نام پژوهشگر: سید مهدی مرتضوی

نسبت عقل و عاقل در منابع وحیانی و حکمت صدرایی
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1392
  سعید باقری   سید مهدی امامی جمعه

از جمله مباحث مهمی که در طول سالیان سال بین عرفا و فلاسفه مسلمان و حتی قبل از اسلام، موردتوجه و نظر بوده، بحث در مورد نسبت عقل و عاقل یا عاقل و معقول است. در بین فلاسفه مسلمان، اقوال متفاوتی در مورد چیستی این نسبت بیان شده؛ اما دو قول و دو نظر که از همه مهمتر بوده و بقیه اقوال را تحت الشعاع قرار داده، نظرات دو فیلسوف بزرگ؛ یعنی صدرالمتألهین و بوعلی سینا است. که اولی، قائل به اتحاد عقل و عاقل است و دومی منکر اتحاد,که در این تحقیق از مدعای إبن سینا به إنفصال یاد می شود. در کنار این دو فیلسوف، برخی دیگر که عمدتاًمنتقد فلسفه هستندو به أهل تفکیک مشهورند، معتقدند آنچه ازمنابع وحیانی در مورد نسبت عقل و عاقل به دست می آید، مخالف نظر فلاسفه است و برای مدعای خود به آیات و روایات بسیاری استناد می کنند. أهل تفکیک می گویند: نسبت بین عقل و عاقل، إنفصال و جدایی است؛ البته نه آن إنفصالی که إبن سینا قائل است. لذا سوال اصلی و مسأله این است که از دیدگاه آیات و روایات، این نسبت چیست؟ و چگونه است؟ آیا مدعای صدرالمتألهین موافق و مطابق قرآن و روایات است؟ یا نظر إبن سینا؟ و یا مدعای أهل تفکیک؟ و یا اینکه منابع وحیانی چیزی غیر از این سه نظر می گوید؟ بعد از تبیین و توضیح هرکدام از این سه نظر و ذکر أدله و مویدات ایشان, خورشید حقیقت از پس ابرهای ابهام رخ می نماید و یا حداقل با توجه به دلایل و مویدات هرکدام، می توان گفت کدام از این سه نظر به صواب نزدیکتر است. پس از بررسی هرکدام از این آراء و أدله روشن می شودکه دلایل و مویدات صدرالمتألهین برای مدعای خود کامل و وافی است و اشکالات و نقدهای إبن سینا و أهل تفکیک نمی تواند خدشه ای بر این بنیان محکم و استوار وارد نماید؛ بویژه اشکالات و نقدهای أهل تفکیک که عمدتاً مبتنی است بر وجدان و یافتن های شخصی. لذا اتحاد ملاصدرا نه تنها با کتاب شرع و منابع وحیانی تعارض و مخالفت ندارد؛ بلکه با کتاب نفس هم مطابق است. به عبارت دیگر به یقین می توان گفت: اتحاد صدرالمتألهین، حداقل نسبت به این دو نظر مذکور به صواب نزدیکتر است.

آراء کلامی کلینی در راهنا شناسی
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1392
  حسین رضایی   علی نقی خدایاری

چکیده پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه های کلامی مرحوم کلینی در رابطه با راهنما شناسی می پردازد. وی که از محدثان بزرگ عالم تشیع به شمار می آید، با رویکردی نقلی ، مسأله نبوت و امامت را تبیین می کند و با توجه به مقارن بودن دوران حیات این عالم بزرگوار شیعه با زمان غیبت صغری و نزدیکی به دوران حضور ائمه ? و دسترسی به منابع اولیّه روایی شیعه بیانات و آراء کلامی ایشان از اهمیّت بسزایی برخوردار می باشد. مسأله راهنما شناسی مشتمل بر دو بحث اساسی نبوت و امامت از عالی ترین آموزه اعتقادی مکتب تشیع است که در طول تاریخ با آراء و تبیین های مختلفی همراه بوده و همین اختلاف ها موجب تشکیل فرقه ها و مکتب های کلامی مختلفی گردیده است در حدی که بعضاً از نگاه فرقه ای موجب خارج دانستن مخالفین از اسلام و یا منجر به تکفیر و قتل عدّه ای از انسانها شده است . مباحث اصلی راهنما شناسی در آراء کلینی را در چهار محور می توان دنبال نمود: اول در رابطه با نبوت عامه که درصدد تبیین مباحث مشترک در مورد نبوت پیامبران می باشد و دوم در رابطه با نبوت و رسالت پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد مصطفی ? به عنوان آخرین ذخیره و پیامبر الهی که ختم کننده رسالت پیامبران و تکمیل کننده دین و صاحب شریعت همگانی و جاودان اسلام می باشد. و از آن جهت که مرحوم کلینی در تنها اثر گرانسنگ به جای مانده از وی یعنی کتاب شریف کافی درصدد تبیین آراء کلامی شیعه بوده و شیعیان در امر نبوت کمتر دچار اختلاف می باشند لذا ایشان به این امر کمتر روی آورده و بیشتر به مباحث امامت پرداخته است.سوم در رابطه با امامت عامه که به بحث از مسائل مشترک در مورد امامت و اوصاف و شرایط و کارکردهای آن می باشد و چهارم در رابطه با بحث امامت خاصه که امامت ائمه معصومین اثنی عشر ? اشاره داشته و در صدد تبیین حقانیّت این بزرگواران می باشد. کلید واژه ها: کلینی، کافی ، نبوت عامه، نبوت خاصه، امامت عامه، امامت خاصه