نام پژوهشگر: محمدرضا حافظ نیا
بهزاد پورحسین زهرا احمدی پور
بحران های منطقه ای از جمله مسائلی است که همواره در کمین صلح و آرامش کشورهاست. این مسئله در مورد مناطق کلیدی و استراتژیک در سیاست جهانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در واقع یافتن یک الگوی جامع و شفاف که به شناخت ماهیت ژئوپلیتیکی بحران منتهی شود، کمک خوبی به تصمیم گیرندگان سیاست خارجی دولت های درگیر در بحران و یا متأثر از بحران خواهد کرد تا بتوانند مسائل پیش رو و تعاملات متقابل با کشورهای منطقه را به درستی مدیریت و هدایت نمایند. شایان ذکر است، بحران ها در سطوح مختلف فضایی شکل می گیرند و با توجه به در هم تنیدگی فضاهای جغرافیایی از قابلیت انتشار در سطوح فضایی بالاتر و با لعکس پایین تر برخوردار هستند. از جمله مهمترین بحران های ژئوپلیتیکی در بعد منطقه ای، بحران حاصل از مناقشه قره باغ بین آذربایجان و ارمنستان می باشد. این بحران با توجه به پیچیدگی های خاص خود، در حال حاضر علی رغم گذشت بیست سال، هنوز حل نشده است و روند کنونی حاکی از آن است آینده این بحران در هاله ای از ابهام قرار دارد. به جرأت می توان گفت که مناقشه قره باغ دیگر منازعه ای بین ارمنی های ساکن منطقه و آذریایجانی های محلی نیست. بحران قره اغ به خاطـر ماهیت بازیـگران موجود در آن و به لحاظ نوع مسائلی که بوجود آورده و خواهد آورد، بحرانی است که هر روز ابعاد منطقه ای و بین المللی آن زیادتر شده و این به نوبه خود حل بحران را سخت تر و پیچیده تر می کند. حتی در این زمینه، طرف های ذینفع در مناقشه، سازمان های بین المللی، دولت های خارجی و افراد مستقل، اندیشمندان و بسیاری از تشکل های اجتماعی و سیاسی، پیشنهاد ها و راهکارهای مختلفی در زمینه حل بحران ارائه داده اند که با توجه به ماهیت مناقشه هیچ یک از آنها با نتیجه دلخواه همراه نبوده است. در این راستا، این پژوهش در قالب روش توصیفی- تحلیلی در نظر دارد ضمن ارائه الگوی ژئوپلیتیکی بحران منطقه ای، ماهیت بحران قره باغ را در قالب مدل پیشنهادی مورد بررسی و تحلیل قرار دهد تا شاید، نتایج حاصل از این پژوهش، بتواند گام تازه و موثری در جهت شناخت جامع و شفاف از ماهیت بحران ژئوپلیتیکی بردارد. در واقع هدف اصلی این پژوهش ارائه یک الگوی ژئوپلیتیکی از بحران های منطقه ای، بویژه بحران قره باغ می باشد. بنابراین، این پژوهش در پی پاسخ دهی به این سوال اصلی و اساسی تحقیق است که بحران های ژئوپلیتیکی از چه ماهیتی برخوردارند؟
رضا حسین پور پویان زهرا احمدی پور
بقای ملی هدف ثابت و غیرقابل تغییر هر حکومت مبتنی بر ملت است؛ این مقوله به نوبه خود متأثر از امنیت ملی است و امنیت ملی نیز به میزان قابل توجهی تحت تأثیر کیفیت روابط و مناسبات بین کشورها در چهارچوب های منطقه ای و بین المللی است. در سالهای اخیر، اغلب، نقش بنیان های جغرافیایی و ژئوپولیتیک در روابط بین دولت ها نادیده انگاشته شده و یا کم اهمیت تصور می شود. این در حالی است که بنا به استدلال های این بررسی، بستر و زمینه های اصلی مناسبات بین کشورها و دولت ها، حتی در آغازین قرن بیست و یکم، متأثر از عوامل جغرافیایی و ژئوپولیتیک یا به عبارت دیگر محیط محلی و بین المللی آنهاست. براساس دستاوردهای این بررسی، روابط در مناطق ژئوپلیتیک در ابعاد درون منطقه ای، نظام پیرامونی و نظام جهانی حداقل از 13 متغیر و عامل محیطی، جغرافیایی و ژئوپولیتیک تأثیرپذیر است: موقعیت جغرافیایی، عامل همسایگی، تعداد همسایگان، کدهای ژئوپولیتیک، دولت های ایدئولوژیک جانبی، بار استراتژیک فضاها، بار استراتژیک منطقه، درجه ثبات و امنیت منطقه ای، اتحادیه های منطقه ای (درجه استحکام و پیوندهای درونی)، فضاهای امن/ناامن (بحرانی)، منابع جغرافیایی منازعات/همکاری ها (پتانسیل های جغرافیایی همگرایی و واگرایی)، سطوح متوازن/نامتوازن قدرت درون منطقه ای)، وزن ژئوپلیتیک (سطح قدرت ملی) کشورها. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و با استناد به مصادیق رویدادی، و منابع کتابخانه ای، کارکرد و نقش عوامل فوق را در مناسبات و روابط ژئوپولیتیک در سطوح منطقه ای (بین واحدهای سیاسی درون منطقه)، پیرامونی (منطقه با نظام پیرامونی) و جهانی (منطقه با نظام جهانی)، در منطقه ژئوپولیتیک شبه قاره هند و از زمان تقسیم این منطقه در سال 1947م تا پایان2011م، مورد بررسی و تحلیل قرار داده و به این نتیجه رسیده است که در منطقه ژئوپولیتیک شبه قاره هند، الگوی غالب روابط ژئوپولیتیک در سطح درون منطقه - تحت تأثیر روابط بین هند و پاکستان- براساس الگوی تقابل، در سطح نظام پیرامونی - تحت تأثیر روابط بین هند و چین، و چین و پاکستان- براساس الگوی رقابت و در سطح جهانی - تحت تأثیر رو ابط هند و پاکستان با ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و چین - براساس الگوی تعامل شکل گرفته است. واژه های کلیدی: بنیان های جغرافیایی و ژئوپولیتیک، منطقه ژئوپولیتیک، قدرت، روابط ژئوپولیتیک، شبه قاره هند. نظام منطقه ای، نظام پیرامونی، نظام جهانی.
عبدالوهاب خوجم لی زهرا احمدی ÷ور
چکیده: حوزه های انتخاباتی از بخش های پایه ایی و ضروری در برگزاری انتخابات پارلمانی کشورها به خصوص در نظام های انتخاباتی اکثریتی به شمار می رود. کشورها در اتخاذ یک نظام انتخاباتی ویژگی های مختلف جغرافیایی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خود را مد نظر قرار می دهند و با توجه به این زمینه ها در حوزه بندی های انتخاباتی خود معیارهای مختلفی مانند؛ تساوی جمعیتی، جوامع هم منفعت، معیارهای جغرافیایی، مسائل امنیتی، راه های ارتباطی و دسترسی ها، ملاحظات حزبی و ... را لحاظ می کنند. حوزه های انتخاباتی استان گلستان در روند تکاملی خود بعد از انقلاب اسلامی در سال 1358 شمسی مورد حوزه بندی مجدد قرار گرفته است و در سالهای 1366 و 1378 شمسی نیز مورد بازبینی و اصلاحات قرار گرفته اند. بر طبق این مسئله در این کار تحقیقی به بررسی ویژگی های حوزه های انتخاباتی استان گلستان بر طبق پنچ (5) معیار تساوی جمعیتی، جوامع هم منفعت و قومیت، همسانی جغرافیایی، دسترسی ها و انطباق با مرزهای تقسیمات کشوری پرداخته شده است. همچنین موارد اعمال پدیده حوزه بندی جانبدارانه (جری ماندرینگ) در حوزه بندی حوزه های انتخاباتی استان گلستان مشاهده گردیده است و بر اساس این دو محور به وضعیت نمایندگی گروه قومی ترکمن در انتخابات مجلس شورای اسلامی بعد از انقلاب اسلامی ایران بر پایه این سئوال پرداخته شده است؛ آیا حوزه بندی انتخاباتی استان گلستان زمینه راه یابی متناسب نمایندگان قوم ترکمن را در انتخابات مجلس شورای اسلامی فراهم کرده است؟ روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی-توصیفی و اسنادی همراه با مشاهدات میدانی و متکی بر جمع آوری منابع کتابخانه ایی و اسناد و مدارک می باشد. واژگان کلیدی: حوزه های انتخاباتی، حوزه بندی انتخاباتی، معیارهای حوزه بندی انتخاباتی نمایندگی، استان گلستان، قوم ترکمن.
محمود مبارکشاهی زهرا احمدی پور
کردها درکردستان عراق،ازهمان آغازوبه دنبال الحاق ایالت موصل به ایالت های بغداد وبصره، نسبت به احقاق حقوق خود، پافشاری نموده وعلم مبارزه با حکومت عراق را برافراشته، وتا دهه پایانی قرن بیستم واستقراردولت منطقه ای کردستان به دنبال حمله ی عراق به کویت، این مبارزه را جهت دستیابی به حقوق خود، درقالب خودمختاری وفدرالیسم ادامه داده اند. یکی ازمسائل مناقشه آمیز میان کردها وحکومت مرکزی عراق، سرنوشت استان کرکوک بوده است. کردهای عراق همواره کرکوک رابخشی جدایی ناپذیر سرزمین کردستان قلمداد کرده اند ورهبران کردستان عراق آن را« قلب کردستان» و«قدس کردستان» لقب داده اند وبارها درمواضع سیاسی خود اظهارکرده اند که به هیچ عنوان حاضر به مصالحه درباره سرنوشت کرکوک نخواهند شد، ازجانب دیگر حکومت مرکزی عراق،این استان راجزء مناطق کردنشین قلمداد ننموده وحاضر به پذیرش خواست کردها، مبنی برالحاق کرکوک به کردستان نشده است. لذا دراین پژوهش تلاش شده است با رویکردی ژئوپلیتیکی به بررسی موانع الحاق کرکوک به دولت منطقه ای کردستان پرداخته شود.
هادی ویسی محمدرضا حافظ نیا
واگذاری امور عمومی محلی به شهروندان و رضایتمندی عمومی که پیامد آن مشروعیت حکومت و توسعه دموکراسی در قالب نظام عدم مرکز است، مهمترین تئوری اداره امور عمومی در عصر حاضر می باشد. این دیدگاه که فلسفه خود را از سرشت آزاد انسان، تعلق مکانی و حق اداره قلمرو محل زندگی توسط ساکنان می گیرد، در قالب «دولت محلی» ظاهر شده است. نماد دولت محلی در ایران شوراهای اسلامی کلان شهرها می باشد. این پژوهش به دنبال حل این مسئله است که عوامل و سرچشمه های اصلی آسیبها و نوع آسیبهای شوراهای اسلامی کلان شهرهای ایران چیست. بدین منظور شوراهای اسلامی کلان شهرهای تهران، مشهد، اصفهان، تبریز و شیراز مورد بررسی قرار گرفته است. برای پاسخ به این مسئله داده ها و اطلاعات مورد نیاز تحقیق به روش کتابخانه ای و اسنادی و روش پیمایشی با استفاده از پرسشنامه از جامعه آماری تحقیق متشکل از اعضای شوراهای اسلامی کلان شهرهای فوق در سه دوره شوراها، مدیران اجرایی و متخصصین دانشگاهی که جمعاً 180 نفر می شوند، جمع آوری شده است. داده ها و اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی به روش تحلیل محتوا و داده ها میدانی به صورت تحلیل کمی با استفاده از نرم افزار spss و از طریق آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون t تک نمونه ای و تحلیل عاملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که عوامل اصلی تولید آسیبهای دولت محلی در نظامهای متمرکز، ریشه در فرهنگ سیاسی، نظام سیاسی، اساسنامه دولت محلی و نوپا بودن این نهاد محلی دارد. اما هر یک از آنها تفاوت معناداری از نظر تأثیرگذاری بر دولت محلی با یکدیگر دارند. این عوامل باعث نگرش تنزیلی، اختیارات اندک، عدم ضمانت اجرایی مصوبات و عدم استقلال مالی دولت محلی می شود و بازیگران دولت محلی را به سمت خودمحوری، بی توجهی به وظایف خود و عدم حضور نیروهای متخصص در دولت محلی سوق می دهد.
ابراهیم رومینا محمدرضا حافظ نیا
مدیریت سیاسی فضا عبارت است از اداره بهینه امور و تنظیم روابط افقی و عمودی فضاهای جغرافیایی به نحوی که بتواند محیطی زیست مناسبی را برای شهروندان ساکن در آن فضا فراهم نماید. مدیریت سیاسی فضا در بسیاری از کشور از جمله ایران از طریق بسیط متمرکز که نظام سیاسی و اداری متمرکزی را داراست رواج دارد. سیستم بسیط از طریق سازوکارهای قانونی، مدیریتی، مشارکتی و تقسیمات کشوری در محیط های جغرافیایی متنوع و متکثر، ناهنجاریهای فضایی را در پی دارد. سوال اصلی تحقیق عبارت است از مدیریت سیاسی فضا در ایران چگونه است و چه ارتباطی بین این الگو و ناهنجاریهای موجود در فضای ایران وجود دارد؟ فرضیات تحقیق به تناسب سوال اصلی تحقیق در چهار مولفه قانون گذاری، مدیریت اجرا، مشارکت مردم و نهادهای مدنی و تقسیمات کشوری ایران طراحی شد و ناهنجاریهای ناشی از این مولفه ها در دو بخش یافته های کتابخانه ای- اسنادی و میدانی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. با توجه به ماهیت موضوع(تبیین مدیریت سیاسی فضا= چگونه بودن؟)، این تحقیق از نوع توصیفی است. از سوی دیگر به دلیل اینکه محقق علاوه بر تصویرسازی آنچه هست به تشریح و تبیین دلایل چگونه بودن و چرایی وضعیت مساله و ابعاد آن پرداخته است، لذا تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی زمینهیاب یا پهنانگر است. داده های گردآوری شده از طریق مطالعات کتابخانه ای- اسنادی و میدانی گردآوری شده است. نتایج تحقیق نشان داد که ناهنجاریهای فضایی در سیستم بسیط متمرکز ناشی از پیامدهای منفی در چهار مولفه قانون گذاری متمرکز، مدیریت اجرایی تمرکزگرا، مشارکت مقطعی و پایین در تمام امور کشور و تقسیمات کشوری ایران است.
لینه بلاغی محمدرضا حافظ نیا
این رساله می خواهد بگوید که ساحل شرقی مدیترانیه علی رغم وسعت کوچک جغرافیایی آن، به دلیل ویژگی های منحصر به فرد، اثر بسیار قابل ملاحظه بر سیاستهای جهانی می گذارد. بدیهی است که ساحل شرقی مدیترانیه به دلایل فراوان؛ از جمله ارتباط مستقیم وغیر مستقیم با کشورهای اثر گذار در خاورمیانه و جهان و دلایل دیگر که شرح مبسوط آن متعاقبا خواهد آمد، باعث حضور گسترده قدرتهای بین المللی و منطقه ای و تصادم منافع می شود و منجر به یک سلسله از درگیری ها و خشونت-ها و همچنین نامناسب شدن اوضاع این منطقه برای ده ها سال و به نتیجه نرسیدن همه فرمولهایی- چه بین المللی و چه اقلیمی- برای رسیدن به راه حل برای خارج شدن منطقه از تجاذبات ومنازعات سیاسی می شود. منافع متضاد و مشترکی که بین بازیگران بین المللی، منطقه ای و محلی در فضای مذکور وجود دارد، باعث شده تا این منطقه اهمیت به سزایی پیدا کند و به طور غیرمستقیم، در همه مسائل ژئواستراتژیک کشورها یا بازیگران منطقه ای و بین المللی در حوزه خاورمیانه بسیار اثر گذار باشد. از این رو هدف ما بر این است مشخص کنیم که؛ نقش مکانها و فضاهای کوچک ساحل شرقی مدیترانه بر سیاست های جهانی چگونه است و چرا این مناطق این قدر اثر گذار شده؟ به عبارتی دیگر ما سعی خواهیم کرد تا شرح دهیم که فضاهای مزبور ( ساحل شرقی مدیترانیه لبنان و فلسطین و اسرائیل ) حاوی چه ارزشهایی هستند که نظر بازیگران سیاسی جهانی یا بین المللی را به خود جلب نموده و بر سیاست آنها نسبت به فضاهای کوچکشان اثر می گذارند. در نتیجه می توان گفت مکان کوچک که ارزشهایی جغرافیایی ثابت واستراتژیک دا رد و در ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم با امنیت حیاتی قدرتهایی منطقه ای و جهانی می تواند عامل جلب توجه بازیگران بین المللی باشد، و بر سیاست های بین المللی تأثیرات زیر داشته باشد: باعث مداخله و رقابت قدرتها منطقه ای و فرامنطقه و جهانی است برای حفظ منافع این امر در فضاهای جغرافیایی کوچک به باز شدن راه مانور برای قدرتهای محلی و منطقه ای می شود و منجر به تغییر گفتمان قدرتهای جهانی و منطقه است در یک فرایند که به بازخوانی در نظم جهانی (ژئوپلیتیک و ژئواستراتژی) منتهی می شود. واژگان کلیدی: مکان جغرافیایی، فضای جغرافیایی، ژئوپلیتیک، ساحل شرقی مدیترانه، مداخله.
احسان لشگری تفرشی محمدرضا حافظ نیا
بطورکلی مفهوم شناسی و مصداق یابی مفهوم مکانها و مناطق استراتژیک همواره یکی از مشغولیت ها و دغدغه های فکری اندیشمندان حوز? جغرافیای سیاسی ، روابط بین الملل ، علوم سیاسی و ... بوده است و آنها همواره کوشیده اند با توجه به شرایط گوناگون ، شاخص ها و مصادیق مختلفی را برای این مفهوم مطرح نمایند و دولتمردان و سیاستمداران را برای دسترسی و تسلط بیشتر بر این مناطق ترغیب نمایند. بدیهی است این مفهوم نیز همانند دیگر مفاهیم مطرح در این حوز? از ماهیت سیال و پویا برخودار بوده و در طی زمان در نتیجه تحولات تکنولوژیک و تغییر نوع دیدگاه حکومتها و قدرتها نسبت به سرچشمه ها و منابع تولید قدرت و رقابت دچار بازساخت و بازتعریف گردیده است. در این راستا بنظر می رسد که بویژه با پایان جنگ سرد و فروپاشی نظام دوقطبی شاخص های نظری این مفهوم با شاخص ها و مولفه های این مفهوم دور? های زمانی قبل از آن یکسان نباشد که در سالیان اخیر کمتر به این موضوع پرداخته شده است. همین عامل سبب تولید نوعی اغتشاش نظری در چگونگی به کاربردن این مفهوم در متون گوناگون گردیده است. از این رو ضرورت نوعی پژوهش بنیادین در راستای شناخت شناسی نظری و مصداقی این مفهوم احساس می گردد. در این راستا در این پژوهش کوشش گردیده که با رویکردی توصیفی – تحلیلی شاخص های مفهومی و انتزاعی این مفهوم استخراج گردد. برای حصول این هدف با بررسی نظریات و تعاریف ارائه شده در مورد این مفهوم ، قابلیت ها و کاستیهای نظریات قبلی در رابطه با این مفهوم استخراج گردیده و در تلفیق با فرضیات پژوهش در چارچوب یک مدل نظری بازنمایی گردیده است. سپس در چارچوب بررسیهای کتابخانه ای و میدانی این مدل مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته های تحقیق نمایانگر آن است که امروزه حوزه های جغرافیایی ظهور پدیده ها ، جریانات ، شبکه ها و فرایندهای بزرگ مقیاس و جهانی می تواند به مثابه منطقه استراتژیک در نظر گرفته شود. به عبارت دیگر مکانها و مناطق استراتژیک از حیث وزن ژئوپلیتیک و حوز? عملکردی تمامی سطح جغرافیای سیاسی جهان را تحت تأثیر مولفه های عملکردی خود قرار می دهند.
داریوش بهمیی محمدرضا حافظ نیا
رود کارون در امنیت، توسعه و تمدن بخش وسیعی از جنوب غربی کشور ایران تاثیر گذار می باشد این رودخانه به این علت که به نواحی مرکز کشور اتصال دارد سبب می شود تا مراکز جمعیتی حاشیه کارون به ویژه شهر اهواز از ایران جدا نباشد و این عدم جدایی از مرکز، هم امنیت منطقه ای و هم ملی را تقویت، در نتیجه انسجام اجتماعی و همگرایی سیاسی را نیز موجب شود. هرچند انتقال آب از سرشاخه های کارون از سوی سیاست گذاران آبی کشور، نقطه امید مردم ساکن فلات مرکزی و بهترین راه تأمین آب آنها تعریف و عنوان گردیده، اما در عین حال، عوارضی را در مسیر انتقال و حوزه مبدا به خصوص در پایین دست حوزه (بخش عمده خوزستان) به عنوان ناحیه مصرف بوجود می آورد. هم اکنون یکی از دغدغه های اصلی مردم خوزستان به ویژه اهواز، برنامه های آشکار و پنهان انتقال آب کارون بوده و آن را خلاف اجرای عدالت می پندارند. این پژوهش با روش آماری و توصیفی، پیامدهای سیاسی-اجتماعی انتقال آب از حوزه آبریز کارون از زاویه نگاه جامعه شهری و روستایی شهرستان اهواز و نیز رابطه این تاثیرات با کنش های سیاسی-اجتماعی را بررسی می کند. داده های پژوهش به روش پرسشنامه ای جمع آوری گردید و جهت ارزیابی فرضیه ها از آزمون های t-test و کای اسکوئر در نرم افزارspss استفاده شد.یافته ها نشان می دهد بین انتقال آب کارون و کنش های سیاسی-اجتماعی جامعه آماری پژوهش رابطهمعنی دار وجود دارد. همچنین از نگاه آنها، انتقال آب از سرشاخه های کارون منجر به پیامدهای طبیعی، زیست محیطی، سیاسی-جتماعی و اقتصادی در شهرستان اهواز می گردد. این نتیجه ساختار تئوریک تحقیق را مورد تائید قرار می دهد. به این ترتیب ضرورت مورد توجه قرار دادن پدیده واگرایی و همگرایی از منظر جغرافیای سیاسی، در پروژه های انتقال آب کارون را آشکار می نماید. واژه های کلیدی: انتقال بین حوضه ای آب از سرشاخه های کارون، هیدروپلیتیک، پیامدهای سیاسی-اجتماعی، واگرایی، همگرایی
کرامت رنجبر محمدرضا حافظ نیا
چکیده: هویت های برگرفته از مکان در فضای واقعی دارای بار معنایی مشخصی می باشند که به بروز حس محلی گرایی منجر می شود، اما نکته مهم آن است که با وجود سایت های اینترنت که راه ورود به یک فضای مجازی برای افراد فراهم شده ممکن است هویت های جدیدی را خلق و هویت های واقعی را به چالش بکشد. این تحقیق بر روی 1700 نفر از دانشجویان بومی شهر اصفهان انجام شد و 281 نفر به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب گردید. این تحقیق به روش میدانی با استفاده از پرسشنامه و با نرم افزار spss تجزیه و تحلیل گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد سایت های محلی و کاهش یا افزایش ساعات استفاده کاربران از سایت های اینترنت تأثیری بر هویت محلی دانشجویان بومی شهر اصفهان نداشته است. واژگان کلیدی: اینترنت، سایت های اینترنت، هویت محلی
زهرا حسینی سادات محله محمدرضا حافظ نیا
دریای خزر بزرگترین دریاچه ی جهان با مساحت بالغ بر 400 هزار کیلومتر مربع در میان پنج کشور ایران، آذربایجان، روسیه، قزاقستان و ترکمنستان واقع شده است. تا قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی(در سال1991) در دوران نظام دوقطبی با محوریت دو ابر قدرت امریکا و اتحاد جماهیر شوروی، منطقه ی خزر تحت سلطه ی شوروی قرار داشت با فروپاشی شوروی و به تبع آن از میان رفتن نظام دوقطبی، تلاش ایالات متحده برای تک قطبی کردن جهان و سلطه بر مناطق تحت نفوذ شوروی سابق شدت گرفت، از سویی مقابله ی قدرت های درجه 2 جهان با شکل گیری یک نظام تک قطبی به رهبری ایالات متحده ؛ صحنه ای از رقابت را در مناطق مختلف جهان شکل داد ، یکی از این مناطق دریای خزر است. دریای خزر به دلیل داشتن منابع انرژی نفت و گاز و منابع آبزی و نیز قرار داشتن در محل تلاقی محورهای ارتباطی شمال به اقیانوس هند و محور اروپا به شرق دور سالهاست صحنه ی رقابت قدرت ها است. رقابتی که با هدف کسب منافع بیشتر و در نهایت دستیابی به سلطه شکل می گیرد. پژوهش حاضر به دنبال شناسایی عوامل ایجاد رقابت در منطقه ی خزر، تاکتیک های رقابتی قدرت ها و قدرت های درگیر در این رقابت است تا در نهایت با ارائه ی الگویی از رقابت، بتواند به دیدی روشن از واقعیت های حاکم در منطقه دست یابد. تا از این رهگذر، با ارائه ی پیشنهاداتی چند، سهمی در اتخاذ سیاست گذاری های صحیح و در نهایت ارتقاء جایگاه جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان داشته باشد.
سیروس احمدی نوحدانی محمدرضا حافظ نیا
برخی از نقاط ناآرام سیاسی روی کره زمین به عنوان حایل میان قدرتهای بزرگتر عمل کرده اند. قدرتهای برتر جهانی یا منطقه ای برای جلوگیری از احتمال تماس و درگیری مستقیم با رقیب خود، در مناطقی خاص اقدام به تشکیل کشورهای حایل کردند و با توافقات گاه دو جانبه با رقیب خود، متعهد می شدند تا هیچیک از قدرتها به این فضا وارد نشود و یا آن را به تصرف خود در نیاورد. در الگوی رقابت قدرتهای حایل ساز، فضای جغرافیایی آنان از یکدیگر جداست. میان این دو، فضایی وجود دارد که فضای خلاء نامیده می شود. یعنی یک فضای جغرافیایی کم قدرت. مرزهای ژئوپلیتیک این دو قدرت نباید با هم تماس جغرافیایی داشته باشد زیرا در صورت تماس مرزها، امکان درگیری بالا می رود. لذا فضای جغرافیایی دچار خلاء یا ضعف قدرت در میان دو قدرت «فضای حایل» می شود. در این پژوهش، ضمن ارائه تعریفی جدید از فضای حایل، روند شکل گیری حایلها (شامل چرایی-چهار متغیر- و چگونگی- دو متغیر)، ویژگیها (شامل 12 متغیر) و کارکردهای حایلها در دو بعد خارجی (شامل پنج متغیر) و داخلی (در دو سطح حکومتی با 9 متغیر و سطح مردمی با هشت متغیر) شناسایی و ارزیابی شد. همه متغیرها ابتدا در مورد فضاهای حایل و سپس در مورد خاص ایران مطالعه کتابخانه ای شد سپس متغیرها به ارزیابی متخصصین داخلی و خارجی سپرده شد و نتایج بدست آمده با روشهای آماری و استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. نتایج به دست آمده در پژوهش نشان داد حایلها قربانی رقابت قدرتهای برتر هستند و خود کشور حایل نقش چندانی در حایل شدن خود ایفا نمی کند بلکه عوامل جغرافیایی و ژئوپلیتیک هستند که سرنوشت حایل بودن را برآن تحمیل می کنند. طی دو قرن گذشته الگوی رقابت ژئوپلیتیکی قدرتهای درجه یک در مقیاس جهانی همواره در سطح ملی و در فضای ایران انعکاس داشته است یعنی وضعیت سیاسی داخلی ایران انعکاسی از الگوی رقابت در سطح جهانی و گلوبال بوده است. قرار گرفتن ایران در موقعیت حایلی و گوناگونی در ویژگی ها و کارکردهای آن پیامدهای متفاوت و بغرنجی در دو سده گذشته برای کشور در پی داشته است. به لحاظ سیاسی، حکومت در ایران با آسیب های بالایی مواجه شد و در روند توسعه و تصمیم گیری و تدوین استراتژی های ملی با مشکلات و برخوردهای متضاد از سوی قدرت ها مواجه بوده است.
ریباز قربانی نژاد محمدرضا حافظ نیا
ارزشها و عوامل جغرافیایی و ژئوپلیتیکی در بسیاری از مواقع نقش عمده ای در بروز تنش بین کشورها ایفا می کنند. که در نهایت تعدادی از آنها ممکن است تبدیل به منازعه و درگیری نیز شوند. از آنجا که ارزشهای جغرافیایی و ژئوپلیتیکی نسبت به سایر عوامل ایجاد کننده تنش از پایداری و دوام طولانی مدت برخوردارند و حکومتها در کوتاه مدت قادر به حل و فصل تنشها و منازعات ناشی از آن نیستند، شناسایی و طبقه بندی این دسته از عوامل ضروری است. در این راستا، این پژوهش به دنبال آن است تا ضمن نقد و بازبینی مدل ((هایپوتیتکا))ی پیتر هاگت و بیان نواقص و کاستیهای آن به ارائه یک الگوی جدید در رابطه با سرچشمه های ژئوپلیتیکی تنش در روابط کشورها که مبین شرایط کنونی فضای بین الملل باشد، بپردازد. بر این اساس بنیاد پژوهش حاضر بر شناسایی و طبقه بندی سرچشمه های ژئوپلیتیکی تنش در روابط کشورها و ارائه آن به صورت یک الگوی جدید قرار دارد. که با اساس قراردادن مدل ((هایپوتیتکا)) ی پیتر هاگت در این زمینه، به نقد و بررسی و گسترش آن پرداخته است. و بر این فرض استوار است که مدل پیتر هاگت در شرایط فعلی قادر به تبیین کامل سرچشمههای ژئوپلیتیکی تنش در روابط کشورها نیست. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که الگوی جامع سرچشمه های ژئوپلیتیکی تنش که مبین شرایط کنونی روابط کشورها باشد، باید عوامل و متغیرهای تنش زای ژئوکالچر، ژئواکونومیک، سیاسی، ژئواستراتژیک، سرزمینی و قلمروی، هیدروپلیتیک، زیست محیطی و عوامل مربوط به کارکرد فضای مجازی را در بر گیرد. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روشهای استنباطی و اسنادی صورت گرفته است و در ضمن برای وزن دهی به متغیرهای ژئوپلیتیکی تأثیرگذار در ایجاد تنش بین کشورها از روشهای تحلیل آماری استفاده شده است.
محمد رضا فرجی محمدرضا حافظ نیا
تحولات سیاسی در کشورهای مختلف از دیدگاه های متفاوتی مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرند؛ در این میان، جغرافیای سیاسی به لحاظ ماهیت خود، نقش ویژه ای را در شناسایی، تبیین و تجزیه و تحلیل این تحولات سیاسی ایفا می کند. یکی از مهمترین موارد مورد توجه جغرافیدانان سیاسی در این زمینه، مطالعه نقش مکانی رفتارها و رخدادهای سیاسی در تحولات سیاسی است؛ چرا که این تحولات در بافتی از موقعیت های مختلف جغرافیایی (مرکز و حاشیه)، روی می دهند. با در نظر گرفتن این مسئله، مکان های مرکزی و حاشیه ای در طی تحولات سیاسی کشورهای عربی خاورمیانه(که از اواخر سال 2010 آغاز گردید)؛ نقش مهمی را ایفا کردند؛ سوال اصلی که این پژوهش در راستای پاسخگویی به آن طراحی شده است؛ این است چه ارتباطی میان موقعیت های مختلف (مرکزـ حاشیه) با رفتارها و رخدادهای سیاسی وجود دارد؟ به همین دلیل، هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش تطبیقی حاشیه و مکان مرکزی در جنبش های سیاسی کشورهای عربی خاورمیانه (تونس، مصر، لیبی، بحرین، یمن، سوریه) می باشد که از نظرگاه مطالعات جغرافیای سیاسی بسیار با اهمیت می باشد. بدین منظور، این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و با شیوه رویدادنگاری از خبرگزاری های معتبر بین المللی به گردآوری داده ها پرداخته است. روش تجزیه و تحلیل این پژوهش از نوع کیفی بوده که براساس استدلال، منطق و تبیین نگارنده، پس از گردآوری اطلاعات صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در کشورهای تونس، مصر، یمن و بحرین، مکان های مرکزی نقش کلیدی را در رخدادها و تحولات سیاسی این کشورها ایفا کرده اند و دو کشور لیبی و سوریه علارغم نقش تاثیرگذار موقعیت های مرکزی و حاشیه ای در رفتارها و رخدادهای سیاسی پدید آمده در این دو کشور؛ اما با پاره ای از مسائل مانند مداخله نیروهای مداخله گر بیرونی (منطقه ای و بین المللی)؛ درگیری های قومی و فرهنگی؛ مسلح شدن نیروهای مخالف حکومت .... ، مواجه شده اند که کشور را به سوی جنگ داخلی کشانده است؛ این عوامل در کشور لیبی، سقوط این کشور را در پی داشته و در کشور سوریه، سبب طولانی شدن درگیری ها و به عبارتی تداوم جنگ داخلی شده است؛ بنابراین بر اساس یافته های پژوهش در رابطه با دو کشور لیبی و سوریه، نمی توان به طور قطع به نقش مکان مرکزی و حاشیه ای به عنوان تنها عامل تاثیر گذار در تحولات سیاسی توجه کرد؛ از این رو برای پی بردن به علل اصلی تاثیرگذار در تحولات سیاسی این دو کشور؛ پژوهشی جداگانه ضرورت می یابد.
لینه بلاغی محمدرضا حافظ نیا
این رساله می خواهد بگوید که ساحل شرقی مدیترانیه علی رغم وسعت کوچک جغرافیایی آن، به دلیل ویژگی های منحصر به فرد، اثر بسیار قابل ملاحظه بر سیاستهای جهانی می گذارد. بدیهی است که ساحل شرقی مدیترانیه به دلایل فراوان؛ از جمله ارتباط مستقیم وغیر مستقیم با کشورهای اثر گذار در خاورمیانه و جهان و دلایل دیگر که شرح مبسوط آن متعاقبا خواهد آمد، باعث حضور گسترده قدرتهای بین المللی و منطقه ای و تصادم منافع می شود و منجر به یک سلسله از درگیری ها و خشونت ها و همچنین نامناسب شدن اوضاع این منطقه برای ده ها سال و به نتیجه نرسیدن همه فرمولهایی- چه بین المللی و چه اقلیمی- برای رسیدن به راه حل برای خارج شدن منطقه از تجاذبات ومنازعات سیاسی می شود. منافع متضاد و مشترکی که بین بازیگران بین المللی، منطقه ای و محلی در فضای مذکور وجود دارد، باعث شده تا این منطقه اهمیت به سزایی پیدا کند و به طور غیرمستقیم، در همه مسائل ژئواستراتژیک کشورها یا بازیگران منطقه ای و بین المللی در حوزه خاورمیانه بسیار اثر گذار باشد. از این رو هدف ما بر این است مشخص کنیم که؛ نقش مکانها و فضاهای کوچک ساحل شرقی مدیترانه بر سیاست های جهانی چگونه است و چرا این مناطق این قدر اثر گذار شده؟ به عبارتی دیگر ما سعی خواهیم کرد تا شرح دهیم که فضاهای مزبور ( ساحل شرقی مدیترانه لبنان و فلسطین و اسرائیل ) حاوی چه ارزشهایی هستند که نظر بازیگران سیاسی جهانی یا بین المللی را به خود جلب نموده و بر سیاست آنها نسبت به فضاهای کوچکشان اثر می گذارند. در نتیجه می توان گفت مکان کوچک که ارزشهایی جغرافیایی ثابت واستراتژیک دارد و در ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم با امنیت حیاتی قدرتهایی منطقه ای و جهانی می تواند عامل جلب توجه بازیگران بین المللی باشد، و بر سیاست های بین المللی تأثیرات زیر داشته باشد: باعث مداخله و رقابت قدرتها منطقه ای و فرامنطقه و جهانی است برای حفظ منافع این امر در فضاهای جغرافیایی کوچک به باز شدن راه مانور برای قدرتهای محلی و منطقه ای می شود و منجر به تغییر گفتمان قدرتهای جهانی و منطقه است در یک فرایند که به بازخوانی در نظم جهانی (ژئوپلیتیک و ژئواستراتژی) منتهی می شود.
بهروز بوچانی محمدرضا حافظ نیا
این تحقیق به طور کلی به بررسی تاثیر ایدئولوژی انقلاب اسلامی که در سال 1979در ایران رخ داده است بر روی ناسیونالیسم ایرانی می پردازد و در پی بیان کردن این موضوع است که که انقلاب1979با ماهیت مذهبی و اسلامی آن در ابتدای آن بیشتر بر روی عناصر هویتی مربوط به اسلام تاکید می کرده است و عناصر هویتی کاملا ایرانی که ماهیتی غیرمذهبی و غیر اسلامی داشته اند و در قبل از انقلاب از این عناصر در جهت مقبولیت حکومت پهلوی استفاده می شده است را نادیده گرفته است ، در واقع ناسیونالیسم سال های اول انقلاب بر خلاف ناسیونالیسم قبل از انقلاب که ماهیتی باستان گرایانه و تاریخی داشته است ناسیونالیسمی به شدت مذهب پایه بوده است، که بیشتر واکنشی در مقابل ناسیونالیسم به شدت باستانی گرایانه حکومت قبلی بوده است . دیگر این که در این مقاله ما می خواهیم که این مساله را بیان کنیم که انقلاب اسلامی تحت تاثیر تحولات بزرگی که درطی این مدت 30 ساله با آن ها روبه رو بوده است در جهت ناسیونالیسمی با ترکیب عناصر هویتی کاملا ایرانی و باستانی و اسلامی حرکت کرده است و هرچه از سال های اول انقلاب گذشته است به مرور از حالت مذهبی آن کمرنگ تر شده است و به سوی ترکیبی از عناصر باستانگرایانه و مذهبی رسیده است. ، در واقع انقلاب اسلامی به مرورناسیونالیسمی واقع گرایانه تر که ترکیبی از عناصر کاملا ایرانی واسلامی را برگزیده است.
وحید صادقی محمدرضا حافظ نیا
جغرافیای انتخابات یکی از شاخه¬های جغرافیای سیاسی است که به مطالعه جنبه¬های جغرافیاییِ انتخابات مانند سازماندهی فضایی انتخابات، تنوعات فضایی در الگوهای رأی¬گیری و تاثیر عوامل محیطی و فضایی در تصمیم¬های رأی¬دهندگان می¬پردازد. عواملی که به لحاظ موقعیتی، جغرافیایی و فضایی نوع تصمیم¬گیری¬های انتخاباتی را تحت¬الشعاع قرار می¬دهند، بسیار گسترده¬اند. یکی از این عوامل مقوله طایفه¬محوری است که از عوامل تاثیر¬گذار در رفتار سیاسی شهروندان و پیدایش الگوهای فضایی انتخابات به شمار می¬آید. منظور از طایفـه¬گرایـی نوعی احساس و انگیزه درونی در افراد ساکن در مکان و فضای جغرافیایی خاص است که ارزش¬های مرتبط با نحوه ادراک از مکان و محل زیست را بر ارزش¬های فراتر از محل یا مرتبط با محل¬های دیگر ترجیح می¬دهند. به دیگر سخن، منظور از جستار طایفه¬گرایی این است که ساکنان یک محدوده سکونتگاهی (محله، روستا، شهر و استان)، عموماً همانند یکدیگر بر اساس ویژگی و شناسه¬های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی¬شان، به فرد و یا جریانی که با آنان احساس همانندی می¬نمایند، رأی می¬دهند. این پژوهش به¬دنبال بررسی و تحلیل تاثیر طایفه¬گرایی بر الگوی رأی¬دهی نه دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در شهرستان نورآباد ممسنی می¬باشد. ¬روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی و تحلیلی است و روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش مبتنی بر روش¬های کتابخانه¬ای و میدانی می¬باشد. عمده¬ترین ابزاری که محقق در روش کتابخانه¬ای برای جمع¬آوری اطلاعات از آن استفاده کرده عبارتند از: کتاب¬ها، مقاله¬ها، مجله¬ها، نشریه، اسناد، مطبوعات، متن، فیش، آمارنامه¬ها، سند، نقشه. همچنین محقق در روش¬ میدانی از ابزارهایی همچون پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده و تصویر بهره برده است. برای ارزیابی فرضیه¬های تحقیق از آمار توصیفی و استنباطی و آزمون¬های آماری استفاده شده است. این آزمون¬های آماری که در محیط spss انجام شده عبارت بودند از: آزمون t تک نمونه¬ای، آزمونtukey ، آزمون ضریب همبستگی پیرسون، آزمون رگرسیون دو متغیره. بنابراین با توجه به یافته¬های کتابخانه¬ای و میدانی نتایج پژوهش نشان می¬دهد که، گرایش¬های طایفه¬ای در الگوی رأی سه نامزد از نه نامزد، یعنی صمدشجاعیان، عبدالرسول موسوی و رضاقلی الهیاری تاثیر کمی داشته است، اما در الگوی رأی نامزدهای دور پنجم، ششم، هفتم، هشتم و نهم (فریبرز انصاری، سید ابراهیم امینی، علی احمدی، عبدالرضا مرادی، نوذر شفیعی) تاثیر چشمگیری داشته است. به¬طوری¬که مقوله طایفه¬گرایی پایگاه حمایتی اطمینان¬بخشی برای ایشان به شمار می-رود.
احمد طاهری محمدرضا حافظ نیا
در سال های اخیر، در مناطق خشک و نیمه خشک جهان، که از میانگین بارش کمی برخوردارند، پدیده ی گردوغبار، به عنوان یکی از پدیده های طبیعی روز محسوب می شود. در واقع یکی از مسایلی که جهان امروز گرفتار آن است، پدیده ی فرسایش بادی و توفان های ماسه ای و گردوغباری بوده که در مقیاس های جهانی، منطقه ای، ملی و محلی با شدت و میزان متفاوت شکل گرفته است. پدیده گردوغبار از ابعاد مختلفی همچون طبیعی، زیست محیطی، بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برخوردار است. که برای نمونه جغرافیدانان طبیعی به ابعاد فیزیکی و طبیعی آن می پردازند و متخصصین بهداشت و محیط زیست مسائل بهداشتی این پدیده را بررسی می کنند و علم اقتصاد مباحث اقتصادی آن را مطالعه می کند و از آن جایی که جغرافیای سیاسی علم مطالعه ابعاد سیاسی فضا می باشد، بنابراین جغرافیای سیاسی نیز می تواند جنبه های سیاسی گردوغبار را بررسی نماید. با توجه به موضوع تحقیق یعنی برررسی جنبه های سیاسی پدیده گردوغبار در جنوب غرب آسیا، فرضیه های تحقیق عبارتند از: فرضیه اول: «جنگ و درگیری نظامی، مدیریت سیاسی فضا و شرایط امنیتی منطقه در تشدید پدیده گردوغبار موثر بوده است». فرضیه دوم: «پدیده گردوغبار در منطقه جنوب غرب آسیا منجر به افزایش نارضایتی سیاسی، کاهش سطح مشارکت سیاسی، افزایش مهاجرت، افزایش هزینه های ملی (عمومی)، تحت تأثیر قرار دادن روابط سیاسی کشورها و نقش آفرینی سازمان های بین المللی شده است». در این پژوهش، برای جمع آوری داده ها از روش ترکیبی که تلفیقی از شیوه کتابخانه ای ـ میدانی می باشد استفاده شده است. بر اساس یافته های کتابخانه ای و میدانی این پدیده موجب افزایش نارضایتی از عملکرد دولت شده و بر میزان مهاجرت به ویژه مهاجرت داخلی در سطح کشورهای منطقه افزوده است. افزایش گردوغبار در طی سال های اخیر در بین کشورها هزینه ها و خسارت های زیادی را برای حکومت ها، دولت ها و خانواده ها در پی داشته داشته است. همچنین با شدت گرفتن گردوغبار سازمان های بین المللی برای مقابله و کنترل آن به نقش آفرینی پرداخته اند و خواه ناخواه این پدیده روابط سیاسی کشورها را نیز تحت تأثیر قرار داده است. یافته های کتابخانه ای با متغیر کاهش سطح مشارکت سیاسی ناشی از تشدید گردوغبار انطباق ندارد و در یافته های میدانی اگرچه این تأثیر با سطح معناداری 0/037 تأیید شده است اما نسبت به دو متغیر دیگر (نارضایتی و مهاجرت) ضعیف تر است.
مختار شاه حسینی محمدرضا حافظ نیا
سازمان های منطقه ای به عنوان یکی از مکانیسم های تحقق همگرایی منطقه ای در مناطق وحوزه های مختلف جغرافیایی تاسیس و بتدریج بسط و گسترش یافتند. سطح همکاریهای درون منطقه ای گویای وضعیت انسجام و همگرایی در یک سازمان است. هرچه سهم همکاریهای درون منطقه ای نسبت به برون منطقه ای بیشتر باشد، فرآیند همگرایی سریعتر پیش رفته، این موضوع فایده مند بودن همگرایی برای اعضاء را نشان می دهد. ساختار تولیدی، هم تکمیلی اقتصادی، سطح توسعه و اندازه اقتصاد نقش مهمی را در تحقق همگرایی اقتصادی در سازمان های منطقه ای ایفا می نماید. از آنجائیکه سازمان همکاری اقتصادی (اکو) یک سازمان منطقه ای می باشد؛ بر این مبنا این تحقیق در پی آن بوده است تا سطح انسجام و همگرایی درونی آن را بر اساس متغیرهای اقتصادی در یک دوره زمانی یازده ساله (2012-2002) مورد بررسی قرار دهد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. مقایسه حجم همکاریهای درون منطقه ای و برون منطقه ای سازمان درحوزه های مختلف تجارت خارجی، سرمایه گذاری، گردشگری و حمل و نقل نشان می دهد، سازمان همکاری اقتصادی (اکو) از سطح انسجام و همگرایی پایینی در بعد اقتصادی برخوردار بوده و بعنوان یک سازمان منطقه ای نتوانسته است موجبات تعمیق وابستگی متقابل، افزایش تعاملات و ارتباطات میان اعضاء را فراهم آورد. انسجام و همگرایی در حوزه های تجارت خارجی و سرمایه گذاری نسبت به سایر حوزه هااز سطح پایین تری برخوردار می باشد. سیر کنونی افزایش سالانه همکاریهای درون منطقه ای نیز بیانگر روند کند فرآیند همگرایی در این سازمان است .
داریوش امیری نیا پیروز مجتهدزاده
چکیده ندارد.
کاظم ذوقی بارانی محمدرضا حافظ نیا
چکیده ندارد.
محسن جان پرور محمدرضا حافظ نیا
چکیده ندارد.
منصور رحمتی زهرا احمدی پور
چکیده ندارد.
ریباز قربانی نژاد محمدرضا حافظ نیا
چکیده ندارد.
حمید مستجابی سرهنگی زهرا احمدی پور
چکیده ندارد.
علی ولی قلی زاده زهرا احمدی پور
چکیده ندارد.
مصطفی قادری حاجت محمدرضا حافظ نیا
جغرافیای سیاسی شاخه ای از علم جغرافیا است که به مطالعه پدیده های سیاسی –فضایی و نواحی متشکل و سازمان یافته سیاسی، از سطح میکرو تا ماکرو می پردازد و از دیدگاه علی ، موضوع جغرافیای سیاسی را کنش متقابل متغیر های سیاسی با متغیر های فضایی تشکیل می دهد. پس با توجه به آنچه گفته شد دو مولفه سیاست و فضا از مفاهیم اساسی این رشته می باشند، که شناخت شاخصه های آنها از مهمترین اقدامات زیر بنایی در درک پدیده های سیاسی- فضایی می باشد. از آنجاییکه در رابطه با شاخصه های این دو مولفه در جغرافیایی سیاسی دیدگاهی واحد وجود نداشته و بسیاری ازشاخصه های این مفاهیم در رشته های همجوار مانند علوم سیاسی، روابط بین الملل و.. مطرح است، همین امر ضرورت انجام پژوهش در این باره را دو چندان می کند. این پژوهش به صورت اسنادی - میدانی و با شیوه توصیفی- تحلیلی، سعی بر شناسایی و رتبه بندی، شاخص های متغیر سیاست و فضا در جغرافیای سیاسی را دارد. نتایج تحقیق نشانگر این امر است که اگر چه در یک نگاه سطحی برشمردن شاخصه های سیاسی و فضایی در جغرافیای سیاسی کاری ساده و پیش پا افتاده به نظر برسد، ولی واقعیت امر بسیار پیچیده تر مشکل تر از آن است که با یک دیدگاه غیر علمی و غیر مستدل دست به شاخص سازی این مولفه ها زد. چرا که بسیاری از شاخص ها در شمار شاخص های سیاسی- فضایی قرارمی گیرند. به هر ترتیب در پایان این تحقیق و از 51 شاخص مورد آزمون، تعداد شاخصهای سیاسی مطلق 19 شاخص، شاخصهای فضایی مطلق 22 و شاخصهای دوگانه 10 شاخص مورد شناسایی و رده بنده قرار گرفتند. از آنجایی که شاخصهای شناخته شده در مباحث نظری بواسطه یافته های میدانی تایید شدند می توان شاخصهای ذکر شده را به عنوان شاخص های متغیر سیاست و فضا در جغرافیای سیاسی در نظر گرفت.
ناجیه نیسی محمدرضا حافظ نیا
صنعت توریسم از سوی سازمان جهانی توریسم به عنوان صنعت سوم معرفی شده است. بنابراین کشورهای مختلف سعی دارند تا با برنامه ریزی وسیعتر در زمینه توریسم منطقه جاذبی برای توریست ها باشند و این سرمایه عظیم را به سمت کشور خود هدایت کنند. در این پژوهش دو مکان توریستی کیش و دبی که از نظر طبیعی و اقلیمی شباهت فراوان دارند با یکدیگر مقایسه شده اند. این پژوهش نشان داده است با توجه به شباهت طبیعی این دو مکان که یکی در شمال و دیگری در جنوب خلیج فارس قرار دارد، دبی در زمینه توریسم بسیار موفق تر از جزیره کیش عمل کرده است. این پژوهش تفاوت این دو منطقه را به دلیل ایدئولوژی لیبرال حاکم بر کشور امارات و ایدئولوژی اسلامی کشور جمهوری اسلامی ایران می داند.
هادی زرقانی محمدرضا حافظ نیا
مرز سیاسی به پدیده ای قضایی اطلاق می شود که منعکس کننده قلمرو حاکمیت یک دولت بوده و مطابق قواعد خاص در مقابل حرکت انسان ، انتقال کالا یا نشر افکار مانع ایجاد کند. مرزهای سیاسی دارای کارکرد های متفاوتی هستند از جمله جداکنندگی ، یکپارچه سازی ، کشمکش ، ارتباط و ... اما مهمترین نقش مرز ایجاد مانع و جلوگیری کردن از ورود متغیرهای ناخواسته است تا به این وسیله امنیت کشور از حیث سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و نظامی دچار تهدید واقع نشود. در بین مرزهای کشور، مرزهای شرقی ایران با افغانستان به دلیل وجود متغیرهای مختلفی نتوانسته آنطور که شایسته و بایسته است در مقابل تردد های غیرمجاز افراد ، کالا و ... مانع ایجاد کند به طوریکه در اواخر سال 1379 ناامنی های تسری یافته از مرز شرقی زندگی را بر ساکنین مناطق مرزی دشوار ساخته است.
مراد کاویانی راد محمدرضا حافظ نیا
ایران کشوری با تنوع نامتجانس قومی و مذهبی است . عوامل متعددی موجبات واگرایی و همگرایی این قوم را نسبت به هم فراهم ساخته است . قوم بلوچ در جنوب شرق ایران که دنباله قومی آن به خارج از کشور کشیده شده به جهت مولفه هایی نظیر قومیت ، مذهب ، دوری از مرکز و ... کمتر در تحولات بزرگی که حداقل در سده اخیر کشور را متاثر ساخته نقش عمده ای ایفا کرده ، این عدم مشارکت میزان همگرایی این قوم را با ملت ایران متاثر نموده است.
محمدباقر قالیباف محمدرضا حافظ نیا
با وسعت یافتن و تنوع روزافزون حیطه وظایف دولتها، و تقاضای فزاینده مشارکت از سوی ملتها، حکومتها در پی یافتن سامان بهینه اعمال حاکمیت و اداره امور کشور، ناچارند گزینه های متفاوت تمرکز و عدم تمرکز نظام سیاسی-اداری را بعنوان رهیافتی جدی و موثر مورد توجه قرار دهند و به بازنگری الگوی توزیع فضایی قدرت در کشور خود بپردازند. از سوی دیگر دستیابی به توسعه و امنیت پایدار نیز بدون مشارکت نهادینه مردم در فرایند توسعه و امنیت و بدون درگیر ساختن منافع محلی-مردمی با منافع ملی امکان پذیر نیست. لذا یافتن الگویی از توزیع فضایی قدرت که ضمن حفط اصول وحدت، استقلال و تمامیت ارضی بتواند مشارکت معنی دار مردم در قالب نهادهای محلی را محقق سازد از اهم موضوعات جغرافیای سیاسی تلقی می شود. این پژوهش با استفاده از روشهای کتابخانه ای و میدانی و با مرور بر سیر تاریخی حکومتها و نهادهای محلی در ایران، و کسب دیدگاههای نمونه ای از جامعه آماری کارگزاران کنونی دولت و نمایندگان مردم در سطوح محلی در جستجوی پاسخ برای سوال دوبعدی که: چرا در ایران نهادهای محلی به مفهوم مشارکت معنی دار مردم در تصمیم گیریهای محلی نهادینه نگردیده است؟ و چگونه می توان به الگویی دست یافت که متضمن حفظ وحدت ملی و تمامیت ارضی از سویی و مشارکت معنی دار مردم در امور محلی از سویی دیگر نموده است؟ نتایج تحقیق حاکی از این است که: استبدادی بودن حکومتهای گذشته تاقبل از انقلاب اسلامی ایران، روند غیرطبیعی تکوین حکومت متمرکز، اتکا آن به درآمدهای انحصاری حاصل از فروش نفت خام و احساس بی نیازی از مردم و در حاشیه قرار گرفتن ملت از عوامل عمده موثر بر نهادینه نشدن مشارکت معنی دار مردم در امور محلی بوده است. پس از انقلاب اسلامی نیز بدلیل فقدان ظرف مناسب و شایسته برای تداوم مشارکتهای خودجوش محلی و نهادینه سازی مشارکت طلبی مردم، تحول واقعی و دگرگون کننده ای که اثر پایدار داشته باشد پدید نیامد اگر چه قانون اساسی ج.ا.ا بخوبی به این موضوع پرداخته اس. بدین ترتیب فرضیه های تحقیق مورد تایید قرار گرفت. نهایتا این تحقیق الگوی نظام سیاسی-اداری نیمه متمرکز متضمن برخورداری لایه زیرین آن از نهادها و حکومتهای محلی در چارچوب نظام بسیط کنونی است را پیشنهاد داده و به اجمال تبیین نموده است.
علی یوسفی اطاقور کرامت الله زیاری
فرضیه های این پژوهش مبتنی بر تاثیر مدرنیسم، پست مدرنیسم و پدیده جهانی شدن بر کالبد شهر تهران است، که از طریق روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار می گیرد. در عصر جهانی شدن همه چیز در حال انتقال و مبادله می باشد، اما جریان انتقال یک طرفه و یک جانبه بوده و کشورهای خاصی از آن سود می برند. جهانی شدن از مدت ها قبل با مدرنیسم و پست مدرنیسم شروع شده است. و به طوری که هم اکنون فقط شتاب فراوانی در آن ایجاد شده است . در واقع مدرنیسم و پست مدرنیسم زمینه های نمود جهانی شدن را فراهم نموده اند مدرنیسم به عنوان یک سوغات غرب در سیمای کالبدی شهرتهران ازاواخر حکومت قاجار تاثیر گذاشته است و در دوره پهلوی اول و دوم و به ویژه جمهوری اسلامی تاثیرات شگرفی در شهر تهران بر جای نهاده است و سیمای کالبدی آن را دگرگون نموده است . به دنبال آن پست مدرنیسم در دو دهه گذشته توانسته است به صورت رگه هایی ، نفوذ خود را در معماری شهر تهران ، ریشه بدواند و هنوز نتوانسته است در شهر تهران همه گیر شود و در نهایت تهران به عنوان یک کلان شهر بی قوراه به حیات خود ادامه می دهد به طوری که هنوز نتوانسته است وارد فرآیند جهانی شدن شود. به همین جهت این پدیده نتوانسته تاثیر خاصی در کالبد شهر تهران به جای بگذارد.
حسن رحیمی محمدرضا حافظ نیا
بدنبال امضا یادداشت تفاهم بین جمهوری اسلامی ایران و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در تاریخ 26/11/1368ه.ش، (15فوریه 1990م) مرزهای شمالی کشورمان پس از سالیان متمادی گشوده شد و رفت و آمدهای مرزی بین اتباع دو کشور آغاز گردید. از جمله این نقاط مرزی که بازگشایی گردید و ترددهای مرزی بصورت گسترده ای در آن آغاز شد، مرز جلفا دراستان آذربایجان شرقی بود. رفت و آمدهای مرزی که در ابتدا جنبه اجتماعی داشت، رفته رفته جنبه اقتصادی پیدا کرده و با فروپاشی شوروی و بدنبال آن شروع بحران قره باغ بین جمهوری های ارمنستان و آذربایجان ، حیات اقتصادی جمهوری خودمختار نخجوان وابسته به این نقطه مرزی گردید.
عطاالله عبدی محمدرضا حافظ نیا
سوال اساسی این تحقیق این است که چه نسبتی بین احساس محلی گرایی و ملی گرایی در شهر تبریز وجود دارد ؟ نتایج بررسی نشان می دهد که میزان ملی گرایی در سطح شهر تبریز بسیار قویتر از محلی گرایی است ولی درکنار آن خواسته هایی نیز در سطح محلی مطرح بودند و نیز با وجود ضعیف بودن حس محلی گرایی، عواملی مانند محرومیت نسبی، ارتباط با اقوام هم ریشه در آنسوی مرز و زبان محلی می تواند آن را تقویت کند و عواملی مانند مذهب تشیع ، جشنها و اعیاد ملی و مذهبی می توانند ملی گرایی را تقویت کنند.