نام پژوهشگر: فاطمه جمشیدی

کنترل h2/hinf مبتنی بر کلیدزنی و باسرپرستی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1389
  فاطمه جمشیدی   محمد تقی حمیدی بهشتی

در کاربرد های عملی، اغلب برآوردن همزمان اهداف کنترلی متضاد مورد نظر است که به مسایل کنترل چندمنظوره می انجامد. گرچه برآوردن همه اهداف مطلوب می باشد، اما طراحی یک تک کنترلگر چندمنظوره محدود کننده است و کنترلگر طراحی شده اغلب محافظه کارانه یا از مرتبه بالا می باشد. در این رساله، به منظور کاهش محافظه کاری در طراحی کنترلگر و بهبود عملکرد، روش هایی برای کنترل چندمنظوره h2/h? مبتنی بر کلیدزنی و باسرپرستی ارائه گردیده است. کنترلگر های h2 و h? برای یک فرایند به طور جداگانه با استفاده از نامساوی های ماتریسی خطی طراحی گردیده و کلیدزنی میان آنها به گونه ای صورت می پذیرد که ضمن پایدارسازی سیستم حلقه بسته کلیدزنی، عملکرد مطلوب نیز تضمین گردد. کلیدزنی به دو صورت دلخواه و مقید است. پایداری مجانبی سیستم حلقه بسته تحت کلیدزنی دلخواه به دو روش مبتنی بر تحقق کنترلگر ها و مبتنی بر پایداری مقاوم سیستم دارای عدم قطعیت چندوجهی محدب معادل تضمین شده است. به منظور تضمین پایداری سیستم حلقه بسته تحت کلیدزنی مقید نیز منطق کلیدزنی ترکیبی جدید زمان توقف و توابع لیاپانوف چندگانه طراحی گردیده است. کلیدزنی میان کنترلگر ها توسط یک سیستم بالادستی منطقی تحت عنوان سرپرست مدیریت می شود. در اولین طرح پیشنهادی، حوزه عملکرد کنترلگرها تفکیک شده و با استفاده از سرپرست منطق فازی کلیدزنی به نرمی صورت می گیرد. جمع وزندار خروجی کنترلگر ها به فرایند اعمال می شود و وزن خروجی هر یک از کنترلگر ها توسط سرپرست منطق فازی به گونه ای تعیین می شود که عملکرد مطلوب تضمین گردد. در طرح دوم، سرپرست ورودی خارجی را تشخیص داده و کنترلگر مربوطه را فعال می کند. در ادامه طراحی کنترلگر چندمنظوره برای سیستم های آشفته تکین به صورت طراحی کنترلگر برای زیرسیستم های سریع و کند ارائه گردیده است. شبیه سازی ها نشان می هند که عملکرد کنترلگر کلیدزنی ارائه شده، نسبت به روش های استاندارد پیشین به طور قابل ملاحظه ای بهبود یافته است. نقاط ضعف و قوت هر یک از طرح های پیشنهادی نیز بیان شده است

بررسی کنایه و انواع آن در امالی شریف مرتضی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1390
  فاطمه جمشیدی   وصال میمندی

<کنایه> به عنوان یکی از فنون علم بلاغت، از جمله شیوه های ادبی لطیف و پسندیده برای بیان غیرصریح مقصود است. از مهم ترین پایه های اساسی این فن، رابطه ی غیرقابل انکار میان لفظ و معنا است که خود، این امکان را فراهم می آورد تا نویسنده یا گوینده، کلام را به گونه ای بیان کند که در پاره ای موارد، درک صحیح مقصود برای خواننده یا شنونده به آسانی میسّر نباشد و یا حتّی برداشت متفاوتی از آن سخن داشته باشد. با توجّه به اهمیّت، تأثیر و کاربردهای فراوان <کنایه>، از دیرباز نویسندگان در تألیفات خود، به این فن نظر داشته اند؛ از جمله این شخصیّت ها، می توان <علی بن حسین موسوی> ملقّب به <شریف مرتضی> و <علم الهدی> را نام برد که در <امالی> خود، به تأویل و تفسیر آیات، احادیث و ابیات بر اساس شیوه های بیانی و به ویژه <کنایه>پرداخته است. امالی <شریف مرتضی>، با تکیه و توجّهی که به آیات قرآن کریم، احادیث نبوی و اشعار قدیم عرب زبانان دارد، در نوع خود گنجینه ای بی نظیر از میراث دینی و ادبی است و مطالعه و بررسی این کتاب، نشان از دیدگاه ژرف و نافذ نویسنده ی آن دارد که با علم وافر خود، به موشکافی های عمیق و بیان نقطه نظرات ارزشمندی پرداخته است. این پژوهش سعی داشته است که با تکیه بر آیات قرآن کریم و احادیث نبوی و نیز اشعار مطرح شده در کتاب مذکور، نکاتی را که مربوط به عبارات و مفاهیم کنایی است، تبیین کند و تا حدّ امکان به همانندی و تقرّب دیدگاه صاحب امالی با برخی از مفسّران و بلاغت پژوهان، اشاره ای گذرا داشته باشد. واژگان کلیدی: شریف مرتضی، امالی، بلاغت، کنایه.

انرژی گراف ها و کاربردهای آن ها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سمنان - دانشکده ریاضی و کامپیوتر 1390
  فاطمه جمشیدی   علی معدنشکاف

کران هایی برای انرژی گراف ها مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین کران هایی برای گراف های ویژه ای موسوم به گراف های دوبخشی تک دوری محاسبه شده است. وجود ماتریس های هادامارد گرافیکی منتظم از مرتبه ی معین و گراف های ماکسیمم انرژی آن ماتریس ها و همین طور درخت های هیپوانرژی مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان این کار، با توجه به مفهوم انرژی، چند انرژی مشابه با انرژی تعریف شده در بالا مورد بررسی قرار گرفته اند. از جمله انرژی های مشابهی که در این پایان نامه مورد بررسی قرار گرفته است می توان به انرژی لاپلاسی، انرژی رندیچ و غیره اشاره کرد. لازم به ذکر است که از فرمول انتگرال کولسونف که مقدارش با مقدار انرژی برابر استف نیز در پاره ای از مطالب استفاده شده است.

بررسی عوامل موثر بر اشتغال زنان روستایی در استان ایلام: مورد شهرستان شیروان چرداول
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده کشاورزی 1391
  فاطمه جمشیدی   محمدحسین منهاج

یکی از اصول اولیه و بدیهی در امر توسعه همه جانبه، این است که هر کشوری باید در اولین گام این واقعیت را بپذیرد که استفاده و بهرهبرداری از تمام توان نیروهای انسانی، شرط اساسی توسعه و پیشرفت است. این گام در صورتی مستحکم خواهد بود که این حقیقت را از یاد نبریم که زنان نیمی از نیروهای انسانی هر جامعه هستند و باید در امر توسعه از استعدادها و توانمندی هایشان به نحو مطلوب بهرهبرداری گردد. تجهیز این منبع مهم و به کارگرفتن صحیح و مطلوب آن، نهتنها نیل به اهداف توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را آسانتر میکند بلکه از نظر تحقق هدفهای مربوط به توزیع عادلانهتر درآمدها و بالابردن سطح رفاه خانوادهها تأثیرات مثبتی بر جای خواهد گذاشت. هدف تحقیق حاضر، بررسی عوامل موثر بر اشتغال زنان روستایی شهرستان شیروان چرداول از استان ایلام می باشد. جامعه آماری این پژوهش را زنان شاغل و غیر شاغل روستایی شهرستان شیروان چرداول تشکیل می دهند(n=27439) حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران مشخص شده و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی به تعداد 380 نفر انتخاب شد. که از این تعداد 240 نفر شاغل و 143 نفر غیر شاغل انتخاب گردید. ابزار گردآوری اطلاعات در تحقیق حاضر، پرسشنامه بود. روایی گویه ها توسط نظرات متخصصان مورد تایید قرار گرفت. و پایایی آن با انجام پیش آزمون و محاسبه آلفای کرونباخ(76/0) مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی به صورت میانگین، درصد، درصد تجمعی و فراوانی و آمار استنباطی با استفاده از آزمون من-ویتنی، آزمون تی مستقل، آزمون کای اسکور، همبستگی فی و کرامر و مدل رگرسیون لوجستیک استفاده گردید. نتایج نشان داد که با افزایش سال های تحصیلات، افزایش میزان زمین زراعی متعلق به زنان روستایی و افزایش تعداد افراد خانوار زنان روستایی احتمال اشتغال زنان روستایی شهرستان مورد مطالعه افزایش می یابد و همچنین با توجه به ضریب منفی سن، می توان نتیجه گرفت که با افزایش سن، احتمال اشتغال زنان روستایی این شهرستان کاهش می یابد.

نقش واسطه ای توانمندسازی روانشناختی در رابطه توانمندسازی ساختاری و رفتار نوآورانه پرستاران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان فارس - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  فاطمه جمشیدی   فریبا تابع بردبار

توسعه بخش سلامت یکی از مهم ترین دغدغه های هر کشور است، که بدون توسعه نیروی انسانی و باور ایشان به داشتن توانایی انجام کلیه وظایف محول و خلاقیت و نوآوری آنان در کارشان ممکن نخواهد بود. به همین دلیل پژوهش حاضر با استفاده از رگرسیون و تحلیل مسیر در پی بررسی نقش واسطه ای توانمندسازی روانشناختی در رابطه توانمندسازی ساختاری و رفتار نوآورانه پرستاران بیمارستان های شهر شیراز می باشد. 265 نفر از پرستاران بیمارستان های شهر شیراز پرسشنامه های توانمندسازی ساختاری ، توانمندسازی روانشناختی و رفتار نوآورانه را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر با نرم افزار لیزرل و spss استفاده شد. یافته ها نشان می دهند که توانمند سازی ساختاری و توانمندسازی روانشناختی پیش بینی کننده های رفتار نوآورانه بودند و توانمند سازی روانشناختی نقش واسطه را در رابطه توانمندسازی ساختاری و رفتار نوآورانه ایفا می کرد.

شناسایی انسان از روی نحوه راه رفتن با استفاده از شبکه عصبی و بهینه سازی الگوریتم ژنتیک
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد - پژوهشکده فنی و مهندسی 1392
  مازیار دیانت   فاطمه جمشیدی

اهمیت شناسایی افراد از روی تصاویر ویدیویی و بر اساس نحوه راه رفتن امروزه از مسائل مورد علاقه محققین علوم بینایی ماشین و شناسایی الگو است. این پایاننامه یک روش جدید برای شناسایی افراد از روی نحوه راه رفتن آنها ارائه می کند که با توجه به کلیه روشهای موجود از دقت بالایی برخوردار می باشد. مبنای پردازش در این تحقیق تصویر متحرک انسان بدون وابستگی به رنگ لباس و زمینه پیرامون می باشد که در مقالات و کارهای سایرین از آن به سایه و یا شبح یاد شده است. برای بدست آوردن شبح، ابتدا با استفاده از یک روش مقاوم در برابر نویز، تصویر زمینه از تصویر فرد در حال حرکت حذف می شود. سپس با استفاده از شبح بدست آمده در فریم های گرفته شده، یک الگوی مناسب که دارای اطلاعات مکان و زمان موقعیت تمامی پیکسلهای شبح است، بدست می آید. در ایجاد این الگو از تبدیل رادون بعنوان یک ابزار قدرتمند استفاده می گردد. در این تحقیق مبنای پردازش، پایگاه داده ای متشکل از 10 ویدئو برای هر یک از 10 نفر از اشخاص موجود برای شناسایی می باشد. مبتنی بر روش پیشنهادی و پایگاه داده مذکور الگوی مبنا برای 10 نفر حاصل می شود. سپس با استفاده از تحلیل مولفه های اصلی (pca) الگوها، شبکه های عصبی با استفاده از الگوریتمک ژنتیک، مستقلاً برای الگوهای افراد آموزش می بینند و در نهایت با استفاده از داده های آزمون و این مجموعه شبکه های آموزش داده شده، در مورد کلاسی که شخص مورد نظر به آن تعلق دارد تصمیمگیری می شود. همچنین قابل ذکر است که روش پیشنهادی در این تحقیق بر روی داده های تست که در کل 200 نمونه ویدیویی از حرکت 10 نفر می باشد.

اندازه گیری کلرواستیک اسید ها در نمونه های آبی با استفاده از ریز استخراج مایع-مایع پخشی همراه با مشتق سازی و کروماتوگرافی گازی- آشکار ساز ربایش الکترونی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده شیمی 1392
  فاطمه جمشیدی   محمد سراجی

در این پروژه ی تحقیقاتی، ریز استخراج مایع-مایع پخشی و کروماتوگرافی گازی با آشکارساز ربایش الکترونی برای تعیین مونو، دی و تری کلرواستیک اسید در نمونه های آبی استفاده شد. استخراج بر اساس تزریق سریع مخلوط حلال استخراجی و پخش کننده به درون محلول نمونه، استوار است. محلول ابری شکل بعد از تشکیل، بلافاصله سانتریفوژ و در نهایت حلال استخراجی از روی محلول جمع آوری شد. n-اکتانول به عنوان حلال استخراجی و مشتق ساز مورد استفاده قرار گرفت. پارامتر های تجربی نظیر حجم حلال استخراجی و پخش کننده، نوع حلال پخش کننده، مقدار نمک، ph محلول و زمان استخراج مورد بررسی قرار گرفتند. بهترین شرایط استخراج با استفاده از 75 میکرولیتر اکتانول، یک میلی لیتر استونیتریل، 150 گرم بر لیتر نمک سدیم سولفات و 15% اسید سولفوریک غلیظ در محلول نمونه به دست آمد. واکنش مشتق سازی نیز در دمای 200 درجه سانتی گراد به مدت 2 دقیقه انجام شد. تحت شرایط بهینه، حد تشخیص روش برای کلرواستیک اسید ها در محدوده ی 0/6 -1/0 میکروگرم بر لیتر و انحراف استاندارد نسبی زیر 8/2% به دست آمد. در نهایت این روش برای آنالیز نمونه های آبی مورد استفاده قرار گرفت.در نهایت این روش برای آنالیز نمونه های آبی مورد استفاده قرار گرفت.

مطالعه ریخت شناسی و فن آوری مصنوعات سنگی به دست آمده از دشت فارسان، استان چهارمحال بختیاری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1389
  فاطمه جمشیدی   حامد وحدتی نسب

مطالعات پارینه¬سنگی انجام شده در استان چهارمحال و بختیاری در مقایسه با دیگر مناطق زاگرس مرکزی بسیار محدود است. دشت فارسان یکی از دشت¬های میان کوهی این استان و در برگیدنده نشانه¬هایی از دوران پارینه¬سنگی است. دست¬افزارهای سنگی به دست آمده از بررسی 4 غار و پناهگاه و 6 محوطه باز در این دشت اهمیت مطالعات و بررسی های پارینه سنگی در این منطقه را دوچندان نموده است. مطالعه ریخت¬شناسی و فن¬آوری دست¬افزارهای سنگی به دست آمده از دشت فارسان و میزان دسترسی سازندگان آن به مواد خام و تأثیر آن بر دست¬افزارهای سنگی و همچنین مقایسه شباهت¬ها و تفاوت¬های الگوهای استقراری این ناحیه از زاگرس با نواحی مجاور با تمرکز بر انواع گوناگون ابزار سنگی به دست آمده از هر محوطه و همچنین پراکندگی دست ساخت¬های سنگی در 18 محوطه مورد بررسی ، انتساب 5 محوطه به دوره پارینه سنگی میانی را تقریبا به طور متقن ممکن نموده است. همچنین با توجه به مطالعه یافته¬های به دست آمده از 7 محوطه، فرضیه انتساب آن¬ها به پارینه سنگی میانی دور از ذهن نیست. رایج¬ترین فن¬آوری ساخت در محوطه¬های مورد بررسی، فن¬آوری لوالوا بوده است. حضور چشمگیر فن¬آوری لوالوا در این محوطه¬ها نشانگر دسترسی نسبتا وسیع ساکنان آن به ماده خام است. به نظر می¬رسد الگوهای استقرار پارینه¬سنگی میانی در دشت فارسان با هم¬عصران خود در زاگرس مرتفع و به خصوص در نواحی لرستان و کرمانشاه متفاوت بوده است. مهمترین عامل این تفاوت را می¬توان در میزان دسترسی به ماده خام محلی و فراوانی آن در فارسان و کمبود آن در مناطق ذکر شده جستجو نمود.

ارزیابی قابلیت اطمینان سطح تولیدی سیستم قدرت شامل توربین های بادی و ذخیره کننده های انرژی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده مهندسی 1393
  محمد قنبری   فاطمه جمشیدی

استفاده از انرژی های تجدید پذیر در آینده افزایش خواهد یافت. به دلیل رفتار تصادفی انرژی های تجدید پذیر، ارائه راهکارهایی برای کاهش آثار عدم قطعیت ها بسیار حائز اهمیت است. از طرفی ارزیابی کفایت سیستم در پاسخگویی به میزان بارها، جایگاه ویژه ای در سیستم قدرت دارد. به همین دلیل در این پایان نامه به بررسی تأثیر حضور منابع ذخیره ساز انرژی در مزارع بادی در قابلیت اطمینان شبکه در سطح تولید پرداخته شده است. در همین راستا ابتدا مدلی برای بررسی تأثیر باتری ها ارائه شده و سپس قابلیت اطمینان شبکه با استفاده از شبیه سازی مونت کارلو به دست آمده است. آزمایش های مورد نظر بر روی شبکه تست قابلیت اطمینان rbts در حالت های مختلف انجام شده است. در یک حالت نیز شبیه سازی بدون در نظر گرفتن مزرعه بادی و بدون در نظر گرفتن منابع ذخیره ساز انجام شده تا تأثیر ذخیره سازها به خوبی مشخص شود. در نهایت نیز تحلیل حساسیتی بر روی پارامترها انجام شده تا تأثیر پارامترها در قابلیت اطمینان شبکه بهتر مشخص شود. نتایج شبیه سازی نشان دهنده تأثیر مثبت حضور ذخیره سازهای مزارع بادی در بهبود شاخص های امید ریاضی قطع بار و امید ریاضی انرژی تأمین نشده می باشد.

پترولوژی و ژئوشیمی افیولیت ملانژهای دره پهن- جنوب شرق بافت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده علوم 1391
  فاطمه جمشیدی   سیدحسام معین زاده

منطقه دره پهن بخشی ازکمربند افیولیتی نائین- بافت می باشد که در استان کرمان و در بخش جنوب شرقی شهرستان بافت قرار دارد. این مجموعه شامل سنگ های فوق بازی عمدتاً هارزبورژیت و پیروکسنیت، سنگ های بازی شامل گابروها، بازالت و دلریت می باشد. از سایر سنگ های آذرین می توان دیوریت، کراتوفیر و پلاژیوگرانیت را نام برد. سنگ های دگرگونی شامل شیست سبز و آمفیبولیت می باشند. سنگ های رسوبی منطقه را آهک ها تشکیل می دهند. بر اساس مطالعات پتروگرافی هارزبوژیت های منطقه سرپانتینی شده و ازکریزوتیل و لیزراردیت تشکیل شده اند. پیروکسنیت ها عموماً از پیروکسن های نوع مونوکلینیک تشکیل شده، که اغلب به آمفیبول و ترمولیت تبدیل شده اند.گابروها به صورت انواع میکروگابرو و پگماتیت گابرو دیده می شوند. که شامل کانی های پلاژیوکلاز و پیروکسن می باشند و بافت کلی این سنگ ها هیپیدیومورف گرانولار می باشد. دایک های دلریتی عموماً دانه ریز بوده و بافت اینترگرانولار نشان می دهند. بازالت ها به شکل های توده ای، بالشی و با بافت های عمدتاً وسیکولار، آمیگدالوئیدال و جریانی دیده می شوند. پلاژیوکلاز و پیروکسن کانی های اصلی این سنگ ها را تشکیل می دهند. با مطالعات دورسنجی علاوه بر مطالعات صحرایی واحدهای سنگی و دگرسانی سرپانتینی نیز با استفاده از پردازش تصاویر مشخص گردید. براساس مطالعات ژئوشیمیایی سنگ های مافیک منطقه در نمودار های اصلی نام گذاری سنگ ها در محدوده گابرو و بازالت ها در محدوده بازالت و آندزیت بازالت قرار می گیرند. همچنین بر اساس نمودار-های تغییرات عناصر فرعی ناسازگار نظیر ?zrدر مقابل nb، yوhf با توجه به پایین بودن میزان tio2 این مساله بیانگر ماگماهای مرتبط با قوس می باشد. سنگ ها متعلق به سری ماگمایی تولئیتی تا کالکوآلکالن هستند. الگوی عناصر خاکی نادر نرمالیزه شده نسبت به کندریت روند تقریباً موازی را همراه با غنی شدگی جزئی عناصر ?hreeدر قیاس با lree دنبال می کند. آنومالی منفی ti در این سنگ ها نشان می دهد که از یک منبع گوشته ای مورب مانند در طی سابداکشن منشاء گرفته اند. محیط تکتونیکی تشکیل این سنگ ها در محدود? بازالت های جزایر قوسی و مورب عادی قرار می گیرد.