ذاتی و عرضی در احکام هنر بحثی روششناختی
نویسندگان
چکیده مقاله:
در این مقاله ابتدا از اهمیت فقههای مضاف سخن گفتهشده است. با این تفاوت که در این نوشتار فقه مضاف با روشهای جدید منابع فقهی بازخوانی شده است؛ با این شرط که بازخوانی صورت گرفته ملازمهای با ویران کردن تراث ندارد. این روش نوین در ادبیات سابق فقهی شیعه مرسوم نبوده است. برای نمونه در این روش برخی از عامها را با مخصصهای بشری، تخصیص میزنیم و با استفاده از مخصصی که آن مخصص کاملاً قابل تأویل و تفسیر است عام را تخصیص نمیزنیم و به عام عمل میکنیم تا به یک نظریه خلاف انسانی، مرتکب نشویم. در ادامه تفاوت این روش با نگاه عرفی کردن فقه بیان میشود. آن عرفی سازی که از آن احتراز میشود واگذاشتن اتَم و اکمل معیار به دست عرف و تعطیلی کامل عقل است. درنهایت اثبات میشود که این متدد، روشی جدید در نگاه به منابع فقهی است و تفاوتهای عمده با عرفی کردن فقه دارد. پرداختن به جایگاه ویژه هنر در جامعه بشری و اثبات حادث نبودن این مسئله دیگر موضوع طرحشده در این مقاله است. به باور نویسنده هنر موجود، همان هنر قدیم است که فقط الوان هنری آن تغییریافته است. کلیت هنر یک بحث تاریخی است و اختصاص به زمان خاصی ندارد. عمر هنر به عمر بشر ارتباط دارد. فقیه در این روش، وقتی به منابع مراجعه میکند و دقت مضاعف کرده و جزئیتر به مسئله نگاه میکند به این میرسد که این مسائل اصلاً با ذات هنر ارتباطی ندارد. جدا کردن عرضیات از ذاتیات در فقه هنر از دیگر بایستههای فقههنر در این روش است که فقیه نو پرداز باید مجدد تراث را بازپژوهی کند. در این مقاله نمونههایی از مصادیق هنری را مجدد بررسی خواهیم کرد تا ضرورت این روش و نتایج متفاوت آن گفته شود. در حقیقت کسی که حکم را به سمت ذات میبرد باید برای ذاتی بودن آن دلیل اقامه کند. در مجسمهسازی اگر در کنار اتفاقات و حوادث تاریخی، ادله را بازخوانی کنیم به این خواهیم رسید که مجسمهسازی ازآنجهت که در قالب پرستش، نوعی شرک بوده و این هنر بهنوعی جوار ترویج شرک بوده است، حکم حرمت را به خود گرفته است. حال در زمان حاضر، مجسمهسازی که هیچ ربطی به شرک و بتپرستی ندارد به دلیل تغییر موضوع باید حکمش نیز عوض شود، چراکه حکم آن عرضی بوده است. جدا کردن ذاتیات را از عرضیات، بسیاری از مشکلات را در بُعد هنر حل میکند. بیان علت و حکمت حکم از مسائلی است که در آن با تمسک به حکمت موضوعی، حکم را میدهند. حال اگر حکمت (نه علت) مسئلهای تغییر کند اصولاً باید حکم نیز عوض شود. در قسمت پایانی این نوشتار به این مسئله و چگونگی استنباط آن پرداختهشده است.
منابع مشابه
نیاز به تفسیر ، ذاتی یا عرضی؟
هیچ کتابی به اندازه کتب مقدس و آسمانی مورد شرح و تفسیر واقع نشده است در این میان قران کریم دارای جایگاهی بی بدلیل است اطلاعات کتاب شناسی نگارش بیش از سه هزار تفسیر را در طول تاریخ اسلام گزارش می کند تنوع واختلاف تفاسیر به خصوص در دورهه ای مختلف زمانی حکایت ازنیاز مستمر به تفسیر این کتبا اسمانی دارد با توجه به آن که قران کریم خود را مبین و بیان معرفی کرده است این پرسش مطرح میشود که با این وصف چه...
متن کاملنیاز به تفسیر روایی، ذاتی یا عرضی
تفسیر روایی از کهن ترین روش های تفسیر قرآن است که از آغاز تاریخ تفسیر وجود داشته است. در این که آیا ذات قرآن مبهم است و در همان زمانی که نازل شد، بدون بیان پیامبر(ص) مقاصد قرآن برای مخاطبان قرآن مشخص نبوده، یا این که نیاز به روایات در تفسیر قرآن عارضی است؛ یعنی بر اثر گذشت زمان و مفقود و منسی شدن قرائن فهم قرآن و پیدایش مکاتب مختلف کلامی و فقهی و عرفانی حاجت افتاده است که اهل بیت یا صحابه و تاب...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
عنوان ژورنال
دوره 1395 شماره 7
صفحات 5- 28
تاریخ انتشار 2017-01-20
با دنبال کردن یک ژورنال هنگامی که شماره جدید این ژورنال منتشر می شود به شما از طریق ایمیل اطلاع داده می شود.
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023