نام پژوهشگر: ابوالحسن غفاری
ابوالحسن غفاری رضا اکبریان
چکیده هدف از این پژوهش "بررسی و تحلیل نظریه حدوث جسمانی نفس انسانی در فلسفه ملاصدرا و بیان ابعاد و نتایج آن با نظر به آراءمنتقدان" است. ملاصدرا با نقد نظریه قدم نفس و حدوث روحانی آن، نظریه ابتکاری خود در باره نفس را مطرح کرده است، بر اساس این نظریه نفس قبل از بدن به عنوان نفس جزئی با تعینات و تشخصات شخصی و فردی وجود نداشته و هنگام پیدایش نیز روحانی و مجرد نیست، بلکه نفس در آغاز پیدایش جسمانی و عین بدن است که در اثر حرکت جوهری به تکامل رسیده و مراتب گوناگونی را با حفظ همه مراتب قبلی سپری کرده و پس از رسیدن به مرتبه تجرد خیالی به مرتبه عقلی نایل می شود. براساس تشکیک در مراتب عینی وجود این مراتب و درجات از هم جدا و منفصل نیستند، بلکه حقیقت واحد اتصالی دارای مراتب و شئون را تشکیل می دهند، این فرایند با اصولی همچون اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری توجیه می شود. به عقیده ملاصدرا آنچه به لحاظ فلسفی محال و ممتنع است این است که نفس جزئی با حفظ جزئیت خودکه بالقوه هم هست قبل از بدن موجود باشد، وی طور دیگری برای وجود نفس قبل از بدن قائل است که از آن به وجود نفس در سلسله علل خود، وجود نفس در مرتبه قضای ربانی، وجود نفس درمقام اجمال قبل ازتفصیل و وجود نفس درعالم تقدیر تعبیر کرده و گاهی ازآن به روح تعبیر آورده است. نظریه حدوث جسمانی ملاصدرا بسیاری از مشکلات فلسفی را حل کرده است، مساله رابطه نفس و بدن که از مشکلات عمده فلسفه غرب بوده و دکارت و پیروان او از ارائه راه حل منسجم و سازگار عاجز بودند در پرتو نظریه ملاصدرا تبیینی درست و سازگار می یابد، براساس این نظریه ملاصدرا بدن را مرتبه نازل نفس دانسته و به دو جوهرمستقل از هم معتقد نبوده و در نتیجه گرفتار دوئالیسم نمی شود. معادجسمانی، بقای نفس، اتحاد عاقل ومعقول، تناسخ ملکوتی، استکمال جوهری نفس و... مسائلی هستندکه در نظام ملاصدرا به کمک اصل جسمانیه الحدوث بودن نفس سامان یافته اند، بهره گیری از چگونگی حدوث نفس و ابعاد آن تحول اساسی در مسائل اخلاقی، تربیتی، روانشناسی و معرفتی و... ایجاد کرده، افق های نوی در حوزه ها یاد شده به روی انسانها مخصوصا محققین می گشاید. پس از ملاصدرا نظریه او مورد انتقاد تعدادی از متفکران واقع شده است. ملارجبعلی تبریزی و شاگردان او و برخی دیگر ازکسانی که معاصر با ملاصدرا نیستند از این دسته اند. این منتقدان در یک سطح نیستند؛ عده ای از آنها به صورت مستقیم با نظریه حدوث جسمانی نفس مخالفت کرده و عده ای دیگر با نقد مبانی و اصول فلسفه ملاصدرا از جمله حرکت جوهری و تجرد خیال با نظریه ملاصدرامخالفت کرده اند، گروهی دیگر نیز با ابعاد مختلف و نتایجی که از این نظریه به دست می آید مخالف اند. در این پژوهش پس از تحلیل نظریه ملاصدرا و مقایسه آن با نظرات رقیب، به بررسی ابعادگوناگون این نظریه پرداخته شده، به انتقادات پاسخ داده شده و دراغلب موارد از نظریه ملاصدرا دفاع شده است. اما نظریه ملاصدرا همچنان در پاره ای موارد با چالش جدی مواجه بوده و به نظرمی رسد ملاصدرا از تبیین پیامد ها و نتایج نظریه خود به طوری که با سازگاری و انسجام کاملی برخوردار باشد دچار مشکل است مساله کلیات و معادجسمانی از زمره آنهاست.
سرور هاشمی ابوالحسن غفاری
این رساله تحقیقی است درباره موضوع مهم مسأله "بداء" که شیعه آن را یکی از مسایل اعتقادی مهم اسلامی می داند و مخالفین در برابر این اعتقاد سلیم اتهامات زیادی را به شیعه روا داشته و مسأله بداء را مردود دانسته اند، لذا از مسایل مورد مناقشه بین فریقین قرار دارد. این پایان نامه ضمن تعریف لغوی کلمه بداء به اثبات آن بوسیله آیات و روایات مورد تصدیق اهل سنت در یک مقدمه و کلیات که شامل 10 عنوان و 9 فصل یک خاتمه است، می پردازد.
امین صدوقی ابوالحسن غفاری
امامان شیعه در مناظراتشان پیرامون مسأله ی إمامت، از دلائل مختلفی بهره برده اند و این دلائل را به روش های مختلفی مطرح نموده اند. این پژوهش بر آن است که با بررسی مناظرات إمامان معصوم در مسأله ی إمامت،ادلّه ی طرح شده بر إثبات إمامت و روش های طرح این ادلّه را استخراج نموده، و آن ها را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. از اینرو، سعی بر آن بوده که از کتب معتبر شیعه (اعم از کتب حدیثی و کلامی)، که به بحث مناظرات امامان شیعه پرداخته اند، استفاده شود. در این پژوهش، ادلّه ی طرح شده از جانب إمامان شیعه، به تفکیک ادلّه ی عقلی ونقلی (قرآنی و روایی) مورد تحلیل قرار گرفته، و مباحث إمامت عامّه و خاصّه بررسی شده اند. همچنین در تحلیل روش های به کار گرفته شده توسّط إمامان شیعه در موضوع إمامت، روش های اثبات نظریّه إمامت، و روش های پاسخ گویی به مخالفین جدا گانه مورد کنکاش قرار گرفته اند.در بخش روش های اثبات، روش های برهان خلف، قیاس ذو حدّین، اثبات از راه کارکرد ها، اثبات از راه تنبّه بر امور وجدانی و إقرار از مبانی مشترک، مورد اشاره قرار گرفته اند. و در بخش روش های پاسخ به مخالفین، روش های تبیین واژه ها، طرح سوال، پاسخ حلّی، پاسخ نقضی، طرح إحتمال، محسوس سازی معقولات، إقرار گرفتن، به کار گیری مثال و نشان دادن تناقضات إستفاده شده اند. در مجموع می توان نتیجه گرفت که إمامان شیعه، در مناظرات پیرامون مسأله ی إمامت،نوع مخاطب و موقعیّت مناظره را لحاظ نموده،و متناسب با آن، ادلّه و روش های متقنی را به کار برده، و مسأله ی إمامت را به روشنی برای مخاطبان حقیقت جو تبیین نموده اند.
مریم حقیقی حسن معلمی
چکیده مسأله علیت از کهن ترین مسائلی است که ذهن انسان در طول تاریخ بدان مشغول بوده است، اهمیت این اصل بدان جاست که آن را به عنوان فطرت عقل در برابر فطرت دل به کار می برند. می توان ادعا کرد که شالوده اصلی یافته های بشر، در طول تاریخ، مدیون اصل علیت است. این مسأله در فلسفه و حکمت اسلامی همواره مورد بحث بوده و چالش هایی بین حکما و متکلمان، ایجاد کرده است. یکی از مهم ترین چالش ها اشکالاتی است که غزالی پیرامون علیت مطرح کرده است. غزالی از متفکران اشعری بود. در نگاه اول به نظر می رسد او منکر این اصل است، ولی با تأمل در سخنانش روشن می شود که او اصل علیت را پذیرفته ولی آن را در موجودات عالم جسمانی جاری ندانسته، تنها آن را در واسطه بین خداوند و موجودات می پذیرد.علامه طباطبایی به عنوان حکیم و فیلسوف بزرگ معاصر، با احاطه بر همه تفکرات پیش از خود از اصل علیت دفاع کرده و به شبهات پیرامون آن پاسخ داده است. علامه معتقد است پایه زندگی انسان و هر موجود جانداری، بر قانون علیت استوار است.اصل علیت در دیدگاه علامه، یک اصل واقعی است و چنین نیست که ساخته ذهن و عادت باشد.علامه بحث علیت را در دو بخش تصور و تصدیق مطرح کرده است. در بخش تصدیق علی رغم مشرب اصالت وجودی، ایشان از طریق تحلیل ماهیت به اثبات اصل علیت می پردازد. علامه هم چنین از طریق وجود رابط و مستقل نیز به اثبات اصل علیت پرداخته است. آراء غزالی و علامه علی رغم وجوه مغایرت فراوان، دارای تشابهات اندکی نیز هست که از جمله آن اثبات علیت در رابطه بین خداوند و معلولات و درپاره ای از موارد استفاده از دلیل نقلی برای اثبات اصل علیت است.
ضمن علی شاه نقوی ابوالفضل روحی
این پژوهش، تحت عنوان ماهیت و حقیقت ایمان از دیدگاه اشاعره، معتزله و امامیه تدوین یافته است. در آن سعی شده آیات و روایات را محور قرار دهد. فصل اول شامل مباحثی چون بیان و تعریف مسأله، سوال های اصلی و فرعی و پیشینه تحقیق، فرضیه های تحقیق و معنای لغوی واژه های کلیدی است. فصل دوم: تاریخچه اشاعره، بررسی حقیقت ایمان و رابطه آن با اسلام، عمل صالح، علم و یقین و نقصان و زیاده و مراتب ایمان و کفر و فسق قرار گرفته است. فصل سوم: اختصاص یافته به مکتب معتزله و نظر متکلمان معتزله در مورد واجبات و محرمات. فصل چهارم: معنای لغوی و اصطلاحی شیعه و تاریخچه امامیه و اندیشمندان امامیه و نظراتشان در مورد ماهیت ایمان، رابطه اسلام و ایمان، عمل صالح، ایمان با یقین و مراد از واجبات و محرمات، مراتب و نقصان و زیادت ایمان بیان شده است. فصل پنچم: نتیجه گیری و اشتراکات و اختلافتات بین هرسه گروه بیان شده.
صفدر علی ابوالحسن غفاری
بحث این رساله درباره مصادیق اولی الامر می باشد. در میان مفسران و متکلمان فریقین همواره این بحث بوده است که مصداق اولی الامر در آیه 59 سوره نساء چه کسانی هستند؟ علما و مفسران شیعه همگی اتقاق نظر دارند که مصادیق اولی الامر ائمه اهل البیت می باشند. در بین علما و مفسران اهل سنت درباره مصادیق اولی الامر اختلاف است. دیدگاه های مشهور آنان عبارت اند از : فرماندهان لشکر، صحابه و تابعین، خلفاء راشدین، مطلق حاکمان، اهل حل و عقد و دیگر آرائی که بطور مفصل در این پایان نامه مورد بحث و بررسی قرار گرفته و پس از نقد دیدگاه های متعدد دیدگاه امامیه بیان و اثبات شده است. در ارتباط با این بحث مباحث دیگری مثل بحث عصمت، امامت و تعریف آن و سایر مباحثی که بررسی آنها برای دریافت صحیح از موضوع لازم بود مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است.
محمد نعیم محمدی محمد محمدرضایی
معرفت و شناخت بشر از منابع متعدد تولید می شود و ابزارهای متفاوتی در بوجود آمدن آن نقش دارد، در این میان ابزار عقل بدلیل ویژگی خاص آن که عبارت است از درک مفاهیم کلی و عام از اهمیت والایی برخوردار می باشد. از این رو در تمام اعصار مورد توجه بوده و در دوره های اخیر با توجه به گسترش مباحث معرفت شناسی اهمیت آن مضاعف شده است، زیرا مباحث معرفت شناسی بستگی تام به منابع و ابزار معرفت از جمله عقل دارد. بدلیل اهمیت تاریخی، معرفت شناختی و در عین حال تاکید دین بر خردورزی بر آن شدیم نقش عقل در شناخت را طی فصولی تبیین کنیم، با این پیش فرض که در میان ابزارهای معرفتی نقش اساسی از آن عقل است. برای اثبات این مدعا، پس از ارائه معنای عقل در لغت و اصطلاح و تبیین مراحل آن و بیان مقصود از معرفت در فصل اول، به بررسی نقش عقل در شناخت پرداخته ایم، ضمن تقسیم معارف به حضوری و حصولی و حصولی را به تصور و تصدیق، ابتدا نقش عقل در تصورات را از سه دید "تجربه گرایی" "عقل گرایی" و "تلفیق" مطرح نموده ایم؛ نظریه تجربه گرایی سراسر معارف را تجربی می داند، عقل گرایی به مفاهیمی، پیش از تجربه قایل است، با توجه به کاستی این دو نظریه، دیدگاه تلفیق را برگزیدیم که آغاز معرفت را داده های حسی می داند در عین حال معارفی را باور دارد که بصورت مستقیم از تجربه اخذ نشده، از این رو فیلسوفان مسلمان که ملتزم به این عقیده اند به اتفاق گفته اند من فقد حسا فقد فقد علما گر چه آنان در نحوه بوجود آمدن مفاهیم کلی عقلی متفق نیستند، فیلسوفان ما قبل صدرا قایل به تجریدند، ملاصدرا اشتداد وجودی را ارائه داده که در این اشتداد وجودی نفس در مرحله حس و خیال صورت را ابداع می کند و تصور عقلی و کلی نیز از طریق مشاهده عقول ساخته می شود و فیلسوفان ما بعد صدرائی نیز با ادامه دادن حکمت متعالیه ضمن تقسیم ادراکات عقلی به معقولات اولی و ثانوی منطقی و فلسفی بسیاری از مباحث شناخت را حل کردند. این مطالب همه در فصل دوم تبیین شده. اما نقش عقل در تصدیقات، که مطالب فصل سوم و چهارم به آن اختصاص یافته آشکار را مهم است؛ زیرا حکم کردن جز در حیطه قدرت حاکم عقل امکان پذیر نیست، توضیح اینکه قضایا، یا بدیهی اولی است که در آن صرف تصور موضوع و محمول برای حکم کردن کافی است، یا بدیهی ثانوی می باشد. اینجا گرچه در بعضی قضایا حس و علم حضوری زمینه ساز است اما نقش عمده از آن عقل است در بخش قضایای نظری که بر استدلال استوار است، نیز عقل با کنترل کیفیت مواد و چگونگی ترکیب آن زمام امور را در دست دارد. و پیرامون نقش عقل در قضایای دینی و حقایق عرفانی سه دیدگاه مطرح است: 1. عدم کارایی عقل در درک گزاره های دینی و عرفانی. 2. قدرت عقل بر عقلانی کردن تمام گزاره ها. 3. با اعتراف به محدودیت عقل در عین حال آن را قادر به درک بسیاری از گزاره های دینی و عرفانی می داند، مانند اصل پذیرش دین، اثبات اصول و بسیاری از فروع و احکام گرچه درک جزئیات در حیطه قلمرو عقل نیست.
حیدر شاه نقوی ابوالحسن غفاری
این پژوهش به تبیین و تحقیق علل و انگیزه های انکار معاد و آثار آن می پردازد و دیدگاه های قرآن کریم، روایات اسلامی و فلاسفه مسلمان را در این زمینه منعکس می سازد. نویسنده با همین هدف، نخست به تعریف نفس، روح، معاد، معاد جسمانی، مرگ و اثبات ویژگی های نفس و روح پرداخته و ضمن نقد تفکر تناسخ و اقسام آن به بررسی رویکردهای مختلف در زمینه معاد می پردازد. وی در این زمینه به تبیین و اثبات معاد جسمانی و آرای متفکران اسلامی پرداخته و انکار معاد روحانی و جسمانی و نظریات فلاسفه ای همچون: ابن سینا، ملاّصدرا، حاج ملاّهادی سبزواری و علاّمه طباطبایی را بیان می کند. آن گاه دیدگاه متکلّمان مسلمان را درباره معاد و برهان های عقلی، قرآنی، روایی مبتنی بر آن مطرح کرده و دسته های متّعددی از آیات را در این زمینه شرح می دهد. وی علل اصلی انکار معاد را مطرح کرده و دو عامل و انگیزه اصلی برای آن جست جو کرده است: نخست شبهه های علمی و نظری، که به زعم نویسنده، گاهی بر اثر کم اطّلاعی و تدّبر نکردن در قدرت الهی و علم الهی مبنی بر زنده کردن انسان ها و گاه نیز از تصّور نادرست از مفهوم مرگ و محال دانستن معاد نشأت می گیرد. از منظر نگارنده، منکران و مخالفان معاد، شبهه های طرح شده را تنها دست آویزی برای انکار معاد، لقای پروردگار و حقّ، قرار داده اند و آن ها را به انسان های ساده اندیش القا کرده اند تا آنان را در برابر پیامبران الهی ـ آورندگان معاد و مبلّغان این اندیشه ـ قرار دهند. این حقیقت، از آیات و روایات برداشت می شود. ثانیاً: این شبهه ها ریشه در شهوات عملی منکران و مخالفان معاد دارد؛ بدین معنا که اندوخته های علمی و مستدل در باره وجود معاد را نادیده گرفته و با علم به حقّانیت معاد و قیامت عملاً دست به شهوترانی و هواپرستی زده اند و منکر حیات پس از مرگ شده اند، تا توجیهی برای شهوت پرستی خویش داشته باشند. وی نمونه هایی از این شهوت پرستی عملی را در آیات و روایات برشمرده و دنیاپرستی و دنیاگرایی افراطی را عامل اصلی انکار لقای پروردگار می داند. بیان شبهه های منکران اصلِ معاد، مانند نبودن دلیل بر معاد، افسانه خواندن آن، مُحال دانستن زنده شدن مردگان و سخت دانستن آن و شبهه هایی از این قبیل، شبهه اعاده معدوم در باره منکران معاد جسمانی، شبهه آکل و مأکول و پاسخ عقلی و نقلی به آن ها با استفاده از آیات و روایات متعدّد، از دیگر مطالب این تحقیق محسوب می شود. نویسنده در پایان، پوچگرایی، عدم دستیابی به معارف فوق بشری، دلخوشی به زندگی دنیا، فروپاشی نهاد خانواده، و رواج بسیاری از گناهان فردی و اجتماعی را از آثار انکار معاد قلمداد می کند.
سبحان دانش ابوالحسن غفاری
حرکت جوهری به عنوان یکی از مهم ترین مباحث فلسفه اسلامی، با نام صدرالمتألهین شیرازی گره خورده است. ملاصدرا با کشف این نظریه، تفسیر نوینی از حرکت ارایه کرد که نتایج مهمی را به ارمغان آورد. او ثابت کرد که وجودات مادی در اثر تحول درونی، هر لحظه هویت جدیدی یافته، و صورت قبلی دگرگون می شود. از نظر وی، ثبات و قرار در ذات موجودات مادی و اعراض آن ها راه ندارد، و همه عالم طبیعت یک هویت اتصالی و متصرم دارد. بنابر این، میان طبیعت و تجدد، دوگانگی وجود ندارد. جاعل به جعل بسیط، وجودی را جعل می کند که عین حرکت است؛ نه این که جعل جاعل به نحو مرکب باشد که یک وجود ثابت را خلق نموده و سپس حرکت را به او ملحق نماید. پس وجود طبیعت متحرک، عین همان وجود تدریجی، و بقایش عین حدوث آن می باشد. سنخیت میان علت و معلول، تبعیت حرکات عارضی از جوهر، انقلاب ماهیت عرض به جوهر، و تشخص شیء به وجود آن، دلایل و براهین ملاصدرا برای اثبات حرکت جوهری است. صدرالمتألهین با تفسیری که از حرکت جوهری ارایه کرد، نتایج مهمی از قبیل غایت مندی عالم طبیعت، معاد جسمانی، جسمانیت حدوث نفس و روحانیت بقای آن، ربط حادث به قدیم، ربط متغیر با ثابت، حدوث زمانی عالم، و اثبات بعد چهارم زمانی را برای ماده به دست آورد. این نتایج، برای انسان موحد افق های نوینی را می گشاید؛ زیرا درمی یابد که قافله موجودات همگی به سوی ملکوت و کمال مطلق رهسپار هستند، و هر یک، حامل امکان استعدادی است که هر لحظه در حال تحول است، و همه آن ها با وجود کثرتی که دارند نماینده یک حقیقت، و جلوه های یک وجود هستند. انسان نیز در این مجموعه، با حرکت جوهری می تواند به مرتبه عقل بالملکه، و سپس به مرتبه عقل بالفعل، و در نهایت به عقل مستفاد برسد، و بدین ترتیب به مقام خلیفه الهی نایل شود.
آدینه محمد امینی ابوالحسن غفاری
همان گونه که از اسم این رساله پیدا است تاویل از دیدگاه اسماعیلیه و امامیه بررسی شده فصل اول اختصاص دارد به تعریف لغوی و اصطلاحی تاویل، فرق تاویل با تفسیر، موارد استعمال تاویل در قرآن، تعریف محکم و متشابه، آیا راسخین در علم عالم به تاویل قرآن هستند؟ پیشینه تاویل، عوامل پدید آمدن تاویل، تفسیر به رای. در فصل دوم به دیدگاه تاویلی اسماعیلیه پرداخته می شود: ابتدا به فرقه های اسماعیلیه، القاب اسماعیلیه اشاره می شود. سپس عقاید و جهان بینی اسماعیلیه بررسی می گردد و بعد به تاویلات اسماعیلیه: تاویل عددی و غیر عددی آیات و روایات پرداخته می شود و سرانجام به تاویلات اسماعیلیه در فروعات فقهی عملی مثل: وضوء، نماز، صوم، حج، زکواه اشاره می شود و در آخر به تاویل چند روایت اکتفا می شود. فصل سوم مختص به تاویلات امامیه است. که ابتدا در آن به سراغ دیدگاه امامیه رفته و به اصل موضوع یعنی تاویل می پردازد تا ثابت کند که تاویل را از اساس قبول دارند یا خیر سپس عقاید و جهان بینی امامیه را بررسی کرده است. و بعد به تاویل در آیات اشاره می کند: آیات عبادی، اخلاقی، اعتقادی، تاویل آیات به پیامبر(ص) و ائمه(ع) تاویل آیات به امام و شیعیان، تاویل آیات به حضرتم مهدی (عج) و در آخر به تاویل در روایات پرداخته شده است. در فصل چهارم به تطبیق دیدگاه تاوینی اسماعیلیه و امامیه پرداخته می شود: ابتدا تاویل آیات و روایات عددی را بررسی می کنیم سپس به تاویل غیرعددی آنها اشاره می کنیم. و بعد تاویل فروعات فقهی عملی: وضوء، نماز، صوم، حج، زکواه را نقد می کرده و در آخر نقاط مشترک و افتراق هر دو دیدگاه را بیان نموده نتیجه می گیریم.
حسن تونو محمدجعفر حسینیان
این نوشتار حاضر به بررسی این موضوع می پردازد که: بهشتی که آدم در آن می زیست، چه بهشتی بوده؟ و: آیا بهشت موعود آخرت، یا بهشت برزخی و یا از انواع بهشت دنیایی بوده، که مقررات و قوانین برزخ و آخرت بر آن حکم می راند. نویسنده در سه فصل ضمن بررسی حقیقت انسان، نفس و مراتب عالم خلقت، به تبیین موضوع پژوهش خویش پرداخته است. وی در فصل اول با اشاره به ضرورت بحث در موضوع تحقیق، پرسش های اصلی و فرعی تحقیق و فرضیه های آن را ذکر می کند. در فصل دوم ابتدا به بررسی مفهوم لغوی و اصطلاحی بهشت (جنت) پرداخته و انواع بهشت هایی که آدم می توانست در آن ها وارد یا از آن ها خارج شده باشد، اعم از بهشت دنیوی و طبیعی، بهشت موعود و خالد در آخرت و بهشت نازل شده (مرتبه پایین بهشت موعود) و ادله مربوط به اثبات و انکار هر یک را نیز شرح داده است. فصل سوم این نوشتار، به صورت مشروح به تبیین ماهیت بهشت آدم و ویژگی های آن می پردازد. نویسنده در این زمینه ابتدا به بحث درباره مراحل و مراتب تکوین عوالم پرداخته و سپس خصوصیت بهشت و جهنم را بیان می کند. ویژگی های عالم برزخ آن گاه به نسبت بین دنیا و آخرت می پردازد و ویژگی های عالم برزخ، عالم قیامت و عالم دنیا را از جهت مادی و مجرد بودن وصف کرده و اختلاف نظر عالمان مسلمان را درباره معاد و ماهیت آن بازمی گوید. وی ادله عقلی و نقلی متعددی در زمینه عنصری بودن و جسمانی بودن معاد ارائه داده و شبهه هایی همچون: شبهه اعاده معدوم، شبهه تعدد ابدان، شبهه آکل و مآکول، شبهه عدم کفایت مواد زمینی برای زنده کردن مردم و مبعوث شدن و محشور شدن آن ها و نیز آیات و روایات فراوانی را در این زمینه بررسی می کند. نگارنده در یک جمع بندی کلی، نتیجه می گیرد: بهشت آدم همان بهشت موعود بوده، وارد و خارج شدن در آن هیچ ارتباطی به ماهیت بهشت ندارد، بلکه بستگی به افراد وارد شونده در آن دارد.
نرجس مورعی ابوالحسن غفاری
طالقان یکی از بخشهای شهرستان ساوجبلاغ می باشد که رودخانه شاهرود را در امتداد خود از مشرق به مغرب هدایت می کند. سرتاسر آبادی های طالقان در حواشی این رودخانه پراکنده شده است. دارای آب و هوای کوهستانی و دشتهای وسیع و سرسبز و انبوهی از درختان گردو می باشد. اطراف آن را کوههای مرتفعی محصور نموده است. این شهر به سه منطقه تقسیم می شود که عبارتند از : طالقان علیا، طالقان وسطی و طالقان سفلی. و هر بخش آن مشتمل بر روستاهای بسیاری می باشد. همچنین در متون تاریخی متفاوت، از طالقان سخن به میان آمده است. اما اولین کسی که بطور مستقل درباره طالقان سخن به میان آورده محمد حسن خان صنیع الدوله بوده که کتابش به دستور ناصرالدین شاه قاجار نگاشته شده بود. هدف از این پژوهش آشنایی با پیشینه طالقان،روستاهای اطراف آن و مشاهیر می باشد.روش تحقیق در این پژوهش کتابخانه ای و استفاده از مطلعان محلی بوده است.در این پژوهش می توان به این نتیجه رسید که این منطقه از گذشته های دور مورد توجه حکام وقت بوده به طور مثال در دوره صفویه که سلاطین وقت فرامین متعددی برای رفاه اهالی صادر نمود همچنین وجود پناهگاه های طبیعی در این منطقه مقر حکومت های مختلفی باشد.
زهرا رسولی محمود موسوی
یکی از مسائل مهمی که در بحث خداشناسی از جایگاه ویژه ای برخوردار است مسأله علم خداوند به جزئیات عالم هستی (مادیات) قبل از آفرینش و در مقام ذات و همینطور بعد از خلقت و در مقام فعل می باشد. در این پژوهش به بررسی علم خداوند به جزئیات از دیدگاه حکمت متعالیه و آیات و روایات پرداخته شده است.در ابتدا،مبادی تصوری و تصدیقی مسأله علم مانند ماهیت و اقسام علم بیان شد و معلوم گردید که ماهیت و حقیقت علم از نگاه فیلسوفان حکمت متعالیه،از سنخ وجود است و از مقولات ماهوی نیست و از آنجا که نظریه حکمت متعالیه تکامل یافته و مبتنی بر حکمت مشاء و اشراق است، لذا در ادامه به تبیین دیدگاه ابن سینا و شیخ اشراق پرداخته شد.از نگاه ابن سینا،علم الهی به جزئیات به وسیله صور مرتسمه و به نحو کلی است و از نظر شیخ اشراق، علم خداوند به موجودات مادی به وجود عینی آنها تعلق می گیرد. پس از بررسی و ارزیابی این دو دیدگاه توسط صدرالمتألهین، دیدگاه وی که علم اجمالی خداوند در عین کشف تفصیلی در مقام ذات است مطرح گردید، ایشان این نظریه را به دو طریق تبیین و اثبات می کند: یکی شیوه ی فلاسفه است که در آن از قاعده ی «بسیط الحقیقه کل الاشیاء» استفاده کرده است و دیگری طریقه عرفاست، که علم پیشین الهی را در مقام ذات به نحو تفصیلی تبیین و مبرهن می سازد.سپس رأی نهایی صدرالمتألهین در ارتباط با علم خداوند به موجودات در مقام فعل بیان گردید. در محتوای آیات قرآن و روایات ائمه علیهم السلام تصریح به علم خداوند به جزئیات قبل و بعد از آفرینش شده ولی تبیینی که مبتنی بر اصولی مانند اصول فلاسفه باشد،دیده نشد اما در ارتباط با ویژگیهای علم الهی،وجوه مشترک زیادی همچون ذاتی بودن،حضوری بودن، اکتسابی نبودن،مطلق و نامتناهی بودن،عدم شباهت میان علم خدا و موجودات و... میان نظرات فیلسوفان حکمت متعالیه و محتوای آیات و روایات وجود دارد. کلید واژه ها:علم خداوند، جزئیات، علم حضوری، قاعده «بسیط الحقیقه کل الاشیاء»، حکمت متعالیه، علم الهی در آیات، علم الهی در روایات.
محرم تقی اف ابوالحسن غفاری
موضوع پایان نامه حدوث نفس در حکمت متعالیه می باشد. درباره حدوث و قدم نفس نظریات مختلف وجود دارد: افلاطون و افلاطونیان معتقدند که نفس پیش از تعلّق به بدن در عالم برتر و بالاتر یعنی عالم مُثُل و مجردات وجود داشته است ولی پس از خلق بدن به آن تعلق و وابستگی پیدا می کند. ارسطو، پیروان او و بیشتر حکمای اسلامی بر این عقیده اند که حدوث نفس با حدوث بدن مقارن است یعنی مقارن با تمامیت بدن از حیث خلقت، خداوند روح مجرد را می آفریند و میان آنها پیوند و تعلق برقرار می کند این گروه عقیده دارند که روح در آغاز آفرینش خود موجود مجرد و روحانی است و خداوند میان موجود روحانی و بدن جسمانی ارتباط برقرار می سازد. به عبارت دیگر نفس را روحانیه الحدوث و البقاء می دانند، اما صدرالمتألهین و پیروان حکمت متعالیه بر این باوراند که نفس در آغاز حدوث خویش مجرد و روحانی نیست بلکه از آغاز موجود مادی و جسمانی است که پس از مدتی با حرکت جوهری اشتدادی و تحولات جوهری که در ماده رخ می دهد به مرحله تجرّد می رسد این گروه نفس را جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء می دانند.