نام پژوهشگر: پیمان یارمحمدزاده
پیمان یارمحمدزاده رضا هویدا
هدف تحقیق حاضر، بررسی روابط چندگانه میان فرایند مدیریت استراتژیک و فرایند تبدیل دانش با مولفه های سرمایه فکری از دیدگاه اعضای هیات علمی دانشگاه های دولتی اصفهان بوده است. سوال های پژوهش با توجه به سه مرحله فرایند مدیریت استراتژیک،(تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژی) و چهار مرحله فرایند تبدیل دانش(اجتماعی سازی، برونی سازی، ترکیب و درونی سازی دانش) و سه مولفه سرمایه فکری(سرمایه انسانی، ساختاری و مشتری) تدوین شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه ی آماری آن شامل کلیه ی اعضای هیأت علمی تمام وقت دانشگاه های اصفهان، علوم پزشکی اصفهان و صنعتی اصفهان (1472 نفر) در سال تحصیلی 89-1388 بود که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم، 237 نفر به عنوان نمونه ی آماری انتخاب گردیده و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات سه پرسشنامه ی فرایند مدیریت استراتژیک با 60 گویه، فرایند تبدیل دانش با26 گویه و مولفه های سرمایه فکری با 35 گویه بوده که بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت تدوین شده بودند. روایی محتوایی پرسشنامه ها با تأیید متخصصان علوم تربیتی و مدیریت تعیین شده و ضرایب پایایی آنها به ترتیب 85/0، 96/0 و 93/0 محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماری spss و amos graphic و در دو سطح توصیفی- استنباطی صورت گرفت که در سطح توصیفی از آماره های فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی از تحلیل رگرسیون چندگانه، تحلیل واریانس چندمتغیره و مدل معادلات ساختاری استفاده گردید. یافته-های پژوهش حاکی از آن است که بین مراحل فرایند مدیریت استراتژیک(تدوین، کاربرد و ارزیابی استراتژی) با هر سه مولفه سرمایه فکری (انسانی، ساختاری و مشتری) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. از لحاظ روابط پیش بینی متغیرها، بین مراحل تدوین استراتژی و ارزیابی استراتژی با سرمایه انسانی، بین مراحل تدوین استراتژی و ارزیابی استراتژی با سرمایه ساختاری، و بین مراحل تدوین استراتژی با سرمایه مشتری رابطه پیش بینی کننده وجود دارد. بین مراحل فرایند تبدیل دانش(اجتماعی سازی، برونی سازی، ترکیب و درونی سازی دانش) با هر سه مولفه سرمایه فکری (انسانی، ساختاری و مشتری) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. از لحاظ روابط پیش بینی متغیرها، مراحل ترکیب و درونی سازی دانش با سرمایه انسانی، مرحله درونی سازی دانش با سرمایه ساختاری، و مرحله درونی سازی دانش با سرمایه مشتری رابطه پیش-بینی کننده داشته و در سایر متغیرها این روابط معنادار نبوده است.
زهرا فیض اللهی تقی زوار
این پژوهش با هدف مطالعه ارزیابی درونی و بررسی نقاط قوت و ضعف گروه فنی مهندسی عمران و گروه فنی مهندسی برق به منظور ارتقای کیفیت آموزش انجام شد. روش تحقیق حاضر توصیفی و از نوع ارزشیابی می باشد و جامعه مورد مطالعه شامل دانشجویان (کارشناسی، کارشناسی ارشد) به تعداد 692 نفر و اعضای هیات علمی به تعداد 13 نفر است که جهت بررسی از روش نمونه گیری به صورت طبقه ای نسبتی تصادفی برای دانشجویان استفاده شد که تعداد دانشجویان 248 نفر و تعداد اعضای هیات علمی 11 نفر بودند. . عوامل مورد ارزشیابی، چهار حوزه را در برمی گرفت که شامل حوزه های: ارزشیابی و فرایند یاددهی – یادگیری، دوره های آموزشی و برنامه درسی، امکانات و تجهیزات، مدیریت گروه بود. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه دانشجویان کارشناسی ، دانشجویان تحصیلات تکمیلی، اعضای هیات علمی و فرم مصاحبه با مدیران گروه است که برای این پرسشنامه ها رتبه بندی بر اساس مقیاس لیکرت صورت گرفت. ضریب پایایی با استفاده از روش آلفای کرونباخ برای پرسشنامه دانشجویان 0.93 و اعضای هیات علمی 0.90 بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی نظیر فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و آمار استنباطی (t تک نمونه ای ، t مستقل وt وابسته) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که در گروه برق و عمران عامل های مورد بررسی امتیاز نسبتاً مطلوب کسب کردند و بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجود هر دو گروه تفاوت معناداری مشاهده شد. کلید واژه ها: ارزیابی دورنی، کیفیت آموزشی، گروه فنی مهندسی عمران، گروه فنی مهندسی برق.
مجید داداش زاده پیمان یارمحمدزاده
پژوهش حاضر، به بررسی رابطه ی هوش فرهنگی و سرمایه ی اجتماعی با سازگاری شغلی معلمان ابتدایی پرداخته است. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه ی مورد بررسی، شامل کلیه ی معلمان ابتدایی شهرهای شمالی استان آذربایجان غربی با تعداد 1508 نفر است که از این تعداد، 306 نفر بر اساس فرمول کرجسی و مورگان، به شیوه ی تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، به عنوان نمونه ی آماری انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای هوش فرهنگی، سرمایه ی اجتماعی و سازگاری شغلی، به ترتیب پرسشنامه ی 20 سوالی ارلی و انگ (مرکز مطالعات هوش فرهنگی)، پرسشنامه ی 31 سوالی سرمایه ی اجتماعی بردبار و پرسشنامه ی 34 سوالی سازگاری شغلی پورکبیریان به کار گرفته شد. روایی محتوایی پرسشنامه ها، توسط صاحب نظران تایید و برای تعیین پایایی درونی پرسشنامه ها ی هوش فرهنگی، سرمایه ی اجتماعی و سازگاری شغلی، ضریب آلفای کرانباخ به ترتیب 89/0، 92/0 و 89/0 بدست آمد. برای تعیین روایی سازه ی پرسشنامه ی سازگاری شغلی نیز، از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد و پنج عامل رضایتمندی، شخصیت شغلی، رضایت بخشی، واکنشی بودن، و تطابق بین شخصیت و محیط شغلی برای سازگاری شغلی شناسایی گردید. تجزیه و تحلیل داده ها، با استفاده از نرم افزارهای spss 18 و amos 18 انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های آماری توصیفی و نیز استنباطی شامل همبستگی پیرسون، manova و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج نشان داد سرمایه ی اجتماعی و هوش فرهنگی رابطه ی مثبت و معنی داری با سازگاری شغلی دارند. همچنین، سرمایه ی اجتماعی (به صورت مستقبم) و هوش فرهنگی (به صورت غیر مسقیم و به واسطه ی سرمایه ی اجتماعی) سازگاری شغلی را پیش بینی نموده و در مجموع توانستند 3/33 درصد واریانس آن را تبیین کنند. یافته-های دیگر پژوهش نشان داد که هوش فرهنگی معلمان مرد از هوش فرهنگی معلمان زن و سازگاری شغلی معلمان زن از سازگاری شغلی معلمان مرد بیش تر است. همچنین بین سازگاری شغلی، هوش فرهنگی و سرمایه ی اجتماعی معلمان بومی و غیر بومی، تفاوتی وجود ندارد.
علی جباریانپور پیمان یارمحمدزاده
سیستم های مدیریت یادگیری که در دانشگاه های مجازی بکار گرفته می شوند، تأثیراتی را بر روی جوانب متفاوت زندگی دانشجویان دارند. هدف از این پژوهش این است که تاثیرات استفاده دانشجویان از سیستم مدیریت یادگیری از دیدگاه آموزشی مورد ارزیابی قرار گرفته و رابطه استفاده از سیستم مدیریت یادگیری با پیامدهای یادگیری و یادگیری اجتماعی از دیدگاه دانشجویان دانشگاه مجازی مهرالبرز بررسی گردند. جامعه آمار تحقیق حاضر شامل 300 نفر دانشجویان ورودی های مختلف چهار رشته موجود در دانشگاه مهرالبرز بوده و نمونه آماری این تحقیق بر اساس جدول گرجیسی مورگان دارای حداقل 169 نفر است که از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده و 144 پاسخ قابل قبول از بین آن ها دریافت گردید . بر اساس ادبیات پژوهش یازده فرضیه شکل گرفته و از ابزار اندازه گیری در این تحقیق که پرسشنامه بوده و این پرسشنامه دارای روایی و پایایی قابل قبولی می باشد، استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری spss و از تحلیل توصیفی، آزمون ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و همچنین تحلیل مسیر استفاده شده است. با توجه به تئوری یادگیری اجتماعی بندورا دو بعد اجتماعی سازی (جامعه پذیری و فرهنگ پذیری)، رابطه ای را مابین اشتغال دانشجویان به سیستم مدیریت یادگیری و سه بعد پیامدهای یادگیری (شناختی، عاطفی و مهارتی) ایجاد می کند. نتایج نشان دهنده این موضوع است که اشتغال به سیستم مدیریت یادگیری نه تنها مستقیماً بر پیامدهای یادگیری تاثیر می گذارد، بلکه به دانشجویان کمک می کند از طریق تاثیر بر روی جامعه پذیری و فرهنگ پذیری، بر ارتقای سطح پیامدهای یادگیری تاثیر گذار باشند.
ولی اله صادقی موسی پیری
چکیده : این پژوهش به منظور تعیین رابطه جهت گیری هدف و راهبرد خودنظارتی با سبک های اسنادی دانش آموزان انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری آن کلیه دانش آموزان سوم متوسطه شهر اصفهان که تعداد آنها طبق آمار دریافتی 12758 نفر می باشد که از این تعداد 6873 نفر دختر و 5885 نفر پسر می باشند. نمونه آماری این پژوهش تعداد 333 نفر می باشد که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند که از این تعداد 158 نفر دانش آموز پسر و 175 نفر دانش آموز دختر هستند. برای اندازه گیری متغیرهای جهت گیری هدف، راهبردهای خودنظارتی و سبک های اسنادی به ترتیب از پرسشنامه های جهت گیری هدف (agq) الیوت و مک گریگور(2001)، پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (mslq) پینتریچ و دی گروت (1990)، و پرسشنامه مقیاس سنجش ابعاد علّی (cds) راسل(1982) استفاده شده است. روایی صوری پرسشنامه ها توسط صاحب نظران تایید و برای تعیین پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. پایایی کل بدست آمده برای پرسشنامه های جهت گیری هدف، راهبردهای خودنظارتی و مقیاس سنجش ابعاد علی به ترتیب 72/0،74/0 و 72/0 می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss16 انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی شامل همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس چندمتغیری(manova)، آزمون t مستقل و رگرسیون چندگانه استفاده شده است. یافته ها نشان داد که بین تعدادی از مولفه های جهت گیری هدف و برخی از مولفه های سبک های اسنادی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین خودنظارتی با اسناد درونی- بیرونی (بعد از موفقیت) و اسناد قابل کنترل- غیرقابل کنترل(بعد از موفقیت) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. هم-چنین بین راهبرد خودنظارتی با اسناد پایدار- ناپایدار(بعد از شکست) رابطه منفی و معناداری وجود دارد. نتایج رگرسیون نیز نشان داد که از بین چهار مولفه جهت گیری هدف فقط مولفه های عملکردگرایی و عملکردگریزی توانایی پیش بینی سبک های اسنادی دانش آموزان را دارند که نتایج حاصل با توجه به قدرت تبیین(034/0 = r2) به عنوان مدل نهایی برای مولفه عملکردگریزی انتخاب شد. ونیز نتایج رگرسیون نشان داد که متغیر راهبرد خودنظارتی توانایی پیش بینی سبک های اسنادی دانش آموزان را ندارد. کلمات کلیدی: جهت گیری هدف، خودنظارتی، سبک های اسنادی.
حسین غلامی پیمان یارمحمدزاده
موضوع پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی خودآگاهی و لنگرهای مسیر شغلی با عملکرد مدیران مدارس شهر سنندج در سال تحصیلی 92-1391 است. جامعه ی آماری شامل، کلیه ی مدیران مدارس ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان روزانه عادی و دولتی شهر سنندج بودند، که از میان آن ها تعداد 133 نفر (64 مرد و 69 زن) با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. روش تحقیق پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. داده های مورد نظر به کمک سه پرسشنامه ی خودآگاهی جان و کیس دیویز (2002)، استاندارد لنگرهای مسیر شغلی شاین (2006) و محقق ساخته عملکرد مدیران جمع آوری گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، علاوه بر روش های آمار توصیفی شامل: فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و همبستگی پیرسون، از روش های آمار استنباطی شامل آزمون تحلیل واریانس تک متغیری و چند متغیری، رگرسیون گام به گام، تحلیل مسیر و آزمون t استفاده گردید. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان داد که بین خودآگاهی و مولفه های آن با عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود دارد و مولفه آگاهی از ارزش های خود، توانایی پیش بینی و تبیین عملکرد مدیران را دارد. همچنین بین لنگرهای فنی- کارکردی، شایستگی مدیریتی، امنیت- ثبات، استقلال- خودمختاری، خلاقیت کارآفرینی و چالش های محض با عملکرد مدیران رابطه معنی داری وجود دارد و فقط لنگرهای استقلال- خودمختاری، خلاقیت کارآفرینی و امنیت- ثبات قدرت تبیین و پیش بینی عملکرد را دارند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که لنگرهای استقلال- خودمختاری، خلاقیت کارآفرینی و امنیت- ثبات به صورت مستقیم بر عملکرد مدیران تأثیر می گذارند. وجود تفاوت معنادار در خودآگاهی، لنگرهای شایستگی مدیریتی، امنیت- ثبات، استقلال- خودمختاری و عملکرد مدیران مرد و زن، اختلاف معنی دار مدیران ابتدایی و دبیرستان از لحاظ لنگرگاه فنی- کارکردی و تفاوت در لنگرهای فنی- کارکردی و شایستگی مدیریتی بین مدیران با سنین مختلف، از نتایج اصلی این پژوهش بود.
نرگس ترک دهنو پیمان یارمحمدزاده
این پژوهش با اهداف الف) ارزشیابی وضعیت موجود و مطلوب کارآفرینی سازمانی ب) ویژگی های کارآفرینان داتشگاه از دیدگاه کارکنان انجام شده است که از این حیث روش پژوهش ارزشیابی می باشد، اما با توجه به این که به بررسی رابطه بین کارآفرینی سازمانی و ویژگی های کارآفرینان نیز می پردازد، جزء پژوهش¬های توصیفی ـ همبستگی می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش عبارت است از کلیه ی کارکنان(کارمندان و اعضای هیئت علمی) دانشگاه است که بر روی هم 405 نفر را تشکیل می¬دهند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 208 نفر محاسبه گردید که با استفاده از نمونه گیری تصافی طبقه ای متناسب با حجم تعداد 102 نفر هیأت علمی و 106 نفر کارمند به عنوان نمونه استفاده گردید. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسش نامه ها ی کارآفرینی سازمانی ایزدیار(1390) و ویژگی های کارآفرینان رحیمی(1383) بودند . برای بررسی روایی پرسش نامه ها از تحلیل عاملی تأییدی استفاده گردید و نتایج به¬دست آمده نشان داد که پرسش نامه ها برای اندازه گیری موضوع موردنظر مناسب هستند. برای بررسی پایایی پرسش نامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید که پایایی به دست آمده برای هر یک از پرسش نامه های وضعیت موجود و مطلوب کارآفرینی سازمانی برابر با 0/97 و 0/95 بود و برای ویژگی های کارآفرینان برابر با 0/98 برآورد گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای spss و amos و از آزمون های tوابسته، t مستقل، همبستگی پیزسون، anova، رگرسیون خطی و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که دانشگاه از نظر کارآفرینی سازمانی در شرایط فعلی در سطح متوسطی قرار دارد، هم چنین بین وضعیت موجود و مطلوب کارآفرینی سازمانی تفاوت معناداری مشاهده شد. از سوی دیگر هیچ کدام از عوامل جمعیت شناختی(شغل، تحصیلات و سابقه خدمت) نتوانستند در دیدگاه کارکنان نسبت به کارآفرینی سازمانی تفاوت معنادار ایجاد کنند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین ابعاد کارآفرینی سازمانی و ویژگی های کارآفرینان رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد، هم چنین بر اساس نتایج رگرسیون، از روی ویژگی های کارآفرینان می توان کارآفرینی سازمانی را پیش بینی کرد. در نهایت مدلی که براساس ویژگی های کارآفرینان و کارآفرینی سازمانی در amos ترسیم گردید، برازش مناسبی را با داده ها نشان داد.
سیمین عذار قادرزک جواد مصرآبادی
با توجه به حجم زیاد و فزاینده تحقیقات مربوطه (سبک های یادگیری با شاخص های پیشرفت تحصیلی) خلاصه سازی و ترکیب نتایج و وجود ناسازگاری ها و تناقضاتی در نتایج تحقیقات و ضرورت حل آن ها و لزوم انجام فراتحلیلی در این زمینه به شدت احساس شد. هدف از انجام این پژوهش فراتحلیل پژوهش های حوزه ی رابطه سبک های یادگیری با شاخص های پیشرفت تحصیلی است جامعه آماری این پژوهش کلیه پژوهش های دوره های تحصیلات تکمیلی و مقالات تمام متن سال های 1371 تا 1391در داخل کشور است. این پژوهش در قالب تحقیقات همبستگی به ترکیب نتایج مختلف در مورد رابطه سبک های یادگیری با شاخص های پیشرفت تحصیلی پرداخته است. از 121 مطالعه 67 مورد براساس ملاک های ورود و خروج وارد فراتحلیل شد. بدین ترتیب 300 اندازه اثر از این تعداد مطالعات محاسبه شد. باتوجه به اینکه روش نمونه گیری (هدفمند، گلوله برفی، و مطالعه تمامی نمونه های دردسترس بود) تمامی مطالعاتی که از دانشگاهها و مراکز مختلف دانشگاه تربیت دبیر شهیدرجایی، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه خوارزمی تهران، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه تهران، دانشگاه الزهرا، دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه تبریز، دانشگاه شیراز، دانشگاه اصفهان، دانشگاه مشهد، دانشگاه شهیدچمران اهواز، دانشگاه ارومیه بانک های اطلاعاتی irandoc، magiran، noormag , sid پژوهشگاه تعلیم و تربیت، سازمان پژوهش و برنامه ریزی درسی و همچنین کتابخانه ملی جمع آوری شدند، مورد بررسی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار cma2استفاده شد. از آنجا که رویکرد مورد نظر هانتر واشمیت بود از مدل اثرات تصادفی استفاده شد، همچنین از روش های نمودار قیفی برای تحلیل حساسیت و شاخص های ناهمگنی برای تشخیص متغیرهای تعدیل کننده استفاده شد. نتایج نشان داد مقدار اندازه اثر خلاصه تمام سبک های یادگیری (0/200) بود که البته تحلیل های بعدی نشان داد نتایج در سبک های مختلف یادگیری متفاوت است. سبک های یادگیری این پژوهش شامل سبک های یادگیری کلب، ویتکین، فلدرسلورمان، فلمینگ، هانی و مامفورد و نیمرخ سبک های جکسون می باشد، نتایج نشان داد. بیشترین رابطه در بین مولفه استقلال هیجانی نیمرخ سبک های جکسون (0/550) و کمترین رابطه در بین مولفه متوالی سبک های فلدر سولورمن (0/003-) مشاهده شد. همچنین تحلیل های متغیرهای تعدیل کننده رشته آزمودنی ها دارای تعامل معناداری با سبک ها و پیشرفت تحصیلی بودند. براساس این فراتحلیل می توان نتیجه گرفت نقش سبک ها بر شاخص های پیشرفت تحصیلی طبق اندازه اثر بدست آمده از ترکیب مطالعات در هر دو مدل ثابت و تصادفی معنی دار است، با توجه به جدول تفسیر شدت اندازه اثر این رابطه متوسط است، که شاید به دلیل ناسازگاری مبانی نظری و دسته بندی های متفاوت سبک های یادگیری باشد
زهرا کرمی پیمان یارمحمدزاده
پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای چندرسانه¬ای¬های آموزشی درس فیزیک سال دوم دوره¬ی متوسطه بر اساس استانداردهای یادگیری الکترونیکی (ابعاد واسط کاربری) و اصول چندرسانه¬ای¬های آموزشی انجام گرفته است. روش این پژوهش تحلیل محتواست که از نوع کاربردی و با رویکرد ترکیبی (کمی و کیفی) انجام شده است. نمونه مورد بررسی در این پژوهش گزیده¬ای از نرم¬افزارهای آموزشی درس فیزیک سال دوم دوره¬ی متوسطه می¬باشد. با بهره¬گیری از شیوه نمونه¬گیری هدفمند 11 نرم¬افزار چندرسانه¬ای انتخاب و به روش تحلیل محتوای ترکیبی بررسی شدند. ابزار گردآوری داده¬ها چک¬لیست و مشاهده می¬باشد. بر اساس یافته¬های به¬دست آمده در بخش کمی پایان¬نامه، تنها نرم¬افزار تبیان اصول و استانداردهای تولید محتوای الکترونیکی که شامل ابعاد واسط کاربری (محتوا، پیمایش، طراحی آموزشی، دسترس¬پذیری و طراحی صفحه) می¬باشد را در سطح مطلوب رعایت کرده بود. این در حالی است که چندرسانه¬ای¬های فراست، دفتر تکنولوژی آموزشی، دانش¬گستر، سینا، شادنرم¬افزار و لوح¬زرین این اصول را در حد نسبتاً مطلوب و چندرسانه¬ای¬های انیاک، لوح دانش و آفتاب آن را در سطح نامطلوب رعایت کرده بودند. هم¬چنین نتیجه¬ی بررسی ضریب اهمیت با استفاده از فرمول آنتروپی شانون نشان داد که در چندرسانه¬ای¬ها به ترتیب بیش¬ترین تأکید بر طراحی صفحه و محتوا شده؛ در حالی که تأکید کم¬تری به طراحی آموزشی، دسترس¬پذیری و پیمایش شده است. طبق اصول و استانداردهای مورد مطالعه در این پژوهش، علت اصلی ضعف چندرسانه¬ای¬های مورد مطالعه، نگاه تک بعدی بوده است. در بیش¬تر نرم¬افزارهای مورد بررسی، فقط به یک یا دو اصل بیش¬تر پرداخته شده و دیگر اصول مورد اغماض قرار گرفته¬اند. در بخش کیفی، 15 مقوله و 97 کد از ویژگی¬های زمینه¬ای، محتوایی و هم¬چنین ساختاری نرم¬افزارها کشف و شواهد آن¬ها مورد بررسی قرار گرفتند. یافته¬ها نشان می¬دهد در همه¬ی نرم¬افزارها از ساختار سه بخشی استفاده شده است. این ساختار شامل بخش مقدماتی، بخش محتوای اصلی و بخش جنبی می¬باشد. ویژگی¬های محتوایی در دو قسمت؛ قسمت اول با توجه به اصول چندرسانه¬ای¬های آموزشی و قسمت دوم با توجه به ویژگی¬های عمومی نرم¬افزارهای آموزشی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. در بخش اصول چندرسانه¬ای¬های آموزشی بیش¬ترین توجه محتوا به اصل کثرت و کم¬ترین توجه مرتبط با اصل شخصی-سازی است. در بخش عمومی نیز به سازمان¬دهی اهمیت بیش¬تری داده شده است ولی توجه بسیار کمی به مقوله سامانه اینترنتی شده است. به نظر می¬رسد در نرم¬افزارها بیش¬تر محتوای کتاب اهمیت دارد تا رعایت اصول و استانداردها. در پایان، ضمن تأکید مجدد بر ضرورت رعایت اصول چندرسانه¬ای و استانداردهای تولید محتوای الکترونیکی، خاطرنشان می¬سازد کلید موفقیت در امر آموزش بر پایه نرم¬افزارهای چندرسانه¬ای، توجه جدی به کیفیت محتوای آموزش و قابلیت استفاده از محتواهای طراحی شده مبتنی بر استاندارد است و بسیار ضروری است که در نظام آموزش به این موضوع با دید کاملاً تخصصی و علمی نگریسته شود.
ناصر مرادی پیمان یارمحمدزاده
پژوهش حاضر، به بررسی رابطه یادگیری کارآفرینانه و فرصت¬یابی حرفه¬ای به منظور ارائه راهکارهایی برای کاهش موانع کارآفرینی پرداخته است. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی می¬باشد. جامعه موردبررسی، شامل کلیه¬ی مدیران شرکت¬های فعال شهرک سلیمی استان آذربایجان¬شرقی با تعداد 360 مدیر عامل است که از این تعداد، 146 مدیر عامل، بر اساس فرمول کرجسی و مورگان، به شیوه¬ی تصادفی ساده و در دسترس، به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای اندازه¬گیری متغیرهای یادگیری کارآفرینانه، فرصت¬یابی حرفه¬ای و موانع زمینه¬ای کارآفرینی، به ترتیب پرسشنامه 15 سوالی محقق ساخته، پرسشنامه 25 سوالی فرصت¬یابی الون و پرسشنامه 22 سوالی موانع زمینه-ای مهدوی و رضایی به کار¬گرفته شد. روایی محتوایی پرسشنامه¬ها، توسط صاحب¬نظران تأیید و برای تعیین پایایی پرسشنامه¬های یادگیری کارآفرینی، فرصت¬یابی حرفه¬ای و موانع زمینه¬ای، ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 87/0، 98/0، 75/0 بدست آمد. برای روایی سازه پرسشنامه یادگیری کارآفرینانه نیز، از تحلیل عامل اکتشافی استفاده شد و سه عامل یادگیری عملی، یادگیری اجتماعی و یادگیری رسمی برای یادگیری کارآفرینانه شناسایی گردید. تجزیه وتحلیل داده¬ها، با استفاده از نرم افزار spss وamos انجام شد. برای تجزیه وتحلیل داده¬ها از روش¬های آماری توصیفی و نیز استنباطی شامل manova، همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و مدل¬یابی معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج نشان داد یادگیری کارآفرینانه و فرصت¬یابی حرفه¬ای رابطه معناداری باهم دارند. همچنین، فرصت¬یابی حرفه¬ای را می¬توان از روی مولفه های یادگیری کارآفرینانه پیش¬بینی کرد. یافته¬های دیگر پژوهش نشان داد بین دیدگاه مدیران برحسب ویژگی¬های دموگرافیک (مدرک، سابقه) در مورد مولفه های یادگیری کارآفرینانه، فرصت¬یابی حرفه¬ای و موانع زمینه¬ای کارآفرینی تفاوت وجود دارد و همچنین می¬توان فرصت¬یابی حرفه-ای را با نقش میانجی موانع کارآفرینی سازمانی از روی منابع یادگیری کارآفرینانه تبیین نمود.
زینب زراعت جو جواد مصرابادی
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین رابطه بین کارکردهای اجرایی با انواع توانش های خواندن دربین کودکان عادی و دارای اختلال یادگیری در شهر تبریز بود. نمونه این پژوهش 60 نفر از دانش آموزان مقطع ابتدایی پایه های دوم تا پنجم دارای مشکلات یادگیری سال تحصیلی 92-93 در پنج ناحیه شهر تبریز، و 60 نفر از دانش آموز عادی همتا با دانش آموزان دارای اختلال یادگیری بر اساس سن، جنسیت، و پایه تحصیلی بودند که با استفاده از روش نمونه¬گیری هدفمند برای گروه اول، نمونه گیری خوشه¬ای چند مرحله¬ای برای گروه دوم، انتخاب شد. به منظور جمع آوری اطلاعات از ابزارهای برج لندن، مرتب کردن کارتهای ویسکانسین، آزمون رنگ¬واژه¬ی استروپ وآزمون نارساخوانی نما استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده¬ها از روش¬های آماری: همبستگی پیرسون، t مستقل، تحلیل واریانس چندمتغییره، تجزیه تابع تشخیص، و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج همبستگی نشان داد بین مولفه¬های خواندن وبرنامه¬ریزی و سازماندهی، انعطاف¬پذیری شناختی و حافظه کاری رابطه معناداری وجوددارد. نتایج مربوط به آزمون تفاوت دو همبستگی نشان داد که روابط بین مولفه های توانش های خواندن و کارکردهای اجرایی در بین دو گروه کودکان دارای اختلال یادگیری و عادی تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج manova نشان داد که که به طور کلی بین کودکان عادی و دارای اختلال یادگیری از لحاظ کارکردهای اجرایی و توانش¬های خواندن تفاوت معناداری وجود دارد به طوری¬که کودکان عادی در بازداری پاسخ، برنامه ریزی و سازماندهی، حافظه کاری و توجه و انعطاف¬پذیری شناختی و مولفه¬های خواندن کلمات، درک کلمات و زنجیره کلمات دارای میانگین بالاتری بودند. نتایج مربوط به تجزیه تابع تشخیص یک تابع به دست داد که می¬توانست 37 درصد واریانس متغیرهای ملاک را تبیین کند. نتایج مربوط به ضرایب کانونیک استاندارد شده نشان داد که برنامه ریزی و سازماندهی دارای بیش ترین سهم (38/0) و حافظه کاری و توجه دارای کم ترین سهم(20/0) در پیش بینی کودکان دارای اختلال و عادی هستند. در نهایت نتایج مربوط به طبقه بندی متغیر ملاک توسط تابع تشخیص نشان داد که 75 درصد موارد به درستی طبقه بندی شده اند و در آخر نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که می توان نمرات عملکرد خواندن را از طریق نمرات حافظه کاری و توجه، و انعطاف¬پذیری شناختی به صورت خطی پیش بینی کرد که حافظه کاری و توجه دارای بیش ترین سهم در پیش بینی عملکرد خواندن و مولفه انعطاف پذیری شناختی دارای کم ترین سهم می باشد.
احسان عظیم پور جواد مصرآبادی
برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های آماری توصیفی و نیز استنباطی شامل تحلیل عاملی اکتشافی و آلفای کرونباخ، رگرسیون چندگانه گام به گام، تجزیه کلاستر (خوشه بندی) و t2هاتلینگ و t دوگروهی مستقل و manova استفاده شد. در نتایج پژوهش، هفت عامل برای پرسشنامه راهبردهای آموزشی و هشت عامل برای پرسشنامه ی راهبردهای انضباطی شناسایی گردید. 21 درصد از واریانس راهبردهای آموزشی و 12 درصد از واریانس راهبردهای انضباطی معلمان به وسیله ی انواع انگیزش شغلی خودتعیین گری معلمان، تبیین شد. همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین دوگروه انگیزشی شناسایی شده ی معلمان از لحاظ راهبردهای آموزشی و انضباطی وجود دارد. یافته های دیگر پژوهش نشان داد تفاوت معناداری بین انواع انگیزش شغلی خودتعیین گری و انواع راهبردهای آموزشی و انضباطی معلمان براساس مقاطع تحصیلی و سوابق کاری مختلف وجود دارد. همچنین از لحاظ انواع انگیزش خودتعیین گری و انواع راهبردهای آموزشی و انضباطی بین معلمان بر حسب جنسیت تفاوتی وجود نداشت.
شمس الله رحمانی رامین حبیبی
موضوع پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی فرهنگ مدرسه، ادراکات محیط خانوادگی و ویژگی های شخصیتی در رفتار قلدری دانش آموزان دوره ی اول متوسطه است. جامعه ی آماری شامل، کلیه ی دانش آموزان شهرستان کامیاران است که در سال تحصیلی 93-1392 در دوره ی اول متوسطه مشغول به تحصیل بودند؛ نمونه مورد نظر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتصاب متناسب انتخاب شدند. پژوهش حاضر به روش توصیفی و از نوع همبستگی انجام گرفته است. در این پژوهش به دنبال این هستیم که دریابیم: الف) میزان قلدری در مدارس با فرهنگ و جنسیت های مختلف چگونه است؟ ب) آیا بین ادراکات محیط خانوادگی و مولفه های آن با رفتار قلدری رابطه وجود دارد؟ ج) آیا بین ویژگی های شخصیتی و مولفه های آن با رفتار قلدری رابطه وجود دارد؟ د) آیا بین متغیرهای ادراکات محیط خانوادگی، ویژگی های شخصیتی و قلدری برحسب متغیرهای دموگرافیک از نظر دانش آموزان تفاوت وجود دارد؟ ه) متغیرهای ادراکات محیط خانوادگی و ویژگی های شخصیتی و مولفه-های آن ها تا چه میزانی رفتار قلدری دانش آموزان را تبیین می کنند؟ نتایج به دست آمده از پژوهش نشان داد که میانگین قلدری در مدارس مختلط روستایی بیشترین مقدار و در مدارس دخترانه کم ترین مقدار را دارد. همچنین بین ادراکات محیط خانوادگی و مولفه های آن با رفتار قلدری دانش آموزان همبستگی منفی و معناداری وجود دارد. به علاوه بین ویژگی های شخصیتی و دو مولفه ی آن(روان پریشی و روان رنجوری) با رفتار قلدری دانش آموزان رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج به دست آمده از مدل معادلات ساختاری نشان داد که ادراکات محیط خانوادگی و ویژگی های شخصیتی به طور معناداری رفتار قلدری دانش-آموزان را تبیین می کنند. همچنین وجود تفاوت میزان شیوع قلدری در دانش آموزان دختر با پسر و پایه ی هفتم با پایه ی نهم، از نتایج اصلی حاصل از این پژوهش بود.
شعبان بروکی میلان پیمان یارمحمدزاده
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعاملی سیاست های ادراک شده سازمانی و سرمایه روانشناختی بر پیش بینی اخلاق حرفه ای و تمایل به ترک خدمت کارکنان دانشگاه کردستان انجام شد. روش تحقیق با توجه به موضوع پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کارکنان مشغول به خدمت دانشگاه کردستان در سال تحصیلی 94-1393 بودند که از این تعداد (n=245) 180 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سیاست ادراک شده سازمانی (هنسی، 2005)، سرمایه روانشناختی (لوتانز و همکاران، 2007)، اخلاق حرفه ای (مریک و همکاران، 2013) و تمایل به ترک خدمت (کاما و همکاران، 1979)، که دارای طیف 5 درجه ای لیکرت بودند، استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون تعدیل کننده با استفاده از نرم افزار spss نسخه 16 استفاده گردید. نتایج نشان داد که سیاست ادراک شده با اخلاق حرفه ای رابطه منفی و با تمایل به ترک شغل رابطه مثبتی دارد. سرمایه روانشناختی با اخلاق حرفه ای رابطه مثبت و با تمایل به ترک شغل رابطه منفی دارد. هم چنین، سیاست ادراک شده و سرمایه روانشناختی روی اخلاق حرفه ای و تمایل به ترک شغل نقش تعدیل کننده دارند. به طوری که، رابطه منفی سیاست ادراک شده و اخلاق حرفه ای با تعدیل کنندگی سرمایه روانشناختی کاهش و رابطه مثبت سیاست ادراک شده و تمایل به ترک شغل نیز با تعدیل کنندگی سرمایه روانشناختی کاهش می یابد. واژه های کلیدی: سیاست ادراک شده سازمانی، سرمایه روانشناختی، اخلاق حرفه ای، تمایل به ترک خدمت