نام پژوهشگر: علی اکبر کیوانفر
علی اکبر کیوانفر محمدحسن حایری
زهد، مفهومی است که توانسته در حوزه ها و شرایط فرهنگی و اجتماعی مختلف، با پدید آوردن رویکردهای گوناگون، بخش ویژه ای از اندیشه بشر را به نمایش بگذارد. بررسی بسیاری از ادیان و مکاتب نشان می دهد که شناخت دنیا و آسیب های دنیاگرایی و تبیین ضرورت پرهیز از آن از کهن ترین روزگاران، از نیازهای عصری انسان بوده است. اسلام، در ادام? گرایشهای ادیان ابراهیمی، توانسته است منظومه ای درخشان از دنیاگریزی حقیقی را در پیش روی جامعه انسانی قرار دهد. سیر تاریخی حیات اجتماعی دوره اسلامی نیز نشان می دهد که از آغازین گامهای شکل گیری جامعه اسلامی، جلوه هایی از زهد در میان گروهی از مسلمانان نمایان شد و بعدها به صورت یک جریان اجتماعی و مکتب فکری هویت یافت. این جریان تلاش کرد با یافتن کارکردهای متنوع، پاسخهای مناسبی به نیازهای عصری روزگار خود بدهد. تلاش برای ترویج ساده زیستی در روزگاری که دنیاطلبی بنی امیه در حال محو ارزشهای متعالی اسلام بوده، اعتراض به انحراف از مبانی اسلام در اداره جامعه، تقویت رویکرد پیرایش اهل حدیث از دنیاگرایان و مبارزه منفی همراه با تقیّه جلوه هایی از کارکردهای عصری جنبش زهّاد بوده است. تصوّف اسلامی که بالندگی اولیه خود را وامدار پیوستگی به جنبش زهدی است، توانسته نگرشهای ساده دنیاگریزی نخستین را در چارچوب گرایشهای نظری و عملی و دستگاهی نسبتاً کامل برای بهره گیری در نظام اجتماعی و هدایت معنوی بشر پدید آورد. گریز از مال دنیا و ثروت، رهایی از جاه طلبی، پذیرفتن ناگزیری مرگ، تلاش برای ضعیف کردن نیروهایی که ثمره سستی آنها فربهیِ جان و روان آدمی خواهد بود، شناخت فریبکاری نفس پلید، جامعه گریزی پویا و دوری از امیدهای واهی و آرزوهای موهوم از جمله نشانه های برجسته زهد است که توانسته در آثار این طایفه فرصت تبیین یابد. نگرش زهدی، در آسیب شناسی جامعه اسلامی نیز دارای ابتکار عمل بوده و جنبش های اجتماعی بزرگی را سامان داده است. مکتب های فتوت و ملامتیه نمایندگان رویکردهای ایجابی و سلبی نگرش زهدی اند. آنجا که زهد دچار آسیب استحاله شد، این توفیق را داشت که با تقویت نگرش اعتراضی ملامتیان به پیرایش خود دست بزند. ریا ستیزی اهل ملامت و کوشش آنان برای گسترش مفهوم «اخلاص»، به حقیقت، نماینده درون زایی جریان زهد راستین است. روی دیگر آرای انتقادی صاحبنظران عرفان و تصوف به زهد و تلاش آنان برای زدودن غبار آسیب هایی مانند «ریاکاری»، «عُجب»، «طمعکاری» و «جاه طلبی و نفس پرستی»، کوششی است برای درخشش گوهر «زهد حقیقی». آنچه در سروده های عرفایی همچون عطار، مولانا و سعدی در نقد زهد ریایی و زاهدان کاسبکار و جاه طلب آمده است، به راستی گامی برای نشان دادن قابلیت ها و ظرفیت های زهد حقیقی برای بهبود شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه است. آرای حکیم سنایی غزنوی که آثار او دایره المعارفی برای شناخت زهد است در پذیرش این دیدگاه، تأثیر ویژه ای دارد. سنایی از یک سو با به کارگیری گسترده نشانه های برجسته زهد برای تبیین دیدگاه خود بر اصالت «زهد» به عنوان مفهومی کارساز و اثربخش در جامعه تأکید ورزید و از دیگر سو، مانند دیگر صاحبنظران نامی و متفکران برجسته، با پرداختن به آسیب هایی مانند ریاکاری، برای تناوری درخت ریشه دار «زهد حقیقی» گام زد. آنچه که در آثار حکیم سنایی در خور توجه ویژه است نگاه پویا و جامع او به «زهد حقیقی» است. او فرا شدن از زهد متداول، گذشتن رندانه از دنیا و دین و کفر و ایمان، و سرمستی از شراب بی خودی را رمز رسیدن به حقیقت می داند. در باور حکیم غزنه، «عشق» حلقه وصل سالک به «زهد حقیقی» است.