نام پژوهشگر: محمد حسین کریمی

بازآرایی بهینه سیستم های توزیع نامتعادل با وجود منابع تولید پراکنده با استفاده از الگوریتم های تکاملی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده مهندسی 1391
  محمد حسین کریمی   سید عباس طاهر

بازآرایی یا تغییر آرایش فیدرها یکی از اقتصادی ترین روش ها برای بهره برداری بهینه از سیستم توزیع بشمار می رود و با کاهش تلفات، بهبود پروفیل ولتاژ سیستم، آزادسازی ظرفیت تجهیزات و ایجاد امکان استفاده بهتر از ظرفیت های سیستم، قابلیت اطمینان، کارآمدی و قابلیت تامین و فرونشانی بار پیک سیستم را بالا برده و هزینه های تحویل توان را کم می نماید. وجود مجموعه های گسسته (مانند وضعیت کلیدها) و پیوسته در پارامترهای این مسئله، چندهدفه و غیرخطی بودن توابع هدف، ابعاد بزرگ شبکه های توزیع و نیز قیودی چون شعاعی بودن شبکه، بازآرایی را به مسئله ای ترکیبی، غیرخطی، پیچیده، مشتق ناپذیر و مقید مبدل کرده است. ملاحظات دیگری نیز چون نامتعادلی، تولیدات پراکنده، طبیعت دینامیکی بار و ... بر پیچیدگی آن افزوده است. دراین پایان نامه با توجه به وجود ذاتی پدیده نامتعادلی در سیستم های توزیع، تغییر آرایش فیدرها در فضای نامتعادل تعریف و فراتر از آن، بازآرایی بعنوان یک گزینه برای متعادل سازی مطرح می گردد. الگوریتم پخش بار سه فازی که اخیرا مطرح شده برای اولین بار بصورت سه فاز در مسئله بازآرایی پیاده سازی شده و با در نظر گرفتن نامتعادلی ساختاری و عملیاتی، بهینه سازی انجام می پذیرد. در واقع هدف عمده این مطالعه در نظر گرفتن ساختار نامتعادل برای شبکه توزیع، لحاظ کردن نامتعادلی بعنوان یک هزینه در تابع هدف و در نهایت ارائه رویکردی جدید در بازآرایی بهینه شبکه های توزیع نامتعادل است. تابع هدف ترکیبی شامل: 1- تلفات، 2- نامتعادلی ولتاژ، 3- نامتعادلی جریان و 4- تعداد باس های با ولتاژ مجاز ارائه شده و از الگوریتم های ژنتیک و تکامل تفاضلی برای پیدا کردن پاسخ بهینه استفاده می شود. اعمال روش پیشنهادی به شبکه تست ieee نشان می دهد آرایش بهینه شبکه در حالت نامتعادل متفاوت از آرایش بهینه در حالت متعادل است. بعلاوه ملاحظه می شود عواملی چون کاهش یا افزایش سطح بار، میزان نامتعادلی بار و حضور تولیدات پراکنده می توانند در تعیین آرایش بهینه سیستم نقشی موثر ایفا کنند. همچنین تاثیر منابع تولیدات پراکنده در کاهش تلفات، بهبود پروفیل ولتاژ و کاهش جریان کشیده شده از پست اصلی مشاهده می شود.

بکارگیری سلولهای دندریتیک تولروژن تولید شده از طریق مهار بیان ژن cd40 به وسیله نانو ذرات rna مداخله گر در بهبود مدل تجربی موشی دیابت نوع یک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1393
  عزیز محمودزاده   علی اکبر پور فتح اله

ممانعت از سیگنالهای کمک تحریکی برای القا تولرانس بعنوان یکی از استراتژیهای جدید در درمان بعضی از بیماریها بویژه درمان بیماریهای خود ایمنی در آمده است. rna مداخله گر (rna interference) یکی از روشهای جدید است که می تواند به صورت اختصاصی و موثر بیان ژن هدف را کاهش دهد. در این مطالعه ما ابتدا با استفاده از سیتو کاین های gm-csf و il-4 موجب القا سلولهای دندریتیک از سلولهای بنیادی مغز استخوان موش dba شده و خلوص این سلولها را با آنتی بادی cd11c تعیین کردیم. از طرف دیگر با استفاده از پلاسمید های لنتی ویرالshrna cd40،2 pax و p md2 پکیج ویروسی با قدرت خاموش کردن ژن cd40 را ساخته و سپس با استفاده از این سیستم لنتی ویرال بیان ژن cd40 در سلولهای دندریتیک مورد هدف قرار دادیم. بدنبال این هدف گیری سلولهای دندریتیک بوجود آمده سلولهایی با ماهیت تولروژن بودند که قادرند پاسخ های ایمنولوژیک سلول t را تعدیل نمایند. پس از تولید سلولهای دندریتیک با ماهیت تولروژن کارایی این سلوها در مدل موشی دیابتی ایجاد شده با استرپتوزوتوسین مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده موید آنست که بیان mrna ژن cd40 در گروه دریافت کننده لنتی ویرال shrnacd40 کاهش پیدا کرده همچنین کارایی این سلولها در موشهای مدل دیابتی حاکی از آنست که میزان قند خون، آزمون تحمل گلوکز، وزن و آسیب شناختی بافتی در گروههای دریافت کننده این سلولها نسبت به گروههای دیگر از نظر آماری دارای تفاوت معنی دار می باشد. این مطالعه نشان می دهد کاهش بیان ملکول cd40 موجب بوجود آمدن سلولهای دندریتیک تولروژن موجب سوق دادن پاسخهای ایمنولوژیک به th2 خواهد گردید، که این نوع پاسخها می تواند در بیماریهای خود ایمنی از جمله آرتریت روماتوئید و دیابت نوع یک موثر واقع گردد.

بررسی میزان بیان ژن اینترفرون گاما در بیماران گیرنده پیوند کلیه مبتلا به عفونت ویروس bk
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده علوم پایه 1393
  ندا زارعی   رامین یعقوبی

عفونت نهفته پولیوماویروس bk عمدتا در جمعیت های معمولی وجود دارد. در اشخاص سالم، عفونت ویروسی بدون علامت است. اما در افراد با نقص سیستم ایمنی، دوباره فعال شدن پولیوماویروس bk افزایش می یابد و می تواند نتایج بالینی چندگانه ای را ایجاد کند. عدم مراقبت از گیرندگان پیوند کلیه که در معرض دوباره فعال شدن این عفونت ها قرار دارند، می تواند منجر به نفروپاتی مرتبط با پولیوماویروس bk شود. افزایش دوز رژیم های سرکوب کننده سیستم ایمنی مسئول افزایش شیوع نفروپاتی مرتبط با پولیوماویروس bk در بیماران گیرنده پیوند کلیه است. از طرف دیگر، عوامل تنظیم کننده سیستم ایمنی مانند اینترفرون گاما (ifnγ) می تواند در بیماری زایی پولیوماویروس bk موثر باشد. اینترفرون گاما در دفاع ضد ویروسی میزبان، رد پیوند و تنظیم پاسخ ایمنی اکتسابی نقش دارد. بنابراین در این مطالعه، احتمال ارتباط بین عفونت پولیوماویروس bk و بیان ژن ifnγ بررسی شد. در این مطالعه مقطعی، 270 بیمار پیوند کلیه بیمارستان نمازی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شیراز، بین سال های 1393-1392 وارد شدند. بعد از نشان دادن وجود عفونت پولیوماویروس bk با استفاده از روش real time pcr (taq man)، بیماران مورد مطالعه به دو گروه 23 بیمار پیوند کلیه عفونت یافته و 23 بیمار بدون عفونت پولیوماویروس bk تقسیم بندی شدند. گروه کنترل به صورت 23 فرد سالم در این مطالعه سازماندهی شد. سطح بیان ژن ifnγ نیز با استفاده از روش real time pcr (syber green) مطالعه شد. سطح بیان ژن ifnγ در گروه های بیمار و کنترل با استفاده از روش لیواک یا (∆∆ct- 2) محاسبه گردید. پولیوماویروس bk در 23 از 270( 5/8%) در بیماران پیوند کلیه یافت شد، سطح بیان ifnγ در بیماران عفونت یافته به پولیوماویروس bk نسبت به گروه بدون عفونت و کنترل به طور معنی داری بیشتر بود. سطح mrna در بیماران عفونت یافته و بدون عفونت پولیوماویروسbk نسبت به گروه کنترل سالم به ترتیب، 47/58 و 62/4 افزایش یافته بود. بر پایه این یافته ها، عفونت پولیوماویروس bk می تواند منجر به افزایش بیان ژن ifnγ در بیماران پیوند کلیه که از نظر بالینی به عفونت ویروس آلوده اند شود. این نتایج نقش ifnγ در تنظیم عفونت فعال پولیوما ویروس bk و گسترش عوارض بالینی ویروس بعد از پیوند کلیه را نشان می باشد که برای تایید به مطالعات بیشتری نیاز دارد.

بررسی پروفایل microrna در بیماران مبتلا به لنفوم dlbl و تعیین microrna اختصاصی به عنوان بیومارکر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1394
  غلامحسین تمدن   سعید آبرون

لنفوم منتشره سلول های بزرگ (dlbl)b، بیشترین شیوع را در بین لنفوم غیر هوجکینی دارد. بدنبال رنگ آمیزی هماتوکسیلین وائوزین، تکنیک ایمونوهیستوشیمی (ihc) اولین روش در طبقه بندی کردن آن است.میکرو rna که توسط پلی مراز ii در هسته رونویسی می شوند پس از طی روند تغییرات از هسته وارد سیتوپلاسم شده و اندازه بالغ آنها حدود 25-18 اسید نوکلوئیک می باشد. فرم بالغ آنها در آنزیم risc قرار گرفته که می تواند به m.rna ژنهای هدف متصل شده و آنها را تخریب و یا از رونویسی آنها ممانعت کند. هدف اصلی ما در این مطالعه تعیین الگوی بیان میکرو rna در لنفوم dlbl و مشخص کردن دسته ای از آنها که احتمالاً نقش بیومارکری در سرم بیماران داشته باشند، می باشد. به این منظورتعداد 24 بلوک پارافینه بیماران به لنفوم dlbl بین سال 203-2011 که با ihcتشخیص آنها تایید شده بود از آرشیو پاتولوژی بیمارستان نمازی شیراز تهیه گردید و پس از برش مجدد بافتی، rna تام آنها با کمک ترایزول استخراج گردید. در مقایسه 12 نمونه غدد لنفاوی فعال شده از افراد فاقد هر گونه بدخیمی بعنوان گروه نرمال نیز شبیه بیماران rna تام استخراج گردد. سپس با کمک کیت اختصاصی برای 726میکرو rna، آنها را نشانه گذاری و با پروب های اختصاصی هر mir هیبرید سازی کرده و سپس اسکن انجام گرفت و توسط نرم افزارimagene®q الگوی بیان میکرو rna مشخص شد. بدنبال تعیین الگوی mirna در بیماران dlbl در مقایسه با نرمال، آن دسته از میکرو rna که بیشترین تغییرات را داشتند را در سرم 10 بیمار dlbl که اخیراً تشخیص داده شده بود، پیگیری شد. به این منظور در زمان تشخیص در وسط درمان و در پایان دوره شیمی درمانی استاندارد از بیماران و افراد سالم نمونه خون تهیه و سرم آنها جدا گردید. پس از جدا سازی rna تام با روش q-rt pcr بیان میکرو rna بررسی شدند. طی ریز آرایه انجام شده بیان 726 میکرو rna آنالیز شد و مشخص گردید که بیشترینافزایش mir-4284-21-5p, 142-3p,16, 451, 29, b, 4301, 146-b, 29-aو بیشترین کاهش را mir- 4484, 143, 125 داشته اند. بیشترین تغییر را mir-4284 و mir-4484 نشان دادند. در سرم بیماران در طی سه مرحله نمونه گیری و بررسیبه روشq-rt pcr با احتمال نقش بیومارکری، نشان داده شد که در طی پاسخ و درمانmir- 4284, 21-5p, 142-3p رو با کاهش وmir- 4484, 143, 125 رو به افزایش دارند. تغییرات بیان میکرو rna با شروع و پیشرفت بدخیمی ها و همچنین dlbl همراهی دارد. دو هدف عمدهاز تغییرات بیان میکرو rna در سلول آپوپتوز و سیکل سلولی است. با توجه به نتایج اولیه از ریز آرایه مشخص گردید که mir-4484,143, 125 و نیز mir- 4284 , 21 – 5p , 142- 3p می توانند به عنوان بیومارکر در سرم باشند. دو mir- 4484در مطالعات قبلی که بر روی dlblانجام گرفته بود گزارش نشده بودند. همچنین این میکرو rna می توانند در آینده به عنوان اهداف درمانی dlblقرار گیرند هر چند به مطالعات بیشتری در این زمینه اختیاج است.

تولید سلولهای دندریتیک تولروژن موشی از طریق ممانعت از بیان مولکول های کمک تحریکی با استفاده از تکنیک آنتی سنس الیگو داکسی نوکلئوتید در مقایسه با آنتی بادی بلوکان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1388
  محمد حسین کریمی   زهرا سهیلی

سلولهای دندریتیکی از سلولهای مهم عرضه کننده آنتی ژن می باشند که یکی از اجزاء اصلی سیستم ایمنی را تشکیل می دهند. این سلولها در شروع و تنظیم پاسخهای ایمنی وابسته به سلولهای t نقش مهمی را ایفاء می کنند.همچنین سلولهای دندریتیکی از سلولهای ایده آل در زمینه ایمونوتراپی می باشند که در درمان بیماریهای خود ایمنی و رد پیوند کاربرد دارند. انتقال آنتی سنس به داخل سلولهای دندریتیکی تکنیکی جدید در درمان بسیاری از بیماریها می باشد. آنتی سنس باعث ممانعت از بیان ژن در سطح نسخه برداری می شود. خاموش کردن بیان ژن بطور انتخابی روشی موثر برای تغییر در عملکرد سلولها است. در این تحقیق به منظور ایجاد سلولهای دندریتیک تولروژن نقش مولکول cd40 مورد بررسی قرار گرفت و سپس خصوصیات سلولهای تولروژنیک در محیط آزمایشگاه مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا سلولهای دندریتیکی از طحال موشهای balb/c استخراج و پس از تعیین میزان خلوص با استفاده از فلو سیتومتری زمان مناسب ترانسفکشن و غلظت مناسب ماده ترانسفکت و آنتی سنس با استفاده از ماده ترانسفکت لیپوفکت آمین 2000 مشخص شد که غلظت 2 میکرو لیتر ماده ترانسفکت و غلظت 6 میکرو مول آنتی سنس غلظتهای مناسب در نظر گرفته شدند. جهت طراحی آنتی سنس از نرم افزار oligo analyzer استفاده گردید. سپس اثرات سیتو توکسیک لیپوفکت آمین 2000 و آنتی سنس بر روی سلولهای دندریتیکی با استفاده از کیت annexin v, pi به روش فلوسیتومتری و رنگ حیاتی تریپان بلوتعیین گردید و در مرحله بعد میزان کاهش بیان cd40 در سطح ژن با استفاده از روش rt-pcr کمی پس از گذشت 36 ساعت و در سطح بیان پروتئین با استفاده از فلوسیتومتری دو رنگی (cd11c, cd40) بعد از گذشت 48 ساعت مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین از رده سلولی bcl1 بدلیل اینکه بصورت دائمی مولکول cd40 را بیان می کنند به عنوان کنترل مثبت استفاده شد. توانائی سلولهای دندریتیکی تولروژن در تحریک لنفوسیتهای t آلوراکتیو با استفاده از تست مختلط لنفوسیتی مورد بررسی قرار گرفت. برای این کار سلولهای دندریتیک اشعه دیده با سلولهای t آلوژن از موشهای c57bl/6 خالص شده به مدت 54 ساعت کشت داده شدند و تکثیر سلولی با استفاده از میزان جذب تیمیدین نشاندار بر اساس شمارش در دقیقه سنجیده شد. همچنین مایع روئی کشت سلولها جمع آوری گردید و پروفایل سیتوکاینی )γ (il-4, ifn- بعد از گذشت 48 ساعت از کشت با روش الیزا تعیین گردید.پروفایل سیتوکاینی آن نیز با استفاده از روش الیزای نقطه ای مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور در ابتدا زمان مناسب جهت بررسی پروفایل و نسبت سلولهای dc/t تعیین گردیدوسپس تست انجام پذیرفت. بدلیل نقش cd40 در تحریک تولید اینترلوکین 12 آنتی بادی تحریکی بر علیه cd40 به سلولهای دندریتیکی ترانسفکت شده با آنتی سنس اضافه و پس از گذشت 48 ساعت مایع روئی سلولهای کشت داده شده جمع آوری و میزان اینترلوکین12 با استفاده از تست الیزا سنجیده شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که آنتی سنس شماره 1 و2 در سلولهای دندریتیکی بترتیب باعث 22و 24 درصد و در رده سلولی bcl1 20و 18 درصد کاهش بیان cd40 گردیده است. ماده ترانسفکت و آنتی سنس تاثیری بر روی حیات سلولها ندارند.ممانعت از بیان cd40 باعث افزایش تولید اینترلوکین4 ٬ کاهش تولید اینترلوکین12 و اینترفرون گاما و شیفت پاسخ بسمت th2 گردیده است. بعلاوه سلولهای دندریتیکی که بیان cd40 بر سطح آنها کاهش یافته است پاسخ الواستیمولاتوری ضعیفی از خود نشان میدهند انتی سنس شماره 1و 2 ٬ 20و 22 درصد و انتی بادی بلوکان 23 درصد با عث کاهش درایندکس تحریک گردیده اند.