امارهی رشد اعلام کرد، مطابق تبصرهی 2، در صورتی میتوان اموال صغری ...
[ 2 ] - ایفای به غیر از موضوع تعهد: مطالعه ی تطبیقی در فقه اسلامی و حقوق فرانسه
متعهد میتواند در راستای ایفای تعهد با رضایت متعهدله مالی غیر از موضوع تعهد به او تسلیم کند و به این وسیله وفای به عهد تحقق یافته و ذمه او بریء میشود. این نهاد «ایفای به غیر موضوع تعهد» است که مستقل از «تبدیل تعهد» میباشد. در قانون مدنی ایران نصی در مورد شرایط، ماهیت و احکام این تأسیس حقوقی وجود ندارد. در حقوق فرانسه و نظام کامنلا در این خصوص بحثهای زیادی مطرح شده است. در این مقاله تلاش شده...
[ 3 ] - قانون مدنی یا فقه فارسی: جستاری در منابع و ساختار قانون مدنی ایران
قانون مدنی ایران تجلی پیوند سنت و مدرنیته است و بهخوبی بین قواعد حقوق بومی (فقه اسلامی) و نظامهای حقوقی پیشرفته، سازگاری ایجاد کرده؛ این قانون از یک سو، بر پایه قواعد و فقه امامیه و از سوی دیگر بر مبنای نهادهای حقوقی جدید (قانون مدنی فرانسه) استوارشده است؛ اما نقش این دو منبع در ساختار قانون مدنی ایران، یکسان نیست. برخی از مواد قانون مدنی فرانسه به دلیل عدم مغایرت با فقه اسلامی عیناً وارد ق...
[ 4 ] - مطالعه تطبیقی بیع وفا در فقه مذاهب اسلامی و حقوق ایران و افغانستان
بیع وفا که «بیع جایز»، «بیع امانت» و «بیع عهده» هم نامیده شده، نهادی است که در اواخر قرن پنجم هجری در فقه اهلسنت شهرت یافته است و در خصوص ماهیت و احکام آن اختلافنظرهای شدیدی وجود دارد. در فقه امامیه از آن تحت عنوان «بیع شرط»، «بیع خیاری» یا «بیع الخیار» سخن به میان آمده است. بیع وفا از نظر پیشینه فقهی و برخی احکام، با بیع شرط تفاوت دارد؛ از جمله میتوان به لزوم توقیت خیار به یک زمان معین در...
[ 5 ] - نظریۀ اصل مثبت: مطالعۀ قلمرو اثباتی اصول عملیه
مجرای اصول عملیه استنباط احکام شرعی در مواردی است که دلیل شرعی وجود ندارد. مؤدای اصولْ غالباً حکم شرعی است و با اثبات حکمْ لوازم آن نیز ثابت میگردد، اما گاهی اصل در موضوع حکم شرعی جاری میشود (اصل موضوعی). در این فرض با جریان اصل وجود واقعی موضوع ثابت نمیگردد؛ زیرا وجود و عدم موضوع یک امر تکوینی است و قابل جعل از ناحیۀ شارع نیست و اصل توان اثبات آن را ندارد؛ بلکه به مجدد اصل ازجهت ترتب آثار و اح...
نویسندگان همکار