نام پژوهشگر: مهرداد شهبازی

رابطه ساخت اطلاعی جمله و گروه های اسمی در جایگاه مبتدا در فارسی معیار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  مهرداد شهبازی   ناصر رشیدی

در این تحقیق هدف اصلی بررسی رابطه بین مبتدای جمله (نهاد جمله) و ساخت اطلاعی جمله از نظر ترتیب قرار گرفتن اطلاع کهنه (مفروض) و اطلاع نو می باشد . مطالعه حاضر که درباره ساخت اطلاعی جملات نوشتاری زبان فارسی انجام می گیرد بر اساس درجه بندیی از میزان آشنایی گروه های اسمی برای شنونده است که پرینس (1981) در مقاله خود به آن پرداخته است و او با آوردن شواهد گفتاری و نوشتاری از زبان انگلیسی به تجزیه و تحلیل گروه های اسمی در جمله و رابطه آن ها با ساخت اطلاعی می پردازد. پرینس (1981) گروه های اسمی به کار رفته در یک جمله را به سه طبقه اصلی با توجه به میزان آشنایی شنونده تقسیم می کند : گروه اسمی جدید (new) ، گروه اسمی مورد اشاره واقع شده (evoked ) و گروه اسمی حدس زدنی (inferable) . سپس برای هر یک از این گروه های اسمی انواعی قائل می شود. پرینس (1981 و 1992) با بررسی گروه های اسمی در گفتار و نوشتار نتیجه گیری می کند که گروه های اسمی که جدید (نکره) هستند کمتر از بقیه گروه های اسمی مبتدا واقع می شوند و گروه های اسمی اشاره شده در متن یا موقعیت گفتگو بیشتر از بقیه گروه های اسمی در جایگاه مبتدا قرار می گیرند به عبارت دیگر ، اطلاع کهنه غالباً به شکل گروه اسمی اشاره شده در جایگاه مبتدا در جمله ظاهر می شود پرینس (1992) با بررسی فاعل ها در جمله های بی نشان (unmarked) معرفگی را ویژگی گروه های اسمی می داند که در جایگاه فاعل قرار می گیرند. برای تایید یا رد نظریه پرینس و بررسی جهانشمولی این نظریه به مطالعه و بررسی گروه های اسمی ای پرداخته می شود که در جایگاه مبتدای جمله های متون مختلف نوشتاری فارسی قرار گرفته اند و در راستای هدف اصلی پژوهش، به تعریف و تشریح گروه های اسمی و انواع آن و ویژگی معرفه یا نکره بودن گروه های اسمی در زبان فارسی با توجه به پژوهش های انجام شده قبلی می پردازیم و همچنین به مفاهیم اطلاع کهنه و نو و مبتدا در جمله های فارسی توجه می کنیم سپس به شناسایی و تجزیه و تحلیل مبتدای جمله های برگزیده از متون نوشتاری زبان فارسی می پردازیم. در واقع مباحثی از نحو را در ارتباط با مباحثی از گفتمان مطالعه می کنیم . لازم به ذکر است که تاکنون در حوزه شناخت زبان پژوهش ها و مطالعات بسیاری در بخش های آوایی، نحو و معنایی زبان انجام شده است و این حرکت رو به گسترش است اما در زمینه های گفتمان زبان مخصوصاً ساخت اطلاعی جملات، پژوهش های قابل توجه ای به عمل نیامده است در حالی که ضرورت و اهمیت این بخش در بررسی های زبانی حس می شود و شایسته است بنا به دلایلی که در زیر به آنها اشاره می شود. در این عرصه کارهای پژوهشی بیشتری انجام گیرد. شناخت ساخت اطلاعی جمله در زبان های متفاوت و مقایسه آن ساخت ها با هم کار ترجمه از یک زبان به زبانی دیگر را آسان و دقیق می کند . به نظر هیکی(1993) مشکلی که اطلاع کهنه و اطلاع نو برای مترجم به وجود می آورد این است که مترجم به راحتی نمی تواند برای انتقال اطلاع کهنه متن مبدأ که برای خواننده ترجمه گاهی اطلاع جدید به شمار می آید راهی پیدا کند که اولاً این اطلاع به صورت اطلاع جدید به مخاطب ترجمه عرضه شود. ثانیاً، سبک متن اصلی تا حد امکان رعایت شود. در صورتی که آگاهی بر ساختار اطلاعی جمله های زبان مبدأ و مقصد ابزاری کارآمد در دستان مترجم می تواند باشد تا در بیان و انتقال مفاهیم از زبان مبدأ به زبان مقصد امین باشد و سبک نویسنده را نیز حفظ کند. در بررسی های روانشناختی زبان در مباحث مربوط به چگونگی پردازش و درک اطلاعات و جمله ها در ذهن خوانندگان موضوع اطلاع کهنه و نو نیز مطرح است. کارول (2005) بیان می کند که بر اساس استراتژی کهنه - نو، فرآیند فهمیدن و درک یک جمله در بافت از سه مرحله تشکیل می شود. ابتدا، اطلاع نو یا کهنه در جمله شناسایی می شود سپس مرجعی در حافظه برای اطلاع کهنه جستجو می شود و سرانجام اطلاع نو به جایگاه اطلاع کهنه در حافظه پیوست می شود . هنگامی که اطلاع کهنه در حافظه خواننده جایگاه مشخص قبلی نداشته باشد و ذهن خواننده با آن آشنایی قبلی نداشته باشد مشکلات درک مطلب و فهم جمله برای خواننده ایجاد می شود. پژوهش پیرامون ساخت اطلاعی جمله در امر آموزش و فراگیری زبان بیگانه هم مفید است . آگاهی معلم از چگونگی ساخت اطلاعی جمله در زبان مادری و زبان بیگانه و توجه خاص وی به شباهت ها و تفاوت های بین آنها، وی را در یافتن خطاهای منتج از تأثیر ساخت زبان مادری و خود زبان بیگانه کمک می کند و او را در انتخاب روش آموزش مناسب یاری می کند . براون (2000) پس از تعریف خطاهای به وجود آمده از انتقال منفی بین زبانی و انتقال منفی درون زبانی تأکید می کند که آگاهی و آشنایی معلم با زبان مادری زبان آموز او را در شناسایی و تجزیه و تحلیل خطاهای زبانی زبان آموز مساعدت می کند سپس خلاصه ای از پژوهش انجام گرفته توسط ریچاردز، جک را ذکر می کند که خطاهای زبان آموزان انگلیسی را در رابطه با کاربرد حروف تعریف a- an- the طبقه بندی کرده است که می توان آنها را در ارتباط با ساخت اطلاعی جمله و بحث معرفگی دانست. به طور کلی ، بررسی ساخت اطلاعی جمله در یک زبان گامی است برای توصیف و تبیین جامع زبان ، یعنی با بررسی و شناخت ساخت های نحوی و آوایی و معنایی زبان بدون در نظر گرفتن خصوصیات گفتمانی زبان به جامعیت مطلوب در توصیف و شناخت زبان نایل نمی شویم. بنابراین موضوع این پژوهش از بعد نظری در اعتلا و غنای دانش زبان شناسی نیز سودمند است. در این پژوهش با بررسی جمله های نوشتاری زبان فارسی می خواهیم پاسخ پرسش های زیر را پیدا کنیم: 1- نوع گروه های اسمی به کار رفته در جایگاه مبتدای جملات نوشتاری فارسی کدام است؟ 2- کدام نوع گروه اسمی بیش از گروه های اسمی دیگر در جایگاه مبتدای جملات نوشتاری فارسی قرار گرفته است؟ 3- آیا رابطه ای بین نوع گروه های اسمی به کار رفته در جایگاه مبتدای جملات نوشتاری فارسی و اطلاع کهنه ارائه شده در جملات وجود دارد؟ 4- آیا در متون متفاوت نوشتاری (ادبی- تاریخی- علمی ...) فارسی نوع گروه های اسمی به کار رفته در جایگاه مبتدای جملات مشابه هستند و از میزان کاربرد یکسان یا نزدیکی برخوردارند؟ به منظور پاسخگویی به سوالات بالا حدود هزار جمله از ده متن نوشتاری فارسی رسمی انتخاب شده است و گروه های اسمی در جایگاه مبتدای جمله ها بر اساس میزان آشنایی گروه های اسمی برای شنونده و همچنین از نظر معرفه و نکره بودن تحلیل شده اند . نتایج تحلیل محتوایی جمله ها نشان می دهد که در 904 جمله از گروه اسمی در جایگاه مبتدا استفاده شده است و گروه های اسمی اشاره شده در متن و موقعییت گفتگو با 43 درصد کاربرد ، بیش از گروه های اسمی دیگر در جایگاه مبتدا به کار رفته اند . علاوه بر این ، بررسی دقیق جمله ها حاکی از این است که بیش از 80 درصد گروه های اسمی در جایگاه مبتدا انتقال اطلاع کهنه شنونده بنیاد را انجام می دهند . از یافته های قابل نوجه دیگر در این پژهش این است که در مجموع 5/88 درصد کل گروه های اسمی به کار رفته در جایگاه مبتدای جمله های نوشتاری فارسی گروه های اسمی معرفه اند یعنی این که علائم ظاهری و صوری گروه های اسمی معرفه را به همراه دارند و برای شنونده شناخته شده اند . در حالی که 5/11 درصد گروه های اسمی در جایگاه مبتدا علائم صوری گروه های اسمی نکره را همراه دارند یا نکره محسوب می شوند .