نام پژوهشگر: اکبر رهنما
افضل فرجی ارمکی اکبر رهنما
امروز محیط سازمان ها بیش از هرزمان دیگر دچارتغییر می شود و سازمانهای موفق هستند که خود را با تغییرات پدید آمده سازگار نماید. بنا بردیدگاه صاحب نظران گردش بهینه امور و موفقیت سازمانی در ین دوره در پرتو جذب ،پرورش ونگهداری نیروهای انسانی توانمند تحقق می یابدو از آنجا که امکان کنترل پیوسته کارکنان از سوی مدیران وجود ندارد لزومآ می بایست کارکنان نسبت به اهداق ارزش های ساز مانی خود احساس تعلق و وابستگی نمایدتابتوان انتظار داشت به نحوی شایسته در انجام وظایف خود بکوشند .از این رو یکی از مسائل پیش روی مدیران و محققان سازمانی پرورش نیروی انسانی متعهد از مسیر توجه به نیازهای یادگیری کارکنان وتوسعه یادگیری سازمانی است که در این پژوهش تلاش شده است تا ارتباط یادگیری ساز مانی و تعهد سازمانی در آموزش و پرورش تبیین گردد. روش اجرا: مطالعه حاضر از نوع پژوهش های همبستگی است و برای ارزیابی متغییرهای این پژوهش از پرسشنا مه استاندارد یادگیری سازمانی ونیز پرسشنامه استاندارد آلن و مایر استفاده شده است. برای تبیین همسانی و پایانی پرسشنامه ها نیز از فرمول آلفای کرونباخ استفاده شده که ضریب آلفای به دست آمده برابر 79/. تعیین گردد. نتایج :یافته های این پژوهش نشان می دهد که بین یادگیری سازمانی با مولفه های ( چشم انداز مشترک ،فرهنگ ساز مانی،کار ویادگیری تیمی ، اشتراک دانش ، تفکر سیستمی ،رهبری مشارکتی و توسعه شایستگی با تعهدسازمانی رابطه معنا داری وجود دارد. بنابر این باتوجه به یافته های تحققیق می توان انتظار داشت با ایجاد و فراهم نمودن بستر لازم برا ی توسعه ظرفیت های یادکیری سازمانی درسازمان بارویکردی هماهنگ ضمن ایجادیگانگی وهمراستای با اهداف سازمانی و ارتقای توانمندی های فردی و سازمانی و اهداف سازمانی تحقق یابد. واژگان کلیدی: سازمان .نیروی انسانی . یادگیری سازمانی . تعهد سازمانی . موفقیت سازمانی.
عیسی لاغری فیروزجایی مهدی سبحانی نژاد
در پژوهش حاضر تحت عنوان« بررسی موانع اجرای روش های نوین تدریس در میان معلمان درس علوم تجربی دوره ابتدایی شهرستان بابل در سال تحصیلی 92-91»مجموعاً ده سوال پژوهشیدر سه محور ، موانع ناشی از معلم ، موانع ناشی از برنامه درسی و موانع ناشی از مدرسه (سنجش تاثیرویژگی های فردی، سطح معلومات و صلاحیت های تدریس معلمان ، نوع محتوای درسی ، نوع راهنمای معلمان ، نوع ارزشیابی پیشرفت تحصیلی ، نوع وسایل آموزشی ، نوع فضای کلاسی مدرسه ، سطح منابع مالی مدرسه ، و سطح همکاری مدیریت مدرسه)بر ناکافی بودن اجرای روشهای نوین تدریس در میان معلمان درس علوم تجربی دوره ابتدایی شهرستان بابل در سال تحصیلی 92-91 و دو سوال نیز در خصوص ؛ تعیین وجود تفاوت معنا دار بین هر یک از ده عامل فوق برحسب متغیر های تعدیل کننده و نیز رتبه بندی میزان تاثیر عوامل فوق، بررسی شده است .روش پژوهش، توصیفی بوده و در خلال آن پیمایش (زمینه یابی پرسشنامه ای) استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش،کلیه معلمان مدارس مدارس ابتدایی شهرستان بابل در سال تحصیلی 92-91 می باشند که تعداد آنها بالغ بر 1819نفر بوده اندکه با استفاده از فرمول کرجسی و مورگان ،تعداد نمونه برای جامعه آماری مذکور، 321نفر برآورد شده و به شیوه طبقه ای تصادفی انتخاب شده اند.
محسن ملاباقری نیری اکبر رهنما
هدف از پژوهش حاضر « بررسی نقش نهادهای دینی در تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش کشور با تأکید بر نقش مساجد » است. این پژوهش به صورت پیمایشی کیفی و از روش توصیفی-تحلیلی(اسنادی/تحلیل محتوی) می باشد و از اسناد و منابع کتابخانه ای و مصاحبه با متخصصان اطلاعات مورد نظر جمع آوری شده است. در شرایط تحمیلی تمدن غرب به بشریت، انقلاب اسلامی به وقوع پیوست و بشارت تمدنی متعالی را به ارمغان آورد. اما برای تحقق چنین تمدنی نیاز به الگوهای اسلامی و متعالی در تمام زمینه ها و بخصوص نظام آموزش و پرورش می باشد. اما همان طور که می دانیم نظام آموزشی کنونی الگو برداری شده از نظام آموزشی غربی می باشد و مبتنی بر فلسفه اسلامی و بومی نمی باشد و بنابراین پاسخ گوی ابعاد وجودی انسان ها نیست که بر این اساس بحث تحول در نظام آموزشی مطرح می شود. در این بین مساجد به عنوان نهادی بومی ظرفیت های بسیاری در تحقق اهداف تحول را دارا می باشند که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش به بررسی پنج موضوع محوری:1- ضرورت نقش آفرینی مساجد در فرآیند تحول بنیادین2- نحوه ارتباط مساجد با نظام آموزشی3- نوع آموزش هایی که در مساجد می تواند ارائه شود4- ویژگی های مسجد مطلوب برای نقش آفرینی در فرآیند تحول و 5- پیش بایست های لازم جهت ایفای نقش مطلوب مساجد برای تحول بنیادین می پردازد. در ابتدا با بررسی هایی به عمل آمده در زمینه نقش مساجد در تحول بنیادین، دو نظریه «مسجد محوری» (ناظمی، 1388) و نظریه «همکار» (مبانی نظری و سند تحول بنیادین،1390) یافت شد و بر پایه این دو نظریه پژوهش ادامه یافته است. نتایج نشان می دهد مواردی مانند نقش تکمیل کنندگی مسجد، لزوم هماهنگی نهاد های تربیتی، ظرفیت های بالای مساجد در ابعاد مختلف معنوی، فرهنگی، اجتماعی و غیره، اسلامی بودن جامعه، لزوم عمران معنوی از طریق انجام کارکرد تعلیمی و تربیتی در مسجد، از جمله مواردی است که نقش آفرینی مساجد در فرآیند تحول را ضروری می نماید. اما در مورد تحوه ارتباط دو نظریه مورد بحث قرار گرفت و متخصصان در رد و اثبات این دو دلایلی را عرضه نمودند که در مجموع می توان گفت نظریه همکار عملیاتی تر و نظریه مسجد محوری آرمانی تر می باشد و نحوه ارتباط در حال حاضر بر اساس نظریه همکار باید تنظیم شود و البته نظریه مسجد محوری را نیز در محل هایی که شرایط تحقق آن مناسب است به صورت موردی اجرا کرد. البته لازم به ذکر است بعضی از متخصصان، خود مدل و نظریه ای متفاوت از این دو نظریه را ارائه دادند که می توان نظریه های «سیستمی»، «اقتضایی»، «تکمیلی-جبرانی»، «مدیریت معنوی» را به عنوان نمونه ذکر نمود. در مورد نوع آموزش هایی که می تواند در مسجد ارائه شود، به طور کلی می توان گفت هر نوع آموزشی را به شرط حفظ قداست مسجد و توجه به نیاز مخاطبان، می توان ارائه نمود البته قبل از آن باید یک کار اجتهادی فقهی به عمل آید و احکام مربوطه استخراج شود. اما در بیان ویژگی های مسجد مطلوب می توان گفت باید ابتدا کارکرد های مسجد مورد نظر خود را تعیین نماییم و سپس بر اساس آن کارکردها، ویژگی ها را تدوین نماییم. اما به طور عام می توان ویژگی هایی مانند:« مکان اسقرار مطلوب»، « مستقل بودن»، « نیروی انسانی مطلوب»، « دارای امکانات مناسب» را نام برد علاوه بر این، موارد دیگری نیز شناسایی شده اند که مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در رابطه با بحث پیش بایست های لازم، بیش از بیست پیش بایست شناسایی شد که از مهم ترین آن می توان به «تغییر نگرش مردم، مسئولین آموزش و پرورش، اولیاء مساجد و دانش آموزان»، « حفظ قداست مسجد»، «فعال شدن مساجد و استفاده از شیوه های جذب»، «تحقق پیام امام خامنه ای(مد ظله العالی)»، «اقتضایی و محله ای عمل نمودن»، «شهر سازی محله ای مسجد محور»، «تعریف ارتباط به طور قانونی و رسمی»، «روحانیون طراز اسلامی» و «کار اجتهادی برای طراحی نظام کلان تر» اشاره نمود. کلمات کلیدی تحول، مسجد، سند، آموزش و پرورش، نظام آموزشی، نهاد های دینی، تربیت
مریم ابراهیم پور مهدی سبحانی نژاد
در پژوهش حاضر با هدف بررسی دیدگاه دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه های صنعتی امیرکبیر و مهرالبرز در خصوص وضع موجود و مطلوب برنامه درسی مجازی دانشگاهی در سال تحصیلی 92-91، مجموعاً 7 سوال پژوهشی ( پنچ سوال در خصوص بررسی فاصله میان وضع موجود و مطلوب برنامه درسی مجازی دانشگاهی در معیارهای؛ رعایت ویژگیهای دانشجویان، رعایت ویژگیهای محتوای درس، رعایت ویژگیهای فنی، رعایت ویژگی راهبردهای تدریس و رعایت ویژگیهای ارزشیابی در برنامه درسی مجازی از دیدگاه دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاههای صنعتی امیرکبیر و مهرالبرز و دو سوال نیز در خصوص؛ رتبه بندی مولفه های مرتبط با برنامه درسی مجازی دانشگاهی در بعد وضع موجود و وضع مطلوب)، مورد بررسی واقع شده است. روش پژوهش، توصیفی بوده که در خلال آن از تحلیل اسنادی (کتابخانه ای) و پیمایش (زمینه یابی پرسشنامه ای) استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد دوره های مجازی دانشگاه های صنعتی امیر کبیر و مهرالبرز در سال تحصیلی 92-91 بوده اند که براساس جدول کرجسی و مورگان تعداد نمونه برابر با 322 نفر برآورد شده که با روش طبقه ای نسبی انتخاب گردیدند. برای تعیین روایی پرسشنامه از روایی صوری و محتوایی استفاده شده است و پایایی پرسشنامه نیز طی محاسبه ضریب آلفای کرانباخ، در وضعیت موجود 944/0، در وضعیت مطلوب 965/0 و ضریب آلفای کرانباخ کل 950/0 برآورد گردید. عمده ترین یافته های پژوهش نشان می دهدکه در خصوص مقایسه وضع موجود و مطلوب رعایت مولفه های مورد بررسی در برنامه درسی مجازی دانشگاهیمقدار آماره های بدست آمده(t) در سطح معناداری 01/0?p به لحاظ آماری معنادار بوده اند (000/0=sig) و فرض خلاف مبنی بر وجود تفاوت معنادار بین وضع موجود و مطلوب تایید می گردد، یافته ها بیانگر آن است که از دیدگاه دانشجویان در وضع موجود میزان رعایت مولفه های مورد پژوهش؛ ویژگی های دانشجویان، ویژگی های محتوای درس، ویژگی های فنی دوره، ویژگی راهبردهای تدریس و ویژگیهای ارزشیابی در برنامه درسی مجازی دانشگاهی در حد پایین تری از وضع مطلوب آنها قرار دارند. همچنین بررسی نتایج آزمون فریدمن ، حاکی از آن است که رتبه بندی مولفه های مرتبط با برنامه درسی مجازی دانشگاهی در وضع موجود به ترتیب شامل؛ ویژگی های محتوا، ویژگی های فنی، ویژگیهای ارزشیابی، ویژگی راهبردهای تدریس و ویژگیهای دانشجویان بوده است و رتبه بندی مولفه های مرتبط با برنامه درسی مجازی دانشگاهی در وضع مطلوب باید به ترتیب شامل؛ ویژگیهای ارزشیابی، ویژگیهای فنی، ویژگیهای محتوا، ویژگی راهبردهای تدریس و ویژگیهای دانشجویان باشد.
مجید حیدری فیروزجایی محسن فرمهینی فراهانی
هدف پژوهش حاضر بررسی دیدگاه معلمان درباره هماهنگی برنامه درسی قصد شده و اجرا شده درس شیمی سال دوم دبیرستان در سال تحصیلی 92-91 در شهر بابل است. روش پژوهش توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش،کلیه معلمان شیمی سال دوم متوسطه که در سال تحصیلی 92-91 در دبیرستان های شهر بابل مشغول تدریس بودند، بودند که تعداد آنها 86 نفر می باشد. همه اعضای جامعه مورد بررسی قرار گرفتند و نمونه گیری نداریم. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و از آزمون t تک نمونه ای انجام شد. نتایج نشان داد که از دیدگاه معلمان بین برنامه درسی قصد شده و اجرا شده درس شیمی دوم متوسطه هماهنگی وجود دارد. برنامه درسی قصد شده در قالب چهار عنوان هدف، محتوا، روش های تدریس و ارزشیابی که هر کدام دارای چندین مولفه بودند، در پرسشنامه گنجانده شد تا دیدگاه معلمان در مورد مولفه ها ارزیابی شود. عمده ترین یافته های پژوهش شامل زمینه های ذیل می باشند: 1- میانگین میزان هماهنگی بین اهداف برنامه درسی قصد شده و اجرا شده درس شیمی 4.38 بوده است. نتایج حاکی از آن است که مقدار آماره بدست آمده (33/66=t) در سطح معناداری 01/0?p به لحاظ آماری معنادار بوده و از دیدگاه معلمان میزان هماهنگی بین اهداف برنامه درسی قصد شده و اجرا شده درس شیمی، در حد زیاد می باشد. 2- میانگین میزان هماهنگی بین محتوای برنامه درسی قصد شده و اجرا شده درس شیمی4.32 بوده است. نتایج حاکی از آن است که مقدار آماره بدست آمده (24/49=t) در سطح معناداری 01/0?p به لحاظ آماری معنادار بوده، و از دیدگاه معلمان میزان هماهنگی بین محتوای برنامه درسی قصد شده و اجرا شده درس شیمی، در حد زیاد می باشد. 3- میانگین میزان هماهنگی بین روشهای تدریس برنامه درسی قصد شده و اجرا شده درس شیمی 4.37 بوده است. نتایج حاکی از آن است که مقدار آماره بدست آمده (84/64=t) در سطح معناداری 01/0?p به لحاظ آماری معنادار بوده ، و از دیدگاه معلمان میزان هماهنگی بین روشهای تدریس برنامه درسی قصد شده و اجرا شده درس شیمی، در حد زیاد می باشد. 4- میانگین میزان هماهنگی بین ارزشیابی برنامه درسی قصد شده و اجرا شده درس شیمی 4.40 بوده د است. نتایج حاکی از آن است که مقدار آماره بدست آمده (44/74=t) در سطح معناداری 01/0?p به لحاظ آماری معنادار بوده ، و از دیدگاه معلمان میزان هماهنگی بین ارزشیابی برنامه درسی قصد شده و اجرا شده درس شیمی، در حد زیاد می باشد.
جواد داداش زاده اکبر رهنما
چکیده هدف از این پژوهش که با روش توصیفی از نوع پیمایشی و از شاخه تحقیقات میدانی انجام گرفته است؛ ارزیابی نظام آموزش کارکنان دانشگاه شاهد بر اساس استاندارد بین المللی ایزو 10015 و با تاکید بر فرایندهای عمومی نظام آموزشی کارکنان می باشد. جامعه آماری تحقیق کلیه کارکنان دانشگاه شاهد در سال 1392 را شامل شده و از بین آنها تعداد 300 نفر به عنوان نمونه آماری با روش تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، بررسی اسناد و مدارک دانشگاه و یک پرسشنامه 38 سوالی بود؛ که توسط محقق و بر اساس الزامات استاندارد ایزو 10015 تدوین و روایی صوری و محتوایی آن مورد تأیید قرار گرفت. پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (94/0) محاسبه گردید. نتایج پژوهش نشان داد که فرایندهای نظام آموزش کارکنان دانشگاه شاهد در ابعاد نیازسنجی آموزشی کارکنان، طراحی و برنامه ریزی آموزشها، اجرای آموزشها، ارزشیابی فرایند آموزشی و نظارت بر آموزشها از سطح متوسط بالاتر است. لذا کل نظام آموزش کارکنان دانشگاه شاهد با شاخصهای استاندارد ایزو 10015 مطابقت دارد. در خصوص متغیرهای جمعیت شناختی و مولفه های نظام آموزش، بین نظرات دارندگان تحصیلات دیپلم و فوق دیپلم با فوق لیسانس در مولفه های اجرای برنامه های آموزشی، ارزشیابی و نظارت تفاوت معناداری وجود دارد، اما بین دیگر مولفهها تفاوت معناداری وجود ندارد.
بیتا عزیزی ثریا قطبی
ایثار، مقدم داشتن دیگری بر خود در کسب سود و منفعتی یا پرهیز از ضرر و زیانی است که نهایت برادری و دوستی بین دو نفر را نشان می دهد. هدف پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل مفهوم ایثار در آیات و روایات و بررسی آثار تربیتی آن است. پژوهش، از نوع کاربردی و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و روش تحلیل داده ها کیفی است. جامعه تحقیق متنی شامل آیات و روایات بحارالانوار می-باشد که به صورت هدفمند و در راستای سوالات تحقیق انتخاب شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مفهوم ایثار در آیات و روایات شامل ترجیح دادن، برتری دادن، مقدم شمردن، برگزیدن، انتخاب کردن، گرامی داشتن، معامله کردن، دوست داشتن و طلب کردن است. ابعاد ایثار در آیات و روایات بر اساس معنای ازخودگذشتگی شامل ابعاد اعتقادی، اجتماعی و سیاسی می باشد؛ و بر اساس معنای لغوی شامل ابعاد الهی و انسانی است. مولفه های ایثار شامل باور به ارزش ایثار، رفتار ایثارگرانه در ارتباط با نیازمندان با بذل مال، ایثار جان در راه خدا و حاکمیت توحید می باشد. آثار تربیتی ایثار در بعد فردی شامل پرورش فضایل اخلاقی ، حقیقت جویی، تزکیه نفس، اصلاح نگرش و رفتار و در بعد اجتماعی شامل تقویت مهرورزی، تثبیت تمدن بالنده ی دینی، حسن رفتار در معاشرت اجتماعی، فقر زدایی، تقویت روح همبستگی است. نتیجه آن که ایثار معامله ای با خدا است. در صورتی که ایثارگر رضایت الهی را در این معامله در نظر بگیرد عمل او دارای بار ارزشی مثبت و در غیر آن دارای بار ارزشی منفی خواهد بود. ایمان به خداوند، پیامبران و رستاخیز بنیادی ترین باورها در شکل گیری ایثار می باشد. کلید واژه: ایثار، ابعاد ، مولفه، اثرتربیتی، قرآن، روایات
نسرین رهبری پاک ثریا قطبی
هدف پژوهش حاضر تبیین و تحلیل روش های آموزشی امام رضا (ع)با تکیه بر مسند الإمام الرضا (ع)است. نوع پژوهش، کاربردی و با روش تحلیل مفهومی و اسنادی می¬باشد. جامعه ی پژوهش متنی و شامل کلیه مضامین مرتبط با روش های آموزشی امام رضا (ع)در مسند آن حضرت میباشد که به صورت هدفمند و در راستای سوالات پژوهش انجام شده است. یافته¬های پژوهش حاکی از آن است که روش-های آموزشی امام رضا (ع) در برگیرنده فنون آسان ساز شامل دسته¬بندی مطالب، جملات کوتاه و بهره-گیری از داستان؛ فنون جلب توجه مخاطب شامل تأکید بر اهمیت مطلب، استفاده از کلمات خطابی و استفاده از ادات تنبیه و تحضیض؛ شیوه های عینیت بخش شامل ذکر مثال، تشبیه و تمثیل و شیوه پرسش و پاسخ شامل طرح پرسش ابتدایی از سوی امام (ع)و پاسخ آن از سوی شاگرد با تایید، تصحیح و تکمیل آن از سوی امام (ع)، طرح پرسش های احتمالی و پاسخ آن توسط امام (ع) و طرح پرسش ابتدا از سوی شاگرد و پاسخ توسط امام (ع)میباشد. نتیجه آنکه از میان روش های نامبرده، پرسش و پاسخ از بیشترین اهمیت برخودار است. استفاده از این روش توسط امام رضا(ع) سبب ایجاد روحیه پرسشگری در مخاطبان شده و موجب افزایش انگیزه یادگیری و شرکت فعال شاگرد در فرایند آموزش شده و با تقویت قوه تفکر، تعمیق و گستردگی زوایای آموزش را در پی دارد.
روشن دهقانی اصغر هادوی
رزق، یکی از مهمترین نیازها و دغدغه¬های انسان از ابتدا خلقت بوده است که شامل هر نوع بهره¬ای از جانب خداوند به موجودات می¬باشد. هدف پژوهش حاضر، تحلیل ابعاد رزق در آیات و روایات و بررسی آثار تربیتی آن است. نوع پژوهش، بنیادی و با روش تحلیل مفهومی و اسنادی می¬باشد. جامعه¬ی پژوهش، متنی و شامل آیات قرآن و روایات بحارالانوار و کنزالعمال در رابطه با موضوع رزق است که به صورت هدفمند و در راستای سوالات پژوهش انجام شده است. یافته¬های پژوهش حاکی از آن است که مفهوم رزق در آیات و روایات بررسی شده و در آیات به جنبه کاربردی آن از جهت رابطه همنشینی و جانشینی پرداخته شده است؛ ابعاد رزق شامل بعد عبادی، اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی می¬باشد. آثار تربیتی رزق در بعد فردی شامل عدم پیروی از خواهش¬های نفسانی، ایجاد روحیه سپاسگزاری و شکر، تقویت خشوع و تقوای الهی، تقویت عمل صالح، تقویت عزت نفس، آرامش و رفاه، تقویت و تثبیت دینداری، جلاء دادن روح، حفاظت الهی و دوری از رذایل اخلاقی و استجابت دعا می¬باشد. در بعد اجتماعی شامل رعایت حقوق دیگران، پرورش نوع دوستی و روح اجتماعی، رفاه عمومی، برتری بر سایر جوامع و امین مردم و مورد اعتماد جامعه می¬باشد. بعد خانوادگی شامل رعایت حقوق اعضای خانواده، بهره¬مندی از فرزندان صالح، تقویت حس احترام و محبت نسبت به اعضای خانواده و ایجاد آسایش و رفاه برای خانواده می¬باشد و آثار مال حرام شامل سه بعد فردی، اجتماعی و خانوادگی است.
طاهره شهرابی فراهانی اکبر رهنما
هدف از پژوهش حاضر بررسی جایگاه دکترین مهدویت در سبک زندگی اسلامی و دلالت های آن در تعلیم وتربیت است .روش انجام پژوهش تحلیلی-اسنادی است که با تحلیل و بررسی اسناد و متون ، یافته هایی از متون مرتبط با موضوع استخراج گردید و با استفاده از فرم گردآوری ، داده ها جمع آوری و مورد استفاده قرار گرفت .در راستای پژوهش سه سوال مطرح گردید: 1)مولفه های اصلی آموزه مهدویت کدامند؟ 2)سبک زندگی مبتنی بر آموزه مهدویت دارای چه ویژگی هایی است؟ 3)چه دلالت های تربیتی بر سبک زندگی مهدوی مترتب است؟ از مهم ترین یافته های پژوهش در پاسخ به سوال اول می توان به مولفه های انسان شناختی و جامعه شناختی آموزه مهدویت اشاره کرد و مهدویت را در قالب این مفاهیم تحلیل و تبیین کرد ، مفاهیمی چون غیبت و انتظار از مولفه های انسان شناختی مهدویت به شمار می روند؛ استراتژی انتظار در بردارنده سه ویژگی مهم می باشد: اصلاح نفس ، امید به آینده ?و عامل سرزندگی، شادابی و کوشش افزون و مولفه های جامعه شناختی مهدویت شامل زمینه سازی ظهور ،مهدوی نگری ، فرهنگ سازی مهدوی و آینده پژوهی مهدوی می باشد؛ مهدویت بعنوان یک دکترین می تواند پاسخگوی مسائل بشر امروزی باشد و برای انسان ها سبک زندگی خاصی را که همان سبک زندگی مهدوی باشد را ارئه کند.در پاسخ سوال دوم ویژگی های سبک زندگی مبتنی بر آموزه مهدویت بیان شده است و در پاسخ به سوال سوم پژوهش ، تربیت مهدوی مشتق از سبک زندگی مبتنی بر آموزه مهدویت تبیین شده است و دلالت های تربیتی مترتب از سبک زندگی مهدوی استخراج شده است که در این پژوهش به بررسی اهداف و اصول تربیتی پرداخته شده است ؛ با مطالعه و بررسی متون مرتبط اهداف تربیتی سبک زندگی مهدوی استخراج گردید که شامل هدف غایی و اهداف واسطه ای می باشد و در پی آن اهداف ، اصول تربیتی سبک زندگی مهدوی نیز تبیین گردید .بعنوان نتیجه گیری کلی باید گفت آموزه مهدویت یک فلسفه جهانی و نجات بخش است که برای تمامی ابعاد زندگی بشر امروز برنامه دارد ، آموزه مهدویت سبک خاصی از زندگی را ارائه می دهد که همراه با امید ، اصلاح و سازندگی است ؛ سبک زندگی مهدوی بر پایه اصول تربیت مهدوی ، اهداف مهم تربیتی را دنبال می کند که در نهایت به سعادت انسان می انجامد. کلیدواژه : مهدویت ، سبک زندگی اسلامی ، دلالت های تربیتی ، سبک زندگی مهدوی، تربیت مهدوی
منیره ضیایی اکبر رهنما
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه به مولفه های مهارت اجتماعی در کتاب های تعلیمات اجتماعی دوره راهنمایی وکتاب مطالعات اجتماعی دوره متوسطه نظام جدید در سال تحصیلی 93-1392-انجام شد وتحقیق به شیوه تحلیل محتوا انجام شده است .ابتدا مولفه های مهارت اجتماعی به کمک روش تحلیل اسنادی از متون نظری وسوابق پژوهشی شمارش وسپس میزان توجه به این مولفه ها در کتاب های درسی تعلیمات اجتماعی ومطالعات اجتماعی بررسی شده است .بنابراین روش پژوهش توصیفی واز نوع تحلیل اسنادی وتحلیل محتوا می باشد .واحد تحلیل جمله،تصویر،فعالیت،به کار ببندیم در کتاب های درسی تعلیمات اجتماعی ومطالعات اجتماعی بوده است.ابزار پژوهش در بخش تحلیل اسنادی فرم فیش برداری ودر بخش تحلیل محتوا چک لیست یا سیاهه تحلیل محتوا بوده است .داده های تحلیل محتوا با استفاده از روش های آماری توصیفی تجزیه وتحلیل شده است .جامعه اماری پژوهش ،تعلیمات اجتماعی دوره راهنمایی ومطالعات اجتماعی دوره متوسطه نظام جدید در سال تحصیلی 93-1392بوده است .تمام کتاب های جامعه پژوهش به عنوان نمونه بوده است که توقع طرح مولفه های مهارت اجتماعی پایه در آن ها می رفت .عمده ترین یافته های پژوهش عبارت اند از:از مجموع 448 فراوانی در محتوای کتاب های درسی مطالعات اجتماعی پایه هفتم با 110فراوانی یعنی 24.50%،«مطالعات اجتماعی پایه هشتم»با 103 فراوانی یعنی 22.90%،«تعلیمات اجتماعی دوم راهنمایی »با87 فراوانی یعنی 19.41%،و«کتاب های تعلیمات اجتماعی اول وسوم راهنمایی »هر کدام با 74 فروانی یعنی 16.51%به مولفه های مهارت اجتماعی توجه کرده اند . همچنین بیشترین میزان توجه به مولفه «پرورش حس همکاری ومسئولیت پذیری»با 219 فراوانی یعنی 48.88% از کل فراوانی های تحلیل شده وکمترین میزان توجه به مولفه «مهارت های خود گردانی »با 20 فراونی یعنی 4.64%می باشد.بنابر این می توان نتیجه گرفت که در کتاب های نظام جدید بیشتر به مولفه های مهارت اجتماعی پایه توجه شده است.وکتاب های مطالعات اجتماعی نسبت به تعلیمات اجتماعی پژوهشی تر است.
محمد حسین هاشمیان محمدحسن میرزامحمدی
هدف از این پژوهش، مقایسه ی زیبایی شناسی از دیدگاه جعفری و دیویی و دلالت های تربیتی آن، به منظور دستیابی به فهمی عمیق تر نسبت به مقوله ی هنر و زیبایی و ابعاد مختلف تربیت زیبایی شناختی می باشد. علیرغم تحقیقات صورت گرفته در مورد زیبایی شناسی و هنر، همچنان ابهاماتی در مورد اهمیت و کارکردهای زیبایی، هنر و تربیت زیبایی شناختی در زندگی انسان ها وجود دارد و علاوه بر آن، حساسیت هایی که در مورد زیبایی ها و برخی رشته های هنری در جوامع اسلامی وجود دارد ضرورت این تحقیق را بیشتر نمایان می سازد. این تحقیق برای دستیابی به اهداف خود در پی پاسخ گویی به این سوالات است که زیبایی وهنر از دیدگاه جعفری و دیویی چگونه است؟ چه دلالت های تربیتی از آن ها می توان استخراج نمود؟ و وجوه اشتراک وافتراق آن ها چه خواهد بود؟
هادی انجمن سرخابی اکبر رهنما
پژوهش حاضر با هدف تبیین مبانی انسان شناسی اسلامی تحول در علوم انسانی و استخراج و استنتاج اصول تربیتی آن تدوین گردیده است . از آن جا که انسان در نگاه و اندیشه ی اسلامی دارای جایگاه ویژه و ممتازی است و از سوی دیگر موضوع و کانون مباحث در علوم انسانی ، انسان و مقولات مرتبط با او می باشد ؛ لازم است تا ضمن توجه جدی به این مسئله ، تأثیر آن بر هر یک از حوزه های مطرح در علوم انسانی مورد بررسی قرار گیرد . یکی از حوزه های کلیدی و اساسی در علوم انسانی ، رشته ی فلسفه ی تعلیم و تربیت می باشد که ارتباط تنگاتنگی با مبحث انسان شناسی داشته و ضروری است با توجه به مبانی اندیشه ی اسلامی و فرهنگ ایرانی ، بازنگری اساسی در آن صورت پذیرد . یکی از این اقدامات ، تدوین اصول براساس مبانی انسان شناسی اسلامی می باشد که در این پژوهش سعی شده به آن ها اشاره نمود . دلالت های تربیتی ( اصول ) به دست آمده عبارتند از : 1 . جامعیت و لایتناهی بودن انسان 2 . تشکیکی و تدریجی بودن تعلیم و تربیت3 . پایان ناپذیری 4 . خودشناسی 5 . کرامت و فضیلت 6 . تقدم تزکیه بر تعلیم 7 . عزم و اراده ی متربّی 8 . غفلت گریزی 9 . مسئولیت پذیری و تکلیف 10 . تأثیر متقابل اندیشه و رفتار بر یکدیگر 11 . پیرایش محیط 12 . رعایت تفاوت های فردی . پژوهش حاضر از نوع کیفی و روش مورد استفاده در آن ، روش توصیفی ـ تحلیلی می باشد .
داود کاظمی اکبر رهنما
مهمترین اهداف تربیت حرفه ای در پراگماتیسم در حیطه های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، شغلی وفردی دسته بندی گردیدند و مهمترین اهداف ازمنظر اسلام در محورهای خدا، خلق، متوجه به خود، وطبیعت مقوله بندی شدند. وجوه عمد? اشتراک در توجه به اهداف اقتصادی: لزوم تربیت حرفه ای فرد در جهت برآوردن نیازهای فردی واجتماعی؛ اهداف فردی: توسعه توانمندی های فردی، به روز بودن مهارت ها و کسب تخصص می باشد و وجوه افتراق آن ها که برخاسته از نوع نگرش شان به جهان وانسان است عبارتند از: تفاوت درهدف غایی از تربیت که در مکتب پراگماتیسم رشد ودر اسلام عبودیت است، پراگماتیسم به اهداف عملی توجه دارد وازاهداف عینی خالی است در پراگماتیسم روح منفعت طلبی حاکم است در حالیکه در اسلام اعمال فرد جهت قرب الی الله وجلب رضای الهی برنامه ریزی می گردد. پراگماتیسم برآوردن نیازهای روزانه فرد را هدف تربیت حرفه ای معرفی می کند درحالی که اسلام تربیت حرفه ای را آماده شدن برای زندگی فردا می شناسد. پراگماتیسم هدف را متعلق به متعلم می داند نه به معلم و معلم صرفاً هدایت گر است و در اسلام چون معلم به آینده کودک و نیازهایش بیشتر احاطه دارد بنابراین تدوین کننده اهداف تربیت حرفه ای است. پراگماتیست ها فرد را در انتخاب شغلی که در خدمت فرد یا جامعه باشد آزاد می گذارند ولی مسلمانان شغلی می توانند اختیار کنند که مطابق موازین اسلامی واجتماعی باشد.
مجید عباسیان میرزا رقیه موسوی
هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان توجه به خلاقیت در روش تدریس اعضای هیأت علمی طرح جامع دانشگاه شاهد از دیدگاه دانشجویان در سال تحصیلی 94-1393 بود. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است. در این پژوهش شش مولفه به عنوان مولفه های خلاقیت در روش تدریس که، شامل انعطاف پذیری ذهنی، کنجکاوی، رشد و ظهور مهارت ها، خودشکوفایی، موفقیت و استفاده از روش های نوین تدریس می باشد، در نظر گرفته شده است جامعه آماری کلیه دانشجویان کارشناسی دانشکده های علوم انسانی، علوم پایه، و فنی و مهندسی طرح جامع دانشگاه شاهد که جمعاً 2026 نفر می باشد. در این پژوهش نمونه تحقیق 322 نفر بودند. ابزار پژوهش پرسشنامه ترکیبی از پرسشنامه رند سیپ و یک پرسشنامه محقق ساخته می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی(میانگین، انحراف استاندارد) و استنباطی(آزمون t تک گروهی، تحلیل واریانس و شفه)، استفاده گردید. بین اظهارات پاسخگویان در خصوص بکارگیری خلاقیت در روش تدریس بر اساس مولفه های(انعطاف پذیری ذهنی، کنجکاوی، رشد و ظهور مهارت ها، خودشکوفایی، موفقیت و استفاده از روش های نوین تدریس) بر حسب دانشکده های طرح جامع دانشگاه شاهد تفاوت معناداری وجود دارد. این پژوهش نشان داد که از نظر دانشجویان دانشکده علوم انسانی، علوم پایه، و فنی و مهندسی وضعیت خلاقیت اساتید در تدریس متوسط به بالا است. همچنین در میان دانشکده ها، اساتید دانشکده علوم انسانی نسبت به سایر دانشکده ها در تدریس خلاقانه تر عمل می کنند.
ایوب علی فت اکبر رهنما
چکیده هدف پژوهش حاضر،تعیین نقش ابعاد ومولفه های برنامه درسی پنهان بر خودکارآمدی اجتماعی وتحصیلی دانش آموزان ابتدایی پسر از دیدگاه معلمان شهرستان آبدانان در سال تحصیلی 94-1393 بود. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است. در این پژوهش شش مولفه به عنوان مولفه های برنامه درسی پنهان که شامل ، نقش معلم، روش تدریس، ارزشیابی، قوانین و مقررات ،مکان فیزیکی و محتوا می باشد، در نظر گرفته شده است. جامعه آماری کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان آبدانان که جمعیت آن ها 307 نفر می باشد. در این تحقیق نمونه پژوهش 171 نفر بود.این تحقیق شامل دو ابزار پرسشنامه می باشد. برای سنجش خودکارآمدی اجتماعی و تحصیلی از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید و برای سنجش برنامه درسی پنهان از ابزار پرسشنامه ترکیبی پروین (1393) و احمدیان (1391) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی(میانگین، انحراف استاندارد) و استنباطی(آزمون t تک گروهی، تحلیل واریانس) استفاده گردید. این پژوهش نشان داد که از دیدگاه معلمان شهرستان آبدانان نقش مولفه های برنامه درسی پنهان بر خودکارآمدی اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان پسر ابتدایی شهر آبدانان به میزان زیاد تأثیر داشته است و این رابطه به لحاظ آماری معنادار بوده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که بیشترین عوامل تأثیر گذار بر خودکارآمدی اجتماعی به ترتیب مربوط به مولفه ی معلم، روش تدریس، مکان فیزیکی ، ارزشیابی، قوانین و مقررات و محتوا بود. و همچنین موثرترین عامل بر خودکارآمدی تحصیلی به ترتیب شامل مولفه ی روش تدریس، ارزشیابی، قوانین و مقررات، معلم، مکان فیزیکی و محتوا است. واژگان کلیدی: برنامه درسی پنهان، خودکارآمدی اجتماعی ، خودکارآمدی تحصیلی، معلمان آبدانان
محمود امیدی مهدی سبحانی نژاد
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان رضایت دانشجویان دانشگاه شاهد از دروس عمومی معارف اسلامی به منظور ارائه راهکارهای کیفیت بخشی انجام شده است. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بوده و رویکرد آن نیز کاربردی می باشد. جامعه پژوهش حاضر شامل دانشجویان دوره ی کارشناسی دانشگاه شاهد که از چهار دانشکده علوم انسانی، فنی و مهندسی، علوم پایه و کشاورزی بوده است که تعداد آنها 1263نفر می باشد. در این راستا نمونه ای برابر با 297 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شاهد که دروس عمومی معارف اسلامی را گذرانده بودند (طرح جامع) با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعیین و به کمک روش نمونه گیری سهمی انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته در سه حوزه محتوا، شیوه تدریس و روش ارزشیابی دروس عمومی معارف اسلامی با تعداد بالغ بر 45 گویه بسته پاسخ و یک سوال باز پاسخ استفاده شده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آمار توصیفی(فراوانی، میانگین و سایر شاخص های گرایش مرکزی) و آمار استنباطی (آزمونt، f، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه) استفاده شده است. عمده ترین یافته های پژوهش شامل موارد ذیل است: 1- میزان رضایت دانشجویان از محتوای دروس عمومی معارف اسلامی، در حد متوسط بوده است. 2- میزان رضایت دانشجویان از شیوه تدریس دروس عمومی معارف اسلامی، در حد پایین تر از متوسط بوده است. 3 - میزان رضایت دانشجویان از روش های ارزشیابی دروس عمومی معارف اسلامی در حد پایین تر از متوسط بوده است. 4- دانشجویان دختر به طور معناداری بیش از دانشجویان پسر از محتوا رضایت داشتند در حالی که در شیوه تدریس و روش های ارزشیابی تفاوتی بین دیدگاه دانشجویان دختر و پسر مشاهده نشد. 5- دانشجویان دانشکده های؛ علوم انسانی و کشاورزی به طور معناداری بیش از دانشجویان دانشکده ای؛ فنی و مهندسی و علوم پایه از محتوا رضایت داشتند در حالی که بین دانشجویان دانشکده های مختلف در زمینه؛ شیوه تدریس و روش های ارزشیابی تفاوتی مشاهده نشد. عمده ترین راهکارهای کیفیت بخشی به دروس عمومی معارف اسلامی شامل: به روز و نزدیک کردن محتوای دروس عمومی معارف اسلامی با خواسته های دانشجویان و جامعه، استفاده اساتید دروس معارف اسلامی از شیوه های جدید تدریس، استفاده از روش خود-ارزشیابی دانشجویان در ارزشیابی کلاسی این دروس، به عنوان بخشی از نظام ارزشیابی در این دروس می تواند از جمله راهکارها باشد.
اکبر رهنما پروین کدیور
هدف از پژوهش حاضر بررسی رشد و تحول اخلاقی در بین نوجوانان بزهکار و مقایسه آن با رشد و تحول اخلاقی نوجوانان عادی (غیربزهکار) است . دراین پژوهش متغیرهای سن و جنسیت کنترل شده است . آزمودنیهای پژوهش حاضر از بین نوجوانان (14)،(15)،(16) ساله پسرانتخاب شده اند. تعداد آزمودنیهای پژوهش حاضر 60 نفر بودند (30 نفر بزهکار پسر و 30 نفر غیر بزهکار پسر). پژوهش حاضر برای دستیابی به اهداف زیر انجام گرفت : -1 اندازه گیری سطح و کیفیت رشد و تحول قضاوت اخلاقی در بین نوجوانان بزهکار و غیر بزهکارایرانی. -2 بررسی قضاوت اخلاقی در بین نوجوانان بزهکار و مقایسه آنان با نوجوانان عادی. -3 بررسی مقایسه ای قضاوت اخلاقی دربین نوجوانان بزهکار سابقه دار و بزهکاران بدون سابقه ارتکاب اعمال بزهکارانه. -4 بررسی رابطه بین سطح و کیفیت قضاوت اخلاقی با نوع "بزه " ارتکابی توسط نوجوانان که دراین پژوهش سه نوع بزه (سرقت ، ضرب و جرح و جرائم جنسی و تجاوز به عنف) دراین زمینه با یکدیگر مورد مقایسه قرارگرفته اند. فرضیه اصلی و فرضیه های ویژه پژوهش حاضر به قرار زیراست : -1 نوجوانان بزهکار نسبت به نوجوانان غیربزهکار از لحاظ رشد و تحول قضاوت اخلاقی در سطوح پایین تر و متفاوت تری قرار دارند. -2 نوجوانان بزهکار سابقه دار نسبت به نوجوانان بزهکاری که برای اولین بار گرفتار شده اند صداقت کمتری در پاسخ دادن به داستانهای تحول اخلاقی دارند. بنابراین خود را درقضاوتهای اخلاقی بهتر جلوه داده و نمرات بالاتری می گیرند. -3 بین نمرات تحول اخلاقی سه گروه از بزهکاران (سرقت ، ضرب و جرح و تجاوز به عنف) تفاوت وجود دارد. ابزار پژوهش حاضر عبارتنداز : " آزمون سنجش به تفکر انتزاعی " پیاژه (شناوری اجسام) و آزمون اخلاقی کلبرگ که شامل 5 داستان مستقل است . روش بکار رفته دراین پژوهش ، روش بالینی پیاژه و کلبرگ است ، بدینصورت که ضمن اجرای آزمون تفکر انتزاعی پیاژه روش مصاحبه بالینی جهت پی بردن به عمق تفکرآزمودنی ها اجرا شد. دراجرای آزمون اخلاقی کلبرگ نیز بااستفاده از روش بالینی کلبرگ سعی شد با سئوالات باز و هدایت شده به زوایای فکر آزمودنی در پاسخ به داستانهای اخلاقی پی برده شود. دراین پژوهش فقط به آزمودنیهای داستانهای تحول اخلاقی ارائه داده شد که قبلا با آزمون سنجش تفکر انتزاعی رسیده بودند. پس ازاجرای آزمون تحول اخلاقی، پاسخهای آزمودنیها برطبق روش خاص و بااستفاده ازکلید تصحیحی که کلبرگ و رست ارائه داده اند تصحیح و نمره گذاری شد وسپس بااستفاده از مدل آماری "t" استودنت و تحلیل واریانس یک متغیری میانگین های به دست آمده جهت روشن شدن معنی دار ویا غیرمعنی دار بودنشان با یکدیگر مقایسه شدند. نتیجه گیری آماری به شرح زیراست : -1 میانگین نمرات نوجوانان بزهکار درمقایسه با نوجوانان عادی با سطح اطمینان 99 درصد معنی داربود. -2 میانگین نمرات تحول اخلاقی بزهکاران با سابقه در مقایسه بابزهکاران بدون سابقه ارتکاب اعمال بزهکارانه با سطح اطمینان 95 درصد معنی دار بود. -3 تحلیل واریانس یک متغیری مربوط به میانگین سه گروه از بزهکاران (سرقت ، ضرب و جرح و تجاوز به عنف) معنی دار نبود.
اکبر رهنما میرعبدالحسین نقیب زاده
موضوع اصلی این رساله مقایسه نظرگاه تربیت اخلاقی از دیدگاه کانت و خواجه نصیردین طوسی است . به صورت اختصاصی تر نظرگاه تربیت اخلاقی کانت و خواجه نصیرالدین طوسی بعنوان یکی از متفکران اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد. هدف اصلی این مقایسه پاسخگوئی با این سئوال (مسئله) اصلی تحقیقی است که نظرگاه تربیت اخلاقی از دیدگاه ایندو متفکر در زمینه های مبادی، هدفها و روش های تربیت اخلاقی چه تفاوت ها و تشابهاتی دارند. بر اساس مسئله اصلی تحقیقی سئوالات زیر مطرح گردیدند: -1 تا چه حد ممکن است اصول مربوط به تربیت اخلاقی را از نظرگاه و آثار کانت و خواجه نصیرالدین طوسی استخراج کرد؟ -2 تفاوتها و تشابهات مربوط به مبادی اخلاق و تربیت اخلاقی از دیدگاه اینم دو تفکر کدامند؟ -3 آیا بین نظر کانت و خواجه نصیر در خصوص هدفهای تربیت اخلاقی تفاوتها و تشابهاتی وجود دارد؟ -4 آیا روشهای تربیت اخلاقی از دیدگاه کانت و خواجه نصیر مشابه می باشند؟ در کوشش برای پاسخگوئی رضایت بخش به سئوالات بالا ابتدا دیدگاه تربیت اخلاقی کانت و خواجه نصیر در زمینه تربیت اخلاقی توضیح داده شد سپس با یکدیگر بصورت منتقدانه مورد مقایسه قرار گرفت . نتایج تحقیق به شرح زیر بود: -1 از آثار و نوشته های اخلاقی کانت و خواجه نصیرالدین طوسی می توان بصورت مستیم و غیر مستقیم دلالتهای مربوط به تربیت اخلاقی را استخراج و صورت بندی کرد. -2 "خرد" خاستگاه اصلی اخلاقی و تربیت اخلاقی از دیدگاه کانت و خواجه نصیرالدین طوسی است . -3 هدف اصلی تربیت اخلاقی از دیدگاه خواجه "سعادت " و از دیدگاه کانت "خودپیروی اخلاقی" است . -4 "عادت دادن" و تاکید بر تقویت "اراده آزاد" به عنوان روشهای اصلی تربیت اخلاقی از دیدگاه این دو متفکر محسوب می شوند. نتیجه گیری کلی نشان می دهد که بین این دو نظرگاه در زمینه روشهای تربیت اخلاقی بیشترین شباهت ، در زمینه هدفهای اخلاقی بیشترین تفاوت دیده می شود. در مورد مبادی اخلاقی نیز تفاوتها و تشابهات نسبی در بین این دو دیدگاه وجود دارد. سرانجام اینکه تربیت اخلاقی بستر مناسبی جهت پیوند نظرگاه اخلاقی "فضیلت مدار" و "وظیفه مدار" است .