نام پژوهشگر: ماندانا ندیمی
ماندانا ندیمی محمد هادی فرپور
منطقه مورد مطالعه در جنوب و جنوب شرقی شهرستان کرمان واقع شده است. خاک های مورد بررسی بر روی شش سطح ژئومورفولوژی مخروط افکنه (سطوح پایدار و ناپایدار)، پدیمنت سنگی، پدیمنت پوشیده، اینسلبرگ (inselberg)، دشت و سطوح انتقالی بین دشت و مخروط افکنه مورد بررسی قرار گرفتند. این اراضی دارای رژیم رطوبتی اریدیک و رژیم حرارتی ترمیک بوده و خاک هایی از راسته های اریدی سول و انتی سول در قالب گروه های بزرگ توری اورتنتز ، هپلو کمبیدز ، کلسی آرجیدز ، هپلو کلسیدز ، هپلو جیپسیدز ، هپلو سالیدز وکلسی جیپسیدز شناسایی شد. دو سیستم جامع رده بندی آمریکایی (2006) و wrb (2006) در رده-بندی پروفیل های شماره 3، 9، 10، 11 و 13 با یکدیگر هم خوانی ندارند. با توجه به نتایج فیزیکی و شیمیایی، تجمع املاح محلول در افق های سطحی و زیر-سطحی وتجمع گچ و آهک در افق های زیر سطحی از فرآیند های خاک ساز غالب در منطقه به شمار می آیند. هوازدگی سازند های آهکی منطقه مربوط به دوران های مزوزوییک و سنوزوییک باعث غنی شدن خاک ها از آهک شده است. افق آرجیلیک به تنهایی یا همراه با افق کلسیک نیز در سطوح پایدار مخروط افکنه ها دیده شد. حضور افق آرجیلیک با توجه به شرایط اقلیمی خشک تا نیمه خشک زمان حال، می تواند به فرآیند های قدیمی در شرایط ژئومورفیک پایدار و اقلیم مرطوب تر گذشته مربوط گردد. کانی های پالیگورسکیت، ایلیت، اسمکتیت، کلریت و کائولینیت جزء کانی های رسی غالب در خاک های منطقه می باشند. تنها کانی اسمکتیت در سطوح جدید فن حضور نداشت. با توجه به شرایط اقلیمی منطقه، کانی های کلریت و کائولینیت دارای منشأ توارثی می باشند. منطقه مورد مطالعه در فلات مرکزی ایران واقع شده است. این فلات در دوران مزوزوئیک به عنوان بخشی از دریای متلاطم تتیس محسوب می گردید که در اواخر کرتاسه این دریای متلاطم از اقیانوس جدا شد، به طوری که شکل گرفتن فلات اصلی ایران به دوران سوم به خصوص میوسن نسبت داده می شود. با کم شدن ارتباط دریای میوسن با دریای آزاد و پیشروی خشکی به مدخل دریای میوسن، دریاچه های کم عمق بین کوهی طی دوران سوم توسعه یافتند. این مناطق کم عمق با شوری زیاد محیط مناسبی را از نظر شیمیایی برای تشکیل پالیگورسکیت مهیا نمودند (خادمی و مرموت، 1998). وجود این کانی در منطقه با مطالعات اشعه ایکس و میکروسکوپ الکترونی روبشی اثبات گردید. به نظر می رسد که پالیگورسکیت هم منشأ موروثی داشته باشد (به ارث رسیده از رسوبات ترشیاری منطقه) و هم در خاک های با افق کلسیک به صورت پدوژنیک تشکیل گردیده است. هر دو منشاء توارثی و پدوژنیک برای کانی اسمکتیت در نظر گرفته شد. مطالعات میکرومورفولوژیک افق های تجمع کربنات کلسیم و رس در سطوح پایدار و ناپایدار مخروط افکنه ها، نشان می دهد که پدوفیچر های غالب آهک به صورت پوشش، هایپوکوتینگ و نادول های آهکی کوچک (به مقدار کم) می باشند. همچنین رس در افق های آرجیلیک و کلسیک به صورت پدوفیچر های کوتینگ و هایپوکوتینگ مشاهده شد. مقدار بسیار کم نادول آهک را در مناطق خشک می توان به بارش کمتر، کندی فرآیند انحلال- کریستاله شدن و به تبع آن محدودیت تشکیل نادول ها نسبت داد. هایپو کوتینگ رس در کنار هایپو کوتینگ آهک نیز مشاهده شد که ناشی از انتقال ایلوویال رس در اثر آبشویی در زمان-های مرطوب تر گذشته است. این امر بیان گر این است که فرآیند آهک زدایی لایه فوقانی و حرکت کربنات ها، قبل از تشکیل هایپوکوتینگ رس رخ داده است. حضور نادول های آهن در مقاطع مورد بررسی نیز نشانه آشکاری از پدوژنز بوده و بیان گر وجود شرایط اکسید و احیاء در اقلیم مرطوب تر گذشته در منطقه مورد مطالعه می باشد. نتایج نشان دادند که سطوح ژئومورفولوژی ، زمان و همچنین مواد مادری مهم ترین عوامل خاک ساز منطقه مورد مطالعه می باشند و باعث تغییراتی در خصوصیات فیزیکی و شیمیایی، کانی شناسی رسی و میکروموفولوژی خاک های منطقه شده اند.