نام پژوهشگر: هرمز سهرابی

مدلسازی جنگل زدایی با روش های چند متغیره آماری و شبکه عصبی مصنوعی در جنگل های فلارد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد 1390
  مریم حسن زاده پشتمساری   هرمز سهرابی

هدف از این تحقیق، بررسی و مدلسازی ارتباط جنگل زدایی و متغیرهای انسانی – فیزیوگرافی ر جنگل های فلارد است. جنگل زدایی براساس کاهش درصد تاج پوشش جنگل با استفاده از تفسیر چشمی عکس های هوایی سال های 1334، 1346، 1376 و تصویر ماهواره ای سال 1387 انجام شد. رابطه ساده میزان جنگل زدایی و متغیرهای مستقل (عوامل توپوگرافی، نزدیکترین فاصله به جاده، نزدیکترین فاصله به مناطق مسکونی ، تراکم جاده، جمعیت) با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون انجام گردید. مدلسازی آماری با استفاده از رگرسیون چند متغیره صورت گرفت. در مرحله ایجاد مدل پارامترهای مختلف نظیر ضریب همبستگی، انحراف معیار مدل، معنی داری مدل و ضرایب آن، اریبی نسبی و جذر میانگین مربعات خطای نسبی مورد نظر قرار گرفت در مدلسازی با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی ساختار بهینه شبکه با استفاده از معیارهای ضریب تبیین و جذر میانگین مربعات خطا تعیین شد. نتایج تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد متغیرهای نزدیکترین فاصله به جاده، نزدیکترین فاصله به روستا، ارتفاع از سطح دریا و جمعیت به ترتیب بیشترین رابطه را با تخریب جنگل دارند. بهترین مدل های آماری به دست آمده =1.293-0.281(root sdr)-0.010(root ndv) log34-46), (root sdr)- 1.889-0.455(root sdr)= log46-76 و 0.009(root ndv)- log76-87=1.28-0.259(root sdr)بودند. همچنین در مدلسازی شبکه عصبی مصنوعی متغیرهای نزدیکترین فاصله به روستا، نزدیکترین فاصله به جاده، ارتفاع از سطح دریا و جمعیت بیشترین نقش را ایفا نمودند. با توجه به خطای برآورد مدلسازی، شبکه عصبی مصنوعی نسبت به رگرسیون چند متغیره روش بهتری برای مدل سازی چنین متغیر هایی است.

ارزیابی روش های برآورد زیتوده درختان سوزنی برگ و پهن برگ در جنگل کاری فولاد مبارکه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد 1390
  سیاوش بختیاروند بختیاری   هرمز سهرابی

چکیده امروزه موضوعات تغییر اقلیم و گرمایش زمین از دغدغه های مهم زیست محیطی بشر شده است. علت عمده این موضوعات افزایش غلظت گاز های گلخانه ای و از جمله گاز co2 عنوان شده است. درختان طی فرآیند فتوسنتز، co2اتمسفر را جذب کرده و باعث کاهش غلظت آن می گردند. این خاصیت درختان سبب شده است که جنگل ها از این نظر مورد توجه قرار گیرند و بشر مبادرت به افزایش سطح جنگل ها از طریق جنگل کاری نماید. جنگل کاری با این هدف مستلزم شناخت پتانسیل گونه های مختلف در میزان ترسیب کربن می باشد. تحقیق حاضر با این هدف و با هدف ارزیابی روش های مختلف برآورد میزان زیتوده، اندوخته کربن و جذب co2اتمسفر، برای چهار گونه درختی پهن برگ و سوزنی برگ شامل توت (morus alba)، اقاقیا (robinia pesudoacacia)، کاج تهران (pinus eldarica) و سرو نقره ای (cupressus arizonica) انجام شده است. به این منظور از میان توده های خالص و همسال این چهار گونه درختی، 3 قطعه نمونه ( plot) به ابعاد 20 در 21 متر درقالب طرح کاملاً تصادفی انتخاب و متغیر های سرپای درختان شامل قطر برابر سینه (dbh)، ارتفاع، قطر تاج و قطر در ارتفاع 3/0 متری (با توجه به نوع گونه) در قطعات نمونه اندازه گیری شد. سپس طبقه بندی براساس طبقات قطری و ارتفاعی انجام شده و بر این اساس از هر گونه در هر قطعه نمونه 5 اصله و در مجموع 15 اصله درخت برای قطع انتخاب و نشانه گذاری گردید. از هر گونه 5 اصله درخت برای ریشه کنی کامل و مطالعه زیتوده و ذخیره کربن اندام های زمینی انتخاب شد. پس از قطع، درختان به اجزای مختلف شامل تنه، شاخه های اصلی، سرشاخه، برگ و در سوزنی برگان مخروط تفکیک شده و وزن تر هریک بطور جداگانه در محل قطع اندازه گیری شد. ریشه های با قطر بیشتر از 2 میلیمتر از سایر ریشه ها جدا شده و وزن آن ها نیز محاسبه گردید. وزن خشک با نمونه گیری و خشک کردن نمونه ها در آون به مدت 24 تا 48 ساعت (با توجه به نوع اندام ) انجام شد. درصد کربن نمونه ها با استفاده از روش احتراق کامل تعیین گردید. تعیین اندوخته کربن در زیراشکوب با استقرار 2 زیرقطعه نمونه (sub plot) به ابعاد 4 در 2/4 متر و جمع آوری کل پوشش علفی و لایه لاشبرگی، توزین و نمونه گیری و اندازه گیری درصد کربن آلی آن ها ، انجام شد. برای تعیین کربن آلی خاک 39 پروفیل برای چهارگونه و شاهد (منطقه بدون درختکاری) حفر شده و از 3 عمق 15-0 ، 30-15 و 60-30 سانتی متری نمونه برداری انجام شد. کربن آلی نمونه های خاک در آزمایشگاه به روش والکی-بلاک اندازه گیری شد. درحین انجام مراحل فوق روش نمونه برداری شاخسار تصادفی یا randomized branch sampling (rbs) برای برآورد زیتوده در گونه های پهن برگ و روش زیرنمونه برداری یا sub sampling برای گونه های سوزنی برگ به صورت جداگانه ارزیابی گردید. معادلات آلومتر یک برای برآورد زیتوده و اندوخته کربن در اندام های مختلف درختان بین متغیرهای مستقل مختلف شامل قطر برابر سینه، ارتفاع، قطر تاج و قطر در ارتفاع 3/0 متری و متغیر وابسته میزان اندوخته کربن استقرار یافت. نسبت های عامل بسط زیتوده یا biomass expansion factor (bef) و نسبت زیتوده ریشه به اندام های هوایی یا root-shoot ratio (r) نیز برای چهار گونه بدست آمد. نتایج نشان داد هرچند در بخش خاک گونه های پهن برگ کربن بیشتری را ترسیب نموده اند، اما در مجموع گونه های سوزنی برگ در میزان ترسیب کربن بر گونه های پهن برگ برتری دارند. از 96 مدل ایجادشده برای برآورد زیتوده اندام های مختلف چهار گونه تنها 8 مدل معنی دار نبوده و سایر مدل ها معنی دار بودند. در گونه های سوزنی برگ قطر برابر سینه و در گونه توت و اقاقیا به ترتیب قطر در ارتفاع 3/0 و ارتفاع درخت، مدل هایی با پارامتر های بهتر تولید نمودند. روش های شاخسار تصادفی، زیرنمونه برداری و نسبت های عامل بسط زیتوده روش های ناریبی برای برآورد زیتوده در درختان مورد مطالعه تشخیص داده شدند. نسبت r برای گونه های توت، اقاقیا، کاج تهران و سرو نقره ای به ترتیب 29/0 ، 28/0 ، 22/0 و 14/0 به دست آمد.

ارزیابی روش های مختلف نمونه برداری در برآورد پارامترهای کمی در ذخیره گاه جنگلی چهارطاق
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده منابع طبیعی 1391
  یوسف عسکری   محمود زبیری

موقعیت کل درختان و درختچه های یک قطعه جنگل به مساحت 53 هکتار واقع در شهرستان اردل ثبت گردید. با داشتن مقدار واقعی تعداد درختان در هکتار و درصد تاج پوشش و همچنین میزان برآوردی آن ها، اریبی در هر تکرار به دست آمد. اختلاف مقدار اریبی با مقدار واقعی (برای آزمون اریبی) با آزمون t تک نمونه ای بررسی گردید. در روش خط نمونه قطر تاج و مکان کلیه درختان و درختچه ها ثبت گردید. سپس خط نمونه های با طول 50، 100، 150، 200، 250، 300، 350 و 400 متر به تعداد 100 بار، هر بار 100 نمونه برداشت شد. وجود اختلاف بین مقادیر برآورد شده با طول های مختلف با تحلیل واریانس بررسی شد. نتایج بدست آمده از ارزیابی برآورد تعداد در هکتار در روش های فاصله ای نشان می-دهد که، اختلاف میانگین ها فقط در روش نزدیکترین همسایه با برآورد کننده cotam and curtis1 (1956) معنی دار نمی باشد و در سایر روش ها اختلاف معنی دار است. در محاسبه درصد تاج پوشش نیز، اختلاف میانگین ها فقط در دو روش دومین نزدیکترین همسایه و روش ترکیبی معنی دار نیست و در سایر روش ها معنی دار می باشد. اگر هدف، استفاده از روش های فاصله ای باشد. ایده آل آن است که برای برآورد تعداد در هکتار از روش cotam and curtis1 (1956) و برای برآورد درصد تاج پوشش از روش های نمونه برداری ترکیبی و دومین نزدیکترین همسایه استفاده شود. در مورد روش خط نمونه نیز، نتایج نشان داد که میانگین به دست آمده با خط نمونه در هر طولی از نظر آماری یکسان است. اما کاهش انحراف معیار پس از طول 200 متر چشم گیر نبود. تحلیل اریبی حاصل از مقایسه برآورد خط نمونه با پارامترهای حاصل از نمونه برداری صد در صد نشان داد که روش خط نمونه اریب و بیش برآورد است (اریب نسبی بین 6 تا 9 درصد برای تاج پوشش و 4 تا 6 درصد برای تراکم پایه ها بود). اگرچه نتایج این تحقیق بیش برآوردی را تایید نمود، اما مقدار کم و قابل اغماض بیش برآوردی در مقابل سرعت و کارایی این روش در اجرا، قابل چشم پوشی است.

تجمع فلزات سنگین در اندام های مختلف چهار گونه درختی( اقاقیا، توت، کاج تهران و سرو نقره ای) کشت شده در مجتمع فولاد مبارکه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده منابع طبیعی 1391
  کبری بادفر   هرمز سهرابی

این تحقیق با هدف اندازه گیری و مقایسه سطح انباشت چهار فلز سنگین اصلی پراکنده شده توسط صنایع فولاد مبارکه اصفهان (آهن، مس، روی و کادمیوم) در اندام های مختلف چهار گونه ی مختلف درختی سرونقره ای (cupressusarizonica)؛ توت (morus alba)، اقاقیا (robinia pseudacacia) و کاج تهران (pinus eldarica) کاشته شده اطراف این تاسیسات انجام شد. . پنج درخت که معرف درختان جنگل کاری کرت بودند، قطع و اندام های مختلف هر درخت جدا شدند. از میان این اندام-ها، برگ ها، شاخه های اصلی، تنه و ریشه ها توزین شدند. درصد رطوبت نمونه هایی از آن ها در آزمایشگاه تعیین شد و در نهایت وزن خشک هر اندام به تفکیک گونه به دست آمد. پس از انجام مراحل استخراج مواد از هر یک از اندام ها، غلظت چهار فلز سنگین به تفکیک گونه توسط روش جذب اتمی تعیین شد. تحلیل واریانس و مقایسه ی میانگین نشان دادند که مقدار تجمع چهار عنصر فلز سنگین در تمام اندام های چهار گونه ی درختی بیش تر از غلظت های طبیعی گزارش شده در گیاهان بود و هر چهار گونه درختی کمابیش فلزات سنگین مورد این تحقیق را بدون تبعیض جذب و در اندام های مختلف انباشت نموده اند.بیشترین غلظت فلزات سنگین در تمام گونه ها به اندام برگ اختصاص داشت و به جز تجمع پایین دو فلز مس و آهن در ریشه ی گونه ی کاج تهران، پس از برگ بیشترین غلظت هر چهار عنصر در اندام ریشه این درختان رد یابی شد. نسبت به دو گونه ی پهن برگ، کاج تهران و سرونقره ای نه تنها بیشترین تراکم فلز سمی کادمیوم را در تمام اندام های خود نشان دادند، بلکه با توجه به رشد برترشان می توانند به عنوان پالاینده های برتر این فلز از خاک آلوده در نظر گرفته شوند. بالاترین غلظت های مس در اندام دو گونه ی درختی کاج تهران و توت(90/65، 27/66 میلی گرم بر کیلوگرم وزن خشک)، یافت شدند. بدون در نظر گیری اندام برگ، که در آن سرونقره ای نیز کارآمد بود، بالاترین غلظت های مس اختصاص به اندام های درختان کاج تهران و توت داشت. از میان چهار عنصر مورد آزمایش کم ترین تفاوت بین گونه ای در مورد عنصر روی دیده شد؛ به طوری که هر چند برای هر اندام یک یا چند دو گونه برتر از دیگر گونه ها بودند، ولی میانگین های به دست آمده موید نزدیکی غلظت تجمع این فلز در درختان مختلف بود. نتیجه قابل توجه در غلظت بالای آهن در برگ های درخت توت بود که به حدود 4200 میلی گرم در کیلوگرم ماده خشک می رسید، مقداری که تقریباً دو برابر مقادیر متناظر در سه درخت دیگر بود. در خاتمه، نتیجه ای که از این پایان نامه به دست می آید این است که در شرایط خشک و نیمه خشک و همین طور آلوده موضوع این پایان نامه، اگر بنا باشد که از درختان بیش انبانشت کننده ای همچون صنوبرها و بید استفاده نشود. تفاوت ها به طور قابل توجهی تحت تاثیر رشد بالای اندام های روی زمینی دو گونه ی کاج تهران و سرونقره ای قرار می گیرند و در نهایت در شرایط تیمار های اعمال شده در جنگل کاری فولاد مبارکه، این دو گونه به عنوان برترین عناصر گیاه پالا معرفی می شوند

ارزیابی روش های برآورد زی توده و ترسیب کربن گونه بلوط ایرانی (quercus brantii lindl.) در جنگل های استان چهارمحال و بختیاری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1392
  یعقوب ایران منش   خسرو ثاقب طالبی

بوم سازگان های جنگلی به عنوان بخش بزرگی از بوم ساگان زمینی، نقش مهمی در چرخه کربن و کاهش غلظت دی اکسیدکربن اتمسفر ایفا می کنند. بنابراین آگاهی از نقش گونه های جنگلی در چرخه کربن و اندازه گیری مقدار زی توده و اندوخته کربن آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. روش های معمول برآورد زی توده، بیشتر براساس روش قطع و توزین بوده که روش هایی وقت گیر، پرهزینه و مخرب محسوب می شوند. این تحقیق با هدف ارزیابی روش های برآورد زی توده و موجودی کربن گونه بلوط ایرانی در جنگل های استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. در این مطالعه چهار روش قطع کامل، نمونه برداری شاخسار تصادفی، عامل بسط زی توده و معادلات آلومتریک مورد بررسی قرار گرفتند. به این منظور در منطقه مورد بررسی، در 30 قطعه نمونه یک هکتاری طراحی شده، پس از آماربرداری از درختان موجود ، تعداد 30 پایه بلوط (16 تک پایه و 14 جست گروه) به طور تصادفی انتخاب شدند. اطلاعات کمی و کیفی درختان انتخاب شده و آماربرداری شاخسار تصادفی در درختان انتخاب شده، برداشت شد. درختان انتخاب شده، قطع و به 6 قسمت (میوه، برگ، سرشاخه، شاخه فرعی، شاخه اصلی و تنه) تقسیم شدند. وزن تر هر قسمت در عرصه اندازه گیری و سپس نمونه هایی از هر قسمت برای اندازه گیری وزن خشک و مقدار کربن، تهیه و به آزمایشگاه ارسال شد. همچنین سناریوهای مختلف اندازه گیری اندوخته کربن مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج این تحقیق ضمن تعیین متوسط زی توده و اندوخته کربن بلوط ایرانی در دو فرم تک پایه و جست گروه (در طبقه های قطری مختلف و به تفکیک اندام)، وضعیت کربن موجود در خاک و لاش ریزه رویشگاه را نیز مشخص کرد. همچنین در بررسی معادلات آلومتریک، معادلات توانی تک متغیره با متغیر مستقل قطر متوسط تاج، معادلاتی با شاخص های مدل سازی بهتری تولید کرد. این تحقیق کارایی روش نمونه برداری شاخسار تصادفی را در برآورد زی توده روی زمینی گونه بلوط ایرانی به ویژه در مورد جست گروه ها را تأئید کرد. هچنین در روش عامل بسط زی توده، استفاده از متغیرهای ترکیبی در برآورد زی توده، از اریبی و درصد اشتباهات کمتری، به ویژه در مورد بخش های چوبی درخت برخوردار است. در اندازه گیری کربن، تهیه یک نمونه از قسمت های چوبی و خشک کردن نمونه ها به مدت 48 ساعت در دمای ?c90 توصیه می شود. این تحقیق ضمن بررسی دقت و کارایی روش های برآورد زی توده و کربن، مدل های مناسب برآورد در فرم های رویشی گونه بلوط ایرانی را ارائه می دهد.

مقایسه روشهای نمونه برداری برای براورد حجم پسماند چوبی درشت در یک جنگل هیرکانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1392
  سمیه ایزدی   هرمز سهرابی

پسماند چوبی درشت ) coarse woody debris ( یکی از اجزای مهم اکوسیستم جنگل است که نقش مهمی در فرآیندهای این اکوسیستم ایفا میکند. طی دهه اخیر توجه فراوانی به این جزء مهم بومسازگان توسط بوم- شناسان و جنگلشناسان شده است و روشهایی برای نمونهبرداری این جزء مهم اکوسیستم معرفی شده که همگی قطعات cwd را با احتمال نابرابر به عنوان نمونه انتخاب می نمایند. pds ( perpendicular distance sampling ،) dls ( distance limited sampling ،) prs ( point relascope sampling ،) fas ( fixed area sampling ،) dlpds ( distance- limited perpendicular distance sampling ( از جمله این روشها هستند. اگرچه تمامی این روشها نااریب هستند، اما دقت این روشها ممکن است در شرایط مختلف و برای کمیتهای مختلف متفاوت باشد. در این تحقیق سعی شده است دقت تمامی این روشها برای برآورد حجم در دو منطقه )بهرهبرداری شده و بهرهبرداری نشده( با شرایط توپوگرافی متفاوت )کم شیب و پر شیب( مقایسه 022× 22 متر( و پر شیب ) 22 × شود. در بخشی از جنگل بهرهبرداری نشده دو قطعه در عرصه کم شیب ) 022 022 متر( به × 22 متر( و پر شیب ) 22 × متر( و در جنگل بهرهبرداری شده دو قطعه در عرصه کم شیب ) 022 طور صد در صد آمار برداری شد. سپس دقت و صحت این روشها در هر یک از مناطق با برنامهنویسی و شبیه- سازی قطعات cwd آمار برداری شده در محیط r و بسته sampsurf بررسی شد. نتایج این تحقیق نشان داد در مناطق مورد مطالعه تمامی روشها نااریب و دقت روشها متفاوت بود اما، الگوی کلی اختلاف دقت در تمامی مناطق یکسان بود. در تمام مناطق مورد مطالعه نمونهبرداری فاصلهای گونیا ) pds ( برای برآورد حجم دقیق- ترین برآورد را ارایه داد. بنابراین با توجه به نتایج این تحقیق نمونهبرداری فاصلهای گونیا ) pds ( بهترین روش از نظر دقت و صحت برای براورد حجم cwd برای یک جنگل هیرکانی معرفی شد.

مقایسه روش های نمونه برداری و تحلیل های آماری در تعیین الگوی پراکنش مکانی گیاهان چوبی ذخیره گاه جنگلی چهارطاق
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده منابع طبیعی 1392
  زهرا منتظری   هرمز سهرابی

در تحقیق حاضر، روش های نمونهبرداری شمارش در قطعه نمونه با برآورد شاخص های کوادراتی نسبت واریانس به میانگین، موریسیتا و لوید، روش های فاصله ای با برآورد شاخص های ابرهارت، جانسون و زایمر، هینز، پیلو، هاپکینز و شاخص c، روش داده های نقشهکشی شده و تحلیل الگوهای مکانی با استفاده از تابع k رایپلی و حلقه o در تعیین الگو پراکنش مکانی درختان و درختچه ها در جنگل طبیعی و شبیه سازی شده مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق در یک محدوده 53 هکتاری از ذخیرهگاه جنگلی چهارطاق واقع در استان چهارمحال و بختیاری با برداشت و ثبت موقعیت و گونه درختان و درختچه های جنگلی با قطر تاج بیش از 25 سانتی متر آغاز شد. موقعیت مکانی تمامی پایه ها با اندازه گیری فاصله و آزیموت، ثبت شد. سپس با استفاده از یک شبکه آماربرداری منظم با نقطه شروع تصادفی و با ابعاد 70×70 متر، 102 نمونه با روش های مختلف برداشت شد. سه جنگل با الگوی پراکنشهای تصادفی، کپه ای و بسیار کپه ای با استفاده از نرم افزار stg 4.1 شبیه سازی شد. در این جنگل ها نیز یک شبکه آماربرداری مشابه آنچه در جنگل های استفاده شده بود یعنی دارای طرح منظم با شروع نقطه تصادفی و با ابعاد 70×70 متر طراحی شد و به این وسیله 104 نمونه از این جنگل ها برداشت شد. در مرحله بعد الگوی پراکنش درختان با استفاده از تابع k رایپلی و روش حلقه o، شاخص های کوادراتی نسبت واریانس به میانگین، موریسیتا، لوید و شاخص های فاصلهای جانسون و زایمر، پیلو، هاپکینز، ابرهارت، هینز و شاخص c محاسبه شدند. تحلیل ها نشان داد که نتایج تعیین الگوی پراکنش در جنگل های شبیه سازی شده بر اساس این دو روش یکسان است. اما در جنگل طبیعی روند و مقیاس رخ دادن الگو ها در این دو روش متفاوت است. نمونه برداری با روش قطعه نمونه و استفاده از شاخص های کوادراتی نیز به درستی الگوی پراکنش را تعیین نمود. در حالی که شاخص های فاصله ای الگو های متفاوتی را برای جنگل طبیعی و سه جنگل شبیهسازی شده نشان دادند. بر اساس این تحقیق مناسب ترین روش برای تعیین الگوی مکانی روش داده های نقشه کشی شده است و تابع kرایپلی و حلقه o نسبت به شاخص های کوادراتی و فاصله ای برای تعیین الگوی مکانی نتایج صحیح تری ارائه می دهند.

پاسخ هاس فیزیولوژیک و مورفولوژیک نهال های بلند مازو به رژیم های مختلف نوری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی 1393
  فریبا بابایی سوستانی   غلامعلی جلالی

نور به عنوان یکی از بهترین عوامل بوم¬شناختی قابل کنترل در جنگل، تأثیر قابل توجهی در رشد و زنده¬مانی نهال¬ها دارد. بنابراین هدف اولیه عملیات پرورشی جنگل، بهینه¬سازی این منبع برای نهال¬های کف جنگل است. در این تحقیق پاسخ¬های مورفولوژیک و فیزیولوژیک نهال¬های یک¬ساله بلند مازو نسبت به یک رژیم نوری مورد بررسی قرار گرفت. هدف از این تحقیق علاوه بر شناخت پاسخ¬های مورفولوژیک و فیزیولوژیک، آگاهی از تأثیر مبدأ بذر بر این پاسخ¬ها و تعیین دامنه شدت نور مناسب برای رشد نهال¬های یک¬ساله بلندمازو، هم¬چنین معرفی بهترین صفات برای بررسی جمعیت¬های مختلف بلندمازو در رژیم¬های مختلف نوری بوده¬است. بذرها از پنج رویشگاه (پیلمبرا، کلاردشت، لاجیم، کردکوی و لوه) از غرب تا شرق جنگل¬های هیرکانی در ارتفاع میان¬بند جمع¬آوری شد و در شرایط کنترل شده در گلخانه تحت تأثیر رژیم نوری از 10 تا 100درصد قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق، نور را عاملی تأثیرگذار بر صفات مورفولوژیک و فیریولوژیک نهال¬های بلند مازو نشان داد. بهترین پاسخ نهال¬ها نسبت به رژیم نوری در شدت نور متوسط مشاهده شد. صفات مربوط به اندازه نهال، تحت تأثیر رویشگاه بود؛ در صورتی¬که صفات رمورفولوژیک و فیریولوژیک به شدت تحت تأثیر نور بود. با این حال ذخیره زی¬توده در نهال¬ها از غرب به شرق رابطه منفی با گرادیان بارشی نشان داد، به¬طوری¬که افزایش میزان زی¬توده در رویشگاه¬های مرطوب¬تر نسبت به رویشگاه¬های خشک¬تر، در شدت نور کمتری اتفاق افتاد. نتایج این تحقیق نشان داد که استراتژی نهال در مقابله با تنش نوری به صورت تغییر در تخصیص زی¬توده اتفاق می¬افتد. بررسی آنزیم پراکسیداز نیز شدت نور کم و زیاد را برای نهال¬های یک¬ساله تنش¬زا نشان داد. با توجه به پاسخ متفاوت رویشگاه¬ها نسبت به رژیم نوری، می¬توان این رویشگاه¬ها را جمعیت¬های متفاوت بلند مازو دانست که نسبت به شرایط محیطی خود سازگاری حاصل کرده¬اند و این سازگاری به صورت تغییرات ژنتیک نمایان شده¬است.

معـادلات آلومتـریک، برآورد زی تـوده و ترسیب کربن درختـان صنوبر دلتوئـیدس، توسـکای ییلاقی و دارتالاب در جنگلکاری 20 ساله در شمال ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1393
  جمشید اسلام دوست   هرمز سهرابی

جنگل کاری در جنگل های تخریب یافته با استفاده از درختان تند رشد می تواند نقش اساسی در دخیره جهانی کربن داشته باشد زیرا جنگل کاری ها می توانند مقادیر زیادی از کربن را در زی توده زنده، کف توده جنگلی و ماده آلی خاک ذخیره کنند. به منظور ارزیابی اثرات گونه های درختی بر ذخیره کربن، مطالعه حاضر زی توده روی زمینی و ذخیره کربن خاک در سه توده جنگل کاری توسکای ییلاقی، صنوبر دلتوئیدس و دارتالاب را مورد بررسی قرار داده است.

پاسخ های رشد، مورفولوژیک و نهال های شش گونه بومی جنگل های هیرکانی به رژیم های مختلف نوری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1393
  اعظم همت زاده   غلامعلی جلالی

نور یکی از مهمترین عوامل محیطی¬ است که بسته به شدت، کیفیت و مدت تابش بر استقرار، رشد و بقای گونه¬های مختلف درختی تاثیر می¬گذارد. این عامل، از نظر اکولوژیکی و مدیریتی یکی از عوامل فیزیکی قابل کنترل در جنگل است که عملیات پرورشی جنگل از قبیل آزاد کردن، پاک کردن، تنک کردن و روشن کردن به آن بستگی دارد. با توجه به لزوم شناخت فرآیندهای مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاه و کیفیت واکنش گیاهان نسبت به فاکتورهای محیطی از جمله نور، تحقیق حاضر برای بررسی تأثیر نور بر پاسخ¬های رشد، مورفولوژیک و فیزیولوژیک نهال¬های شش گونه¬ی بومی مهم و با ارزش جنگل¬های هیرکانی (شامل اوری (quercus macranthera) ، گلابی وحشی (pyrus biossieriana)، بارانک (sorbus torminalis)، گیلاس وحشی (cerasus avium)، زبان¬گنجشک ( (fraxinus excelsiorو شمشاد (buxus hyrcana) با نیازهای نوری متفاوت طراحی شد. با توجه به سرشت نوری گونه¬های مورد بررسی، نهال¬ها پس از انتقال به گلخانه تحت تأثیر تیمارهای نوری مختلف از 5 تا 100 درصد نور قرار گرفتند. نتایج حاصل از این تحقیق نور را عاملی تأثیرگذار بر ویژگی¬های مورفولوژیک و فیزیولوژیک گونه¬های مورد بررسی نشان داد. مناسب¬ترین گرادیان نور از نظر رویش نهال¬ها، شدت نور متوسط تشخیص داده¬شد. صفات مربوط به اندازه¬ی نهال¬ها بیشتر تحت تأثیر زی¬توده¬ی اولیه و ویژگی¬های مورفولوژیک و فیزیولوژیک گونه¬ها تحت تأثیر نور بود. در نهایت باید گفت شاخص¬ترین استراتژی نهال¬ها در برابر تنش نوری به صورت تغییر در ویژگی¬های مورفولوژیک نهال¬ها است.

سنجش کارایی شاخص‏های بیولوژیک ماهیان و بزرگ بی‏مهرگان آبزی در ارزیابی یکپارچگی اکولوژیک رودخانه تجن و ارتباط آن با عوامل زیستگاهی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1394
  جابر اعظمی   اصغر عبدلی

به توانایی یک اکوسیستم در حفظ یک جامعه پایدار که شامل ترکیب، تنوع و عملکرد سازمانی موجودات زنده است، یکپارچگی اکولوژیک گفته می‏شود. شاخص‏های یکپارچگی اکولوژیک، تصویری از تغییرات محیط زیست را در بازه زمانی نسبتاً طولانی نشان می‏دهند که باید برای مدیریت دقیق‏تر اکوسیستم استفاده شوند. هدف از این مطالعه سنجش کارایی متداول‏ترین شاخص‏های اکولوژیک، برای ماهیان و بزرگ بی‏مهرگان آبی در ارزیابی رودخانه‏ی تجن است. ماهیان و بزرگ بی‏مهرگان آبی به ترتیب با استفاده از تور ماهیگیری ایستایی و دستگاه نمونه‏بردار سوربر در 17 ایستگاه در فصل پاییز سال‏های 1392 و 1393 نمونه‏برداری شد. تجزیه و تحلیل‏های آماری با نرم‏افزار‏های excel, spss, past و r انجام گردید. در سال اول و دوم به ترتیب تعداد 2416 و 2209 قطعه ماهی صید شد. تعداد کل افراد بزرگ بی‏مهرگان آبی برای سال اول و دوم به ترتیب 7098 و 6016 شمارش گردید. نتایج آزمون تحلیل تطبیقیِ قوس‏گیری شده قزل‏آلای خال قرمز و سس ماهی کورا، به عنوان گونه‏های شاخص منطقه برای آب‏های پاکیزه تایید می‏کند. آزمون تحلیل تطبیقی متعارف، به ماهیان و بزرگ بی‏مهرگان آبی در ارزیابی یکپارچگی اکولوژیکی رودخانه، امتیاز مشابهی داد. میزان اکسیژن محلول و دمای آب، بیشترین نقش را در توزیع ماهیان داشتند در حالی که در توزیع بزرگ بی‏مهرگان آبی، میزان ریزمغذی‏ها (فسفات و نیترات)، سهم زیادی داشتند. نتایج نشان داد کاراییِ شاخص یکپارچگی اکولوژیکی "کار" مربوط به آمریکا، برای ماهیان و شاخص "نسبت اکولوژیک" مربوط به اروپا برای بزرگ بی‏مهرگان آبی در ارزیابی یکپارچگی اکولوژیک رودخانه، بهتر از سایرِ شاخص‏های مورد مطالعه (13 شاخص بزرگ بی‏مهرگان آبی و 3 شاخص ماهی) بود. ضمناً، نتایج همه شاخص‏ها نشان‏دهنده کاهش کیفیت آب از بالادست به پایین‏دستِ رودخانه بود. بیشترین تاثیر منفی بر ساختار موجودات زنده اکوسیستم را به ترتیب کارخانه صنایع چوب و کاغذ و کار‏گاه‏های شن و ماسه داشتند.

تاثیر شیوه گزینشی بر تغییرات لاشریزه و ذخیره کربن آلی خاک در توده‎ راش-ممرز جنگل شصت کلاته
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1394
  مریم مصلحی   هاشم حبشی

مهم‎ترین ورودی کربن آلی به خاک، تولید سالانه لاشریزه است که تحت تاثیر دخالت‎های جنگل‎شناسی تغییر می‎کند. هدف از این تحقیق تعیین ذخیره کربن آلی خاک در جنگل راشستان آمیخته و تغییرات آن تحت تاثیر دخالت‎های جنگل شناسی و نیز بررسی اثر تولید، تجزیه و انبارش لاشریزه، درجه حرارت و رطوبت اتمسفر و خاک و تعیین سهم هریک از این عوامل در تغییرات آن است.محاسبه ذخیره کربن آلی خاک و دی اکسیدکربن جذب شده از اتمسفر توسط تیمارهای مورد مطالعه و اختلاف بین آن‎ها تحت تاثیر دخالت های جنگلشناسی، از یک‎طرف سهم قابل توجه جنگل‏های آمیخته راش-ممرز را در چرخه جهانی کربن به تصویر کشید و از طرف دیگر نشان داد طول گردش 10 سال در شیوه گزینشی برای ترمیم بخش زیرزمینی و سایر عوامل موثر بر ذخیره کربن آلی خاک، کافی نبوده و بایستی در طول گردش تجدید نظر نمود.

تحلیل خطر حرکت توده ای و ارائه مدل منطقه ای مناسب با استفاده از gis (مطالعه موردی: بخشی از حوزه آبخیز هراز)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1386
  مجید محمدی   هرمز سهرابی

چکیده ندارد.

ارتباط بین برخی خصوصیات پوشش گیاهی و خاک در سه رویشگاه مرتعی در پارک ملی لار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1386
  جمیل امان اللهی   هرمز سهرابی

چکیده ندارد.

کاربرد تصمیم گیری چند معیاره در ارزیابی جنگل کاری های انجام شده در پارک جنگلی چیتگر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1388
  سعید آزادی نجات   حسن قدسی پور

مساله انتخاب صحیح گونه درختی از مهمترین مسائلی است که در موفقیت یک طرح جنگلکاری موثر است. بنابراین در تحقیق حاضر به منظور حل آن و انتخاب گونه مناسب درختی برای جنگل کاری در مناطق خشک و نیمه خشک، به علت چند بعدی بودن مساله و وجود معیارهای مختلف کمی و کیفی، از تکنیک تصمیم گیری چند معیاره و یکی از مهمترین روشهای آن به نام فرایند تحلیل سلسله مراتبی استفاده گردید. بدین منظور پارک جنگلی چیتگر به عنوان منطقه مورد نظر برای مطالعه در نظر گرفته شد. تجزیه مشکل تصمیم به عناصر کوچکتر سبب ایجاد یک سلسله مراتبی 5 سطحی شد که در سطح اول آن هدف تصمیم و در سطح دوم آن چهار معیار اصلی حفاظتی، اکولوژیکی، اقتصادی و زیباشناختی قرار گرفتند. به منظور وزن دهی به معیارها و زیرمعیارهای موجود در این سلسله مراتبی از نظرات کارشناسی 10 تصمیم گیرنده در قالب یک گروه تصمیم گیری استفاده شد. مقایسه زوجی گونه ها نیز در سطح آخر نسبت به عناصر سطح بالاتر از خود نیز با توجه به آماربرداری انجام گرفته از منطقه صورت گرفت. نتایج این تحقیق اولویت بیشتر معیار اکولوژیکی را نسبت به سایر معیارها نشان داد. بطور کلی در سطح دوم، معیار اکولوژیک با اولویت وزنی 462/ 0در سطح سوم تاج پوشش درختی (زیرمعیار حفاظتی) با اولویت وزن0/71، سازگاری (زیرمعیار اکولوژیک) با اولویت وزنی 0/512، تنوع رنگی (زیرمعیار زیباشناختی) با اولویت وزنی 0/609 و در سطح چهارم شاخص زنده مانی و نسبت c/n به ترتیب با اولویت وزنی 0/556 و 0/827 بیشترین وزن ها را نسبت به دیگر فاکتورها بدست آورند. نتایج وزن نهایی گونه ها نیز نشان داد کاج تهران با وزن نهایی 0/198، اولویت اول برای کاشت در منطقه را داشته و گونه های پلت و بلوط به ترتیب با وزنهای 0/162 و 0/159 در اولویت های بعدی قرار دارند.

کاربرد تفسیر چشمی و عددی تصاویر هوایی در آماربرداری جنگل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1388
  هرمز سهرابی   محمود زبیری

برای بررسی اهداف تحقیق150 قطعه نمونه در جنگل های لیره سر با طرح تصادفی سیستماتیک برداشت و زمان و هزینه های برداشت با مطالعات زمان سنجی برآورد شد. عملیات تصویر پالایی با استفاده از داده های gps/imu به روش مثلث بندی هوایی و سرشکنی دسته شعاعی انجام گردید. تفسیر چشمی با اندازه گیری درصد تاج پوشش و متوسط قطر تاج روی تصاویر انجام شد. تفسیر عددی بر اساس شاخص های طیفی (شامل باند های اصلی و شاخص های گیاهی ndvi، dvi و rvi) برای اندازه های زمینی مختلف پیکسل از 14 سانتی متر تا 5 متر و شاخص های بافتی (شامل گشتاور مرتبه دوم، تباین، آنتروپی و همگنی) مستخرج از پنجره های 15*15 تا 35*35 پیکسل صورت گرفت. برای مدل سازی از روش های رگرسیون تک متغیره، چند متغیره و چند جمله ای استفاده گردید. برای رسیدن به بهترین برازش، متغیرهای مستقل با استفاده از عملگر های ریاضی به صورت های مختلفی در نظر گرفته شد. انتخاب مناسب ترین متغیر با رگرسیون گام به گام انجام گرفت. هر یک از مدل های به دست آمده بر اساس پارامترهای مدل سازی اعتبار سنجی شدند. همچنین احراز اعتبار هر یک از مدل ها بر اساس جذر میانگین مربعات خطای نسبی و اریبی نسبی برآورد انجام گرفت. نتـایج مـطالعـات زمـان سنـجی نشـان داد کـه مـدت زمـان ناخالـص انـدازه گیـری یـک قطـعه نمـونه 258 نـفر دقـیقـه اسـت. هـمـچنین مـدل بـرآورد زمـان مـورد نـیاز پـیمایـش فـواصـل بیـن قطعات نمـونه بر اساس فاصله و شیب بین قطعات نمونه بـه دست آمد ( t (min)=(×d(m) × s(degree))+ (×d(m)×d) که t مدت زمان پیمایش به دقیقه، d فاصله قطعات نمونه به متر و s شیب مسیر به درجه است). خطای نسبی و اریبی نسبی مدل به دست آمده به ترتیب 26 و 8 درصد بود. نتایج برآورد حجم سرپا با تفسیر چشمی حاکی از خطای نسبی 29 و اریبی نسبی3 درصد بود. در این تحلیل مناسب ترین متغیر، حاصل ضرب درصد تاج پوشش در متوسط قطر تاج درختان بر روی تصاویر هوایی بود. بر اساس نتایج، نمونه برداری دوگانه بر مبنای تفسیر چشمی ضمن تایید دست یابی به برآورد حجم سرپا با 10 درصد اشتباه آماربرداری موجب کاهش هزینه ها به میزان 27 درصد و افزایش سرعت برآورد به میزان 39 درصد نسبت به روش کاملا زمینی شد. با رگرسیون گام به گام برای برآورد تراکم درختان بر اساس تفسیر چشمی نیز متغیر مربع مساحت تاج پوشش بخش بر قطر تاج انتخاب گردید. برای این بخش روش های رگرسیون حداقل مربعات معمولی و حداقل مربعات موزون مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که رگرسیون حداقل مربعات موزون ضمن تصحیح پارامترهای مدل سازی، خطای نسبی و اریبی نسبی برآورد تراکم درختان را به ترتیب از 52 و 29 درصد به 41 و 4 درصد کاهش داد. نتایج تحلیل طیفی نشان داد که از بین باند های مختلف، مادون قرمز نزدیک و از بین شاخص های گیاهی، ndvi برای برآورد حجم سرپا مناسب تر بودند. خطای نسبی و اریبی برآورد حجم سرپا بر اساس باند مادون قرمز نزدیک به ترتیب 72 و 10 درصد و براساس شاخص های گیاهی 67 و 6 درصد بود. همچنین ملاحظه گردید که اندازه زمینی پیکسل های تصاویر در این تحلیل نقش چشم گیری نداشت. نتایج تحلیل بافتی حاکی از مناسب تر بودن باند مادون قرمز نزدیک، شاخص همگنی و پنجره 31*31 بود. خطا و اریبی نسبی برآورد حجم سرپا در این روش به ترتیب 43 و 2 درصد بود. نظر به ناهمسالی جنگل مورد تحقیق، ایده امکان برآورد موجودی سرپا بر اساس آماره های پراکنش مقادیر پیکسل های مدل رقومی سطح مطرح شد و مورد بررسی قرار گرفت. استخراج مدل رقومی سطح با الگوریتم انطباق تصویر و با استفاده از پارامترهای توجیه خارجی شامل x، y، z، ، و با اندازه های مختلف پیکسل از 1 تا 10 متر با بازه های یک متری انجام گردید. نتایج نشان داد که انحراف معیار مدل رقومی سطح بهتر از دامنه و بهترین ابعاد پیکسل برای برآورد 5 تا 7 متر است. در این بخش برای مدل سازی علاوه بر روش های رگرسیون از پرسپترون تک لایه استفاده گردید. خطا و اریبی نسبی روش مدل رگرسیون خطی و شبکه عصبی مصنوعی با تابع سیگموئید یکسان و به ترتیب 47 و 2 درصد بود. در نهایت ملاحظه گردید دقت برآورد حجم سرپا با تفسیر چشمی بیشتر از تفسیر عددی بود. به علاوه، در روش های تفسیر عددی کمترین خطای برآورد به ترتیب به شاخص های بافتی، آماره های مدل رقومی سطح و شاخص های طیفی اختصاص داشت. در کل ملاحظه گردید که صحت و دقت برآورد با تفسیر چشمی قابل استفاده در اهداف مدیریتی می باشد؛ اما در زمینه تفسیر عددی تحقیقات بیشتری لازم است.