نام پژوهشگر: محمد علی رستمیان
قاسم عسگری جعفر شانظری
قاعده الواحد از قواعد عقلی- فلسفی است که بر اساس اصل بدیهی علیت و اصل ضرورت سنخیت در فلسفه از آن بحث و موجب پیدایش آراء موافق و مخالف شده است. در این پژوهش پس از طرح مساله و بیان اقوال در مورد قاعده الواحد به مبانی قاعده از جمله اصل علیت وسنخیت پرداخته شده و پس از آن اشکال و ایرادهای مربوط را مطرح و مورد نقد و بررسی قرار داده ایم. سپس نظریه فیض و صدور که با قاعده الواحد ارتباط، بلکه تلازم دارد، مورد تحلیل قرار داده و در پایان پیامدهای کلامی- فکری و اعتقادی به خصوص از منظر متکلمان آورده شده که از جمله آنها لزوم محدودیت قدرت مطلق الهی و نفی توحید افعالی خداوند است. در این پایان نامه هر یک را تحلیل و بررسی و بر نظر صواب تاکید نموده ایم.
صفرعلی قانونی محمد مشکات
در بررسی این مسئله مشخص شد که علامه طباطبائی و آیت الله جوادی آملی به هماهنگی عقل و دین معتقد هستند آنها عقل را به عنوان معیاری برای محک زدن دین مطرح می کنند و معتقدند آنچه عقل بر آن استدلال می کند به هیچ وجه با شرع تعارض نداشته و عقل و دین همدیگر را تائید می کنند در مقابل این دیدگاه، مکتب تفکیک قرار دارد که به طور کلی معتقد است باید بین عقل و دین تفکیک قائل شد البته پیروان این مکتب در مورد عقل و دستاورد های آن به دو دسته تقسیم می شوند. افراطییون معتقدند که براهین عقلی به هیچ وجه اعتبار ندارند و از این جهت آنها علومی مثل منطق و فلسفه که از دستاوردهای عقل محسوب می شوند علوم معتبری نمی دانند. اعتدلالییون صرفاً بر تفیک حوزه عقل و دین تاکید کرده و معتقدند علوم عقلی در جای خود معتبرند، اما نباید در تفسیر دین بکار گرفته شود البته هر دو گروه دستاورد های عقلی مثل علیت بین ممکنات و سنخیت بین علت و معلول که با ظواهر شرع مغایرت داشته باشد رارد می کنند و بنابر این می توان گفت که در مکتب تفکیک ظواهر شرع بر برهان و استدلال عقلی مقدم است.
علی محمد خدایی فر محمد مشکات
یکی از مهمترین مباحث فلسفی وکلامی، بحث درباره صفات خداوند است، بی تردید شناخت خداوند بدون شناخت صفات او غیر ممکن خواهد بود. در بین صفات خدای متعال، صفت علم ودر پی آن مسأله علم خداوند به جزئیات و چگونگی آن همیشه مورد توجه اندیشمندان مسلمان بوده است، نگارنده در این پژوهش بر آن است که نظریات و آراء دو فیلسوف مسلمان، علامه طباطبایی و فخر رازی را به عنوان دو اندیشمند بزرگ از نحله های شیعی و سنی، در خصوص علم خدا به جزئیات با تکیه بر روش تحلیل محتوا بر اساس منابع کتابخانه ای مورد بررسی و مقایسه قرار دهد. علامه طباطبایی معتقد است که حق تعالی بواسطه اطلاق ذاتی که دارد نسبت به هر موجود محدودی که فرض شود از هر جهت مستولی و محیط بوده و واقعیت آن موجود، بی هیچ حجاب و مانعی در نزد خدای متعال حاضر است و هیچ چیز از شمول و احاطه علم او خارج نیست و خداوند به ذات خود و هر آنچه که خارج از ذاتش است، عالم است. امام فخر رازی در این باره نظریات متفاوتی را ارائه می دهد، در بعضی از آثار خود علم خدا به جزئیات را به دلیل این که لازمه آن، پذیرش دگرگونی در علم خداوند است، منکر می شود و دلائل قائلین به این نوع علم برای خداوند را رد می کند، ولی در بعضی از آثار خود نه تنها علم خداوند به جزئیات را می پذیرد بلکه از این نظریه خود دفاع کرده و به تمامی اشکالات منکرین پاسخ می دهد، وی هیچگونه اشاره صریحی به حضوری یا حصولی بودن این علم برای خداوند در آثار خود نمی کند، البته در اکثر مواردی که سخن از علم خدا به میان می آورد، کلمات او بیشتر با علم حصولی سازگار است. کلید واژه ها: علم خدا، علم خدا به جزئیات، علامه طباطبایی، فخر رازی
مهناز اکبری خراجی محمد علی رستمیان
عنوان تحقیق حاضر تفسیر روایی سوره یوسف (آیات43 الی111) بر پایه روایات اهل بیت ? می باشد. باتوجه به اهمّیت نقش روایات تفسیری اهل بیت? در فهم دقیق قرآن هدف از نگارش این رساله فهم آیات مورد نظر با استفاده از آراء تفسیری ایشان و مقایسه مفاد ظاهری آیات با مفاد روایی و سپس فهم پیام ها و آموزه های مورد تأکید در آیات و روایات می باشد لذا آیات با توجه به موضوع، به چند دسته تقسیم شده و در دو دامنه معنایی قرآنی و روایی مورد بررسی قرار گرفته اند. ابتدا با کمک تعدادی از تفاسیر اجتهادی و کتب لغت، مفاد ظاهری آیات بررسی شده و سپس با بهره مندی از روایات اهل بیت? در برخی از تفاسیر مأثور، مفاد روایی آیات نیز مورد بررسی قرار گرفته است با توجه به مفاد روایی 202 روایت بررسی شده ذیل آیات مورد نظر و مقایسه با مفاد ظاهری آیات مشاهده شد در اکثر موارد با یکدیگر تطابق داشته و در بسیاری از موارد نیز معصوم? زوایای مختلفی از داستان را بیان نموده است که در آیات به آن اشاره نشده است. بطور کلی روایات وارده ذیل آیات مورد نظر سبب وضوح در مفهوم آیات و تبیین آن ها جهت فهم بهتر گردیده است. در مواردی نیز مباحث مطرح شده در روایت جای تأمّل و بررسی داشته است که باتوجه به قرائن نقلی و عقلی، تحلیل ها یا نقدهایی پیرامون آن ها ارائه شده است. بخش دیگری از این تحقیق به گونه شناسی روایات اختصاص یافته است در این بخش روایات به پنج گونه ی سوره شناخت، معناشناخت، تأویلی، تطبیقی وتفسیری تقسیم شده اند بیشترین تعداد از روایات با آمار 173 روایت مربوط به گونه ی تفسیری پس از آن تطبیقی با تعداد 18 روایت و سپس سایر گونه ها می باشد. بخش پایانی این رساله که به بیان پیام ها و آموزه های هدایتی مورد تأکید آیات و روایات اختصاص دارد به نتیجه تنوع بین آموزه ها دست یافته است و از آنجا که اهم مباحث مطرح شده در این سوره مسائل اخلاقی و تربیتی می باشد، لذا آموزه های اخلاقی و تربیتی بخش عمده ای از آموزه ها را به خود اختصاص داده اند و آموزه-های اعتقادی در دومین رتبه می باشند. کلید واژه: روایت تفسیری، تفسیر روایی، سوره یوسف، گونه ی روایی، آموزه ها
احسان صابری محمد علی رستمیان
یکی از موضوعات اساسی در فلسفه و کلام اسلامی اثبات وجود خداوند و صفات اوست و استدلال های عقلانی گوناگونی در این باره وجود دارد. شکی نیست که روایات اسلامی، مخصوصاً روایات ائمه علیهم السلام، به برهان و استدلال عقلی بر وجود خدا و صفات او، نیز اهمیت خاصی داده اند. در این میان امام رضا علیه السلام در شرایط خاصی قرار داشته و با پیروان مذاهب مختلف در مورد وجود و صفات خداوند مناظرات بسیاری داشته اند. تنوع مخاطبان موجب شده است که آن حضرت با هرکس به گونه خاصی مناظره کند.مسأله ای که در اینجا مطرح است، اینکه آیا استدلالات مطرح در روایات با استدلالات فلسفی- کلامی تا چه حد همگون است. در راستای بررسی این مسأله ابتدا به بیان گونه هاو تقریر های مختلف استدلال بر وجود و صفات خدا از منابع فلسفه وکلام می پردازیم. در مرحله بعد استدلالهای مطرح در سخنان امام رضا علیه السلام استخراج و با این استدلالات تطبیق می دهیم. از این طریق می توان کشف کرد که اولاً استدلالات کلامی-فلسفی چقدر با استدلالات مطرح در روایات انطباق دارد؛ ثانیاً ائمه علیهم السلام در موقعیتهای مختلف از چه برهان هاو استدلال هایی استفاده کرده اند؟در این پژوهش با تفکیک مباحث براهین اثبات ذات وصفات خداوند ،تبیین می شود که براهین فلسفی سنخیت کامل با براهینی دارد که در کلام حضرت رضا علیه السلام روایت شده ،همچنین متذکر می شویم که حضرت رضا علیه السلام به شیوه های متنوعی برای ایراد استدلال و اقامه برهان تمسک جسته اند.
سارا کمیجانی حسین عزیزی
چکیده : این رساله، پژوهشی است پیرامون یکی از مهمترین مفاهیم اسلامی یعنی تقیه و نقش آن در تقریب مذاهب اسلامی . با توجه به اینکه ریشه ی اصلی ایرادات وارد شده بر تقیه، به عدم شناخت صحیح از مفهوم، خاستگاه و جایگاه آن در زندگی بر می گردد، بنابراین وظیفه کلی رساله، رسیدن به شناختی جامع نسبت به اقسام تقیه می باشد، به ویژه از جهت انگیزه و علت که به تقیه خوفی و مداراتی تقسیم می شود. و بدین جهت روش کتابخانه ای و جستجو در منابع کلامی، فقهی، اصولی، تاریخی، حدیثی، تفسیری و اخلاقی از هر دو فریقین را برگزیده است. در این راستا، مشخص خواهد شد که تقیه مداراتی با احترام متقابل و توجه به مصالح مسلمین، می تواند در عرصه های ذیل، بیشترین سهم را در تحکیم وحدت و تقریب بین مذاهب اسلامی ایفا کند : اعمال عبادی که مهمترین آن فریضه ی حج، نماز جماعت با اهل تسنّن و ثبوت هلال ماه است، اجتماعات اسلامی که به همزیستی و آشنایی مسلمین با یکدیگر می انجامد، رفتارهای اخلاقی، تبادل و فعالیت های علمی بین دانشمندان مسلمان. همچنین تقیه خوفی نیز خواه از مسلمانان (در صدر اسلام) و خواه از کفار(در عصر حاضر) باشد، با تأمین امنیت و آرامش در برابر تهدید و با حفظ افراد و اسرار، باعث تقویت نیروی انسانی مومن و حفظ موقعیت جهان اسلام شده است و در نتیجه موجب افزایش نیروی مبلّغ معارف دینی گردیده و زمینه ی تبلیغ صحیح معارف شیعه را آماده نموده است. و به این ترتیب به گونه ای در اتحاد بین مسلمین سهیم خواهد بود. کلید واژه ها: تقیه مداراتی، تقیه خوفی، تقریب مذاهب اسلامی، وحدت اسلامی