نام پژوهشگر: عباس بابایی

طراحی مبدل های آنالوگ به دیجیتال با ساختار تمام دیجیتال
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1388
  عباس بابایی   محمد میمندی نژاد

در تکنولوژی های جدید cmos بلوکهای آنالوگ و سیگنال مرکب با مشکلاتی مواجه شده اند چون قابلیت عملکرد آنالوگ ترانزیستورها در تکنولوژی های جدید تنزل می یابد. برای مثال گین ذاتی ترانزیستورها کم شده است، کاهش ولتاژ تغذیه سوئینگ ولتاژ را کاهش می دهد اما نویز به این نسبت کم نمی شود و در نتیجه نسبت سیگنال به نویز که یکی از مشخصه های مهم می باشد، کاهش می یابد. به عبارت دیگر مدارات مجتمع آنالوگ به اندازه مدارات دیجیتال از رشد تکنولوژی منفعت نمی برند. مبدلهای آنالوگ به دیجیتال بخش اصلی بسیاری از بلوکهای سیگنال مرکب می باشند که ساختارهای متداول این مبدلها بصورت آنالوگ می باشد. اخیراً به منظور برخوردار شدن از مزایای رشد تکنولوژی و ایجاد بلوکهای کاملاً دیجیتال تمایل شدیدی به طراحی مبدلهای آنالوگ به دیجیتال با ساختار کاملاً دیجیتال بوجود آمده است. همچنین در تکنولوژی های جدید دقت زمان بهتر از دقت ولتاژ می باشد و در ساختارهای دیجیتال ارائه شده پردازش سیگنال در حوزه زمان انجام می شود و به همین دلیل مبدلهای زمان به دیجیتال (tdc ) به عنوان کوانتیزر زمان بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته اند. در روند دیجیتال سازی، بعضی از مبدلهای آنالوگ به دیجیتال ارائه شده ساختار کاملاً دیجیتال دارند و بعضی دیگر ساختار آنالوگ دارند که سازگار با روند ساخت مدارات دیجیتال می باشد اما از میان ساختارهای متداول برای تبدیل آنالوگ به دیجیتال روش تک شیب (single-slope) ساختار ساده ای دارد و دارای کمترین اجزای آنالوگ می باشد. در این پایان نامه یک ساختار جدید adc پیشنهاد شده است که از ترکیب ساختارهای مبدلهای تک شیب و تقریب متوالی الگو برداری شده است. در داخل این مبدل پیشنهادی یک بلوک مبدل زمان به دیجیتال می باشد که ساختاری که برای آن پیشنهاد شده مخصوص استفاده در adc ها می باشد که علی رغم داشتن دقت بالا، ساختار ساده و کم مصرفی دارد. عملکرد کل adc در حوزه زمان می باشد. یک مبدل 6 بیتی با این ساختار طراحی شده است که با سرعت 51ms/s، برای ورودی نرخ نایکوئیست دارای enob=4.79 و توان مصرفی آن817uw می باشد. همچنین مبدل زمان به دیجیتال هم بطور جداگانه مورد شبیه سازی قرار گرفته است و در یک نمونه ساختار طراحی شده که دارای دقت 5.4ps می باشد مقادیر dnl و inl به ترتیب 0.18lsb و 0.13lsb می باشند.

اصل بیطرفی دادگاه در حقوق کیفری ایران
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده حقوق 1393
  صالح نجف پور   مجتبی فرحبخش

یکی از مولفه های دادرسی عادلانه و شرط لازم تحقق آن اصل بی طرفی در دادرسی است. این اصل افزون بر بُعد غیرحقوقی، دارای بعد حقوقی و کیفری است. از لحاظ کیفری، این اصل در قالب وضع قانون ماهوی و شکلی از سوی قانون گذار و نیز فرآیند عملی دادرسی کیفری از سوی دادرس و اشخاص دخیل در پرونده درخور بحث و بررسی است. یکی از بعدهای بی طرفی در دادرسی کیفری بعد قانون گذارانه است که در قانون دادرسی ریشه داشته و تجلی گاه آن وضعیت حقوق دادرسی مقرر برای طرف های دعوا (جامعه و متهم) در قوانین آیین دادرسی کیفری است. بعد دیگر، بعد قضایی است که به مرحله ی قضا و فرآیند عملی دادرسی کیفری مربوط بوده و تجلی گاه آن افزون بر رفتار و گفتار دادرس و اظهارات دست اندرکاران دادرسی کیفری، فراسوی طرف های دعواست که معمولاً با نظر یا اظهارنظر خود در تصمیم قضایی موثر واقع می شوند. دادرسی بی طرفانه که از اجزاء آن بی طرفی دادرس است، تحقق می یابد و از جمله حقوق مشترک دادرسی طرف های دعوای کیفری در حوزه ی دادرسی است. دادرسی کیفری باید هم واقعاً و هم ظاهراً بی طرفانه باشد.

بررسی ویژگیهای بصری چهره و بدن در بیان حالات درونی افراد در نگارگری مکتب تبریز دوم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده هنر 1392
  عباس بابایی   مرتضی افشاری

یکی ازدرخشان ترین مکتبهای نگارگری،مکتب تبریز دوم می باشد.از جمله خصوصیات این مکتب کتابت متون ادبی است که در این دوره به حد اعلای خود می رسد و از دیگر شاخصه های این مکتب می توان به تعدد پیکرها در یک نگاره اشاره کرد.با توجه به ملهم بودن نگاره های این دوره از ادبیات و موضوعات ادبی و حضور شخصیتهای مختلف در یک نگاره،در بررسی های اولیه به نظر می رسد نگارگران بدون توجه به ویژگیای بیانی و حالات شخصیتهای داستان به توصیف تصویری موضوع پرداخته اند.اما در بررسی انجام شده در می یابیم که نگارگران علی رغم کوچک بودن نگاره ها،از عناصری مانند حالت چهره و نحوه ترسیم دستها و حالت بدن برای ارائه حالات پیکره ها بر آمده و حالات درونی شخصیت های نگاره مورد توجه آنها بوده است.این پژوهش در صدد پاسخگویی به این سئوال: کدام ویژگیهای بصری در نگارگری موجب ارائه حالات درونی شخصیت ها شده است؟ بوده و در این راستا 21 نگاره از مکتب تبریز دوره صفوی به روش تو صیفی تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته و با بزرگ نمایی پیکره های انسانی نگاره ها و نگاهی جزء بین، به تحلیل آثار پرداخته شده است.نتایج بدست آمده نشان می دهد نگارگران برای ارائه این حالات از روشهای قاعده مندی استفاده می کردند و برای دوری از تکرار و همچنین نوع آوری و تشدید یک حالت، از چندین عنصر و زبان بصری بدن بهره می بردند.