نام پژوهشگر: عنایت الله یزدانی
مسعود قاسمی مرتضی سامتی
علاقه به همکاری های منطقه ای از دیرباز در جهان مورد توجه بوده است و این روند پس از جنگ جهانی دوم سرعت بیشتری گرفته است. این همکاری ها در اشکال و درجات مختلف ، در همه زمینه های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و اجتماعی و یا ترکیبی از آنها شکل گرفته اند . شاید مهمترین این تحولات همکاری های اقتصادی و باز شدن اقتصاد جهانی است زیرا کشورهای جهان به تنهایی تمام عوامل تولید را در اختیار ندارند و باز شدن اقتصاد باعث افزایش ثروت و رفاه در جامعه می گردد و این خود یکی از زیرساختهای لازم برای رسیدن به اهداف سیاسی از جمله آزادی سیاسی می باشد. از این رو این پایان نامه ابتدا به تشریح سه مقوله آزادی اقتصادی، دموکراسی و توسعه انسانی برای تشریح رابطه همزمان بین این سه موضوع پرداخته است. برای پاسخگویی به سوالات تحقیق، کشورهای منطقه منا به عنوان کشورهایی که بیشتر از مجموعه ی کشورهای در حال توسعه و کشورهای کمتر توسعه یافته تشکیل شده اند، به عنوان جامعه ی آماری مورد بررسی انتخاب شده و با استفاده از یک سیستم با رویکرد داده های تابلویی به صورت همزمان برای 18 کشور منطقه منا ( خاور میانه و شمال آفریقا) طی مدت 7 سال از (2006-2000) برآورد شده است. نتایج تخمین ها در مورد این کشورها بیانگر اثر مثبت آزادی اقتصادی بر دموکراسی و توسعه انسانی است. همچنین نتایج بی اثر بودن دموکراسی بر آزادی اقتصادی و توسعه انسانی را نشان می دهد و بیانگر اثر مثبت توسعه انسانی بر آزادی اقتصادی و بی اثر بودن آن بر دموکراسی است
امین مدرسه سیدجواد امام جمعه زاده
گستره جهانی شدن تقریباً تمامی حوزه های زندگی بشر امروز را در نوردیده است. بالطبع چنین موضوعی در مواجهه با دیگر متغیرها مسائل جدیدی را مقابل بشریت مطرح می کند.از جمله در حوزه اقتصاد شاهد جهانی شدن اقتصاد و در حوزه سیاست شاهد کمرنگ شدن مرزهای ملی هستیم. حوزه فرهنگ و به خصوص دین نیز در عرصه جهانی شدن به همین نحو دارای یک سری ویژگی هایی شده اند. پژوهش حاضر در نظر دارد تا در عصر جهانی شدن به بررسی فرصت ها و چالش های بوجود آمده با توجه به مورد جمهوری اسلامی ایران بپردازد. اما یافته های این پژوهش که در قالب و چارچوب نظریه بازیگری نقادانه در عرصه جهانی شدن و همچنین با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته نشان می دهد که متناسب با هر نوع نگرشی که نسبت به جهانی شدن وجود داشته باشد، نوع مواجه با آن نیز متفاوت خواهد بود. بنابراین نظر، پذیرش بی چون و چرای جهانی شدن و یا رد مطلق آن هر کدام نوع مواجه خاصی را با جهانی شدن در نظر می گیرد. بدین سان و مطابق چارچوب نظری این رساله، در نگرشی که به جهانی شدن انجام می شود ایران با مجموعه ای از چالش ها و فرصت ها مواجه است که در سه عرصه عمده سیاست، اقتصاد و فرهنگ به بررسی آن پرداخته شده است. واژگان کلیدی جهانی شدن، جمهوری اسلامی ایران، دین، بازیگری نقادانه، فرصت ها، چالش ها
نبی اله ضرغامی علیرضا آقاحسینی
تلاش های ایران برای دستیابی به فناوری هسته ای به قبل از انقلاب اسلامی و به دهه 1950 برمی گردد. با پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به شرایط انقلابی کشور، فعالیت های هسته ای ایران متوقف شد و کشورهای غربی از جمله ایالات متحده، آلمان و فرانسه فعالیت های هسته ای خود را در ایران به حالت تعلیق درآوردند. پس از جنگ تحمیلی، موضوع هسته ای ایران، مهمترین مسأله ای بود که جمهوری اسلامی ایران در عرصه سیاست خارجی با آن مواجه شد و هم اکنون نیز با ارسال پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت، این مسأله به یک بحران بین المللی تبدیل شده است. هدف این پژوهش این است که نشان دهد چگونه سیاست های هسته ای جمهوری اسلامی ایران درون یک متن گفتمانی جای می گیرد و گفتمان های شکل گرفته در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد که بعد از انقلاب اسلامی و در تاریخ جدبد ایران شکل گرفته اند، توضیح می دهند که مسأله هسته ای ایران جایگاه مهمی در روابط خارجی ایران دست یافته است و در تقابل با گفتمان هسته ای غرب به ویژه ایالات متحده قرار گرفته است؛ بر همین اساس، سوال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه گفتمان های شکل گرفته و حاکم بر دولت های سه-گانه (هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد) چه تاثیری بر روند دستیابی جمهوری اسلامی ایران به انرژی صلح آمیز هسته ای در این سه مقطع مذکور داشته است؟ روش تحقیق این پژوهش نیز توصیفی ـ تحلیلی می باشد که تلاش دارد که با استفاده از شیوه «تحلیل گفتمان» به بررسی مسائل هسته ای ایران بپردازد. بنابراین برخلاف دیدگاه های اثبات گرایانه که تبیین غیر-تجویزی میان پدیده ها را به شکلی که موجب اعتماد علّی گردد، مورد بحث قرار می دهد، تحلیل به کار گرفته شده در این پژوهش پسا اثبات گرایانه است. پسا اثبات گرایی شیوه تعامل، تعارض و کشمکش میان حوزه مشروعیت در قبال غیریت ها را به بحث می گذارد. تحلیل فضای سیاسی تعامل، تعارض و کشمکش دلالتی آشکار بر گفتمان گونگی مباحث در این پژوهش دارد. فرضیه پژوهش این است که علی رغم وجود فضاهای گفتمانی داخلی و بین المللی متفاوت در سه دوره ریاست جمهوری هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد، شروع و تداوم گفتمان هسته ای ج. ا. ایران به دلیل تأکید بر اصول بنیادی انقلاب اسلامی همانند استقلال خواهی، ظرفیت های تمدنی و توسعه و پیشرفت از یک سو و عدم تمکین نسبت به آپارتاید هسته-ای از سوی دیگر، در تقابل با گفتمان هسته ای غرب بخصوص ایالات متحده قرار دارد.
افروز آذری پور عنایت الله یزدانی
چکیده موضوع این پایان نامه شناخت نقش ایران در تعیین رژیم امنیتی دریای خزر است. تاریخ معاصر ایران نشانگر این واقعیت است که امنیت ملی کشور همواره در معرض تهدیدهای گوناگون از سوی قدرتهای بزرگ بوده است. فروپاشی شوروی نگرانیهای جدیدی برای امنیت ملی کشور فراهم آورد. ظهور تعداد جدیدی از همسایگان در مناطق شمالی، بروز تحول در ساختار یکپارچه امنیتی موجود در این منطقه، بروز یک سری تحرکات و اختلافات مرزی، زبانی، نژادی و قومی در حاشیه مرزهای شمالی ایران، پیدایش فضایی مناسب برای عرض اندام یک جانبه و نافذ امریکا در مناطق شمال ایران همه از مسائلی هستند که بر امنیت ایران تاثیر گذارند. سوال اصلی این پژوهش این است که ایران چه نقشی می تواند در تعیین رژیم امنیتی دریای خزر داشته باشد؟ از آنجاییکه این پژوهش بر اساس تئوری باری بوزان انجام گرفته است، یافته های این پژوهش نشان می دهد که فروپاشی شوروی به خاطر حضور بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای تهدیدی برای امنیت ایران محسوب می شود. همچنین، شرایط مبارزات ژئوپلیتیکی کشورهای منطقه و بازیگران خارجی و اختلاف میان کشورهای ساحلی، موضوع امنیت و ثبات منطقه را آشکار می سازد. از اینرو ضرورت ایجاد سیستمی امنیتی در منطقه خزر معلول وجود تهدیدات مهم و بالقوه ای همچون: تهدید بی ثباتی سیاسی منطقه، خطر درگیری نظامی میان کشورهای حوزه خزر وتهدید فاجعه زیست محیطی است. بنابراین ایجاد یک سیستم امنیتی موثر در این منطقه می تواند حلال مسائل مختلف منطقه شود و ظرفیتی برای همکاری در زمینه های امنیت، انرژی، ترانزیت و روابط دوجانبه فنی- نظامی میان کشورهای منطقه شود. از آنجائیکه ایران دارای جایگاه خاصی در منطقه خزر می باشد می تواند با پیوستن به مجموعه های امنیتی مثل سازمان شانگهای، در میانجیگری در کشمکشها و برخوردها در زمینه کاهش تنشها در منطقه نقش برجسته ای ایفا نماید. واژگان کلیدی: امنیت، امنیت خزر، دریای خزر، رژیم امنیتی،منطقه، منطقه خزر، ایران
یوسف جعفری احمد جالینوسی
پایان دوران جنگ سرد و خاتمه استیلای نظام دوقطبی بر مناسبات نظام جهانی، عصر تازه ای را رقم زد. در این دوره نوین به خصوص در شرایط ملتهب و متحول از نظام قدیم به پاردایم جدید دگرگونی های سریع در روابط واحدهای سیاسی یا ارتباطات و تعاملات منطقه ای بین کشورها به وجود آمد. نیروهای جدید با مناسبات پیچیده وارد معادلات جغرافیای سیاسی شدند و چالشهای بی سابقه ای در جای جای جهان روی داد. در این راستا با توجه به اهمیت موقعیت ترکیه و سیستم سیاسی لائیسم با اصول پان ترکیسم(البته از سال 2001 به بعد با قدرت گرفتن حزب عدالت و توسعه، لائیسم محض به سمت سکولاریسم گرایش پیدا کرده)، اهمیت تاثیرات نزدیکی آنکارا با رژیم صهیونیستی مورد توجه قرار گرفت و فرصت مناسبی برای ظهور یک اتحاد استراتژیک بین ترکیه و اسرائیل که اوج آن در سال 1996 بود فراهم شد و زمینه های جدیدی را برای همکاری مشترک این دو کشور در حوزه های مهم امنیتی نظیر منطقه خزر، و آسیای مرکزی فراهم نمود. دریای خزر به سبب واقع شدن بین دو قطعه بزرگ، یعنی آسیا و اروپا و منابع غنی انرژی دارای موقعیت ژئوپلیتیک خاص بوده و در تمام دوره های تاریخی مورد توجه ویژه کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است که در این راستا مورد توجه ویژه سیاست خارجی در قالب سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی ایران قرار می گیرد. بنابراین وجود منافع مشترک ترکیه و اسرائیل نظیر تسلط بر منابع غنی انرژی منطقه واعمال فشار بر ایران، و... در منطقه استراتژیک خزر، باعث به خطر افتادن منافع جمهوری اسلامی ایران و به ازای آن موجب تغییر در سیاست منطقه ای ایران شد. این پژوهش با استفاده از چارچوب نظری ژئوپلیتیک و با استفاده از روش تحلیلی - توصیفی به دنبال تبیین و تحلیل روابط اسرائیل و ترکیه و تاثیر آن بر سیاست منطقه ای ایران در حوزه خزر(2004-1991) می باشد. کلید واژه: سیاست خارجی، منطقه خزر، سیاست منطقه ای، پان ترکیسم، صهیونیسم، ژئوپلیتیک.
علی اصغر ستوده حاج عباسعلیخانی عنایت الله یزدانی
بعد از حادثه یازده سپتامبر2001 فصل جدیدی در دستگاه سیاستگذاری خارجی آمریکا آغاز شده است. حوادث یازده سپتامبر که دلالت بر تغییر مفهوم و حوزه های امنیت داشت، هژمونی همه جانبه ایالات متحده را به خصوص در ابعاد امنیتی- نظامی به چالش کشیده است.جرج بوش تحت تاثیر اندیشه نومحافظه کاران برای مقابله با این چالش به وجود آمده، استراتژی یک جانبه گرایی بر محوریت قدرت سخت را در خاور میانه در پیش گرفت. البته استراتژی جرج بوش در خاورمیانه فقط محدود به قدرت سخت نبود، بلکه جنبه هایی از قدرت نرم هم در سیاست خارجی خاور میانه ای بوش بخصوص در دوره دوم ریاست جمهوری اش مشهود می باشد؛ با این وجود استراتژی بوش در خاورمیانه بیشتر بر محور قدرت سخت بوده است. شکست استراتژی بوش در خاورمیانه و در نتیجه آن کاهش محبوبیت ایالات متحده در نظام جهانی و همچنین افزایش مخالفت داخلی بر ضد استراتژی بوش در خاورمیانه منجر به پیروزی باراک اوباما از حزب دموکرات با شعار تغییر شد. بعد از روی کار آمدن اوباما جنبه نرم افزار گرایی در سیاست خارجی خاورمیانه ای ایالات متحده بیشتر شده است. باراک اوباما برای پیشبرد اهداف استراتژیک آمریکا در خاور میانه، استراتژی چندجانبه گرایی بر محوریت قدرت هوشمند را در پیش گرفته و سعی در مدیریت هوشمندانه تحولات نظام جهانی و بخصوص خاور میانه به عنوان مرکز ثقل تحولات نظام جهانی داشته است. این پژوهش به دنبال تبیین تاثیر حادثه یازده سپتامبر بر روند هژمونی گرایی آمریکا در خاور میانه می باشد و در این راستا تاثیر این حوادث را موازی با تجزیه و تحلیل استراتژی بوش و اوباما در خاور میانه مورد ارزیابی قرار می دهد. فرضیه این پژوهش بر این مبنا استوار می باشد: حادثه یازده سپتامبر هژمونی همه جانبه آمریکا (امنیتی- نظامی، سیاسی- ایدئولوژیک و اقتصادی) را به چالش کشیده و برای مقابله با این چالش، تیم نومحافظه کاران به رهبری بوش استراتژی یک جانبه گرایی بر محور قدرت سخت را در خاورمیانه در پیش گرفتند. ولی باراک اوباما با توجه به شکست استراتژی بوش در خاورمیانه به جنبه های قدرت نرم در قالب استراتژی قدرت هوشمند بیشتر اهمیت می دهد. واژگان کلیدی: حادثه یازده سپتامبر، خاورمیانه، خاور میانه جدید، تروریسم، هژمونی، یک جانبه گرایی، رادیکالیسم اسلامی.
مهناز صابردوست محمد علی بصیری
امروزه فناوری هسته ای به عنوان فناوری برتر محسوب می شود و در حوزه های محتلف زندگی بشر مانند پزشکی،کشاورزی، و به ویژه در حوزه امنیت انرژی کاربرد فراوران دارد . هر روزه بر دامنه استفاده از فناوری هسته ای افزوده می شود.در کشورهای در حال توسعه نیز، علاقه رو به افزایشی برای دستیابی به انرژی هسته ای وجود دارد. در این میان ایران نیز مانند بسیاری از کشورهای دیگر به دنبال دستیابی به فناوری هسته ای در جهت اهداف مسالمت آمیز و در مقیاس صنعتی می باشد. دستیابی به این فناوری مهم ترین دغدغه ج.ا.ایران طی سی سال اخیر بوده است. در دولت نهم و دهم این هدف به یکی از مهم ترین اصول سیاست خارجی تبدیل شده است. و دولت تلاش کرده است از تمام ظرفیت های داخلی و بین المللی حسن استفاده کرده و به این مهم دست یابد. این در حالی است که این هدف تحت الشعاع مسائلی هم چون تضاد ایران و امریکا پس از انقلاب قرار گرفته است و از این رو امریکا به همراه سایر اعضای 1+5 محدودیت ها و موانع بسیاری را در مسیر ج.ا.ایران قرار داده است. هدف این پایان نامه بررسی تعامل و تقابل ج.ا. ایران و گروه 1+5 در قالب رابطه ساختار و کارگزار می باشد. در رابطه با مسئله ساختار و کارگزار سه رویکرد وجود دارد. برخی تئوری ها بر کارگزار تاکید کرده، برخی دیگر تنها ساختار را مهم می دانند، رهیافت سومی نیز وجود دارد که که بر تعامل و قوام متقابل ساختار و کارگزار اشاره دارد. تحلیل مسئله هسته ای ج.ا. ایران تنها بر اساس رویکرد سوم کامل و همه جانبه می باشد. فرض بر این است که در زمینه برنامه هسته ای ایران، ساختار و کارگزار با یکدیگر در کنش متقابل بوده و هر کدام سعی دارد دیگری را تحت تاثیر خود قرار دهد. و در نتیجه این کنش متقابل بوده است که تا کنون هر کدام توانسته است به برخی از اهداف خود در این زمینه دست یابد. به عبارتی ج.ا. ایران توانسته است به برخی از اهداف خود در زمینه هسته ای دست یابد و در مقابل نیز ایالات متحده موانع و محدودیت های بسیاری برای ج.ا. ایران ایجاد کرده است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی می باشد. پس از بررسی و توصیف ساختار فعلی نظام بین الملل در دو بعد مادی و اجتماعی به تحلیل تعامل دو جانبه ساختار نظام بین الملل و ج.ا. ایران پرداخته می شود.
الهه سالدورگر عنایت الله یزدانی
چکیده این پایان نامه در صدد بررسی پیامدهای سیاسی و امنیتی کوتاه مدت و بلند مدت اشغال عراق برای اسراییل با این فرض که حمله آمریکا در کوتاه مدت برای اسراییل پیامد مثبت داشته ولی در بلند مدت با توجه به قدرت یابی شیعیان در این کشور منفی است، می باشد. اسراییل کشوری کوچک در میان همسایگانی با فرهنگ و نظام سیاسی نا متجانس و دشمن، محاصره شده است.بدلیل تهدید مکرر اسراییل توسط عراق و رویکرد آن به دست یابی به سلا ح هسته ای، اسراییل در سال 1982 با یک حمله پیش دستانه تاسیسات اتمی عراق را نابود کرد و برای مدت مدیدی خیالش از دست یابی عراق به این سلاح آسوده شد. اما عراق نه تنها برنامه دست یابی به سلاح هسته ای را ادامه داد بلکه به سلاح های شمیایی و میکروبی نیز مجهز بود و آن ها را در جنگ با ایران و حملاتش علیه کردها به کار گرفت. در سال 1991 صدام که داعیه دار پان عربیسم و حمایت از اعراب در برابر اسراییل بود برای بالا بردن محبوبیت خود در میان اعراب 39 موشک اسکاد به سوی اسراییل پرتاب کرد.علی رغم خسارات بسیار جزیی و ناچیز این حمله،ضربه ای سنگین به امنیت اسراییل وارد شد.اسراییل بدلیل حمله موشکی عراق در صدد انتقام گرفتن از عراق بود، بنابراین از آمریکا خواست تا جنگ را تا پایان کار صدام به پیش ببرد. بوش از ترس تجزیه عراق و قدرت یابی شیعیان عراق را فتح نکرد، اما برای آسوده شدن خیال اسراییل رژیم بازرسی تسلیحاتی عراق را بر اساس قطعنامه 678 ایجاد کرد. در طول سال های 1991 تا 2003 اسراییل و طرفدارانش همواره از روسای جمهور آمریکا می خواستند تا کار عراق را یکسره کند و تهدید حمله شیمیایی و اتمی عراق نسبت به اسراییل را برطرف سازند. در سال 2000 اسراییل توانست بسیاری از طرفداران خویش که شامل نئوکان ها و صهیونیست های مسیحی می شدند را در رده های بالای سیاسی و نظامی بر سر کار آورد. صهیونیست های مسیحیگروهی از مسیحیان تندرو طرفدار اسراییل می باشند که اسراییل را ید الله و اجرا کننده منویات خداوند می دانند.آنان معتقدند که از سوی خدا برای برپایی اسراییل بزرگ از نیل تا فرات برگزیده شده اند.پیش از حمله به عراق صهیونیست های مسیحی با تبلیغات وسیع مدعی شدند که حمله به عراق زمینه ساز جنگ آرماگدون، پایان جهان و ظهور عیسی است.آنان به همراه صهیونیست های سیاسی و نئوکان های حاکمبا دستاویز قرار دادن حادثه 11 سپتامبر و مخدوش و دستکاری کردن اطلاعات توانستند رییس جمهور را راغب به لشگر کشی به عراق کنند.سرانجام در سال 2003 با حمله آمریکا به عراق یکی از عمده ترین تهدید های امنیتی اسراییل برطرف شد. پس از اشغال عراق اسراییلی ها در قالب نیروهای چند ملیتی و بازرگان به عراق وارد شدند و به جاسوسی از اوضاع عراق و همسایگانش می پردازند. ورود اسراییلی ها به خاک عراق باعث شد تا این کشور در خاک عراق به رویارویی با ایران بپردازد و از نزدیک فعالیت های هسته ای ایران را تحت نظر بگیرد و به سوریه و ترکیه نزدیکتر شود. اسراییل سعی می کند با استفاده از اهرم کردها این کشورها را تحت فشار بگذارد و زمینه تجزیه آن ها را فراهم کند. بدین ترتیب موازنه قوای منطقه را به سود خود تغییر دهد و با مشغول داشتن این کشورها به جنگ های داخلی با خیال آسوده به سرکوب فلسطینی ها بپردازد. پس از آن محدوه نیل تا فرات را درحالی که اکثر کشوهای منطقه ضعیف شده اند با کمتر مقاومتی اشغال نماید. اسراییلی ها در عراق به دنبال ایجاد جای پا و زمینه سازی برای نفوذ در نظام سیاسی و اقتصادی عراق و روی کار آمدن دولتی ضعیف و هم سو هستند. بر خلاف این پیامدهای مثبت، قدرت یابی شیعیان،افزایش نفوذ ایران در عراق،بهبود روابط عراق و سوریه و مستحکم شدن محور مقاومت متشکل از ایران،سوریه، حزب الله و حماس، پیامدهای منفی حمله آمریکا به عراق برای اسراییل است. کلید واژه ها:قدرت، منافع ملی، صهیونیسم، هژمونی،11سپتامبر
مسلم بیگی عنایت الله یزدانی
چکیده فهم ما از جهان و پدیده ها چگونه حاصل می شود؟ شاید بتوان این فهم را وابسته به گفتمان دانست. اگر بدین گونه باشد، پس این گفتمان و منطق درونی اوست که ما را قادر به فهم پدیده ها از کلان ترین تا خردترین آن ها می کند، بر این اساس بدان گاه که امر قدسی را طلب می کنیم و یا بدان هنگام که با دیدن چشم اندازی زیبا از سر شوق زبان به تحسین باز می گشاییم، هنگامی که دوست را می نوازیم و بر دشمن می تازیم غافل از آنیم که فهم و معنادار بودن تمامی این امور، وابسته به گفتمانی است که محاط بر ماست. به نظر می رسد این مهم به مدد گفتمان هایی تحقق می پذیرد که زمینه مند، تاریخی و با مرزهایی فراخ هستند، مرزهایی که گفتمان را توان پاسداشت همیشگی از آن ها در منازعه ی خصمانه ی گفتمان ها بر سر تعیین معنا و تثبیت هویت نیست، و این خود آرمان عصر ما را متبلور می سازد. آرمان مقدس نسبیت، و از سوی دیگر خبر از پایان تاریخی می دهد، پایان تاریخ امر مطلق، مرگ خدا و فراروایت های تمامت خواه کولاک ساز. در این پژوهش تلاش شده است تا اصلی ترین زمینه ها در تطور و تکوین گفتمان آیت الله خمینی و گاندی مورد تجریه و تحلیل قرار گیرد. بر همین اساس تلاش شده است تا به دو پرسش بنیادین پاسخی در خور ارائه گردد. پرسش نخست این است که آیا گفتمان آیت الله خمینی وگاندی در مواجهه با تبعات گفتمان مدرن صورتبندی شده اند؟ و پرسش دوم اینکه آیا غرب اصلی ترین غیر بیرونی گفتمان آیت الله خمینی و گاندی است؟ این گونه به نظر می رسد که گفتمان آیت الله خمینی و گاندی هر دو در واکنش به تبعات سیطره ی وجوه ذهنی و عینی گفتمان مدرن صورت بندی می شوند. مسأله ی عمده در صورت بندی این دو گفتمان واکنش به فرآیند بی تاریخ شدن ایران و هند در مسیر طوفان سهمگین گفتمان مدرن است. بر این اساس این دو گفتمان در تلاش برای خلق تاریخی نوین هستند، تاریخی که بنیان آن بر محور مواجهه ی ما با آنها – غرب – استوار است. به نظر می رسد این ریشه ی مشترک میان گفتمان آیت الله خمینی و گاندی منشأ شباهت های دیگر میان این دو گفتمان می گردد؛ برای نمونه در هر دو گفتمان غرب به مثابه اصلی ترین غیر بیرونی این دو گفتمان متجلی می گردد و نقشی اساسی در معنادار شدن نشانه ها و دال های این دو گفتمان دارد. کلید واژه ها: گفتمان، تحلیل گفتمان، روابط بین الملل، هژمونی، هویت.
مهدی اندرزیان احمد جالینوسی
انقلاب اسلامی ایران ، نقطه آغازی برای خیزش واحیای بیداری اسلامی است . بی تردید آنچه در جهان امروز می توان عبارت بیدار اسلامی را بر آن اطلاق نمود ، قطعاً ناشی از نهضت احیاگرانه امام خمینی ( قدس سره ) است. .انقلاب اسلامی ایران را می توان تجلی تحقق قدرت نرم به معنای توانایی نفوذ در رفتار دیگران بدون تهدید و یا پرداخت هزینه محسوس به شمار آورد. انقلاب اسلامی ایران از رهگذر تبیین اندیشه و آرمان عدالتخواهانه خود درصدد برآمد با روشهای غیرمستقیم به نتیجه دلخواه و مطلوب یعنی بیداری اسلامی دست یابد. در واقع نظام جمهوری اسلامی با تکیه بر قدرت نرم افزاری بویژه ارزش هایی چون ایثار، شهادت طلبی، معنویت گرایی، عدالت باوری، استقلال طلبی، مبارزه با صهیونیسم و ضدیت با سیاست های امپریالیستی غرب به ویژه آمریکا ، توانست ضمن ایجاد تحول فرهنگی در سطح داخلی، به احیای خودباوری دینی و بیداری اسلامی در عرصه منطقه ای و تأثیرگذاری بر مناسبات جهانی بپردازد و اقتدار نرم افزاری خود را در عرصه بین المللی به منصه ظهور رساند. سوال اصلی تحقیق: انقلاب اسلامی ایران ، چه تأثیری بر انقلاب های عربی(1391-1389) داشته است ؟ فرضیه تحقیق: انقلاب اسلامی ایران بر گفتمان اسلام سیاسی وبیداری اسلامی در انقلاب های کشورهای عربی تا حدودی تأثیرگذاشته است که میزان تأثیر گذاری آن بر هریک از این کشورها مختلف می باشد. هدف اصلی در این پژوهش، تبیین تأثیر انقلاب اسلامی ایران برانقلاب های عربی(1391-1389)می باشد. اهداف دیگر این تحقیق، تبیین اسلام سیاسی وبیداری اسلامی و همچنین، تبیین تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر گفتمان اسلام سیاسی وبیداری اسلامی می باشد.
سعید توتونچی شهروز ابراهیمی
چکیده ندارد.
هادی حیدری احمد جالینوسی
این تحقیق ضمن بررسی تاریخی هژمونی ایالات متحده ، نقاط برجسته و مهم سیاست خارجی این کشور را مورد کنکاش قرار داده است.یکی از این نقاط برجسته بی شک حادثه 11 سپتامبر 2001 بود،که سیاست خارجی ایالات متحده و در پی آن نظام بین الملل را در معرض تغییرات گسترده ای قرار داد. سوال اصلی این است که، وضعیت امروز هژمونی ایالات متحده تا چه حد تحت تاثیر حادثه 11 سپتامبر و چه میزان به گذشته این کشور و همچنین نظام بین الملل پیش از 11 سپتامبر مربوط است،و مهمتر از آن این است که وضعیت هژمونی ایالات متحده در دو دهه آینده چگونه خواهد بود؟ فرضیه اولیه این است که حادثه 11 سپتامبر فقط باعث تغییر در تاکتیک های ایالات متحده برای تدام و گسترش هژمونی خود در سطح جهانی شد،اما به دلیل استفاده غیرهوشمندانه از قدرت و کاربرد تاکتیک های نامناسب، مشروعیت این کشور تضعیف و جایگاه هژمونیک آن در معرض تهدید قرار گرفت. و در دو دهه آینده این کشور از لحاظ قدرت سخت دارای رقبائی به مراتب قدرتمندتر از امروز خواهدبود.اما قدرت نرم این کشور همچنان منبعی برای هژمونی این کشور خواهد بود و تداوم هژمونی این کشور وابسته به استفاده بیشتر از قدرت نرم خواهد بود. هر چند مفهوم هزمونی با نام گرامشی گره خورده است اما در این تحقیق از نظریه ثبات هژمونیک برای توضیح هژمونی گرائی ایالات متحده استفاده کرده ایم و با استفاده از منابع کتابخانه ای و به صورت مروری این موضوع را بررسی کرده ایم. کلید واژه ها:هژمونی،حوادث 11 سپتامبر،امپراطوری،نظام بین الملل،آینده نگری.
صدیقه محسن بیگی طغرالجردی احمد جالینوس
ترکیه و عراق از جمله کشورهای مهم منطقه خاورمیانه هستند که طی سال های اخیر شاهد تحولات گسترده ای در روابط این دو کشور در منطقه بوده ایم . حمله ایالات متحده به عراق در سال 2003 منشا تغییرات گسترده ای در نظام سیاسی- اقتصادی عراق گردید. این تغییر و تحولات منحصر به محیط داخلی عراق نبوده و پیامدهای منطقه ای بسیاری برای سایر کشورهای همسایه به همراه داشته است. ترکیه کشوری است که به صورت گسترده ای تحت تاثیر این تحولات قرار گرفته است. چرا که طی سالهای پس از 2003 تلاش کرده است روابط خود را در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ... با عراق توسعه دهد. حجم گسترده روابط این سوال را به ذهن متبادر می کند که آیا این دو کشور می توانند به سمت همگرایی پیش روند؟ همگرایی بی شک همراه با فرصت ها چالش های بسیاری برای هر دو کشور می باشد. مسائلی همچون مسئله آب، انرژی، اقتصاد، مسائل منطقه ای و ... از جمله موضوعاتی است که می تواند نقش موثری در توسعه روابط و در مرحله بالاتر همگرایی و یا بالعکس کمرنگ شدن روابط داشته باشد. هدف این پایان نامه بررسی این مسئله است که آیا با گسترش روابط بین بغداد- استانبول امکان همگرایی بین دو کشور وجود دارد یا نه؟ فرض بر این است که به دلیل وجود مسائل مشترک فی ما بین پتانسیل همگرایی وجود دارد اما با توجه به تئوری کانتوری و اشپیگل که در این رساله از آن استفاده شده است حرکت به سمت همگرایی نیازمند شرایط و ملزومات خاص خود در سطوح مختلف و در حوزههای موضوعی مختلف در کشورهای مربوطه می باشد. و این به سیاست ها و برنامه ریزی طرفین بستگی دارد که با تدوین سیاست های مناسب دامنه روابط را به سمت همگرایی پیش ببرند و یا بالعکس سبب واگرایی در روابط شوند. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی می باشد. پس از تشریح و تحلیل اصول سیاست خارجی دو کشور طی مدت ذکر شده (پس از سقوط صدام) چهار متغیری که بر اساس تئوری کانتوری و اشپیگل لازمه همگرایی است را در دو کشور تشریح کرده و به تحلیل این مسئله پرداخته می شود که آیا طرفین بر اساس این متغیرها می توانند وارد همگرایی شوند، در پایان نیز فرصت ها و چالش های موجود در روابط دو کشور مورد تحلیل و تبیین قرار می گیرد.
رضا محموداوغلی عنایت الله یزدانی
پایان نامه حاضر الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا و تاثیرات آن بر جمهوری اسلامی ایران را به بحث می گذارد.در این پایان نامه با ارائه مفاهیم، رهیافت ها و طرحهای همگرایی و تئوری سیستم ها، سطوحی برای تحلیل تاثیرات این الحاق بر ایران استخراج شد. بر اساس تئوری سیستم ها جهان یک کل واحد است و واحدها در این کل از هم تاثیر می پذیرند و بر محیط هم تاثیر می گذارند. بنابراین بر اساس تئوری سیستمها امکان ندارد که الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا تاثیر بیرونی نداشته باشد و این تاثیرات خواه مثبت خواه منفی، به هر حال تاثیر قطعی است. طبق این تئوری کشورهایی که به لحاظ جغرافیایی نزدیک ترند تاثیرات بیشتری از هم خواهند پذیرفت. و براساس آن سوال اصلی پایان نامه (الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا چه تاثیراتی را بر امنیت جمهوری اسلانی ایران دارد؟) ازطریق داده های موجود استدلال شد، که ترکیه به عنوان همسایه ایران، بخشی از حوزه های علائق سیاست خارجی و امنیت ملی ایران را تشکیل می دهد. پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا تاثیری عمیق برکشورهای منطقه خواهد گذاشت. که مسلما ایران هم به دلیل همسایگی با ترکیه از این امر مستثنی نخواهد بود. الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا تاثیرات مثبت و منفی در حوزه های اقتصادی، سیاسی – امنیتی و فرهنگی بر امنیت جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت. با عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا، ایران با اتحادیه اروپا همسایه خواهد شد و این موضوع باعث خواهد شد که همکاری های اقتصادی و سیاسی ایران با اتحادیه اروپا وارد مرحله جدیدی شود. در عصر جهانی شدن و در شرایطی که ترکیه فرایند عضویت در اتحادیه اروپا را طراحی می کند و در حال تجربه اصلاحات عمیق در ساختار سیاسی و اقتصادی و فرهنگی است. قوت یافتن عناصر اقتدارگرا در عرصه قدرت سیاسی، به دور از ملاحظات و محاسبات سیاسی دولت آنکارا برای ورود به اتحادیه اروپاست. به نظر می رسدکه مهمترین تأثیر الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا بر روابط این کشور با ایران، تغییر منطق سیاست در ترکیه و به تبع آن، نزدیک شدن دو کشور به یکدیگر و افزایش همکاری و تا حدی هم گرایی میان آنها خواهد بود. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی _ تحلیلی است. در روش توصیفی تلاش شد تا آثار و پیامدهای الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا و همچنین توصیف موانع پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا مورد مطالعه قرار بگیرد. و با گردآوری اطلاعات و داده ها، نقش محوری ترکیه را در سیاست خارجی ایران، در پی تحولات جدید منطقه ای و بین المللی مورد تحلیل قرار گرفت. کلید واژه: اتحادیه اروپا، همگرایی، امنیت ملی، وابستگی متقابل، واگرایی، سیستم
سجاد امری عنایت الله یزدانی
رفتار واحدهای سیاسی، به ویژه قدرت های بزرگ تعیین کننده ی نوع نظام حاکم بر جامعه جهانی است. بر این اساس سیاست خارجی کشورها تحت تأثیر تحولات ساختار نظام بین المللی قرار می گیرد. این تحولات، سیاست خارجی کشورها را شکل می دهد و آن را متحول می نماید. سیاست خارجی آمریکا نیز از این قاعده مستثنی نیست. سیاست خارجی ایالات متحده بعد از اینکه آموزه مونروئه کنار رفت، شکل مداخله جویانه ای به خود گرفت.بعد از جنگ جهانی دوم آمریکا به یک ابرقدرت جهانی تبدیل شد. محور سیاست خارجی آمریکا در طول نیم قرن گذشته که امروز هم دنبال می شود، ایجاد تداوم، ثبات و نظم بین المللی بوده است.این نظم برای اشاعه و نهادینه شدن الگوهای سیاسی و اقتصادی آمریکا در صحنه جهانی ضروری بودکه چه در دوران جنگ سرد و چه بعد از فروپاشی شوروی همچنان دنبال شده است.بعد از خاتمه جنگ سرد و فقدان دشمنی مشخص ایالات متحده با بحران معنا دهی به جریان سیاست خارجی خویش مواجه شد. حوادث یازده سپتامبر نقطه ی عطفی بود که به کمک نظریه پردازان سیاست خارجی آمریکا آمد تا بتوانند فرصت نمایش مجدد قدرت این کشور را در سطح بین الملل به اجرا گذارند. بعد از یازده سپتامبر خاورمیانه و شرق آسیا در مرکز ثقل سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا قرار گرفت؛ زیرا این دو منطقه را عاملی علیه هژمونی خود در جهان می داند. پژوهش حاضر با هدف تبیین دلایل چرخش در مرکز ثقل سیاست خارجی آمریکا پس از یازده سپتامبر 2001 و همچنین علل تغییر سیاست خارجی آمریکا از اروپا به خاورمیانه پس از یازده سپتامبر و نیز علل تغییر سیاست خارجی آمریکا از خاورمیانه به شرق آسیا، تهیه گردیده است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوالات است که علل چرخش در مرکز ثقل سیاست خارجی آمریکا پس از یازده سپتامبر چه بوده است؟ علل تغییر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا از اروپا به خاورمیانه چه بوده است؟علل تغییر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا از خاورمیانه به شرق آسیا چه بوده است؟پژوهش حاضر به روش توصیفی _ تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای گردآوری شده است؛ و بر اساس چارچوب تئوریک رئالیسم تهاجمی به بررسی تغییر سیاست خارجی آمریکا پرداخته است. یافته های این پژوهش بر این اساس است که آمریکا به دنبال تثبیت هژمونی خود و تحکیم آن است و این کشور برای حفظ موقعیت سلطه گر خود به دنبال تضعیف دیگر قدرت ها همچون چین و به دنبال حذف تهدیدهای نامتقارنی چون تروریسم است.
ذکیه طلوع عنایت الله یزدانی
جهانی شدن به همراه پیشرفت های سریع تکنولوژی های ارتباطی، جهانی شبکه ای ترسیم می کند که با شتاب به گردش اطلاعات در معرض افراد و جوامع به حساسیت بیشتر دولت ها در هدایت و نظارت بر افکار عمومی چه در داخل و چه در خارج از مرزها می انجامد. به میزان توانایی دولت ها در هدایت و کنترل افکار عمومی، برآوردن اهداف و منافع به شکل نرم افزایش می یابد که در حال حاضر از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. این پژوهش به مطالعه ی چگونگی تاثیرگذاری شبکه های اجتماعی برخط بر دیپلماسی عمومی و سیاست خارجی دولت ها پرداخته است. با این فرضیه که شبکه های اجتماعی برخط از طریق به کارگیری و تجهیز دیپلماسی عمومی مدرن موجبات افزایش قدرت نرم کشور ها به خصوص ایالات متحده آمریکا را سبب می شوند. این پژوهش با استفاده از چارچوب نظری قدرت نرم نای و با روش توصیفی تحلیلی به اثبات فرضیه ی مربوطه می پردازد. نتایج نشان می دهد، شبکه های اجتماعی برخط با توجه به ساختار، ویژگی ها و ظرفیت هایشان به شکل گسترده، پرشتاب و با صرف هزینه های کم تر در پیشبرد کاربردها و اهداف دیپلماسی عمومی قابل بهره برداری است. که این امر با توجه به نوع نظام سیاسی و بسترهای اجتماعی و فرهنگی کشورها دارای پیامد های متفاوتی است. دولت های دموکراتیک از جمله ایالات متحده آمریکا در راستای افزایش قدرت نرم خود و پیشبرد سیاست خارجی با توجه به فرهنگ و اطلاعات، دو عامل عمده و تاثیرگذار در قدرت نرم و با درک چگونگی ظهور موثر این دو عامل در دیپلماسی عمومی، شبکه های اجتماعی برخط را در راستای هدایت و نظارت بر افکار عمومی جهانی، افزایش قدرت نرم، تحقق منافع ملی وسیاست خارجی شان، مورد بهره برداری قرار می دهند.
عسگر صفری آقبلاغی عنایت الله یزدانی
قره باغ در منطقه قفقاز جنوبی قرار دارد و بحران قره باغ که از 1988 شروع شده نتیجه جنگ بین دو کشور آذربایجان و ارمنستان است . علیرغم تلاش های صورت گرفته این بحران تا به امروز تداوم یافته است . از زمان شروع بحران بازیگران متعددی در این بحران نقش آفرینی کرده اند که ترکیه یکی از آنها است . با توجه به اهمیت نقش ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی هدف از این پژوهش ارزیابی تعاملات ترکیه با هرکدام از طرفین درگیر در بحران از سال 1990 به بعد است . در راستای رسیدن به اهداف پژوهش اصلی ترین سوالات پژوهش از این قرارند : مهمترین دلایل شکل گیری بحران قره باغ چه بود ؟ ترکیه از سال 1990 به بعد چه نقشی را در بحران قره باغ ایفا کرده است . یافته های پژوهش نشان می دهد که در کنار عواملی چون مذهب ، حس ناسیونالیستی ، سیاست های رهبران شوروی از جمله استالین از مهمترین دلایل شکل گیری بحران قره باغ بود و با توجه به اینکه در سال 1991 سیستم دوقطبی از بین رفت و اتحاد جماهیر شوروی دچار فروپاشی شد ترکیه ترجیح داد سیاست میانجیگری را در بحران قره باغ ایفا کند . در اتخاذ این سیاست از سوی سیاستمدارن ترکیه عوامل متعددی دخیل بودند که از میان آنها می توان به ، اصل حاکم بر سیاست خارجی ترکیه ، نقش روسیه در بحران قره باغ ، عضویت ترکیه در ناتو ، عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا ، اختلاف ترکیه با جدایی طلبان کرد ؛ تبلیغات پناهندگان ارمنی ، و ترس از واکنش های بین المللی اشاره کرد . تئوری های موجود در زمینه بحران ، از جمله تئوری مایکل برچر، برای تحلیل بحران قره باغ استفاده شده است . روش پژوهش حاضر توصیفی ، تحلیلی بوده و تلاش دارد با استفاده از منابع کتابخانه ای و یافته های پژوهشی ، موضوع پایان نامه را مورد بررسی و آزمایش قرار دهد .
مجید رفیعی احمد جالینوسی
ایالات متحده آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس را باید دو بازیگر مهم در منطقه خلیج فارس تلقی کرد. این دو بازیگر در طول چند دهه اخیر روابط استراتژیکی را با هم داشته اند که هر چند در طول این مدت تغییر شکل داده است اما ماهیتا یک هدف را دنبال می کرده است که عبارت است از: تامین ترتیبات امنیتی منطقه ای. در سایه همین ترتیبات امنیتی منطقه ای این کشورها که یکی به دنبال اعمال هژمونی خود برآمده است و دیگری یعنی اعضای شورای همکاری خلیج فارس به دنبال حفظ امنیت و بقای خود برآمده اند از طرق مختلف در صدد شکل دهی به این نظم امنیتی برآمده اند که به عنوان مثال می توان از احاله مسئولیت و ایجاد موازنه نام برد که یکی با واگذاری ایالات متحده آمریکا به شورای همکاری خلیج فارس و دیگری با حضور مستقیم این کشور در منطقه دنبال گردیده است. با توجه به این مسائل این پژوهش بر آن می باشد تا به بررسی این روابط استراتژیک پرداخته و به تبیین آن ها بپردازد. سوال اصلی این پژوهش بر این است که روابط استراتژیک ایالات متحده آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس پس از اشغال کویت به چه صورتی بوده است؟ فرضیه ارائه شده بر این است که این روابط به صورت تقابلی و رویارویی با ایران می باشد که با استفاده از مکانیزم هایی که در بالا بدان ها اشاره گشت دنبال می گردد. از سوی دیگر به دلیل نقش بحران ها در تشدید حضور ایالات متحده و عمیق تر گشتن این روابط، به بررسی این بحران ها خواهیم پرداخت. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی در صدد تبیین این روابط برآمده است و نتیجه این پژوهش بر آن است که این روابط در جهت تحقق اهداف آمریکا و رویارویی با کشورهای معارضی نظیر ایران شکل گرفته است که مسائل گوناگونی نظیر انقلاب اسلامی، بحران های منطقه ای، حوادث 11 سپتامبر2001 و... در آن تاثیر داشته اند. پایان نامه حاضر به بررسی روابط استراتژیک ایالات متحده و شورای همکاری خلیج فارس می پردازد. در موضوع حاضر روابط استراتژیک ایالات متحده و شورای همکاری خلیج فارس به صورت تهاجمی تبیین گردیده است و بر آن است که این روابط بنا به دلایل استراتژیک بر علیه ایران رقم خورده است. همچنین بحران ها از جمله عواملی هستند که که به تشدید بعد تهاجمی این روابط افزوده است.
رضا بانژاد محمد علی بصیری
جهان امروز بیش از هر زمان دیگری به نفت و گاز احتیاج دارد. بر این اساس کشورهای بهره مند از این منابع در ساختارهای آینده ی جهان از جایگاه ویژه ای برخوردار خواهند بود و نقش تعیین کننده ای در معادلات جهانی بازی خواهند کرد. در این راستا خلیج فارس به عنوان محور معادلات ژئوپلیتیک و ژئو استراتژیک در ساختارهای اقتصادی جهان واصلی ترین منبع نفت و گاز، جایگاه ویژه ای دارد. فلات ایران سرشار از منابع نفتی و گازی است و حدود 35 حوزه از این منابع فقط در خلیج فارس وجود دارد که در 14 حوزه از آن با کشورهای عرب منطقه مشترک هست. اهمیت بهره برداری از این میادین مشترک هنگامی مشخص می شود که کشورهای عربی منطقه مانند قطر روزانه در حال برداشت بیش از 450 هزار بشکه ، از میدان مشترک پارس جنوبی است و ایران از برنامه خود در این حوزه عقب افتاده است. بهره برداری از میادین مشترک در خلیج فارس فرصت ها و چالش هایی را برای ایران در راستای همگرایی منطقه ای، ایجاد کرده است که ضرورت پرداختن به آن ها احساس می شود. سوالی در اینجا مطرح می شود این است که چه فرصت ها و چالش هایی در استفاده از میادین مشترک نفت و گاز در روابط ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس وجود دارد؟ این پژوهش به کمک تئوری همگرایی و نظریه نوکارکردگرایی ارنست هاس در پی پاسخ به این سوال است و این فرضیه مطرح می شود که مهم ترین فرصت ها می توانند همکاری بیشتر درزمینه ی بهره برداری از این میادین، پالایش و انتقال این منابع به بازارهای جهانی باشد و از مهم ترین چالش ها عدم منطقه گرایی و همگرایی اقتصادی بین کشورهاست که دلایل مختلفی دارد ازجمله : به بازی نگرفتن ایران در ترتیبات امنیتی منطقه ، وابستگی کشورهای عربی به آمریکا و غرب ، اختلافات مذهبی ،قومی و نژادی بین آنان، عدم همکاری در بهره برداری از میادین مشترک نفت و گاز و... . روش پژوهش توصیفی -تحلیلی بوده و از منابع کتابخانه ای و اینترنتی استفاده شده است. این پژوهش نشان می دهد که به دلیل وجود چالش های بسیار در روند همگرایی بین این کشورها، این همگرایی در آینده ای نزدیک امکان پذیر نیست. این کشورها باید در آینده موانع همگرایی بین خود را از میان برداشته و یک گام مهم را درزمینه رشد و شکوفایی اقتصادی در منطقه خود بردارند.
نرگس سادات اصفا علی امیدی
در بسیاری از کشورهای اسلامی فاصله میان مردم وجامعه و دولتهای حاکم بر سرزمین های اسلامی در حال افزایش است. از طرفی اسلام گرایان( امت اسلامی ) تنها جامعه و گروهی هستند که به طور جدی خواستار یک نظام فرامرزی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی می باشند. امت سازی به گونه ای در واکنش به جریان جهان شمولی اقتصادی، فرهنگی و تکنولوژی امروزی که ادامه سلطه گرایی گذشته است شکل می گیرد و با اتحادو وحدت و شناخت واقعیت به جای واکنش های آنی و پروژه های پراکنده و متفرقه و تزئینی که این روزها اغلب از طرف برخی از دولت ها و ممالک اسلامی دیده می شود، مأموریت تاریخی خود را انجام داده و با درایت کامل مدلولات فکری و عملی خود را در چارچوب جهانشمولی اسلام به دنیا ارائه خواهد کرد. همان گونه که ملت سازی و فراهم کردن زمینه برای ایجاد دولت ملی پروسه چندان آسانی نبوده است، امت سازی نیز آسان نخواهد بود.
مهدیه ملبوس باف اصفهانی سعید وثوقی
چکیده ندارد.
محمد حسین زاده عنایت الله یزدانی
چکیده ندارد.
رضا محمود اوغلی عنایت الله یزدانی
چکیده ندارد.
مریم جلیلی عنایت الله یزدانی
چکیده ندارد.
مجتبی ابویی مهریزی علیرضا آقاحسینی
چکیده ندارد.
امید طبری احمد جالینوسی
چکیده ندارد.
مهسا ملک پور آذرخوارانی عنایت الله یزدانی
چکیده ندارد.
صادق پورصادق عنایت الله یزدانی
چکیده ندارد.
مجتبی تویسرکانی عنایت الله یزدانی
چکیده ندارد.
معصومه ویسی سعید وثوقی
چکیده ندارد.
منصوره السادات صفوی همامی عنایت الله یزدانی
چکیده ندارد.