نام پژوهشگر: زینب بیرانوند
زینب بیرانوند بهنام سپهریان
در این پایان نامه به معرفی قوانین پایستگی ناپیوسته می پردازیم و روشهای عددی را برای تقریب جواب معادلات دیفرانسیل جزئی هذلولوی در قوانین پایستگی خطی و غیرخطی بررسی می کنیم. سپس نتوابع محدودکننده را برای افزایش مرتبه ی دقت در روشهای عددی به کار می بریم.
زینب بیرانوند مهدی حسینی
چادرنشینی شیوه ای از زندگی افرادی با اجتماعاتی خاص به نام کوچ نشین است که با جابجایی از مکانی به مکان دیگر به زندگی خود ادامه می دهند ؛ در این میان مسکن که ارتباط انسان با محیط را ممکن می سازد همواره از اهمیت خاصی نزد کوچ نشینان برخوردار بوده است. مسکن این افراد، چادر یا خیمه نامیده می شود که به عنوان سرپناهی موقتی، قابل حمل ونقل و کاملاً کاربردی با قابلیت های متنوع دیگر از قدیم الایام تاکنون مورد استفاده بوده و هست. با توجه به اینکه این عنصر به شیوه های گوناگون در نگاره های ایرانی تصویرپردازی شده یقیناً نشان دهنده اهمیت آن بوده است. این رساله بر اساس فرضیاتی از جمله : وجود تنوع طرح و رنگ در چادرهای مصور، کاربردی یا تزئینی بودن انواع چادر در نگاره ها با توجه به نوع تصویرپردازی هر یک از این نمونه ها در ارتباط با سایر عناصر تصویری و نیز سیر تحول چادرها از نظر طرح و رنگ در نگاره ها ؛ به بررسی این موضوع پرداخته است.با توجه به مطالعات و بررسی های انجام شده ، در این رساله انواع چادر از نظر طرح و رنگ، معرفی و نیز به جنبه های کاربردی یا تزئینی بودن آن ها اشاره شده است و در نهایت مشخص گردیده که تصویرگری این مساکن قابل حمل و نقل در نگاره های ایرانی ، دارای سیر تحول مشخصی در شکل ویا سایر عناصر تزئینی آن ها می باشد .
زینب بیرانوند سیدرحمت اله موسوی مقدم
چکیده انسان در دنیای معاصر نیازمند تدوین مدل و سبک معناداری از زندگی است تا با رصد کردن نقطه تعالی و کمال، بر محور آن حرکت کند و به مسیر هدایت رهنمون شود. رسیدن به چنین مدلی از زندگی که ضرورت آن از سوی بسیاری از انسان شناسان و فیلسوفان الهی و حتی غیر الهی مورد تأکید قرار گرفته، نیازمند ارائه ی الگوی شایسته ای به نام «انسان معنوی»است. پژوهش حاضر که در همین راستا انجام پذیرفته، به تبیین و تحلیل دیدگاههای دو اندیشمند و دو فیلسوف الهی، ابن سینا به عنوان یک متفکر عقل گرا، و علامه ی طباطبایی به عنوان یک حکیم صاحب نظر در حکمت متعالیه، در خصوص «انسان معنوی» و ویژگیهای آن پرداخته و با شاخص قرار دادن عقل و وحی، مدلی از انسان معنوی را جهت دستیابی به زندگی معنادار، ارائه نموده است. در این پژوهش که به روش توصیفی و تحلیلی انجام پذیرفته، طی دو فصل، مبانی نظری و ویژگیهای انسان معنوی از دیدگاه هر دو متفکر، بررسی شده و در یک فصل با تطبیق آرای آنان، وجوه اشتراک و اختلاف به دست آمده است، انسان معنوی در حکمت سینوی به وجهی همان «انسان معقول» و در اندیشه علامه ی طباطبایی، برخوردار از صبغه ی دینی و مبتنی بر گرایشات فطری است. گرچه انسان معرفی شده توسط آن دو مشترکاتی دارند، اما در اندیشه ی علامه طباطبایی به دلیل تکیه بر تعالیم دینی در کنار دریافت های عقلی، از برجستگی خاصی برخوردار است. کلید واژگان: انسان معنوی، ابن سینا، علامه ی طباطبایی، عقل و وحی.
زینب بیرانوند جواد سوسنی
آگروفارستری ترکیبی از درختان و درختچهها همراه با محصولات و/یا دام است که می تواند باعث افزایش درآمد مردم روستایی و حفاظت از منابع طبیعی گردد. آگروفارستری می تواند به عنوان روشی برای حل تولید پایین و فرسایش خاک مورد استفاده قرار گیرد. هدف از انجام این مطالعه تعیین فاکتورهای موثر بر میزان پذیرش آگروفارستری و مقایسه اقتصادی بین کشاورزی و آگروفارستری است. داده های مطالعه از طریق مصاحبه حضوری با استفاده از پرسش نامه و جمع آوری داده های مربوط به ارزش محصولات، هزینه های کار و مواد به دست آمدند. برای انجام مطالعه داده های مربوط به 30 کشاورز که دارای مزارع کشاورزی شاهد و آگروفارستری بودند جمع آوری گردید. این مطالعه در سال 1391 انجام گرفت. نتایج بیانگر این است که بین سطح پذیرش آگروفارستری با کل سطح اراضی و بالاترین سطح آموزشی خانواده به ترتیب یک رابطه منفی و مثبت معنی دار وجود دارد. همین طور نتایج مطالعه نشان می دهد که میزان هزینه و سود خالص آگروفارستری بالاتر از کشاورزی شاهد است، اما بین بازدهی سرمایه کشاورزی و آگروفارستری تفاوت معنی داری وجود ندارد. این نتایج را می توان به سنتی بودن سامانه های آگروفارستری موجود در منطقه ارتباط داد. بنابراین لازم است که این سامانه ها مورد بازنگری و اصلاح قرار گیرند.
زینب بیرانوند صدیقه شمس
مدل های مفصل شرطی ابزار انعطاف پذیری برای مدل بندی ساختار های وابسته پیچیده هستند. در این پایان نامه، استنباط بیزی برای مدل مفصل شرطی متناظر با مدل رگرسیون با برآمد دومتغیره پیوسته و آمیخته، ارائه می شود. وابستگی بین پارامتر مفصل و متغیرهای کمکی با استفاده از اسپلاین های مکعبی، مدل بندی شده و استنباط بیزی، با استفاده از نمونه گیری مونت کارلوی زنجیر مارکوفی سازوار انجام می شود. این استنباط در مورد داده-های هزینه و درآمد خانوارهای ایرانی، با برآمدهای هزینه و وضعیت مسکن و متغیر کمکی درآمد مورد بررسی قرار می گیرد. با استفاده از معیار اطلاع انحراف تقریب مناسبی برای تابع مفصل و تابع کالبیدن به دست می آید.
زینب بیرانوند علی حقی زاده
حوضه آبخیز یک سیستم باز و پیچیده به شمار می رود و بسیاری از تحلیل ها و پیش بینی رفتار آتی آن مستلزم مدل سازی با روش های متفاوت آماری- ریاضی است. محدودیت منابع آب و توزیع نامتجانس آن در مناطق مختلف ایران سبب شده است که در مقایسه با بسیاری از کشورها، نسبت به پدیده تغییر اقلیم آسیپ پذیرتر باشد. در سال های اخیر با تدوین سناریوهای انتشار گازهای گلخانه ای توسط هیأت بین الدول تغییر اقلیم، مدل های گردش عمومی با فرضیات مختلف انتشار اجرا شده اند تا وضعیت اقلیمی دهه های آتی را پیش بینی کنند. داده های روزانه شبیه سازی شده برای آینده را می توان به عنوان ورودی مدل های هیدرولوژیکی لحاظ کرده و نتایج آن را در برنامه های بلندمدت توسعه منابع آب منظور نمود. این تحقیق شامل دو فاز اقلیمی و هیدرولوژی است. در فاز اقلیمی، داده های روزانه دمای حداقل، حداکثر، بارش و ساعات آفتابی ایستگاه سینوپتیک خرمّ آباد در دوره 2013-1983 با استفاده از مدل آماری lars-wg5.5شبیه سازی شد وپس از اطمینان از کارآیی این مدل در شبیه سازی پارامترهای هواشناسی مذکور در حوضه آبخیز رودخانه خرمّ آباد، جهت بررسی تاثیر پدیده تغییر اقلیم بر رواناب منطقه مورد مطالعه، داده های سناریوی a1b مدل hadcm3 در دوره 2040-2010 با مدل آماری lars-wg5.5 کوچک مقیاس گردید. در فاز هیدرولوژیکی، رواناب با استفاده از مدل هیدرولوژیکیswat شبیه سازی و پس از واسنجی (از1 ژانویه 2006 تا 30 آوریل 2009 با مقدار ضریب نش- ساتکلیف 83/0) و اعتبارسنجی این مدل (از 1 می 2009 تا 31 ژانویه 2010 با مقدار ضریب نش- ساتکلیف 87/0 (داده های دما و بارش خروجی مدل lars-wg5.5 به مدل swat وارد شده و تغییرات رواناب تغییر اقلیم در دوره های آتی نسبت به دوره پایه محاسبه گردید.
زینب بیرانوند محسن رحمتی
با سقوط حکومت شیعه مذهب آل بویه، نفوذ و آزادی شیعیان امامیه در ایران، برای مدت مدیدی از دست رفت. سلجوقیان به عنوان حامیان سنی خلافت عباسی با تشیع درگیر بودند؛ که این امر شیعیان را به تقیّه واداشت. قدرت روز افزون سلاجقه، اقتدار سیاسی را در قلمرو اسلامی قبضه نمود. در اواخر سده ی ششم هجری، الناصر لدین الله برای تجدید اقتدار خلافت عباسی، درگیر منازعات سیاسی با نهاد سلطنت گردید که با سقوط سلاطین سلجوقی توسط خوارزمشاهیان، این آشفتگی سیاسی به قوّت خویش باقی ماند. با حمله ی مغول و به تبع تأسیس حکومت ایلخانی که با تساهل و تسامح مذهبی ایشان همراه بود، زمینه ی ترویج و گسترش دو چندان تشیع امامیه در این دوره، فراهم گردید. از آن جایی که هر رویدادی در بستر برخی عوامل شکل می گیرد، لذا این پژوهش درصدد است با بهره گیری از روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی عوامل موثر در گسترش تشیع امامیه در این دوره بپردازد. دستاوردی که از این تحقیق حاصل می گردد این است که خلیفه ی عباسی برای پشتوانه ی حکومتی خویش، با حمایت از جنبش اجتماعی فتوّت که دارای وجوه مشترک با تشیع بود؛ زمینه برای حضور شیعیان امامیه در کادر حکومتی خلافت عباسی را فراهم ساخت. این فضای تقریباً مساعد، مبنایی برای گسترش تشیع از جانب عالمان شیعی به عنوان مروّجان این مذهب گردید. عالمان شیعه که در عصرآل بویه به تدوین کتب عقیدتی خویش پرداخته بودند، در دورانی که آشفتگی سیاسی جامعه را تحت تأثیر خویش قرار داده بود؛ به انتشار میراث فرهنگی خویش روی آوردند. در نتیجه با استقرار مغولان و تأسیس حکومت ایلخانی، این عالمان شیعه با صدور فتاوای سیاسی موثر و منطبق با جامعه و همراهی با هیأت حاکمه، از جایگاه ارزشمندی در نزد ایشان، برخوردارگردیدند؛ که در این میان نقش خواجه نصیرالدین طوسی در نوع خود بی نظیر بود. وی به دلیل رویکرد متساهل خویش با اهل سنت به ویژه در کادر حکومتی و نفوذ در شخص سلطان، در جهت گسترش تشیع گام برداشت.
زینب بیرانوند گیتی موسی پور نگاری
در سال های اخیر بر پیشرفت حرفه ای مدرسان به عنوان عوامل تاثیر گذار در موفقیت سیستم های آموزشی تاکید فراوانی شده است. مفاهیم توانمند سازی معلم و تدریس تعمقی امکان پیشرفت حرفه ای را برای مدرسان فراهم کرده است. ازطرف دیگر، تعمق به عنوان بعدی ضروری برای توانایی تفکر انتقادی تلقی شده است. با در نظر گرفتن اهمیت ذکر شده ی این متغیرهای مرتبط با معلمان، هدف پژوهش حاضر کشف رابطه ی بین آن هاست. در این پژوهش ابتدا به کشف رابطه ی بین توانمندسازی و تدریس تعمقی مدرسان زبان انگلیسی ایران پرداخته شد. دوم، رابطه ی بین توانایی تفکر انتقادی و تدریس تعمقی مدرسان مورد تفحص قرار گرفت. سوم، اختلاف تدریس تعمقی دو گروه دارای تفکر انتقادی بالا و پایین با در نظر گرفتن جنسیت مورد آزمایش قرار گرفت. و بالاخره، به تفحص مولفه های پیش بینی کننده ی تدریس تعمقی پرداخته شد. 101مدرس (33 مرد و 68 زن) آموزشگاه های زبان انگلیسی شهرهای زاهدان و خرم آباد با بازه ی سنی 22 تا 48 سال در این پژوهش شرکت کردند. همه ی آن ها دارای مدرک لیسانس در گرایش های زبان شناسی، مترجمی، ادبیات و آموزش زبان انگلیسی بودند. پرسشنامه های ارزیابی توانایی تفکر انتقادی واتسن-گلیسر ، نسخه ی اصلاح شده ی سنجش توانمندسازی جامعه ی آماری مدرسه و فهرست تعمقی آموزش زبان انگلیسی در بین مدرسان توزیع شد. نتایج تحلیل آماری ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین تدریس تعمقی و توانمند سازی مدرس و نیز بین تدریس تعمقی و توانایی تفکرانتقادی رابطه ی معنادار و مثبت وجود داشت. نتیجه ی آزمون واریانس دوطرفه نشان داد که تفاوت معنادار بین تدریس تعمقی دو گروه دارای توانایی تفکر انتقادی بالا و پایین با در نظر گرفتن جنسیت وجود ندارد. و بالاخره رگرسیون چند متغیره مشخص کرد که از بین شش مولفه ی توانمندسازی معلم، خودکارآمدی وقدرت تصمیم گیری بهترین پیش بینی کننده ی تدریس تعمقی بودند.