نام پژوهشگر: رقیه عظیمی
رقیه عظیمی هوشنگ خسرو بیگی
چکیده پزشکی از جمله علومی است که تحت تعالیم عالیه اسلام در قرن اول تا سوم با حضور پزشکان جندی شاپور و حمایت تنی چند از خلفای عباسی رشد چشمگیری یافت و سپس با قدرت گیری آل بویه و دست یابی بر بخش های غربی به خصوص بغداد، پایتخت جهان اسلام روند این تحولات شتاب بیشتری یافت. بر همین اساس شناخت جایگاه پزشکی در زمان آل بویه به عنوان حلقه استمرار پیوند دانش پزشکی پیش از اسلام به دوران اسلامی از اهمیت به سزایی برخوردار است. این شناخت و بررسی بر اساس سوالات این پژوهش سامان یافته است، این که: 1- عوامل موثر در تکوین دانش پزشکی در دوره آل بویه کدامند؟ 2- اختصاصات دانش پزشکی دوره آل بویه کدامند؟ 3- بیمارستان ها در ایران آل بویه از نظر اقتصادی، آموزشی، بهداشتی و درمانی چه وضعیتی داشتند؟ اهدافی که در این پژوهش تعقیب می گردد عبارتند از: آگاهی بر عوامل موثر در تکوین دانش پزشکی و چگونگی انتقال اطلاعات طبی به اخلاف خود از طریق ترجمه، تالیف و تدریس؛ هم چنین دست یابی به اختصاصات پزشکی در این دوره که شامل وضعیت بیمارستان ها، شاخه های پزشکی، شیوه های درمان و ابتکارات آنان می باشد. نتایج تحقیق، بیانگر آن است که، اولاً قرار گرفتن مرکز علمی جندی شاپور در حوزه قلمرو سیاسی آل بویه نقش موثری در سامان دهی و ارتقا سطح پزشکی در این دوره ایفاء نموده ؛ ثانیاً حمایت های بی دریغ امرای آل بویه بخصوص عضدالدوله موجبات ارتقاء سطح بهداشت و درمان جامعه را به همراه داشته است؛ پیامد عوامل فوق، جذب دانشمندان و پزشکان برجسته ای بود که بدون توجه به مشکلات گوناگون، به بهترین وجه به امر پزشکی و حتی انتقال اطلاعات طبی خود از طریق تهیه کتاب و حفظ آنها به صورت تالیف؛ ترجمه چنان کارنامه درخشانی از خود به جای گذاشتند که به جرات می توان گفت حاصل تجربیات آنان پایه و اساس تمدن پزشکی غرب بوده است.
رقیه عظیمی فاطمه سفیدکن
جنس بومادران در ایران 19 گونه گیاه علفی چندساله و غالباً معطر دارد که شش گونه آن انحصاری کشور ایران است. achillea nobilis با نام فارسی بومادران تماشایی یکی از گونه های بومی این جنس در ایران است. بخش های مختلف گونه های بومادران به طور گسترده در طب سنتی به علت خواص متعدد دارویی از جمله فعالیت های ضد میکروبی-ضدالتهابی-ضدآلرژی و آنتی اکسیدان استفاده می شوند. این تحقیق با هدف مشخص کردن کمیت و کیفیت اسانس اکسشن های مختلف بومادران تماشایی (achillea nobilis) در شرایط زراعی انجام شد. برای این منظور ابتدا بذر اکسشن های مختلف بومادران تماشایی از رویشگاههای مختلف جمع آوری شده و برای اولین بار، در شرایط محیطی یکسان در مزرعه تحقیقاتی ایستگاه تحقیقات البرز واقع در شهرستان کرج کشت شد. ابتدا به منظور بررسی و مقایسه کمی و کیفی اسانس سرشاخه گلدار و هر یک از اجزای آن (گل، برگ و ساقه) به صورت مجزا، پس از جمع آوری سرشاخه یکی از اکسشن ها (جمعیت همدان) در زمان اوج گلدهی، جدا کردن اندام ها و خشک کردن در سایه، اسانس گیری به روش تقطیر با آب صورت گرفت. اسانس های حاصل با استفاده از دستگاههای گازکروماتوگرافی (gc) و گازکروماتوگرافی متصل به طیف سنج جرمی (gc/mass) مورد تجزیه کمی و کیفی قرار گرفتند بیشترین بازده اسانس نسبت به وزن خشک مربوط به گل (32/1) و کمترین مقدار بازده اسانس مربوط به ساقه (14/0) بود؛ و بازده اسانس کل سرشاخه گلدار (85/0 درصد) و برگ (62/0 درصد) بود. ترکیب های عمده اسانس گل و برگ شامل سیس-کریزانتنول (به ترتیب 1/47 و 8/50 درصد) و آلفا-توجون (به ترتیب 8/8 و 1/9 درصد) بودند. اسانس ساقه با 7/19 درصد کوبنول، 2/19 درصد ایندیپون، 4/15 درصد سیس-کریزانتنول و 9/9 درصد اینترمدول، با اسانس برگ و گل تفاوت های زیادی داشت. ترکیب های عمده اسانس سرشاخه گلدار شامل سیس- کریزانتنول (7/41 درصد)، آلفا-توجون (2/10 درصد) و کامفور (1/8 درصد) بودند. با توجه به نتایج حاصله نمونه مورد بررسی را می توان به عنوان یک کموتایپ غنی از سیس-کریزانتنول معرفی نمود. همچنین با توجه به اینکه ترکیب اسانس سرشاخه گلدار از نظر حضور ترکیب های عمده با ترکیب اسانس برگ و گل تفاوت زیادی ندارد، از طرفی عملکرد سرشاخه گلدار از عملکرد برگ و گل به تنهایی بالاتر است، اسانس گیری از سرشاخه گلدار این گیاه قابل توصیه است. سپس از سرشاخه گلدار همه اکسشن ها اسانس گیری انجام و ضمن محاسبه بازده اسانس ها، ترکیب های تشکیل دهنده آن ها مورد شناسایی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بازده اسانس ها از 33/0 درصد تا 44/1 درصد متفاوت است. کمترین مقدار بازده اسانس مربوط به جمعیت سمنان (33/0 درصد) و بیشترین مقدار بازده اسانس مربوط به جمعیت استان کردستان، شهرستان سنندج (44/1 درصد) بود. همچنین تجزیه اسانس ها نشان داد که کل اکسشن های مورد مطالعه بر اساس آنالیز کلاستر در دو خوشه مجزا قرار گرفتند. ترکیب اصلی اسانس در خوشه 1 آرتمیزیاکتون بود که بیشترین مقدار آن (7/86 درصد) در جمعیت اکسشن 24277 مشاهده گردید. در اسانس جمعیت سنندج 5/85 درصد ، در جمعیت گرگان-2 (5/84 درصد) ، در جمعیت مراوه تپه-1 (6/81 درصد) ، در جمعیت زنجان-1( 3/81 درصد) ، در جمعیت استان گلستان-2 (2/80 درصد)و در جمعیت گلستان-3( 1/80 درصد) آرتمیزیاکتون وجود داشت. در اسانس اکسشن های خوشه 2 مقدار آرتمیزیاکتون بسیار کمتر بوده و این جمعیت ها بر اساس مقادیر ترکیب های آلفا-توجون، بتا-توجون، 8،1-سینئول و سیس-کریزانتنول به صورت کاملاً متمایزی گروه بندی شدند. همه جمعیت های موجود در کلاستر 2 به لحاظ داشتن آلفا-توجون، 8،1- سینئول و بتا-توجون مشترک بوند. جمعیت همدان2 موجود در این کلاستر منبع غنی از سیس-کریزانتنول (7/41 درصد) بود. جمعیت های گرگان-1 وخرم آباد منابع غنی از آلفا-توجون (به ترتیب 1/52 و 3/49 درصد) بودند؛ و جمعیت گرگان-1 بالاترین مقدار بتا-توجون (9/17 درصد) را در بین سایر نمونه ها داشت.