نام پژوهشگر: فاطمه یاوری
فاطمه یاوری صدیقه حیدری نژاد
دف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین دروس آموزشی دوره کارشناسی تربیت بدنی و کارآفرینی از دیدگاه دانشجویان دانشکده تربیت بدنی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. این تحقیق از نوع توصیفی همبستگی و به روش میدانی انجام شد. جامعه آماری تحقیق دانشجویان دختر و پسر ترم 5 و 7 مقطع کارشناسی و همچنین کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد در سال تحصیلی 89-88 بودند (155 n = n =). ابزار جمع آوری داده ها شامل یک پرسشنامه ویژگی های فردی، یک پرسشنامه محقق ساخته شامل 20 سوال در رابطه با دروس آموزشی تخصصی دوره کارشناسی تربیت بدنی و موارد جانبی مرتبط با آن و همچنین یک پرسشنامه تعدیل یافته سنجش ویژگی های شخصیتی کارآفرینان شامل 38 سوال در رابطه با ویژگی های کارآفرینی بود. روایی محتوایی پرسشنامه محقق ساخته توسط 12 نفر از اساتید دانشکده تربیت بدنی بررسی شد و پایایی آن توسط آلفا کرونباخ 0/87 محاسبه شد. پایایی کلی پرسشنامه تعدیل یافته سنجش ویژگی های شخصیتی کارآفرینان از طریق آزمون آلفای کرونباخ 0/82 محاسبه شد. برای توصیف یافته ها از روش آمار توصیفی و برای آزمون فرضیه ها از روش آمار استنباطی آزمون های تحلیل واریانس یک راهه (آنووا)، پیگردی بونفرونی، تحلیل واریانس چند راهه (مانووا) و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. کلیه فرضیه های تحقیق در سطح معنی داری p<0/05 محاسبه شد. یافته های تحقیق نشان داد که بین ویژگی های کارآفرینی دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین بین ویژگی های کارآفرینی دانشجویان دختر و پسر در دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد تفاوت معنی داری وجود ندارد. به علاوه بین دروس آموزشی تخصصی دوره کارشناسی تربیت بدنی و کارآفرینی دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشکده تربیت بدنی رابطه معناداری وجود ندارد. به طور کلی تنها 5/8 درصد از دانشجویان دانشکده تربیت بدنی می خواهند برای خودشان کار کنند. با توجه به نتایج تحقیق پیشنهاد می شود که در دروس آموزشی رشته تجدید نظر شده و زمینه گسترش فعالیت های کارآفرینی در برنامه های تحصیلی و آموزشی فراهم شود.
فاطمه یاوری مریم رجبی
روش میکرو استخراج مایع- مایع پخشی بر پایه ی مایعات یونی و به شیوه تغییر یک متغیر در زمان برای استخراج و پیش تغلیط مقادیر خیلی کم کاتیون های مس و روی وکبالت و اندازه گیری آن توسط اسپکتروفوتومتر جذب اتمی شعله ای استفاده شده است. پارامترهای موثر بر استخراج از قبیل ph، غلظت لیگاند، مقدار حلال استخراج کننده، نوع و حجم حلال پخش کننده، زمان استخراج، اثر نمک و سرعت سانتریفیوژ بررسی و بهینه شدند. سپس با استفاده از طرح های آماری پلاکت- برمن و باکس- بنکن شناسایی و بهینه سازی پارامترهای موثر انجام گرفت.
فاطمه یاوری محمد قهرمان زاده
انتقال نامتقارن قیمت یکی از انحرافات قیمتی رایج بوده که با افزایش حاشیه بازار سودمندی هایی برای عوامل بازاریابی کالا ایجاد می کند و بر رفاه تولیدکنندگان و مصرف کنندگان اثر می گذارد. به همین جهت آگاهی از چگونگی انتقال قیمت در حلقه های گوناگون زنجیره ی بازاریابی و شناسایی تنگناهای موجود در سیستم بازاررسانی فراورده ها، نقش مهمی در کاهش هزینه مبادله و سیاست های مناسب در صنایع مختلف دارد. بر این اساس، مطالعه حاضر چگونگی انتقال قیمت بین سطوح خرده فروشی و سرمزرعه گوشت گوساله در استان آذربایجان شرقی را با استفاده از قیمت های هفتگی در دوره زمانی فروردین 1377 تا اسفند 1390، مورد بررسی قرار می دهد. در این مطالعه از مدل های همگرایی آستانه ای تک متغیره tar و -tarm استفاده گردید و به منظور بهره بردن از مزایای مدل های چندمتغیره، دو مدل tvar و tvecm دو رژیمه هانسن و سئو (2002) بکار برده شد. مطابق نتایج آزمون adf و pp، هر دو سری قیمت خرده فروشی و سرمزرعه انباشته از درجه یک می باشند و نتایج آزمون همگرایی یوهانسن مبین همگرایی بین دو سری قیمت می باشد. در گام بعدی برای آزمودن آستانه ای بودن تعدیلات قیمت از آزمون-های sup-f هانسن (1999)، sup-lr لو و زیوت (2001) و sup-lm هانسن و سئو (2002) استفاده گردید که وجود ارتباط همگرایی غیرخطی بین دو متغیر را اثبات نمودند. سپس به منظور تصریح مدل، الگوی دو رژیمه در برابر سه رژیمه، آزمون sup-f برای مدل های تک متغیره و آزمون sup-lr به منظور برگزیدن مدل tvar مناسب به کارگرفته شد که در هر دو این آزمون ها مدل دو رژیمه برگزیده شد. در ادامه مدل های tar، m-tar، tvar برآورد گردید و نتایج آن ها مورد تحلیل قرار گرفت. در نهایت مدل tvecm دو رژیمه هانسن و سئو (2002) به عنوان مدل نهایی جهت بررسی مکانیزم انتقال قیمت با برآوردگرهای حداکثر راستنمایی محاسبه شد و آزمون والد مبنی بر برابر بودن ضرایب تصحیح خطا مبین وجود تفاوت معنی داری بین ضرایب این مدل می باشد. در دوره کوتاه مدت نیز مطابق نتایج برآورد ضرایب تصحیح خطا در مدل tvecm، انتقال قیمت با عدم تقارن همراه است و هر دو قیمت سرمزرعه و خرده فروشی، به شوک های مثبت واکنش بیشتری نشان می دهند. خصوصاً خرده فروشان سریع تر از دامداران قیمت را در اثر افزایش قیمت دیگری بالا می برند این درحالی است که هنگام کاهش قیمت در یک سمت بازار این دامداران می باشند که سریع تر واکنش نشان می دهند.
فاطمه یاوری فرزاد توحید خواه
تعاملات بین ژن ها، پروتیین ها و مواد دیگر در سلول، تشکیل یک شبکه ی پیچیده می دهند که نقش مهمی در عملکرد درست سلول بازی می-کند. مدلسازی شبکه های ژنی می تواند در زمینه های مختلف مانند شناسایی بیماری های ژنتیکی، انتخاب کاندیداهای ژن درمانی و به دست آوردن ایده هایی در مورد عملکرد ژن های ناشناخته کاربرد داشته باشد. روش آزمایشگاهی میکروآرایه های dna امکان اندازه گیری همزمان بیان هزاران ژن را فراهم می کنند. به دلیل نویزی بودن داده های میکروآرایه و طبیعت احتمالاتی شبکه های بیزین و بیزین دینامیک و لذا توانایی آنها در کار با این گونه داده ها، در مطالعه ی حاضر از آنها برای مدلسازی روابط علّی میان ژن ها استفاده شده است. یک مسأله ی اساسی در مورد یادگیری این شبکه ها، افزایش فوق نمایی تعداد ساختارهای ممکن شبکه، با افزایش تعداد گره های آن است. به علاوه تعداد زیاد ژن ها (ویژگی) و تعداد کم نقاط زمانی (نمونه) در داده های میکروآرایه، مساله ی یادگیری را مشکل تر می سازد. برای حل این مساله، در مطالعه ی حاضر از خوشه بندی ژن ها استفاده شده است؛ به این صورت که در ابتدا ژن ها، بر اساس اطلاعات بیولوژیکی موجود در مورد آنها (اُنتولوژی ژن) به گروه هایی تقسیم شده و سپس از مدل های bn و dbn برای مدلسازی روابط علّی ژن ها در هر خوشه استفاده شد. با توجه به همپوشانی بین خوشه ها، از ترکیب زیرشبکه های حاصل، یک شبکه ی سراسری از ژن های موردبررسی ایجاد می شود. مزایای این روش خوشه بندی، استفاده از اطلاعات بیولوژیکی به جای معیارهای آماری که لزوماً از نظر زیستی معنادار نیستند، ایجاد خوشه هایی از ژن هایی که واقعاً با هم همکارند و تعیین خودکار تعداد خوشه ها بر اساس اطلاعات بیولوژیکی، می باشد. با این تکنیک، امکان مدلسازی روابط بین تعداد زیادی ژن فراهم می-شود؛ در حالی که در اکثر کارهای انجام شده، ارتباطات بین تعداد کمی از ژن ها مدلسازی می شوند. با توجه به این که داده های مورد استفاده، سری زمانی اند و در bn اطلاعات زمان وجود ندارد، در این پایان نامه با استفاده از همبستگی بین پروفایل های بیان ژن ها و شیفت آنها، به نحوی اطلاعات زمانی در این شبکه وارد شد. مقایسه ی نتایج حاصل از مدل bn با و بدون استفاده از اطلاعات همبستگی، نشان می دهد که این کار نتایج حاصل را بهبود می دهد (افزایش صحت بازسازی ارتباطات از %66 به %72 و بهبود حساسیت با افزایش تعداد ارتباطات بازسازی شده در مدل از 70 به 101). در مدل dbn مرتبه ی r مورد استفاده، علاوه بر ارتباطات بین ژن-ها، تاخیر زمانی متناظر با هریک (از صفر تا r) نیز ایجاد میگردد.
فاطمه یاوری محمد بومری
آنومالی مس نخیله در 145کیلومتری شمال غرب زاهدان در استان سیستان و بلوچستان قرار دارد. این منطقه از نظر زمین شناسی در مرز زون فلیش شرق ایران و بلوک لوت واقع شده است. زمین شناسی محدوده مورد مطالعه شامل گدازه های آندزیتی کرتاسه، گدازه های آندزیتی و توف های آندزیتی- داسیتی قرمز رنگ ائوسن می باشدکه در مرکز آن ها یک استوک دیوریتی تا کوارتز- دیوریتی نفوذ کرده است. بر اساس مطالعات پتروگرافی و نتایج آنالیز xrd کانی اصلی در تمامی سنگ های آذرین منطقه پلاژیوکلاز و بافت اصلی سنگ ها پورفیری می باشد. دیگر کانی ها شامل کلینوپیروکسن، آمفیبول، بیوتیت، کوارتز و مقدار زیادی کانی های ثانویه است. بخش بزرگی از سنگ های نفوذی غنی از پیریت می باشند. پیریت ها به صورت رگه ای، رگچه ای و پراکنده در توده نفوذی به وجود آمده اند. کانی زایی مس به صورت رگه های ضخیم پیریت همراه با کالکوپیریت رخ داده است. کانی زایی هیپوژن توسط کالکوپیریت و پیریت مشخص می شود در حالی که کانی زایی سوپرژن توسط کانی های مالاکیت، آزوریت، ژاروسیت، گوتیت، هماتیت و لیمونیت مشخص می گردد. سنگ های نفوذی منطقه غالباً دچار آلتراسیون پروپیلیتیک شده که به صورت یک زون آلتراسیون بیرونی و وسیع مشخص است. آلتراسیون های پتاسیک، فیلیک و آرژیلیک از دیگر آلتراسیون های مهم بوده که مناطق کوچکی را به خود اختصاص داده است. آلتراسیون پتاسیک در بخش مرکزی محدوده و احتمالاً در اعماق استوک قرار دارد. آلتراسیون های فیلیک و آرژیلیک عمدتاً توسط فرآیندهای سوپرژن در منطقه تشکیل شده اند. نمونه برداری از واحدهای سنگی کمترآلتره شده و آلتره شده انجام گرفت و 10 نمونه توسط دستگاه icp آنالیز گردید. پارامترهای آماری از قیبل چولگی، مینیمم، ماکزیمم و انحراف معیار توسط نرم-افزارهایexcel و spss برای نتایج آنالیز نمونه ها و دادهایی که توسط سازمان زمین شناسی ارائه شده بود، محاسبه گردید. سپس نمودار هیستوگرام برای مقادیر مس، طلا و عناصر وابسته ترسیم شد و ضریب همبستگی آنها به میزان متوسط به بالا محاسبه گردید. همبستگی مثبت بین مس، طلا و نقره نشان دهنده احتمالی منشأ مشابه برای آنها می باشد. بیشترین مقدار مس در نمونه های محدوده مورد مطالعه به7000ppm می رسد. آنومالی عنصر مس در شمال شرق منطقه درون دیوریت هایی که در مجاورت با داسیت ها هستند و در زون آلتراسیون فیلیک قرار گرفته است. بیشترین مقدار طلا نیز در نمونه های محدوده مورد مطالعه به 6000ppb می رسد. آنومالی عنصر طلا در غرب محدوده درون سنگ های دیوریتی و در محدوده آلتراسیون فیلیک دیده می شود. مقادیر بالای عناصر سرب و روی و نقره در فاصله دورتری از سنگ های نفوذی مشاهده می شود. آلتراسیون پروپیلیتیک سنگ های منطقه مشابه با زون آلتراسیون پروپیلیتیک ذخایر مس پورفیری می باشد، که توسط کانی های هیدروترمال ثانویه از قبیل اپیدوت، کلریت و پیریت مشخص می شود. احتمالاً کانی زایی پورفیری مس و دیگر مناطق دگرسان به ویژه آلتراسیون پتاسیک در عمق منطقه وجود دارد.
فاطمه یاوری رضا هویدا
هدف از انجام این پژوهش تبیین فرایندهای مدیریت دانش درآموزه های اسلامی بود چراکه علوم انسانی تکوّن یافته در غرب از جمله مدیریت دانش نمی تواند بدون بازنگری در جوامع اسلامی به دلیل آنکه جهان بینی اسلامی با جهان بینی غرب و فرهنگ جامعه اسلامی و مسلمانان با فرهنگ اجتماعی جوامع غرب تفاوتهای چشمگیری داردکارایی لازم را داشته باشد.این پژوهش که تحقیق کیفی به شمار می رود با استفاده از روش اسنادی – تحلیلی انجام پذیرفت. جمع آوری داده ها نیز با استفاده از روش کتابخانه ای صورت پذیرفت.نتایج پژوهش نشان داد که اساساً هدف،ماهیت، اصول و فرایند مدیریت دانش درآموزه های اسلامی با آنچه که در مدیریت غربی مطرح می شود باهم تفاوت دارند که این امر از تمایز نظام فکری مدیریت اسلامی و مدیریت رایج در غرب ناشی می شود.در بینش اسلامی؛ اساساً دانش در دو مفهوم بکار می رود یکی ظاهر و پوسته دانش و دیگری جوهر وحقیقت دانش. درآموزه های اسلامی آنچه که مایه کمال و سعادت آدمی است همان جوهر و حقیقت دانش است. دانش دراین معناست که مایه شکل گیری شخصیت آدمی می گردد و او را از یک انسان طبیعی به یک انسان الهی تبدیل می کند.
فاطمه یاوری علی اسمعیل زاده
این پژوهش روابط موجود در میان حسابداری محافظه کارانه و ریسک ورشکستگی را مورد بررسی قرار می دهد