نام پژوهشگر: مریم بلالی

بررسی پتانسیل های گردشگری ورزشی در استان خراسان رضوی
thesis دانشگاه تربیت معلم - سبزوار - دانشکده تربیت بدنی 1389
  مریم بلالی   محمدرضا معین فرد

هدف پژوهش حاضر، بررسی پتانسیل های گردشگری ورزشی در استان خراسان رضوی است. بدین منظور 164 نفر از مدیران و کارشناسان درسازمان های موثر و درگیر در حوزه گردشگری ورزشی در استان خراسان رضوی به عنوان نمونه انتخاب شدند. با توجه به ماهیت تحلیلی تحقیق حاضر، پرسشنامه محقق ساخته ای بر اساس مقیاس 5 گزینه ای لیکرت طراحی و پس از تأیید روایی و پایایی بین آزمودنی های مورد نظر توزیع شد. پس از جمع آوری اطلاعات با استفاده از بسته نرم افزاری spss داده ها استخراج، ویرایش و از طریق آزمون فریدمن برای رتبه بندی و ویل کاکسون جهت بررسی معناداری اختلاف میانگین رتبه ها تجزیه و تحلیل شدند. نتایج به دست آمده از دیدگاه مدیران و کارشناسان به صورت زیر خلاصه شده است: - مهم ترین اثرات توسعه صنعت گردشگری ورزشی در استان به ترتیب شامل «ایجاد سرور و شادمانی در جامعه» با میانگین 01/6 ، «گرایش بیشتر مردم به ورزش و ارتقای سطح سلامت جامعه» با میانگین94/5، «گسترش تبادلات و تعاملات مثبت فرهنگی بین فرهنگ های مختلف» با میانگین 85/5، «ایجاد تصور مثبت نسبت به شهر و منطقه میزبان» با میانگین83/5، «توسعه کمی و کیفی اماکن و تاسیسات ورزشی» با میانگین 58/5 می باشد. - سازمان های موثر در توسعه صنعت گردشگری ورزشی استان به ترتیب اهمیت شامل سازمان گردشگری، شهرداری ها، استانداری و فرمانداری ها، اداره های آموزش و پرورش و مراکز آموزش عالی، سازمان تربیت بدنی، سازمان منابع طبیعی و اداره های راه و ترابری می باشد. - توانمندی ها و پتانسیل های گردشگری ورزشی استان جهت جذب گردشگر ورزشی، کم و متوسط گزارش شده است. - مهم ترین موانع و محدودیت ها در توسعه صنعت گردشگری در استان به ترتیب شامل «عدم برنامه ریزی سازمان ها در جهت جذب گردشگر ورزشی»، «حمایت ناکافی مسئولین استان از سرمایه گذاران و طرح های گردشگری ورزشی» و «کم توجهی به جاذبه های توریستی ورزشی از طرف مسئولین شهری» می باشد. - اولویت های بهره برداری از اماکن و فضاهای طبیعی ـ ورزرشی در استان به ترتیب «صحرا و بیابان»، «دریاچه و سد» و «کوه و صخره» و «چشمه و استخر» می باشد. - سه اولویت برتر ورزش های بومی و محلی استان که در جذب گردشگر ورزشی موثر است شامل رشته های «کبدی»، «کشتی چوخه» و «اسب سواری» می باشد. - هشت اولویت برتر در رشته های ورزشی قابل اجرا در استان جهت جذب گردشگر ورزشی به ترتیب عبارتند از: «دوچرخه سواری»، «موتورسواری»، «پیاده روی»، «اسب سواری»، «بیابان گردی»، «تپه نوردی»، «صخره نوردی» و «اتومبیل رانی». - پتانسیل های اصلی استان و منطقه در جذب گردشگر شامل ورزش های «بومی و محلی»، «آب و هوا» و «اماکن زیارتی استان» می باشند. - 2/94 درصد از مسئولین و کارشناسان استانی و شهری، حمایت و پشتیبانی خود را از برنامه های توسعه گردشگری ورزشی در استان خراسان رضوی اعلام کردند.

چگونگی پیدایش کثیر از واحد در فلسفه اسلامی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1389
  مریم بلالی   عزیز الله فیاض صابری

یکی از مسایل پیچیده در فلسفه، کیفیت صدور کثرت از وحدت است. در مورد این مسأله راه حل های مختلفی ارایه شده است. 1- نظر حکمای مشاء: با توجه به قاعده الواحد، معلول نخستین امری واحد و یگانه است. و آن امر واحد و یگانه عقل است. زیرا فروض دیگر که عبارتند از «جسم، ماده، صورت، نفس، عرض» یا مرکبند یا محتاج به دیگری. پس واحد و یگانه نیستند. عقل اگر چه واحد است، ولی نوعی از کثرت را نیز دارد. زیرا اگر هیچ نحو کثرتی نداشته باشد و از آن واحد دیگری به وجود آید هرگز نوبت وجود به جسم نمی رسد. در حالی که جسم موجود است ولی کثرت آن از لوازم ذات است و جعل و تأثیر، بالذات به آن تعلق نمی‏گیرد ؛ زیرا اگر جعل بالذات به آن‏ها تعلق بگیرد، در این صورت از واحد حقیقی کثرت صادر شده است. این معلول دارای سه جهت است که از هر جهت به ترتیب شرافت، عقل دوم، نفس فلک اول و جرم فلک اول صادر می‏شود. و از عقل دوم نیز عقل دیگر و نفس و جرم فلک پدید می آید و... تا این که افلاک نه گانه و عقول ده گانه به پایان برسد. بعد از عقل دهم صدور عقل دیگری را لازم نمی‏دانند، بنابراین آن ها تعداد عقول را که برای توجیه اجسام قائلند ده تا می‏دانند، نه این که بیش از آن را نفی کنند. از عقل دهم نیز به ترتیب شرافت، نفوس ناطقه، صور نوعیه و جسمیه و هیولی مشترک عناصر صادر می‏شوند. پس در عقل دهم جهات کثرت آن قدر زیاد است که به تعداد انواع موجود در جهان طبیعت کفایت می کند. ایرادی که بر این نظریه وارد است این است که : عقل فعّال که قرار است از یک جهت نوع انسان را بیافریند، از یک جهت نوع اسب را بیافریند و از جهت دیگر نوع مورچه را و... یعنی از جهات مختلف می خواهد انواع مختلف جهان طبیعت را بیافریند باید جهات کثیر حقیقی داشته باشد. اگر جهات کثیر حقیقی داشته باشد ازعقل فوق خود که واحد حقیقی است تحقّق پیدا نمی کند. 2- نظر حکمای اشراقی: آن‏ها صادر اول را نور می‏دانند و به جای عقل اول، صادر اول را نور اقرب می‏دانند. از نظر آن‏ها صدور انواع کثیرکه متکافی در وجود هستند، مانند اجسام عنصریه، از اختلاف نوعی در فاعل یا در جهات تأثیر آن، ناشی شده است. وچون در عقل دهم آن قدر از جهات و حیثیات نیست که کثرتش به کثرت انواعی که در این عالم واقع اند، وفا کند، از این رو قائل به عقول عرضی شده‏اند. از ترکیب جهات مختلف عقول طولی، عقول عرضی به وجود آمده‏اند. آن‏ها معتقد به عقول عرضی شده‏اند و معتقدند که برای هر نوعی از انواع موجودات جسمانی عقلی هست که رب و مدبر طلسم آن است و به آن اشخاص، عنایت دارد. پس به تعداد انواع جسمانی خواه فلکی باشد یا عنصری و خواه بسیط باشد یا مرکّب، عقول خواهد بود، و بیش از آن را نفی نمی‏کنند. پس آن‏ها به دو دسته از عقول اعتقاد دارند: الف) عقول طولی که آن ها را قواهر اصول اعلون می نامند. ب) عقول عرضی: که از ترکیب جهات مختلف عقول طولی به وجود آمده است و عقول عرضی ارباب انواع مختلف موجودات جسمانی می‏باشند. در این نظریه پیدایش کثرت مانند لوستری است که از همان بالا مثلث‏ وار پایین می‏آید و گسترش پیدا می کند و از عقول طولی که دارای جهات مختلف هستند، عقول عرضی کثیر پدید می‏آید. این نظریه از اولی کمی بهتر است چون کثرت عرضی را پذیرفته است، ولی باز هم این مشکل وجود دارد که این کثرت های حقیقی چگونه بوجود آمده اند؟ 3- نظریه حکمت متعالیه این است که نخستین تجلی واجب‏الوجود، وجودمنبسط است. این وجود واحد است ( وماامرنا الا واحده) ولی در عین وحدت کثرت دارد. وحدت آن عین کثرتش است و کثرتش عین وحدت آن است. این وجود منبسطی که وحدتش عین کثرت و کثرتش عین وحدت است، فعل خدا است و این فعل خدا مقتضای قاعده‏ بسیط الحقیقه و قاعده الواحد است. قاعده الواحد نمی گوید از واجب تعالی یک چیز صادر شده و بعد از او با واسطه، عقل دوم و عقل سوم و... صادر می‏شود، بلکه می گوید تمام آنچه که صادر شده و می‏شود و خواهد شد، واحد است. و از خدای واحد محض، فیض‏واحد صادر می‏شود که وحدت آن ظلّ وحدت خدای واحد است. وجود منبسط فردیت آن فردیت حقیقی است. وجود منبسط کلی است ولی کلیّت آن با کلی اهل نظر، منطق و فلسفه و مانند آن ها تفاوت دارد، این وجود جزئی و فرداست ولی جزئی و فرد بودنش هم با آن‏ها تفاوت دارد. فردیت و جزئی بودنش به این است که تعدّد و تکرار ندارد. هر چه را که دو تصور کنیم دو نیست بلکه خودش را تصور کرده ایم. کلی بودنش نیز با کلی اهل نظر فرق دارد. کلی اهل نظر، شمول و اطلاق مفهومی است اما کلی اهل معرفت شمول و اطلاق وجودی یا سعی است. مقصود از سعه هم این است که این یک فرد چنان سریان دارد که همه اشیاء را پر کرده است. جزیی اهل نظر، عبارت است از محدود بودن یک وجود خاص، هم عرض داشتن یک وجود خاص به تعبیر دیگر، غیریت داشتن با وجودهای دیگر. اما جزئی اهل معرفت به معنای محدود بودن است، که در مقابل کلی به معنای سعه وجودی و نامحدود بودن است.