نام پژوهشگر: سارا یوسفی
سارا یوسفی رضا غفارثمر
نگاهی اجمالی به کتابهای آموزش زبان انگلیسی موجود در بازار ایران، تعداد زیادی از کتابهای بریتانیایی و امریکایی یافت میشود که گویی از تمام جهات یکسان هستند و تنها از نظر عنوان و ظاهر با یکدیگر تفاوت دارند. گرچه تمامی این کتابها مدعی این هستند که برای زبان آموزان بین المللی نوشته شده اند و پاسخگوی نیازهای آنها در هر محیط و فرهنگی میباشند، این واقعیت انکار ناپذیر وجود دارد که هریک از آنها خاستگاه فرهنگی ویژه ی خود را دارد و برخاسته از ایدئولوژی و باورهای خاص خود میباشد. این حقیقت که سیستم آموزش زبان انگلیسی در ایران وابسته به کتابهای آموزشی بین المللی است بر اهمیت آگاهی بر باورهای ایدئولوژیکی که در پس آنهاست و نیز چگونگی انتقال این باورها از طریق ابزارهای گفتمان تاکید میکند. این تحقیق سعی بر آن دارد که به پرسش های زیر پاسخ دهد: الف)آیا تفاوتی میان استراتژی های به کار رفته در گفتمان کتابهای آموزش زبان انگلیسی، امریکایی و بین المللی موجود در بازار ایران برای معرفی موضوعات جدید فرهنگی به زبان آموزان وجود دارد؟ ب). آیا تفاوتی میان استراتژی های به کار رفته در گفتمان کتابهای مذکور در استفاده از طنز وجود دارد؟ ج)آیا تفاوتی میان استراتژی های به کار رفته در گفتمان کتابهای مورد بررسی در زمینه ی ارائه ی خطوط قرمز )تابو( وجود دارد؟د) اگر تفاوت معناداری بین سه گروه کتاب آموزشی در زمینه ی فرهنگ، طنز و تابو وجود دارد، این تفاوت کجاست؟ هفت کتاب از میان رایج ترین کتابهای تدریس شده در آموزشگاه های تهران تحلیل شدند، و تحلیل محتوایی و تحلیل گفتمان بر روی آنها انجام گرفت. یافته ها نشان میدهد در زمینه ی ارائه ی فرهنگ، کتابهای بریتانیایی و امریکایی تصویر کلیشه ای تری از مناطق مختلف جهان به ویژه کشورهای غیرانگلیسی زبان ارائه میدهند. در زمینه ی طنز، کتابهای امریکایی و بین المللی خالی از چنین مقوله ای هستند،در حالیکه کتابهای بریتانیایی مقداری، ولو اندک، بخش طنزآمیزی را در خود گنجانده اند. همچنین کتابهای بریتانیایی دامنه ی گسترده تری از تابو ها را نسبت به دیگر کتابها دارا هستند.
سارا یوسفی محمدحسین شریف زادگان
چکیده ندارد.
سارا یوسفی امیرمظفر امینی
با توجه به تغییرات روزافزون سیستم های تولید کشاورزی، کشاورزان هم در کشورهای در حال توسعه و هم در کشورهای صنعتی در راستای توانمندسازی فعالان اقتصادی، نیازمند دانش و مهارت های مدیریتی جدید هستند. یکی از علل تولید ناکافی محصولات کشاورزی، در کشورهای در حال توسعه، استمرار استفاده از روش های سنتی و قدیمی و عدم آگاهی و توجه آنها به روش های علمی و جدیداست. با این وجود اینکه شاهد پیشرفت های علمی زیادی هستیم که در زمینه های مختلف مدیریت مزرعه تا به امروز صورت گرفته است اما فاصله قابل توجهی در تصمیم گیری کشاوزان و توصیه ها و توقعات سازمان های تحقیقاتی وجود دارد. یکی از دلایل این فاصله را می توان در دانش کم کشاورزان و دیگری را در عدم توجه لازم به نقش کشاورزان در تصمیم گیری ها در سطوح مختلف دانست. در اهمیت مبارزه با آفات همین بس که با وجود مصرف سالانه سه میلیارد تن آفت کش در دنیا، بیشتر از 40 درصد محصولات کشاورزی در اثر حمله حشرات، بیماری ها و علف های هرز از بین می رود. هدف از پژوهش حاضر شناخت و ارزیابی عوامل موثر بر سطح تصمیم گیری کشاورزان استان اصفهان در مدیریت مبارزه با آفات برنج می باشد. این پژوهش در شش شهرستان استان اصفهان که بیشترین سطح زیر کشت را در استان دارا می باشند انجام شد. پس از طراحی پرسشنامه و طی یک مطالعه مقدماتی، حجم نمونه 170 نفر برآورد شده، و سپس روایی و پایایی متغیرها کاملا مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از جداول توافقی و آزمون کای دو، ضرایب همبستگی پیرسون، اسپیرمن، کندال تائو، فی و کرامر، روش تحلیل خوشه ای، آزمون مقایسه میانگین، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر انجام شد. نتایج نشان می دهد که سطح تصمیم گیری کشاورزان استان اصفهان در مدیریت مبارزه با آفات ضعیف می باشد و بین سطح تصمیم گیری کشاورزان مناطق مختلف تفاوت معنی دار وجود دارد. بیشترین تأثیر بر سطح تصمیم گیری کشاورزان در مدیریت مبارزه با آفات اختصاص به مهارت های مدیریتی کشاورز دارد. همچنین، متغیرهای "درآمد حاصل از کشت برنج"، "شغل اصلی برنجکار"، "سطح تحصیلات"، "سطح زیر کشت برنج"، "فاصله تا مرکز استان"، "مکانیزه بودن برداشت"، "میزان برخورداری از آموزش"، "میزان برخورداری از رسانه ها"( شامل رادیو و کتاب و نشریات ترویجی)، " تأثیرپذیری از ناظرین طرح برنج"، "میزان استفاده از دستورالعمل سموم" و میزان عضویت در تشکل ها"، با متغیر وابسته تحقیق دارای رابطه مثبت و معنی دار می باشند. تأثیر فروشندگان سموم بر سطح تصمیم گیری کشاورزان در مدیریت مبارزه با آفات نیز دارای رابطه ای منفی و معنی دار می باشد. نتایج تحلیل مسیر نیز حاکی از آن است که پنج متغیر "مهارت فنی"، "مهارت ادراکی"، "تحصیلات"، "میزان عضویت در تشکل ها"، و "درجه مکانیزه بودن برداشت برنج"، 74/1 درصد از تغیرات متغیر وابسته تحقیق را تبیین می کند.