نام پژوهشگر: سید مجید حسینی

نقد خطا پذیری وحی در اهل سنت با تکیه بر آثار طبری
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1391
  سید مجید حسینی   علیرضا قایمی نیا

چکیده: وحی که در قرآن کریم بارها مورد تبیین واقع شده و ایمان به آن برای هر مسلمانی فراهم کننده زمینه صحیح اعتقادی در سایر أبعاد دین مبین اسلام است یکی از مسائل مهم در حوزه قرآن پژوهی و نگاه عمیق از نظر کلامی و اعتقادی مبحث خطاپذیری یا ناپذیری وحی در مکتب تشیع و تسنن است. طبری از اهل سنت، مستقیم و غیر مستقیم در بیانات تفسیری و روایی خود وحی نبوی در مرحله ابلاغ آن را به خطاپذیری متهم کرده و در حقیقت مسیر وحی که نبوت است را به آفت خطا و فراموشی متهم کرده است. این نوشته ناچیز به دنبال این است که بینش غلط و غلط انداز اهل سنت را با شاخصه های اصلی وحی، با مبحث خصیصه های ذاتی وحی، با نبوت و عصمت انبیا در تضاد آشکار از منظر فریقین بداند لذا در این نوشته کوشش می شود به این نتیجه رسید که تبیین صحیح از نبوت و سایر اعتقادات دین اسلام مرهون برداشت و تفسیر صحیح و دقیق از وحی الاهی با تمام شئون و ابعاد آن است. و وحی امتناع ذاتی از قبول خطا را در خود دارد چرا که پدیده ای واقع نماست و صحنه واقعیّت هیچ گاه مختلط به خطا و سایر اشتباهات نمی شود وحی در نگاه اهل سنت که غالب آنها معتقد به خطاپذیری آن هستند مورد نقد و ارزیابی این نوشته واقع شده است وقتی قرآن تمام شئون نبوت را محصول وحی ربانی و الاهی می داند و سرچشمه وحی را خدا با صفت «حق» بودن ترسیم می کند نتیجه این می شود که وحی خودش بخودی خود نشئه حق است و چطور حق بذاته باطل پذیر بشود. اهل سنت فراموش کرده اند که وقتی پیامبر در ابلاغ وحی سلطه پذیر شیطان بشود اعتماد و اطمینان به صحت سایر ابعاد اعتقادی متزلزل می شود و دین از اساس بر پایه شک و احتمال و تردید بنا می شود و سایر شئون دین در معرض انحراف و تغییر واقع می شود. این که پیامبر در نگاه اهل سنت یک بشر است و بشر همواره در معرض خطا و فراموشی است دیدی بسیار اشتباه به نبوت و وحی است غافل از این که بشری است که فعل و تقریر و قول او از مصدر و منبع وحی الاهی و ربوبی تغذیه شده است. کلید واژه ها: وحی، خطا، طبری، اهل سنت

فیلوژنی قوچ و میش های استان یزد بر اساس توالی سیتوکروم ب از ژنوم میتوکندریایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده محیط زیست 1392
  سید مجید حسینی   حمیدرضا رضایی

دیدگاه های جدیدی برای تکامل گوسفند وحشی توسط تکامل نژادی مولکولی با استفاده از روش های حداکثر پارسیمونی، بیزین، تشابه حداکثر و اتصال مجاور فراهم شده است. قوچ و میش از خانواده گاوها (bovidae) و جنس قوچ (ovis) است، که عمدتاً در بیشتر مناطق ایران زیست می-کند. به لحاظ تعیین طبقه بندی گونه همواره چالش های زیادی در بین محققان متوجه این حیوان بوده است. هدف از این مطالعه، بررسی ژنتیکی و فیلوژنتیکی توالی نوکلئوتیدی ناحیه سیتوکروم b از dna میتوکندری قوچ و میش های استان یزد است. در این تحقیق تعداد 137 نمونه سرگین و بافت از قوچ و میش های استان یزد جمع آوری شد. پس از استخراج dna تکثیر قطعات 1140، 741 و 765 جفت بازی از ناحیه سیتوکروم b میتوکندری با استفاده از واکنش زنجیره ای پلیمراز و پرایمرهای cytb f- cytb r و cytb f - cytbin r، cytb r - cytbin f بر اساس روش استاندارد انجام گردید. توالی یابی ناحیه تکثیر شده با استفاده از دستگاه خودکار abi 3130 به روش اتوماتیک سانگر صورت گرفت و به منظور فاصله ژنتیکی با توالی های حاصل از مطالعات دیگر، مورد مقایسه قرار گرفتند. تعداد 9 هاپلوتایپ از 27 توالی قوچ و میش به دست آمد. نتایج آزمون فیلوژنتیکی با استفاده از روش neighbor-joining نشان داد که قوچ و میش های پناهگاه حیات وحش بوروئیه در کلاد قوچ و میش ارمنی (ovis orientalis ) قرار می گیرد و از لحاظ هاپلوتایپی با جمعیت های قوچ و میش ارمنی در دیگر مناطق ایران متفاوت است. همچنین قوچ و میش های مناطق دیگر استان یزد در کلاد قوچ و میش های اوریال (ovis vignei) قرار گرفتند. شبکه هاپلوتایپی نشان داد، هاپلوتایپ های پناهگاه حیات وحش نایبندان طبس در مرکز شبکه قرار می گیرند و یکی از مهم ترین منشأهای پراکنش قوچ و میش اوریال در استان یزد و ایران هستند. منطقه حفاظت شده سیاهکوه، منطقه حفاظت شده کالمند-بهادران و منطقه شکار ممنوع شیرکوه دارای یک هاپلوتایپ مشترک بودند که نشان دهنده پراکنش وسیع این هاپلوتایپ نسبت به بقیه هاپلوتایپ ها در استان یزد است.