نام پژوهشگر: مهدی تهرانی دوست
مانیا اصغرپور مهدی تهرانی دوست
بیان مسئله بیماران اسکیزوفرنی در تولید و ادراک نشانه های هیجانی که اساس روابط اجتماعی را تشکیل می دهد با مشکل مواجه هستند . .توانایی ادراک چهره هیجانی یکی از فاکتور های اساسی در شناخت اجتماعی بوده و اختلال درادراک هیجانی منجر به مشکلاتی در روابط بین فردی و در نهایت سیر نزولی کیفیت زندگی در این گروه از بیماران می شود . نتایج بعضی از تحقیقات ، اختلال در ادراک هیجانات چهره را به عنوان اصلی ترین فاکتور پیش بینی کننده اختلال در عملکرد اجتماعی معرفی می کند.علی رغم پژوهش های انجام شده ،فاکتور های موثر در ایجاد اختلال در ادراک هیجانی همچنان ناشناخته باقی مانده است.در این پژوهش جهت بررسی سوگیری توجه نسبت به چهره های هیجانی صورت،توجه بینایی بیماران با استفاده از تکنیک تصویر برداری بینایی با گروه نرمال مقایسه گردید. شیوهی کار: به 30 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی و 30 نفراز گروه نرمال که از نظر سن و سایر مولفه ها با گروه مبتلا همگن بودند، جفت ـ تصاویری از حالات چهرهای مثبت ـ خنثی و منفی ـ خنثی به مدت 3000 میلی ثانیه نشان داده شد. تعداد ومدت زمان تثبیت چشمها بر روی نقاط مختلف تصاویر، در 500 میلی ثانیه ی نخست (جهت بررسی سوگیری اولیه) و در مجموع3000 میلی ثانیه (جهت بررسی توجه پایدار، به وسیله ی دستگاه ردیاب چشم ثبت شد. در پایان سوگیری اولیه و توجه پایدار این دو گروه نسبت به حالات هیجانی چهره مقایسه شد. نتایج: تحلیلهای آماری تفاوت معنیداری بین بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و افراد نرمال در تمایل اولیه و نیز توجه پایدار نسبت به تظاهرات هیجانی چهرهای مثبت و منفی نشان ندادند. تنها تفاوت معنا دار در تعداد ثباتها نسبت به تصاویر مشاهده شده در دو گروه دیده می شود. و گروه نرمال در 500 میلی ثانیه نخست ثباتهای بیشتری دارند.همچنین تفاوت معنا داری بین سوگیری توجه و مولفه های آزمون cpt ,panss وجود نداشت. نتیجه گیری نهایی: با توجه به آنکه دربیماران اسکیزوفرن در 500 میلی ثانیه نخست، تعداد نقاط ثبات در زمان مشاهده چهره های هیجانی و خنثی به طور معنا داری نسبت به گروه نرمال کاهش یافته و باافزایش زمان در مدت 3000 میلی ثانیه تفاوت معنا داری در تعداد نقاط تثبیت بین دو گروه بدست نیامد،می توان نتیجه گرفت که با ارائه زمان بیشتر تاخیری که بیماران در الگوی توجه اولیه بینایی نشان می دهند،جبران می گردد.
آناهیتا خرمی بنارکی مهدی تهرانی دوست
اوتیسم یک اختلال رشدی عصبی به خصوص در جنس مذکر است که از نشانه های آن اختلال ارتباطات و تعاملات اجتماعی و رفتارهای تکراری است. پرسش این است آیاادراک بینایی کودکان و نوجوانان طیف اوتیسم نسبت به چهره و خودرو و اجزاء آن اجزاء متناظر خودرو و چهره مثلا چشم ها در مقابل چراغ ها از نظر پردازش در کودکان طیف اوتیسم و بدون اختلال مشابه هستند. در این مطالعه تعدادی چهره زن و مرد همراه تعدادی تصویر خودرو به صورت تصادفی پخش شدند و کودکان و نوجوانان 9 تا 17 سال پسر در حالی که کلاه 32 کاناله پتانسیل وابسته به رخداد بر سر داشتند در مقابل تصاویر ثبت سیگنال شدند. نتایج در 3 سری تصاویر چهره و خودرو، چهره و اجزاء و خودرو و اجزاء، اجزاء متناظر خودرو و چهره و مقایسه واژگون آنها مورد بررسی قرار گرفتند. مقایسه تصاویر چهره و خودرو: تاخیر n170 به طور کل کودکان طیف اوتیسم فارغ از نوع و جهت محرک پردازش کندتری داشتند. دامنه مولفه n170 برای خودرو و چهره در هر دو گروه تفاوتی را نشان نداد. خودوری واژگون در طیف اوتیسم سرعت پردازش سریع تری را نسبت به دیگر محرک ها در تاخیر p100 نشان داده است. در طیف اوتیسم تاخیر p100 نشان می دهد چهره راست سریع تر از چهره واژگون پردازش شده است . مقایسه اجزای چهره و خودرو: در گروه بدون اختلال تاخیر n170 نشان می دهد زمان تاخیر چشم ها نسبت به چراغ ها کوتاه تر است در حالی که در گروه طیف اوتیسم چشم ها کندتر از چراغ ها پردازش شده اند. مقایسه کل چهره و اجزای چهره و کل خودرو با اجزا خودرو: تاخیرn170 نشان می دهد که محرک های راست فارغ از کلی یا جزیی بودن نسبت به واژگون آنها در گروه بدون اختلال سریع تر پردازش شده اند. در حالی که در گروه دارای اختلال این تفاوت نزدیکتر است. به طور کلی واژگونی موجب پردازش کندتر (چهره، چشم ها و لب و دهان) شده است و به خصوص چشم های واژگون در افراد بهنجار کندتر پردازش شده اند. تفاوتی بین تاخیر n170 بین چشم ها و چهره در هر نیمکره و بین دو نیمکره در گروه طیف اوتیسم دیده نشد. چشم ها در گروه طیف اوتیسم بلندتر است . مقایسه کل خودرو و اجزاء آن: در افراد بدون اختلال خودرو بدون در نظر گرفتن جهتش تاخیر کمتری در n170 نشان داده است نسبت به اجزائ آن در حالی که در طیف اوتیسم خودرو کامل بدون در نظر گرفتن جهتش نسبت به اجزائ آن کندتر پردازش شده است. جمع بندی: در مطالعه ما به طور کلی پردازش چهره ها در گروه طیف اوتیسم کندتر از گروه بدون اختلال بوده است در حالی که اختلاف اثر واژگونی واضحی بین دو گروه دیده نشد. در عین حال به نظر می رسد گروه طیف اوتیسم در پردازش اجزائ اشیا و چهره از کل شی و چهره قوی ترند. و چشم ها را نسبت به جزء همتا در خودرو یعنی چراغ ها در گروه طیف اوتیسم کندتر پردازش می شوند. در کل گروه اوتیسم در پردازش اجزاء اشیائ نسبت به کلیت آن برتری دارند.
حسنیه چیت ساز علی محمد احمدوند
حفاظت از بیماران روانی، مسئولیت زیادی را هم برای بیمارستان و هم برای نظام سلامت دارد. از سوی دیگراحتمال ایجاد حوادث ناگوار برای این گروه از افراد به مراتب بیشتر از سایر بیماران است. هدف مطالعه ی حاضر، ارائه ی مدلی برای کنترل رفتار بیماران در بخش های روان پزشکی بیمارستان روزبه تهران در طی سال های 87 تا 92 می باشد. در این مطالعه ابتدا به بررسی اعمال محدودیت فیزیکی و فرار بیماران پرداخته شده و سپس از ابزار داده کاوی برای تحلیل داده ها و استخراج الگوی مناسب در رابطه با رفتار بیماران استفاده شده است. با استفاده از روش کاوش مجموعه های متقابل و تحلیل های آماری مناسب، عوامل مربوط به فرار و خودکشی استخراج و مدل مفهومی جهت تشخیص بیماران پر خطر ارائه شده است. این مدل بیان گر آن است که بیشتر بیماران، مرد، جوان، مجرد، دارای سوء مصرف مواد یا الکل، دارای سابقه فرار و یا افکار خودکشی هستند. با توجه به علل فرار و خودکشی بیماران، باید با روش های مناسب و راه کارهایی از جمله نظارت بیشتر بر ورود و خروج بیماران، افزایش کنترل بیماران پر خطر، افراد دارای سابقه فرار و خودکشی، از بروز این گونه رفتارها جلوگیری شود.