نام پژوهشگر: محمدرضا داورپناه
رضا آدمیان محمدرضا داورپناه
هدف این پژوهش بررسی تاثیر توسعه یافتگی کشورها بر میزان رویت پذیری مقالات هم تالیفی علمی با استفاده از روش علم سنجی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل مقالات هم تالیفی حوزه علوم نمایه شده در پایگاه isi، در سالهای 2005 و 2006، به همراه استنادهای این مقالات در طول سال های 2005 تا 2010 می باشد. برای دسترسی به اهداف این پژوهش ابتدا به صورت تصادفی بر اساس لیست سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (organisation for economic co-operation and development=oecd) حجم نمونه ای به تعداد 20 کشور شامل 10 کشور توسعه یافته و 10 کشور در حال توسعه انتخاب شدند. فهرست مقالات حوزه علوم در این کشورها به صورت سالانه طی سال های 2005 و 2006، از وبگاه علوم (wos) تهیه و مقالات هم تالیفی جدا گردید. آنگاه با استفاده از جدول مورگان از مجموعه مقالات هم تالیفی نمونه گیری به عمل آمد. میزان رویت پذیری تمامی مقالات نمونه گیری شده در دو سال پایه در طی یک دوره 6 ساله 2005 تا 2010 مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد متوسط استناد به مقالات مشترک کشورهای درحال توسعه با کشورهای توسعه یافته 29/11، و متوسط استناد به مقالات هم تالیفی غیرمشترک کشورهای درحال توسعه با کشورهای توسعه یافته 18/5 است. همچنین بین تعداد کشورهای همکاری کننده در مقالات حاصل از همکاری علمی و میزان استناد به آن ها رابطه مثبت وجود داشته و ضریب همبستگی بین این دو متغیر 538/0+ می باشد. در بررسی تفاوت معنی داری بین الگوهای همکاری علمی در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه، مشاهده شد که میزان همکاری علمی منطقه ای یا قاره ای در کشورهای توسعه یافته حدود سه برابر کشورهای درحال توسعه و میزان همکاری علمی درون قطبی در کشورهای توسعه یافته حدود یازده برابر کشورهای درحال توسعه است که نشان از تمایل بالای محققان برای همکاری علمی با همکاران خود در کشورهای توسعه یافته را دارد؛ اما بین میزان همکاری های ملی و فرامنطقه ای در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه تفاوت چندانی وجود ندارد. الگوهای همکاری علمی (ملی یا بین المللی) بر میزان استناد به مقالات تاثیر متفاوتی دارد. میزان استناد به مقالات هم تالیفی بین المللی حدود 5/1 برابر میزان استناد به مقالات هم تالیفی ملی است. در مجموع، اختلاف میزان استناد به همکاری های بین المللی با میزان استناد به همکاری های ملی در کشورهای توسعه یافته (حدود 56/7) بیشتر از کشور های درحال توسعه (حدود 97/5) است. بین میزان رویت پذیری مقالات هم تالیفی در کشورهای توسعه یافته و کشورهای درحال توسعه تفاوت معنی داری وجود دارد. میانگین استناد به مقالات هم تالیفی کشورهای توسعه یافته حدود دو برابر کشورهای درحال توسعه است. نتایج حاصله نشان می دهد همکاری های بین المللی بویژه همکاری با کشورهای توسعه یافته باعث افزایش حدود 5/1 برابری میزان استناد به مقالات علمی کشورهای درحال توسعه می شود و کشورهای درحال توسعه برای افزایش رویت پذیری مقالات خود بهتر است همکاری های خود با کشورهای توسعه یافته را گسترش دهند.
حیدر مختاری محمدرضا داورپناه
براساس فرمول نظری، حجم نمونه ای به تعداد 359 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. آزمودنیها سه پرسشنام? "فهرست باورهای معرفتی"، "سنج? نیاز به شناخت" و "پرسشنام? رفتار اطلاعاتی" را که روایی و پایایی آنها مورد سنجش قرار گرفته بود، تکمیل کردند. نتایج نشان داد که ابعاد پنجگان? باورهای معرفت شناختی دانشجویان برحسب جنسیت در سه بعد ثبات دانش، منبع دانش و کنترل بر کسب دانش، و کل باورهای معرفت شناختی متفاوتند. جز بعد ساختار دانش، بقی? ابعاد باورهای معرفت شناختی تفاوتی معناداری برحسب حوزه های تحصیلی نداشتند. ابعاد باورهای معرفت شناختی دانشجویان برحسب مقطع تحصیلی نیز در سه بعد ساختار دانش، منبع دانش و سرعت کسب دانش و نیز کل باورهای معرفت شناختی تفاوتی معنادار را نشان داد. نیاز به شناخت دانشجویان هم برحسب حوز? تحصیلی (با کمترین میزان در علوم انسانی) و هم برحسب مقطع تحصیلی (با بیشترین میزان در مقطع دکتری) با همدیگر متفاوت بود. باورهای معرفت شناختی و نیاز به شناخت با رفتار اطلاعاتی آزمودنیها همبستگی معنادار مثبتی داشتند. باورهای معرفت شناختی و نیاز به شناخت برحسب برخی متغیرهای جمعیت شناختی پیش بینی کنند? رفتار اطلاعاتی کاربران بودند. طبق یافته های حاصل، دانشجویان دارای باورهای معرفت شناختی سطح بالا در مقایسه با دانشجویان دارای باورهای معرفت شناختی سطح پایین در محیط اطلاعاتی خودکارآمدتر بودند. رفتار اطلاعاتی دانشجویان دارای نیاز به شناخت سطح بالا متفاوت از رفتار اطلاعاتی دانشجویان دارای نیاز به شناخت سطح پایین بود. همچنین رفتار اطلاعاتی دانشجویان برحسب مقطع تحصیلی آنان متفاوت بود.
سمانه قاسمی محمدرضا داورپناه
در عصر حاضر، مدیریّت دانش به عنوان روشی راهبردی در ارتقاء عملکرد سازمان ها مطرح می شود. بر این اساس سازمان ها برای دست یافتن به برتری در رقابت با یکدیگر بهترین راهکار را استفاده از مدیریّت دانش یافته اند. سازمان های آموزشی و به طور مشخّص دانشگاه ها، از جمله سازمان هایی هستند که به کارگیری نظام مدیریّت دانش، تأثیر قابل توجّهی در ارتقاء عملکرد و دستیابی به اهداف آن ها دارد. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نیازهای اطّلاعاتی اعضای هیأت علمی و کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد به منظور زمینه یابی برای طرّاحی نظام مدیریّت دانش برای این دانشگاه است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های محقّق ساخته برای دو گروه اعضای هیأت علمی و کارکنان است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که به طور کلّی، اعضای هیأت علمی نسبت به کارکنان احساس نیاز بیشتری به اطّلاعات می-کنند. نتایج آزمون t نشان می دهد در مورد نیازهای اطّلاعاتی امور اداری و استخدامی، و نیازهای اطّلاعاتی رفاهی تفاوت معناداری میان دو گروه اعضای هیأت علمی و کارکنان وجود ندارد، امّا در مورد نیازهای اطّلاعاتی شغلی-وظیفه ای این تفاوت معنادار است. در مورد اطّلاعات شهروندی، هر دو گروه اعضای هیأت علمی و کارکنان بیشترین نیاز خود به اطّلاعات را در امور اجتماعی و کمترین نیاز اطّلاعاتی خود را در مسائل سیاسی عنوان کرده اند. اعضای هیأت علمی بیشترین اطّلاعات خود را از طریق اینترنت و کارکنان بیشترین اطّلاعات مورد نیاز خود را از طریق پورتال ورود یکپارچه اعضا (پویا) بدست می آورند. مقایسه نیازهای اطّلاعاتی در میان دانشکده های مختلف بیانگر این بوده که کارکنان دانشکده اداری و اقتصاد بیشترین نیاز به اطّلاعات و کارکنان دانشکده ادبیّات کمترین نیاز به اطّلاعات را داشته اند. اعضای هیأت علمی در دانشکده تربیت بدنی بیشترین نیاز به اطّلاعات و اعضای هیأت علمی در دانشکده الهیّات کمترین نیاز به اطّلاعات را ابراز کرده اند. مقایسه نیازهای اطّلاعاتی در میان حوزه های کاری مختلف بیانگر این است که به طور متوسّط کارکنان آزمایشگاه بیشترین نیاز اطّلاعاتی و کارکنان کارگزینی کمترین نیاز اطّلاعاتی را احساس کرده اند. در مجموع، مقایسه میان نیازهای اطّلاعاتی در دانشکده ها و حوزه های کاری مختلف نشان می دهد، در مولّفه هایی که عمومیّت بیشتری دارد رابطه میان نیازهای اطّلاعاتی معنادار است و مولّفه هایی که مربوط به حوزه های کاری خاصّی است رابطه موجود معنادار نیست. در مورد مشکلات موجود در جهت تأمین نیازهای اطّلاعاتی، اعضای هیأت علمی بیشترین مشکل را پاسخگو نبودن مسئولان، و کارکنان بیشترین مشکل را ناهماهنگی در ساختار اداری می دانند
عاطفه شریف محمدرضا داورپناه
زمینه: فهرست سرعنوان های موضوعی فارسی به منزله ابزاری استاندارد و ملی جهت بازنمایی موضوعی کتاب های فارسی از سوی کتابخانه ملی ایران و سایر کتابخانه ها در ایران مورد استفاده قرار می گیرد. هدف: هدف از انجام این پژوهش، بازشناسی عمیق ویژگی های سرعنوان های موضوعی فارسی در سه حیطه ساختار زبانی، شبکه معنایی و نظام مفهومی است. روش شناسی: پژوهش از نوع کاربردی است و به روش تحلیل محتوا انجام پذیرفته است. دستور کار کدگذاری مطابق با پرسش های پژوهش، چارچوب تعریف شده، مبانی نظری به ویژه در حوزه زبان و بازنگری متخصصان آن حوزه تدوین شد. فهرست سرعنوان های موضوعی فارسی ویرایش سوم و دو پیوست آن (11233 رکورد) و سرعنوان های موضوعی مشترک در فهرست کنگره و فارسی (9519 رکورد) به منزله جامعه آماری قرار گرفت. بخشی از داده ها از سطح جامعه آماری و بخشی دیگر از طریق نمونه تصادفی گردآوری شد. اما در شناسایی شبکه کلی سلسله مراتب و نظام مفهومی حاکم بر سرعنوان های موضوعی فارسی تمامی رکوردهای سرعنوانی (84545 رکورد) مورد بررسی قرار گرفت. نظام مفهومی حاصل شده از سرعنوان ها با نظام دانشی موجود در ایران و نظام رده بندی کنگره مطابقت داده شد. یافته ها: طبق یافته ها از نظر ساختار زبانی، سرعنوان های موضوعی فارسی با 17/86 درصد از زبان طبیعی پیروی کرده اند و 87/79 درصد از سرعنوان ها پیش همارای طبیعی هستند. از نظر دستوری شکل غالب سرعنوان ها به صورت اسم (1/96 درصد) و گروه اسمی (87 درصد) است. تفاوت معناداری میان دو فهرست از نظر نوع زبان، وجود یادداشت دامنه و وجود شماره رده برقرار است. از نظر شبکه معنایی، تفاوتی اساسی و معنادار میان دو فهرست قابل مشاهده است. بیشترین ارتباط میان نظام موضوعی و رده بندی کنگره در رده های علوم (5/19%)، فناوری (4/14 %)، علوم اجتماعی (6/10 %)، پزشکی (5/9 %) و فلسفه و روان شناسی (6/6 %) است. در تحلیل نظام مفهومی سرعنوان های موضوعی 241 درخت سلسله مراتب شناسایی شد. بزرگترین درخت ها به منزله سرعنوان رأس (از جمله پزشکی و روان شناسی، جامعه شناسی، فلسفه، قراردادها، ریخته گری، ریاضیات، مدیریت، حقوق و ...) در نظام مفهومی تعیین شد. یافته ها نشانگر تفاوت سرعنوان های رأس فهرست کنگره با فهرست فارسی است. بیش از نیمی از سرعنوان های رأس (26/55%) با عنوان رشته های تحصیلی تطابق واژگانی ندارد و تنها 05/21 درصد از سرعنوان ها در تطابق کامل اند. در تحلیل دامنه موضوعی مشخص گردید که نظام مفهومی حاکم بر سرعنوان های موضوعی جزئی تر از محتوای رشته های تحصیلی در ایران است و بخش کوچکی از نظام دانشی ایران و نه تمامی آن به صورت درخت سلسله مراتبی نظم یافته و بازنمایی شده است. در بررسی تطابق واژگانی سرعنوان های رأس با رده بندی کنگره مشخص گردید که 05/71 درصد از سرعنوان های رأس عیناً با همان واژگان در دو ابزار وجود دارند. در مجموع، نظام مفهومی در فهرست سرعنوان های موضوعی فارسی تنها در تعداد معدودی از حوزه ها نظم یافته است و در سایر حوزه ها پیوند میان موضوعات به واسطه رابطه سلسله مراتبی، آن گونه که انتظار می رود برقرار نشده است. نتیجه گیری: با توجه به کاستی های فهرست سرعنوان ها به ویژه ضعف و اشکال در شبکه روابط معنایی و نظام مفهومی آن لازم است این فهرست در جهت غنی سازی شبکه معنایی میان سرعنوان ها و پوشش تمامی حوزه های دانش در ایران مورد بررسی و بازنگری قرار گیرد.
حمیدرضا کیانی محمدرضا داورپناه
این پژوهش با استفاده از روش علم سنجی در پی بررسی ساختار طبقه بندی رشته ها و همپوشانی آن ها در طبقه بندی موضوعی isi، به منظور شناسایی خطاهای نظام مند ناشی از آن در مطالعات علم سنجی است. جامع? پژوهش کلیّ? مقالات نمایه شده در پایگاه وب آو ساینس در سال 2007 به عنوان سال پایه به همراه استنادهای آن ها در طول سال های 2007 تا 2011 می باشد. یافته های پژوهش نشان داد بین مقالات نمایه نامه استنادی جامع علوم، علوم اجتماعی، و هنر و علوم انسانی همپوشانی برقرار است. نمایه نامه استنادی علوم اجتماعی با 32420 عنوان (79/32%)، بالاترین میزان همپوشانی را به نسبت کلّ مقالات خود با نمایه نامه استنادی جامع علوم دارد و نمایه نامه استنادی هنر و علوم انسانی نیز با 1308 مقاله (47/4% به نسبت حجم خود و 16/0% به نسبت حجم نمایه نامه استنادی جامع علوم)، کمترین میزان همپوشانی با نمایه نامه استنادی جامع علوم را دارد؛ همچنین 4085 عنوان از مقالات (97/13%) نمایه نامه استنادی هنر و علوم انسانی با مقالات نمایه نامه استنادی علوم اجتماعی همپوش هستند، امّا همپوشانی نسبی این نمایه نامه با توجّه به حجم نمایه نامه استنادی علوم اجتماعی 13/4% است. با توجّه به چند رشته ای بودن سه پایگاه نمایه نامه استنادی جامع علوم، نمایه نامه استنادی علوم اجتماعی و نمایه نامه استنادی هنر و علوم انسانی و مشخّص نبودن مرز میان رشته ها در طبقه بندی موضوعیisi، نوعی همپوشانی در رشته های مختلف موجود در این سه پایگاه ایجاد شده است. این وضعیت منجر به افزایش حجم و میزان رویت پذیری برخی رشته ها شده است. بیشترین افزایش حجم نسبت به حجم اوّلیه و رویت پذیری نسبت به رویت پذیری اوّلیه در رشته های حوز? هنر و علوم انسانی مشاهده شد. همچنین با در نظر گرفتن منشاءِ تولید مقالات مشخّص شد که بین متوسط استناد به هر مقاله در سه حوز? علوم، علوم اجتماعی و هنر و علوم انسانی تفاوت معناداری وجود دارد، به طوری که متوسط استناد به هر مقاله در حوز? علوم بیشتر از حوز? هنر و علوم انسانی است و در حوز? علوم اجتماعی، و هنر و علوم انسانی تفاوت معناداری مشاهده نگردید. جهت همپوشانی موضوعی یا تداخل محتوایی رشته های حوز? علوم بیشتر به سمت علوم اجتماعی است و برعکس؛ امّا در جهت همپوشانی موضوعی رشته های حوز? هنر و علوم انسانی با حوز? علوم و علوم اجتماعی تفاوت معناداری مشاهده نشد.
اعظم بیگ لو محمدرضا داورپناه
هدف: هدف عمده این پژوهش، محاسبه میزان بار اطلاعاتی واژه¬های متون علمی فارسی و بررسی رابطه برخی ویژگی¬های واژه و بار اطلاعاتی آن بر مبنای مقیاس آنتروپی شانون است. روش: پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوا و در جامعه آماری شامل 752 مقاله برگرفته از فهرست مجلات علمی پژوهشی در سال 1388 صورت پذیرفت. نمونه پژوهش شامل 320 مقاله بود که با توجه به گستردگی آن در هر حوزه تنها 10 درصد از مقالات به صورت تصادفی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. بدین ترتیب، در این پژوهش در مجموع 111119 واژه بررسی شد که 61170 واژه مربوط به حوزه ادبیات و علوم انسانی، 8277 واژه مربوط به حوزه علوم پایه، 14162 واژه مربوط به حوزه فنی و مهندسی، و 27510 واژه مربوط به حوزه کشاورزی و منابع طبیعی است. یافته¬ها: پژوهش حاضر نشان داد بار اطلاعاتی واژه با احتمال رخداد آن رابطه¬ای معکوس دارد که این احتمال رخداد با افزایش تعداد حالات ممکن واژه، افزایش یافته و بنابراین، واژه اطلاعات کمتری منتقل مـــــی¬نماید. علاوه بر میزان اطلاعات واژه، میزان اطلاعات متن نیز قابل محاسبه است که این اطلاعات در متون با افزایش آنتروپی کاهش می¬یابد. مقایسه آنتروپی در چهار حوزه ادبیات و علوم انسانی، علوم پایه، فنی و مهندسی، و کشاورزی و منابع طبیعی نشان داد، حوزه¬های مختلف علمی در میزان اطلاعاتی که انتقال می¬دهند یکسان نیستند و حوزه علوم انسانی بیشترین میزان آنتروپی و کمترین میزان اطلاعات را نسبت به سایر حوزه¬ها داراست.
محمدرضا داورپناه علی اشرف صدرالدینی
بازده مصرف آب در بخش کشاورزی در بیشتر کشورهای جهان پایین است. هر پروژه میباید پس از طراحی و اجرا مورد بررسی قرار گرفته و کارایی و عملکرد آن تحت شرایط مزرعه، بررسی گردد. با ارزیابی عملکرد سامانه های آبیاری، بسیاری از نقاط ضعف آن ها نمایان میشود. لذا به منظور ارزیابی چگونگی طراحی و بهره برداری سامانه های آبیاری بارانی کلاسیک ثابت اجرا شده در شبکه آبیاری سد آیدوغموش در استان آذربایجان شرقی، 4 واحد آبیاری زراعی که به صورت سامانه آبیاری بارانی کلاسیک ثابت آبپاش متحرک که از 4 خط آبرسان متفاوت تغذیه می شوند و دارای طول و عرض جغرافیایی و کد ارتفاعی متفاوت می باشند و از بین سامانه هایی که حداقل یک فصل زراعی از بهره برداری آنها سپری گردیده، انتخاب شده و مورد ارزیابی قرار گرفت. در ارزیابی سامانه های آبیاری فوق معیارهای ضریب یکنواختی بلوک آزمایش (cu)، یکنواختی توزیع بلوک آزمایش (du)، ضریب یکنواختی سامانه (cus)، یکنواختی توزیع سامانه (dus)، بازده پتانسیل کاربرد چارک پایین (pelq) ، بازده کاربرد چارک پایین (aelq) ، تلفات تبخیر و بادبردگی (wdel)، تلفات نفوذ عمقی (dp) و کفایت آبیاری (adirr) تعیین گردید. در این ارزیابی بطور میانگین در چهار سیستم ضریب یکنواختی، یکنواختی توزیع، راندمان پتانسیل و راندمان کاربرد 74/57، 74/08، 61/05، 61/05 درصد تعیین شد. پس از ارزیابی عملکرد سامانه ها ،مشکلات سامانه ها شناخته شده و راهکارهایی جهت بهبود سامانه ها ارایه شد.
فرزانه عامل محمدرضا داورپناه
چکیده ندارد.
حمید علیزاده محمدرضا داورپناه
پژوهش حاضر به بررسی کارآمدی شیوه های موجود در بازیابی اطلاعات بین زبانی(بازبین)فارسی- انگلیسی با رویکرد واژه نامه دوزبانه ماشین خوان پرداخته است. این پژوهش کاربردی بوده و با استفاده از روش های پژوهش نیمه تجربی و تحلیل محتوا انجام شده است. در این پژوهش ضمن بررسی میزان تاثیر انجام پردازش های زبان طبیعی بر روی ترجمه عبارت های جستجو، میزان و نحوه این تاثیر با آزمون فرضیه های پژوهش مشخص گردید. فنون پردازش زبان طبیعی که در این پژوهش بکار گرفته شد شامل قطعه بندی متن، شناخت گونه های زبانشناختی، حذف سیاهه بازدارنده، تحلیل مورفولوژیک و برچسب زنی انواع کلام بوده است. جامعه آماری این پژوهش پیشینه های موجود در موتور جستجوی گوگل بوده است که با استفاده از 40 عبارت جستجو، بازیابی شده و آنگاه با استفاده از روش نمونه گیری مخزن سازی و انجام قضاوت های ربط، داده های مورد نیاز برای انجام این پژوهش مهیا شده است. آزمون فرضیه اول این پژوهش نشان داد که در هنگام ترجمه عبارت های جستجوی فارسی به انگلیسی با واژه نامه دوزبانه ماشین خوان، استفاده از روش ترجمه انتخاب اولین برابرنهاده منجر به دستیابی به میانگین متوسط دقت بازیافت(map) معادل 223/. شد که در مقایسه با شیوه انتخاب همه برابرنهاده ها که میانگین متوسط دقت بازیافت برای آن 168/. بود موجب کارآمدی بیشتر بازبین می گردد. آزمون فرضیه دوم نشان داد که اگرچه تحلیل مورفولوژیک واژه هایی که به وسیله واژه نامه ترجمه نشدند باعث افزایش ضریب دقت بازیافت می گردد اما تفاوت معناداری با عدم انجام این تحلیل ایجاد نمی نماید. بررسی فرضیه سوم این پژوهش نیز نشان داد که ترجمه عبارتی در مقایسه با ترجمه واژه به واژه باعث کارآمدی بیشتر بازبین فارسی- انگلیسی می گردد. نمرات میانگین متوسط دقت بازیافت برای این دو شیوه ترجمه به ترتیب 319/. و 223/. بود. نتایج دیگر این پژوهش نیز نشان داد که دگرنویسی واژه های فارسی ترجمه ناپذیر به حروف زبان انگلیسی و قرار دادن آنها در عبارت جستجوی نهایی در مقایسه با حذف آنها از عبارت های جستجو می تواند منجر به افزایش کارآمدی بازبین فارسی- انگلیسی به میزان 74% گردد. در نهایت بررسی های انجام شده نشان داد که بازبین فارسی- انگلیسی در بهترین حالت بازیابی، به 64% کارآمدی بازیابی یک زبانه عبارت های جستجوی انگلیسی دست می یابد.
مریم اخوتی محمدرضا داورپناه
مفاهیم و واژگان علمی وابسته به نظریه ای هستند که واژگان در آن بروز می کنند، بنابراین ممکن است معنای یک واژه در حوزه های مختلف علم متفاوت باشد. این مطالعه بر آن است که به بررسی وضعیت تبعیت یا عدم تبعیت سرعنوان های موضوعی فارسی از واژه ها و عبارات موضوعی متون کتابداری واطلاع رسانی بر اساس رویکرد تحلیل حوزه ای بپردازد. برای انجام این پژوهش از روش تحلیل محتوا استفاده شد. جامعه آماری شامل دو بخش است: 1) کتاب ها و مقالات مجلات منتشر شده در زمینه کتابداری و اطلاع رسانی که طی سال های 85-81 به زبان فارسی در ایران منتشر شده اند و 2) ابزارهای کنترل واژگان کتابداری و اطلاع رسانی: سرعنوان موضوعی فارسی (ویرایش سوم)، سرعنوان موضوعی کنگره، سرعنوان موضوعی سیرز و چکیده نامه کتابداری و اطلاع رسانی (لیزا). از 392 کتاب و 782 مقاله، 99 عنوان کتاب و 197 مقاله (در مجموع 296 متن) بعنوان حجم نمونه بررسی انتخاب شد. از طرف دیگر، سرعنوان های مرتبط با حوزه کتابداری و اطلاع رسانی از سرعنوان موضوعی فارسی و سرعنوان های موضوعی کنگره و سیرز استخراج شدند. فهرست توصیفگرهای لیزا نیز تهیه گردید. بدین ترتیب مفاهیم برگرفته از سرعنوان موضوعی فارسی با مفاهیم متون و دیگر ابزارهای مورد بررسی، مطابقت داده شدند. طبق یافته ها، از 296 متن مورد بررسی، 1730 واژه استخراج شد. 948 واژه به کتاب ها و 782 واژه به مقالات اختصاص داشت. بین تعداد مقالات مورد بررسی و تعداد واژه ها رابطه معنی داری وجود داشت (0/000=p)، درحالی که این رابطه برای کتاب ها معنی دار نبود(0/69=p)پس از ادغام واژگان دارای یک مفهوم، 873 مفهوم-واژه بدست آمد. طبقه مفهومی منابع اطلاعاتی در متون مورد بررسی بیش از سایر طبقات مفهومی مورد توجه قرار گرفته بود، شبکه مفهومی حاکم بر کتاب ها با شبکه مفهومی مقالات تفاوت معنی داری داشت (2^p=0/000 ,81/84=x). مفاهیمی همچون هوش مصنوعی، سازمان ها و انجمن ها، علوم اطلاعات و اطلاع رسانی، ذخیره و بازیابی اطلاعات، دانش و مدیریت دانش، مدیریت رکوردها، ارتباطات از راه دور، وب، اطلاعات پزشکی و مدیریت کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی در مقالات بیش از کتاب ها مورد توجه بوده اند. صرفا" 10/65 درصد از مفهوم–واژگان متون مورد بررسی در بین مفاهیم مرتبط با کتابداری و اطلاع رسانی سرعنوان موضوعی فارسی و 29/32 درصد از آن ها در کل سرعنوان موضوعی فارسی وجود داشتند. براین اساس تفاوت معنی داری بین شبکه های مفهومی سرعنوان موضوعی فارسی و متون مورد بررسی مشاهده شد (0/000=p). شبکه مفهومی سرعنوان موضوعی فارسی بطور معنی داری با شبکه مفهومی سرعنوان موضوعی کنگره، سرعنوان موضوعی سیرز و لیزا متفاوت بود. بنابراین، با توجه به اینکه حوزه های مختلف علمی پارادایم ها، رویکردها و واژگان خاص خود را دارند و از آنجا که سرعنوان موضوعی فارسی با انتشارات حوزه مورد بررسی همگام نبوده است، لازم است ابزارهای ذخیره و بازیابی اطلاعات از جمله سرعنوان موضوعی فارسی با استفاده از رویکرد تحلیل حوزه ای مورد تجدیدنظر و بازنگری قرار بگیرند.
محمد ایرانشاهی محمدرضا داورپناه
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی میزان همخوانی کلیدواژه های عنوان پایان نامه های منرج در پایگاه چکیده پایان نامه های ایران با توصیفگزهای اختصاص یافته به این پایان نامه ها صورت پذیرفته است.جامعه مورد بررسی ، کلیه رکوردهای موجود در این پایگاه از ابتدا تا پایان سال 1381 بوده که 65536 رکورد را شامل می شده است. پس از حذف رکوردهای تکراری و رکوردهایی که فاقد مشخصه های لازم برای بررسی بودند جامعه تحقیق براساس دسته بندی صورت پذیرفته در پایگاه چکیده پایان نامه های ایران و فصلنامه چکیده پایان نامه های ایران به 6 حوزه علوم انسانی، علوم پایه، علوم پزشکی ، فنی و مهندسی ، علوم کشاورزی و هنر تقسیم شد.